18 تیر امسال بود که سازمان ملل اقدام آمریکا در ترور سردار سلیمانی را اقدامی غیرقانونی و خلاف عرف بینالملل عنوان کرد. او در گزارش مستند خود اعلام کرد که «آمریکا در توجیه هدف قرار دادن خودروی حامل سردار سلیمانی و همراهانش در نزدیکی فرودگاه بغداد، دلایل و مدارک کافی مبنی بر اینکه منافع آن مورد حمله قرار گرفته یا در معرض حمله قرار دارد، ارائه نکرده است». البته انتشار گزارش انتقادآمیز «اگنس کالامارد» گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره عملیات ترور فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران، خشم و عصبانیت مقامات آمریکایی را به همراه داشت و برخی مقامات آمریکایی به زعم خود تلاش کردند نسبت به این اعلام مواضع سازمان ملل واکنش نشان داده و در طی پروسه فرار به جلو، تلاش کردند ضمن مبرا دانستن آمریکا از این اقدام، هر کدام توجیهات خاص خود را برای این اقدام تروریستی مطرح کنند.
در همین رابطه «مورگان اورتگاس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با انتقاد از اعلامیه سازمان ملل، از اعلام نظر این سازمان در این مورد اینگونه انتقاد کرد که نظر سازمان ملل در مورد اقدام آمریکا منجر به «درخشش چهره» سردار سلیمانی خواهد شد. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به سبک رئیس جمهور کشورش جز محکوم کردن این اقدام نتوانست گزینه دیگری را در پیش بگیرد، ضمن اینکه گزارش سازمان ملل را نیز اقدامی وابسته و بدون صداقت عنوان کرد!
واکنشها البته به همین جا ختم نشد و جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید نیز با قلدر مأبی خاصی اعلام کرد که آمریکا در مقابل ترور سردار سلیمانی نیازی به پاسخگویی به سازمان ملل و هیچ منبع دیگری ندارد.
از پُز قانون تا یاغی اول جهانی
واقعیت این است که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تلاش بسیاری برای ایجاد نظم بینالملل کرد؛ ایجاد یا پیش قدیمی در ایجاد سازمانهای بینالمللی و حمایت مالی از این سازمانها، هر چند در نهایت با هدف بهرهبرداری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از این سازمانها بود اما در ظاهر هم که شده، منجر به ایجاد وجهه مثبت برای دولت آمریکا شده بود و از دولت این کشور به عنوان دولتی در مسیر قانون و تقویت آن یاد میشد. اما اگر به روال 30 سال اخیر آمریکا نگاهی دوباره بیندازیم، این رویه با شیبی ملایم در حال تغییر است و با شیبی ملایم در حال فاصله گرفتن آشکار از سازمانهای بینالمللی و یاغیگری آشکار در صحنه بینالملل است و این دیدگاهی است که هم در میان جمهوریخواهان و هم برای دموکراتها یک قانون نانوشته است؛ اینکه همراهی با سازمانهای بینالمللی باید تا حدی باشد که قدرت آمریکا را محدود نکند و مانع توسعه طلبی و اقدامات نادرست این کشور نشود.
افزایش سرعت در خودسریها
بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون، آمریکا در بیش از 50 کشور جهان دخالت خونین نظامی داشته است؛ اقداماتی که البته هر کدام با توجیحات خاصی عنوان شده است. با این حال رویه سالهای اخیر آمریکا برای تداوم خودسریها از روند شیب ملایم به افزایش شیب تبدیل شده است تا آنجا که رئیسجمهور فعلی این کشور هر جا احساس کرده که سازمانهای بینالمللی در مقابل اقدامات آمریکا قرار گرفتهاند، به سرعت حکم به خروج از این سازمانها داده است؛ گویی ترامپ برخلاف رؤسای جمهور سابق این کشور، هیچ میل و رغبتی به قبول سازمانهای بینالمللی حتی در ظاهر هم ندارد. او که تلاش میکند با شنا در جهت خلاف آب، خود را رئیسجمهوری متفاوت از دیگر رئیسجمهورهای آمریکا بداند، برای خروج از سازمانهای بینالمللی نیز توجیه بازگشت آمریکا به قدرت اول جهانی را مطرح میکند تا به زعم خود اعلام کند که هیچ سازمان و نهاد بینالمللی نباید در مقابل آمریکا ایستادگی کند.
