محمد هاشمی میگوید: شکنجههای سختی که سربازان آمریکایی به ویت کنگها وارد میکردند و آنها را به طرز اسفباری میکشتند، در روحیه این جوان میماند. در دانشگاهی که من میرفتم بعضی از سربازان جنگ ویتنام حضور داشتند. یکی از آنها میگفت: «ویت کنگها انسانهای بسیار مقاومی بودند که به هیچ وجه زیر هیچ شکنجهای اطلاعات نمیدادند. فقط یک شکنجه بود که آنها را ذوب میکرد و خیلی آزار میداد و آن برای ما لذتبخشترین کار بود. ما همسر، دختر یا خواهر یکی از این ویتکنگها را در مقابل او با تیغ ژیلت روی صورتش خط میانداختیم و خون میآمد. این حالت، ویتکنگ را به زانو در میآورد، اما ما لذت میبردیم.»
به گزارش پایگاه خبریتحلیلی هابیلیان (خانوادۀ شهدای ترور کشور) محمد هاشمی از جمله دانشجویان ایرانی بود که در سالهای دهه 50 تحصیلات خود را در امریکا گذراند. به همین جهت روایتهای وی از نقض حقوق شهروندی در جامعه آن روز امریکا قابل تأمل است. هاشمی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره تبعیض نژادی و شرایط سیاه پوستان در آمریکا میگوید: شهر بزرگی بود به نام اکلند. ترکیب جمعیتی این شهر متشکل از نژاد سیاه و سفید بود. به جهت حضور سیاهان این منطقه خیلی مورد توجه دولت آمریکا نبود، بسیار ناامن و به اصطلاح از نظر تمدنی جزء شهرهای درجه دو یا سه محسوب میشد. بسیار محروم و از امکانات پایینی برخوردار بود. بعضی نقاط این شهر نظافت بایسته نداشت. در تمام مناطق سیاهپوست نشین آمریکا این گونه شرایط که حاصل برخورد تبعیضآمیز و تحقیرآمیز سفید و سیاه بود، دیده میشد و اینگونه وانمود میشد که این شرایط به دلیل فرهنگ سیاهپوستان است.
نسل اول مهاجرین هم به نژاد سرخ پوست ظلم بسیار کردند و هم به نژاد سیاه که آنها را از آفریقا به عنوان برده به آمریکا میبردند و از ایشان استفاده میکردند. بعد از اینکه قانون بردهداری لغو شد، این افراد به تدریج به شهروند معمولی تبدیل شدند، ولی شهروند درجه دو که مورد بدرفتاری نژاد سفید بودند. روی بعضی از اماکن عمومی یا رستورانها نوشته میشد: «ورود سگ و سیاهپوست ممنوع». نژاد سفید سعی میکرد جهت تحقیر نژاد سیاه هر نوع تبعیضی را اعمال کند. بر اثر این رفتار و تبعیضهای نژادی اکثر سیاهپوستان از نظر اقتصادی در فقر نگه داشته میشدند و به این علت تشویق میشدند از راههای غیر قانونی مقداری پول به دست آوردند.
روایت سربازان امریکایی از شکنجه زنان در جنگ ویتنام
نکته دیگر در مورد جامعه آمریکا اختلاف طبقاتی شدید، فقر و غنا، ضریب بالای ناهنجاری بود. آمار قتل به خاطر مسائل کوچک و بعضا حتی به خاطر دو دلار، سرقت، طلاق که چیزی حدود ۵۰ درصد آمار ازدواجها را شامل می شد، خشونت، زن آزاری، کودک آزاری، سرقت مسلحانه، تجاوز به عنف از موارد این ناهنجاریها بود که روزنامه ها گزارش میدادند.
در مجموع باید گفت عقده روانی در آمریکا بسیار بالا بود و حتی آمار میدادند درصد بسیار بالایی از جمعیت آمریکا به روانپزشک مراجعه میکنند. به هر حال عوامل این بیماریهای روانی که به ناهنجاریها و قساوتها سیل میشد، در جریاناتی چون نسلکشی سرخپوستان، بردهداری و جنگ طولانی تام معرفی میشد.
شکنجههای سختی که سربازان آمریکایی به ویت کنگها وارد میکردند و آنها را به طرز اسفباری میکشتند، در روحیه این جوان میماند. در دانشگاهی که من میرفتم بعضی از سربازان جنگ ویتنام حضور داشتند . یکی از آنها میگفت: «ویت کنگها انسانهای بسیار مقاومی بودند که به هیچ وجه زیر هیچ شکنجهای اطلاعات نمیدادند. فقط یک شکنجه بود که آنها را ذوب میکرد و خیلی آزار میداد و آن برای ما لذتبخشترین کار بود. ما همسر، دختر یا خواهر یکی از این ویتکنگها را در مقابل او با تیغ ژیلت روی صورتش خط میانداختیم و خون میآمد. این حالت، ویتکنگ را به زانو در میآورد، اما ما لذت میبردیم.»
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی