اشاره: کشور اسلوونی با مساحتی حدود ۲۰۲۵۰ کیلومترمربع و جمعیت دو میلیون نفر، در جنوب مرکزی اروپا قرار دارد و با کشورهای اتریش، ایتالیا، کرواسی و مجارستان همسایه میباشد. این کشور در سال ۱۹۹۱ خود را از یوگسلاوی جدا نمود. پایتخت و بزرگترین شهرش لوبلیانا است که جمعیتی حدود ۳۵۰ هزار نفر دارد. زبان رسمی این کشور اسلوانیایی است؛ اما تقریباً تمامی افراد تحصیلکرده آن به زبان انگلیسی آشنایی کامل داشته و به راحتی به آن تکلم میکنند. حدود ۸۴% از مردم اسلوونی مسیحی کاتولیک میباشند.
اولین گفتگوی دینی مرکز گفتگوی ادیان با اسلوونی سال ۱۳۸۷ در لوبلیانا برگزار شد که به دنبال پیگیریهای مجددی که از سال گذشته آغاز شد، زمینه برگزاری دور دوم گفتگوی دینی در کشورمان فراهم گردید. البته سفارت ایران در اسلوونی نیز مرکز گفتگوی ادیان و تمدنهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را در احیای گفتگوی دینی با اسلوونی یاری کرد و زمینه حضور دبیرکل کنفرانس اسقفان اسلوونی و اساتید دانشگاه لوبلیانا این نشست با حضور هیأتی از دانشکده الهیات دانشگاه لوبلیانا و با عنوان اصلی «گفتمان جهان بدون خشونت و افراطگرایی» روزهای ۲۵ـ۲۳ آذرماه در تهران و قم برگزار شد.
جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن مجید و قرائت بخشهایی از نامه مقام معظم رهبری خطاب به جوانان غربی و با حضور دکتر ابوذر ابراهیمی ترکمان، آیتالله تسخیری (مشاور مقام معظم رهبری در امور جهان اسلام)، آیتالله دکتر سیدمصطفی محقق داماد (رئیس گروه اسلام فرهنگستان علوم)، حجتالاسلام دکترعبدالحسین خسروپناه (رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران)، دکتر علی محمد حلمی (رئیس مرکز گفتگوی ادیان و تمدنها)، حجتالاسلام دکترمحسن الویری (دانشیار دانشگاه باقرالعلوم) و خانم رستمآبادی (مسئول گفتگوی اسلام و مسیحیت کاتولیک مرکز گفتگوی ادیان و تمدنها) و اندیشمندانی از ایران و همچنین دکتر تادی استرخوتس (دبیرکل کنفرانس اسقفان سوئیس)، دکتر بویان ژالتس (دانشیار و پژوهشگر ارشد در دانشکده الهیات)، دکتر ویکوو استراخونیک (دانشیار دانشکده الهیات)، دکترماری یوژه اوسردکار (استادیار دانشکده الهیات) و پروفسور لنارت اشکوف (رئیس مؤسسه مطالعات فلسفی دانشگاه پریمورسکا و استاد دانشکده الهیات دانشگاه لوبلیانا و پیروان ادیان در ایران) افتتاح شد.
معیارهای دوگانه
دکتر ابوذر ابراهیمی ترکمان(رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی)
متأسفانه در عصر کنونی خشونتهای سازمان یافته فراگیر شده است و تمام جهان را با نگرانی مواجه کرده است. این خشونتها بر پایه جهالت مدرن شکل گرفته است و هر لحظه شاهد وقوع صحنه و رویدادی خشونتآمیز و افراطگرایانهدر منطقهای از جهان هستیم. امروز نیز کشورهای غربی صحنهای از خشونت را تجربه کردند. خشونت تلخ و آزاردهنده است و قابل تصور نیست کسی از محبت و انسانیت بهرهای برده باشد و از دیدن این صحنهها متأثر نشود. این خشونتها با مدیریت و حمایت برخی قدرتهای بزرگ و به انواع و شیوههای گوناگون در حال رخ دادن است. حتی اگر معتقد باشیم غرب در پیدایش خشونت نقشی نداشته است، به یقین نمیتوان نقش غرب را در گسترش خشونت نفی کرد. آیا صحنهای از کشته شدن انسانها هست که در کنارش اسلحههای ساخت غرب نباشد؟ معیارهای دوگانة حاکم بر سیاست غرب در قبال تروریسم، ضمن فراهم آوردن اشکال متعدد تروریسم، تا بدانجا پیش رفته است که تروریسم در یک جا و یک موقعیت تروریسم خوب و در یک جا و موقعیت دیگر تروریسم بد خطاب میشود! دستهایی که حقوق بشر را نوشتهاند، به امضای تجویز رفتارهای خشونت بار نیز اقدام کردهاند!