او برای اثبات این مدعا، در سال 2019 از معاهده آسیا پسیفیک خارج شد، آن هم به این بهانه که این معاهده اهداف آمریکا را برآورده نمیکند، در حالی که کشورهای زیادی برای توافق بر سر این معاهده، نزدیک به 10 سال گفتوگو کرده بودند. دیگر اقدام ترامپ خروج از پیمان آب و هوایی پاریس بود؛ پیمانی که قرار بود با وضع آن، آسیبهای زیستمحیطی کمتری توسط کشورها ایجاد شود. اما ترامپ در اینجا نیز منافع آمریکا را بهانه قرار داد تا توافقی که اوبامای دموکرات آن را امضا کرده بود باطل اعلام کند. ترامپ به همین موارد بسنده نکرد. او از برجام هم خارج شد تا به هدف دیگرش (زیرسئوال بردن توافق اوباما با ایران و نشاندن ایران پای میز مذاکره برای توافق مجدد به نفع آمریکا) برسد. هر چند دیگر طرفهای برجام از اقدام ترامپ تبعیت نکردند اما او راه خود را در این تصمیم در پیش گرفت. ترامپ حتی از معاهده تجارت تسلیحاتی هم خارج شد تا به زعم خود از اساس، مخالفتش را با موضوع کنترل سلاحها اعلام کرده باشد. او به پیمان موشکهای هستهای میان برد هم وفادار نماند تا برنامه میان ایالات متحده و روسیه برای حذف موشکهای میان برد و کوتاه برد که سابقهای ۳۳ساله داشت نیز با امضای ترامپ باطل شود. رئیسجمهور دمدمیمزاج آمریکا حتی ممکن است از معاهده آسمانهای باز نیز خارج شود. کنارهگیری از یونسکو نیز به بهانه حمایت از رژیم صهیونیستی صورت گرفت.
حالا با این تفاسیر و با وجود اعلام گزارش سازمان ملل در مورد غیرقانونی بودن اقدام آمریکا، اگر نگوییم ترامپ فرمان خروج از سازمان ملل را که مادر همه سازمانهای بینالمللی است امضا می کند، اما می توان حدس زد که او برای به زانو درآوردن سازمان ملل و جلوگیری از تقابل این سازمان با اقدامات غیرقانونیاش، قطعا اقداماتی از جمله کاهش حمایتهای مالی خود از این سازمان را در دستور کار قرار خواهد داد.
بیسروسامانی سیاسی
دوباره به بحث اول باز گردیم؛ در کنار بیاعتمادی گستردهای که به دلیل خروجهای پیاپی آمریکا از سازمانهای بینالمللی، در میان کشورهای دنیا ایجاد شده است، اینکه سازمان اول دنیا، یعنی سازمان ملل در بیانیهای رسمی، اقدام آمریکا را توجیه، غیرقانونی و خلاف موازین بینالمللی اعلام کند، میتواند روی دیگر سکه باشد و آن هم سررسید دوره اقتدار ظاهری و آغاز دوره افول بینالمللی این کشور. تا پیش از این و حداقل تا دوره رئیسجمهور گذشته آمریکا، سران این کشور با لابیهای پنهانی، اقدام به تهدید و... اجازه وضع قوانین یا صدور اطلاعیه و اعلانهای بینالمللی علیه اقدامات خود را نمیدادند و دولت آمریکا در سایه حضورش در شورای امنیت و سازمانهای مطرح بینالمللی، قبل از آنکه بیانیهای رسمی علیهاش صادر شود، جلوی هر اقدامی را میگرفت. اما پیمان شکنیهای مداوم و خروج از سازمانهای بینالمللی، تداوم یاغیگری و همدلی و اجماع جهانی علیه اقدامات آمریکا باعث شده تا این کشور حداقل از منظر وجهه بینالمللی، با صدور اطلاعیههایی از این دست (محکومیت ترور سردار سلیمانی) بسیار شکننده و در معرض آسیب باشد. به بیانی دیگر باید قبول کنیم که دوره لابیگریهای پنهان برای توجیه لشکرکشی به فلان کشور دیگر به پایان رسیده و از حالا به بعد باید بیشتر و بیشتر شاهد اعلانهای رسمی در محکومیت آمریکا باشیم. در ماجرای سردار سلیمانی نیز میتوان از این اعلامیه به عنوان سندی معتبر جهت پیگیری بینالمللی و قضایی علیه آمریکا استفاده کرد.
در تأیید همین نظریه نیز میتوان به نظر دکتر فواد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا استناد کرد که در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان اعلام کرد؛ «آمریکا نفوذ بالایی بر سازمان ملل دارد اما اینکه گزارشگر ویژه این سازمان، آمریکا را مقصر ترور سردار سلیمانی اعلام و اقدام این کشور را خلاف قوانین بینالملل میداند، نکته مثبتی به شمار میآید. محکوم شدن آمریکا توسط گزارشگر سازمان ملل به این معنا نیست که سازمان ملل متحد به عنوان نهاد بینالمللی قرار است کاری کند هرچند اگر کاری هم بخواهد انجام دهد، آمریکا در شورای امنیت آن را وتو می کند.»18