ـ «عملیات فروغ، امیدهای سیاسی ما را از میان برد. بدتر اینکه این عملیات برای من و بعد متوجه شدم برای بسیاری دیگر نیز پایان ایدئولوژی، پایان باور اخلاقی و پایان انتظار بود. مبانی ارزشی ما از آن پس هیچ معنایی نداشت و ما را تقویت نمیکرد.» مسعود بنیصدر، عضو جداشده سازمان منافقین
شکست در عملیات مرصاد یکی از بزرگترین ضرباتی بود که از ابتدای تشکیل به سازمان تروریستی منافقین واردشده بود. درحالیکه مسعود رجوی رهبر این گروهک در مقطع شروع عملیات به اعضا وعده پیروزی و رسیدن به تهران را داده بود، نهتنها این وعده محقق نشد، بلکه افرادی که در این عملیات شرکت کرده بودند، مجبور شدند با دادن تلفات سنگین عقبنشینی کنند. در این زمان اعضای سازمان از نظر روحی در وضعیت بسیار نامناسبی قرار داشتند و احتمال بریدن بخش زیادی از اعضا وجود داشت. در این مقطع مسئولان بهمنظور حفظ سازمان دو استراتژی را در پیش گرفتند. در ابتدا سعی کردند تا با برگزاری مراسمهای سرگرمی، تفریحی و همچنین تسهیل ازدواج اعضا و بهخصوص افرادی که همسرانشان را در جریان عملیات مرصاد ازدستداده بودند، روحیه اعضا را بالا ببرند.
با این وجود از آنجا که شکست در مرصاد تصور شکستناپذیری سازمان را مخدوش کرده بود، سازمان سعی کرد تا با برگزاری نشستهایی تحت عنوان «تنگه و توحید» مسئولیت شکست در عملیات مرصاد را به جای مسئولان متوجه اعضای عادی کند. در این راستا در نشستهای تنگه و توحید اعلام شد که خودخواهی و در اختیار قرار ندادن تمامی توان روحی و ذهنی اعضا به سازمان سبب شد تا زمانی که افراد در تنگه چهار زبر گیرکرده بودند، زمینگیر شده و در نهایت مجبور به عقبنشینی شوند. سازمان در این زمان اعضا را مجبور میکرد تا در حضور یکدیگر خطاهای درونی خود را بررسی کرده و اعلام کنند که مهمترین عامل اینکه در تنگه چهار زبر از خودگذشتگی نکردند، چه بود. همین مسئله سبب شد تا برخی در این نشستها همسران خود و یا خودخواهی بیش از حد را عامل این مسئله عنوان کنند. این اعترافات دستهجمعی که معمولاً با توهین و تحقیر سایر افراد همراه میشد، سبب شد تا افراد بهجای اینکه در جستجوی خطای رهبران سازمان باشند، سعی کنند تا به جبران توهینها و تحقیرهایی که شدند، سایر افراد را در اعترافاتشان مورد ملامت قرار دهند. سازمان با در پیش گرفتن این استراتژی در عمل مسعود رجوی را از تمامی اتهامات تبرئه کرده و کار را بهجایی رساند که اعلام کرد اگر اعضا خود را خالصانه در اختیار رهبری سازمان قرار داده بودند بهطور حتم در عملیات فروغ جاویدان پیروز میشدند.
توسعه فرقهگرایی و ایجاد کیش شخصیت برای مسعود رجوی از دیگر اقداماتی بود که بعد از شکست عملیات مرصاد سعی در سازمان حاکم شد. در واقع سازمان از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 66 و تشکیل ارتش به اصلاح آزادیبخش به سمت و سویی رفته بود که از رجوی بت بسازد. در پیش گرفتن چنین سیاستی سبب شد تا بسیاری از منتقدان رجوی به حاشیه راندهشده و یا اینکه مجبور شوند خود را با سیاست کیش شخصیت او سازگار کنند. با این حال بعد از شکست سازمان در عملیات مرصاد روند فرقهگرایی منافقین تشدید شد بهطوریکه رسماً به اعضای منافقین اعلام شد که باید تمام وجود و هستی خود را بهپای رجوی ریخته و بدانند که مسئولیت تمامی اعمال آنها با رهبری سازمان است از اینرو آنها برای رسیدن به رستگاری باید جسماً و روحا خود را تسلیم رجوی کنند. سازمان که در این زمان نهاد خانوادهها را مهمترین مانع تحقق فرقهگرایی خود میدانست به بهانه اینکه ازدواج مانع انحلال شخصیت افراد در سازمان است، اعضا را مجبور کرد که همسران خود را طلاق داده تا از این به بعد بتوانند تمام وجود خود را وقف سازمان نمایند. در ادامه این استراتژی چندی بعد سازمان به بهانه حمله عراق به کویت سعی کرد تا فرزندان اعضای سازمان را از آنها جدا کند تا به اصلاح خودشان آخرین عاملی که مانع اطاعت کامل از رجوی در اعضا میشد را بردارد.
درنهایت اینکه بررسی استراتژی منافقین بعد از عملیات مرصاد نشان میدهد که سازمان سعی کرد تا با متهم کردن اعضا تمامی دلیلهای شکست عملیات مرصاد را متوجه آنها کرده و شخص رجوی را از هرگونه اتهامی مبرا سازد. علاوه براین سازمان از این زمان به بعد روند تبدیلشدن به یک فرقه را با شتاب بیشتری طی کرد. در این راستا سازمان سعی کرد تا از اعضای خود فردیت زدایی کرده و با از بین بردن تمامی پیوندهای خانوادگی و عاطفی آنها را تبدیل به ماشینهای مکانیکی کند که بدون سازمان نتوانند هیچ تصوری از خود داشته باشند.