از دیدگاه اسلام تفاوتی نمیکند فردی که مورد خشونت واقع میشود، چه ملیت و زبان و فرهنگی دارد، همین که انسان است، مورد خشونت قرار گرفتنش مورد تأیید نیست. حتی خشونت و آزار و اذیت نسبت به حیوانات نیز مورد تأیید اسلام نیست. اسلام در رفتارهای فردی و اجتماعی و مراودات معمولی از خشونت نهی کرده است. سفارش اسلام به اصلاح ذاتالبین، رعایت اخلاق خانواده، سفارش همسایگان، احترام به حقوق اقلیتهای مذهبی، حفظ کرامت انسان و پرهیز از هر گونه خشونت غیرمنطقی در روابط اجتماعی است.
ادیان مشترکات و اتفاق نظرهای متعدد در موضوعات بسیاری دارند. تلاش برای مودت، صلح و دوستی، توجه به نیازمندان همه از ارزشهای مشترک اسلام و مسیحیت است؛ لذا پیروان ادیان میتوانند درباره تروریسم که هر لحظه در مناطق مختلف جهان در حال گسترش است، به واسطه ارزشهای مشترکی که دارند، با یکدیگر همفکری و چارهاندیشی نمایند. ما میتوانیم گفتگوها را به سمت اتفاق عملی برای حرکت به سمت توجه به ارزشهای دینی و اخلاقی، صلح وعدالت و مودت سوق دهیم. مهمترین تأثیر ورود ادیان به عرصه گفتگوی دینی، میتواند اتخاذ مواضع مشترک در برابر تفکر خشونتطلبانه باشد.
دوستی را جایگزین خشونت کنیم
آیتالله دکتر سید مصطفی محققداماد
پدیده خشونت عمری به درازای عمر انسان دارد. متون مقدس ادیان ابراهیمی تاریخ پیدایش نخستین خشونت را به زمان خلقت آدم و زندگی او بر روی زمین و درگیری دو تن از فرزندان او نسبت میدهند. صرف نظر از نمادین یا راستین بودن این رویداد، نشاندهندة این نکته است که خشونت و پرخاشگری همزاد انسان است. نکته دیگری که در این داستان برجستگی دارد، این است که هم استعداد خشونتورزی و هم نیروی خشونتپرهیزی هر دو در نهاد انسان از بدو آفرینش به ودیعه گزارده شده است. قابیل که آزمندانه و حسدورزانه برادرش را به مرگ تهدید میکند و نهال زندگیاش را از گستره هستی بر میکند، نماد استعداد خشونتورزی است؛ ولی در مقابل هابیل که مداراجویانه از کاربرد منطق زور دوری میگزیند، نمود ظرفیت خشونت پرهیزی وی میباشد.
با نگاهی به تاریخ نوین و کهن، نمونههای عینی فراوانی را برای هر دو استعداد انسان درمییابیم؛ از یک سو انسانی را مییابیم که خصلتهای مداراجویانه و مهرورزی را درپیش گرفته و از سوی دیگر افرادی را میبینیم که مانند حیوانات درنده پنجه در روی دیگران افکنده و از هیچ خشونتی فروگذار نمیکنند. درخور یادآوری است که پیدایش گفتمان خشونتپرهیزی در ادبیات حقوق بشر و ناروا اعلام شدن هر گونه تبعیض علیه انسانها هیچ گاه به معنای تسلط انسان مدرن بر خشونتورزی و پرخاشگری نیست، بلکه عصر نوین پرخاش و خشونت که با دو جنگ جهانی اول و دوم آغاز شد، ادامه دارد.
نکته قابل تأمل این است که گفتمان خشونتپرهیزی برای نخستین بار در تاریخ حیات انسان بر پایههای نظری مستحکمی بنا شده است و به نگرش عقلانی بدل گشته است. آنچه خلاف انتظار و جای تأسف است، اینکه در قرن معاصر انگیزههای دینی مورد خشونت قرار گرفته است؛ ما پیروان ادیان به خصوص ادیان الهی و ابراهیمی باید با بازنگری و مطالعه در تاریخ جوامع دینی یک سؤال را برای خویش مطرح کنیم و بدان پاسخ دهیم که: اگر ادیان برای آرامش انسانها هستند، چه باید کرد که به جای خشونتآمیزی، دوستی را جایگزین آن کنیم؟ تمام خشونتگران دینی در سایه جهل به سر میبرند و این گونه خشونتها را برای رضایت خدا و ورود به بهشت میدانند؛ آن خدایی که من میشناسم، هرگز کسانی را که زندگی دنیایی دیگران را جهنم میسازند، به بهشت راه نخواهد داد و بوی بهشت به مشام آنان نخواهد رسید.
اسلامگرایی و اسلام هراسی
دکتر بویان ژالتس
در قسمت اول مقاله «موانع موجود بر سر راه گفتگو و همزیستی مسالمتآمیز: اسلامگرایی و اسلامهراسی» توضیح داده میشود که گفتگو یک مسئله مهم و حیاتی برای ایجاد صلح در جهان است. و سپس شرایط و عوامل اصلی این گفتکو بررسی قرار میشود. اسلامگرایی و اسلامهراسی دو عامل مانع ترویج گفتگو در دنیای مدرن هستند. منظور از اسلامگرایی، در بخش دوم مقاله توصیف میشود که شامل رهبرانی مانند: محمد بن عبدالوهاب، سیدقطب، بن لادن و ظواهری میشود و سازمانهایی مانند القاعده، داعش و غیره. در قسمت سوم نویسنده مفهوم اسلامهراسی و عناصر و ویژگیهای اصلی آن را تحلیل میکند و سپس ریشههای اسلامهراسی را مورد بررسی قرار میدهد. در قسمت آخر نویسنده برخی از ادعاها و ایدهها را ذکر میکند.
نقش عقلانیت حکیمانه در جلوگیری از خشونت و افراطیگری
عبدالحسین خسروپناه؛ رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
امروزه در جهانی زیست میکنیم که متأسفانه مملو از خشونت و رفتارهای افراطگری است. خشونت با همه اقسام پنهان و آشکارش، فردی و خانگی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و نظامی، در حکمت اسلامی به عنوان یک رذیلت معرفی شده است. فارابی، خشونت سیاسی را در سیاستهای استبدادی، رذیلت سیاسی میشمارد و ملامهدی نراقی در جامع السعادات از خشونت رفتاری به عنوان رذیلت اخلاقی یاد میکند و اخوان الصفا، خشونت را به عنوان رذیلت فلسفی معرفی میکنند.
این خشونت و افراطیگری در جهان معاصر هم از سوی برخی از دینداران مشاهده میشود و هم از سوی سکولارها و مخالفان ادیان گسترش یافته است. جنگهای جهانی اول و دوم که میلیونها نفر را به خاک و خون کشاند و میلیونها نفر دیگر را مجروح و بیخان و مان ساخت؛ زاییده حکومتها و ایدئولوژیهای سکولار بوده است و دینداران بیش از دیگران از این خشونتها و سیاستهای افراطی، آسیب دیدند. پس نباید فقط به خشونتهای دینی نگریست و از خشونتهای سکولار غافل شد و یا بر عکس تنها خشونتهای سکولار را دید و خشونتهای دینی را نادیده گرفت.
حال سؤال این است که منشأ خشونت چیست؟ فلاسفه اسلامی، غضب را منشأ خشونت معرفی میکنند. فلاسفه اسلامی از جمله بوعلی بر این باورند که باید غضب را که منشأ خشونت است، به واسطه عقل، کنترل کرد.
اما عقل کنترل کننده غضب چیست؟ عقل در برابر جهل بکار میرود و جهل نیز در حکمت اسلامی به معنای نادانی، بیسوادی، حماقت، باور خلاف واقع، بیتدبیری و بیفضیلتی بکار رفته است. بدون شک، همراهی با عقل در برابر همه معانی جهل برای مبارزه با غضب و خشونت، لازم است. اما بیش از سایر معانی جهل، جهل به معنای بیفضیلتی، منشأ غضب و خشونت در جهان معاصر است.
انسان معاصر و مدرن از علم و سواد و اندیشههای مطابق با واقع فراوانی برخوردار است؛ لکن خشونت و افراطیگری وی نه تنها کمتر از انسان سنتی نشده که بیشتر هم شده است. این مطلب نشان میدهد که مشکل در جهالت معرفتشناسانه و نبود معرفتهای مطابق با واقع نیست. پس چه کمبودی در انسان معاصر و مدرن هست که غضبش چیره شده و خشونتگرایی و افراطگری حداکثری پیدا میکند؟
پاسخ این است که عقل به معنای فضیلت و حکمت در انسان معاصر، آسیب دیده است. جهالت اخلاقی و اعتقادی یعنی نبود فضیلت و حکمت، باعث تقویت غضب و پیدایش جهالت سیاسی و خشونت و افراطیگری گردیده است.
