یکی از مضحکترین اموری که در دنیای کنونی میتوان دید، استفاده ابزاری و وارونه کردن حقایق و واقعیتها و اختلاط عناوین و اسامی است به گونهایکه یک هنجار زشت و پست را در ذیل عنوانی نیک مخفی نگه داشته و حقایق متعالی را تحت عنوان و اسمی نفرت انگیز، معرفی میکند. تروریسم از همین دست امور است که در مصادیق روشن خود وجود داشته و دارد، ولی آنان اقدامات خود را ترور نام ننهاده و در طرف مقابل برای اقدامات درست مخالفان خود از تعبیر تروریسم استفاده میکنند و افراد و نیز دولتهای مخالف خود را بدان نام میشناسند. از مصادیق وارونه جلوه دادن حقیقت تروریسم، قضیه فلسطین و رژیم صهیونیستی است. بلندگوهای استکبار طوری به جهانیان قبولاندهاند که اسرائیلیهای متجاوز به فلسطین، صاحبخانه اصلی بوده و این فلسطینیان مظلوم اند که به اسراییل تجاوز نموده و تروریست هستند و به فرمایش رهبر معظم انقلاب در عصر کنونی هیچ ظلمی با این عظمت سراغ نداریم. مورد دوم در این زمینه ایران اسلامی است. ایران با اینکه خود از قربانیان تروریسم است و با 17000 شهید ترور بهای گزافی را در مبارزه با تروریستهای دستپروده آمریکا و رژیم صهیونیستی پرداخته است متهم به دفاع از تروریسم میگردد و از سوی دیگر اقدامات ددمنشانه و وحشیانۀ دولتهای استکباری و عمال آنها به عنوان حفظ حق و در راستای منافع ملی معرفی میشود.
این رفتار دوگانه غربیها در قبال مردم دنیاست. یک تروریست و جانی و آدمکش از نگاه غرب زمانی این صفت را میگیرد که خطری را متوجه خود آنها کند وگرنه همان جنایتکار تا زمانی که علیه ملتهای دیگر به ویژه مناطقی مانند خاورمیانه که منافع غرب در آن نهفته است مرتکب جنایت شود، آزادیخواه و گروههای شبهنظامی خواهان دموکراسی تلقی میشود. در واقع غرب در تلاش برای از بین بردن تروریسم در جهان نیست بلکه سعی دارد آن را در راستای منافع خود و ذیل چتر اطلاعاتی و امنیتیاش قرار دهد. هرجا منافع قدرتها در میان باشد به بهانه تروریسم وارد میدان میشوند و اگر منفعشان ایجاب کند با گروههای تروریستی مذاکره میکنند.
کشورهای غربی از طرفی مخالفتشان با تروریسم را اعلام میکنند ولی از آنها حمایت میکنند این رفتار دوگانه کشورهای غربی را در تمامی صحنههای سیاسی منطقه نسبت به جرم و جنایت تروریستها شاهد بودهایم. از ابتدای انقلاب اسلامی، گروهک تروریستی منافقین به عنوان یکی از کلیدیترین فرقهها و گروهکهای تروریستی اقدامات وحشیانهای را علیه انقلاب اسلامی انجام داده که مورد حمایت دولتهای غربی و آمریکا بوده است. این حمایت در ابتدای امر، نمود بارز و مستقیم نداشت اما با گذشت زمان آمریکاییها به حمایت مستقیم از این گروهک تروریستی روی آوردند. آموزش نظامی تعدادی از اعضای سازمان مافقین در آمریکا در دوران ریاست جمهوری جرج بوش درسال 2005 به مدت شش ماه در سایتی واقع در100 کیلومتری لاسوگاس در ایالت نودا، حذف نام این گروهک از گروههای تروریستی آمریکا، قطعنامۀ کنگره آمریکا درجهت ملزم نمودن دولت این کشور برای تامین مالی این گروهک و حضور برخی از چهرههای سرشناس آمریکایی در میتینگهای این فرقه تروریستی از جمله این اقدامات است.
در سازمان سیای آمریکا تروریسم به دو دسته خوب و بد تقسیم میشود تروریسم خوب تروریسمی است که در قلمرو استراتژی آمریکا انجام میگیرد و تروریسم بد در خارج از استراتژی آنها صورت میگیرد. با توجه به این استدلال ترور دانشمندان ایرانی که برای سربلندی ایران تلاش میکنند، اشکالی ندارد و دستگاههای اطلاعاتی غربی با منافقین همراهی و همکاری میکنند اما در عوض درجایی مانند بستون نمونه تروریسم بد است که باشدت باید با آن برخورد شود. در یک حمله تروریستی در شهر نیس فرانسه 100 نفر کشته و زخمی میشوند. فرانسه همیشه شعار مبارزه با تروریسم میدهد اما زمانی که به مبارزه واقعی با تروریسم میرسد آنان در پشت پرده از گروهک ترورستی رجوی و کسانی که در کشتار مسلمانان نقش دارند حمایت میکنند. تروریست را میتوان به وجود آورد اما نمیتوان آن را به کنترل درآورد آنها سعی کردند تا به وسیله گروههای تروریستی چون داعش برای سرنگون کردن بشار اسد و تسلط بر خاورمیانه استفاده کنند اما همان گروههای تروریستی بلای جان آنها شدهاند. در سالهای اخیر همین کشور فرانسه به مامن و مقر فرقههای تروریستی معاند و سرکردگان آنها تبدیل شده است و این افراد با تجمع در این کشور و برنامهریزی برای اعمال غیرانسانی و مجرمانه خود عملاً خط بطلانی بر ادعای مبارزه با تروریسم فرانسه میکشند، متاسفانه تروریسم ابزاری در دست آمریکا و همپیمانانش برای ازبینبردن حقوق اساسی مردم مظلوم بسیاری از کشورها تبدیل شده است.