قران حکیم در آیه ۱۵۴ سوره آل عمران از ظن و گمان جاهلی نسبت به خداوند متعال و در سوره احزاب آیه ۳۳ از تبرج و خودآرایی جاهلی و در سوره فتح آیه ۲۶ از حمیت و تعصب جاهلی سخن گفته است. جاهلیت در همه این آیات به معنای بیفضیلتی و فقدان حکمت است. گمان غیرحکیمانه و تعصب غیرحکیمانه و خودآرایی غیرحکیمانه که باعث انحراف در جامعه میشود؛ همه این انواع جهالتها از نظر قران، مذموم است.
جهالت به معنای نفی فضیلت و حکمت را باید در جوامع بشری کاهش داد تا عقلانیت حکیمانه رونق یابد و با رواج عقلانیت حکیمانه، غضب آدمیان کنترل گردد و از خشونت و افراطیگری جلوگیری شود.
حال در جامعه معاصر و مدرن که با دو پارادایم افراطیگری یعنی سکولاریسم خشن و دینداری خشن، مواجه هستیم چگونه مقابله کنیم؟
دیدگاه بنده این است که باید از طریق سازمانها و نهادهای بینالمللی، تئوری پیوند بین عقلانیت حکیمانه و ایمان دینی را مطرح کنیم تا هم دینداری غیرحکیمانه و هم سکولاریسم غیرحکیمانه یعنی جاهلیت معاصر و مدرن کنار بروند و بشریت به زندگی همراه با صلح و سازش دست یابد و آسایش همراه با فضیلت و حکمت را به ارمغان آورند.
ایمان و فروتنی : در باب آینده حکمت ادیان
پروفسور لنارت اشکوف؛ رئیس موسسه مطالعات فلسفی دانشگاه پریمورسکا و استاد دانشکده الهیات دانشگاه لوبلیانا
چکیده مقاله
در این مقاله نویسنده بر آن است تا یک نظریه ی جدیدی از مذهب را براساس دو نظریه پرداز غربی ویلفرد کانتفیلد اسمیت ، یک دانش پژوه و متخصص الهیات اهل کانادا و روبرتو مانگابریا آنگر دانش پژوه عملگرای برزیلی آمریکایی (پروفسور و استاد حقوق در هاروارد و فیلسوف ادیان) ارائه دهد. هدف از این مقاله در وهلهی اول ارائه تعریفی از وظیقه اصلی در زمان ماست و در راستای این هدف ما با کتاب پیتر اسلوترجیک که اخیراً چاپ شده است آغاز میکنیم . بحث بیشتر بر سر داشتن دیدگاهی منتقدانه تر نسبت به نظریه های اخیر فلسفی از مذهب و ارائه ی یک صورت فلکی جدید است که بتواند راهگشای هر دو حکمت الهی از نوع اسمیت و فلسفه ی عملگرای آنگر باشد که بعدها میتواند با حال و هوای اخلاق اجتماعی و سیاسی برانگیخته شود. در این مقاله در پایان ارزومندیم که نیاز به مذهب مبتنی بر دو اصل ایمان و فروتنی در زمان ما ثابت شود.
دلایل گفتگوی بین کاتولیک ها و مسلمانان بر اساس آموزههای کاتولیک
دکتر ماری یوژه اوسردکار؛ استادیار دانشکده الهیات دانشگاه لوبلیانا
چکیده مقاله
دلالیل گفتگوی بین کاتولیک ها و مسلمانان بر اساس آموزه های کاتولیک: ارائه حاضر به ۵ بخش تقسیم میشود. در بخش اول ، این مساله بیان میشود که دومین شورای واتیکان ، اولین مجمع کاتولیک است که با دیدی مثبت در رابطه با ادیان دیگر سخن میگوید. در دومین بخش ، ماده ی ۱۶ قانون اساسی جزمی کلیسا که مغز کلام آموزه های شورای رستگاری و کلید درک مفهوم گفتگوی ادیان از دید کاتولیک است مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در بخش سوم ، این مساله مورد تأیید قرار خواهد گرفت که مطمنا بدون گفتگوی ادیان ایمان واقعی وجود نخواهد داشت بلکه بالعکس گفتگوی ادیان منجر به احیای ادیان میشود. سپس به مسائل مربوط به گفتگوی بین کاتولیک ها و مسلمانان در طی ۵۰ سال گذشته نگاهی خواهیم انداخت و در پایان به شرایط مذهبی در اسلوونی خواهیم پرداخت.
تهیه و تنظیم: رستم آبادی، مسئول گفتگوی اسلام و مسیحیت کاتولیک