کشورهای غربی و حامیان منطقهای گروه منافقین با دعوت از منافقین به فرانسه و برگزاری همایشهای مختلف، سعی در حمایت از آنان دارند و متاسفانه برخی نیز در داخل به نحوی در حال همگامی با این جریان و تشویش اذهان عمومیاند و تلاشهایی برای تطهیر منافقینی دارند که بیش از 17هزار نفر را در ایران به شهادت رساندند. از اینرو آقای «یعقوب توکلی» محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر و جریانشناسی سیاسی در گفتوگو با روزنامه «صبح نو» به ابعاد مختلفی از تفکرات و اقدامات گروه مجاهدین خلق (منافقین) در عملیات مرصاد پرداخته است که در ذیل میآید:
تبیین شما از چگونگی ورود مسلحانه مجاهدین خلق درمقابله با انقلاب اسلامی چیست؟
شاید جزو نخستین کسانی که چهره مجاهدین خلق را تطهیر کرد، مهندس بازرگان باشد. در آنجا که کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» به این موضوع میپردازد.
در این کتاب از مجاهدین خلق بهعنوان مجاهدان راه حقیقت و آزادی یاد میکند. در سال 1362، یعنی اوج عملیاتهای تروریستی سازمان منافقین و الحاق آنها به جبهه بعثی اشاره دارد. بعد از آن، شاهد این هستیم که بیمیل نبودند این تطهیر را صورت دهند، درحالیکه آنها در موقعیت تاریخنگاری بودند و مجاهدین خلق هنوز در مرحله تاریخنگاری قرار نگرفته بودند.
در سالهای بعد از جنگ و بعد از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) در زمان حضور منافقین در اردوگاه اشرف و شرکت آنها در کشتار و جنایت علیه مردم ایران و عراق این مسأله هرازگاهی مطرح میشد اما باز شاهد بودیم که در گوشه و کنار زمزمههایی درباره چرایی کشته شدن برخی اعضای مجاهدین خلق -که دختر بودند- عنوان میشد که در عملیات مرصاد شرکت داشتند.
برخی جریانها همواره تلاش داشتند تا چهره منفور منافقین را تطهیر کنند و به همین دلیل حتی از کشتهشدن زنان منافق در عملیات مرصاد بهرهبرداری سیاسی میکنند.
در پاسخ به این سؤال باید عنوان کنم که اگر سرباز ارتش آمریکا هم که تکتیرانداز زن دارد و... به شما حمله کند، آیا درحال جنگ شما فرصت و امکان تمییز بین زن و مرد را دارید؟ اگر زن را هدف قرار ندهیم او مرا هدف قرار نمیدهد؟ حتی عنوان شده است که در این عملیات برخی از فرماندهان آنها خانم بودهاند.
در دیگر موضوعات که بعد از بحث اعدامها مطرح شد، میبینیم که باز این جریان نهضت آزادی است که بهصورت بلندگوی غیررسمی مجاهدین خلق عمل میکرد. بهصورتهای مختلف از طریق گفتمان مشترک شاهد نشر بعضی از این منابع بودیم که درصدد بازسازی موقعیتی بودند که سازمان مجاهدین در آن قرار گرفته بود.
تقی شهرام و مسعود رجوی موضوعاتی مطرح میکردند تا بتوانند این جریان را زنده نگه دارند، حتی مجلاتی هم در اینباره داشتند.
عدهای در تلاشاند تا جمهوری اسلامی را در برخورد مسلحانه و دستگیری منافقین مقصر جلوه داده و آنها را تطهیر کنند، پاسخ شما نسبت به اینگونه تعابیر چیست؟
عدهای شهید لاجوردی را محکوم میکردند که ایشان برای این موضوع در برابر شهید بهشتی قرار گرفته بود، شهید بهشتی معتقد به ملاطفت بود اما شهید لاجوردی براقدام قاطع تاکید داشت، بهدلیل اینکه از نزدیک با رهبران سازمان در زندان همسلول بود و دقت نظر بیشتری بر مجاهدین خلق داشت.
بعد از اعدامیها، موضوع مرصاد را مطرح کردند، در خصوص نوع حکمی که صادرشد بیان نکردند آنهایی که در زندانها حضور داشتند عملیاتهای مختلف مجاهدین خلق را دیده بودند.
طی سالهای اخیر منافقین به کمک مخالفان انقلاب شروع به راه انداختن جنگ روانی علیه ایران کرد.
منافقین در عملیات مرصاد و پیش از این در دوران دفاع مقدس بهعنوان ستون پنجم دشمن خودشان را نشان داده بودند.
منافقین در دوران دفاع مقدس برای بعثیهای عراقی گرا میدادند و به یگان موشکی عراق کمک میکردند تا مراکز حساس ایران را هدف قرار دهند.
متاسفانه اکنون میبینیم که برخی از مدیرانی که خیلی دغدغه جدی انقلاب را نداشتند، به بسیاری از این مطالب نپرداختهاند و حتی خاطرات سازمان منافقین توسط رسانههای مرتبط هم به این موضوع بازآفرینی نشد و یکیک آنها کلیشهای شده است و اشکالاتی را مطرح میکنند که درحد فیلمهایی بود که منافقین قبل از انقلاب اسلامی کار میکردند.
ما معتقدیم اگر این میزان از برنامههای مرتبط با اینگونه موضوعات مورد توجه واقع شده است کار برخی از کارگردانان فعال انقلابی و ارزشی بود وگرنه ما برنامه موفقی در این خصوص نداریم که مثلاً دغدغه جدی سازمان منافقین را مطالعه عمیق کرده باشد و به آن پرداخته باشد.
آیا مطالعات جدی در خصوص جنایات منافقین صورت گرفته است؟
البته کارهای کلیشهای در اینباره انجام گرفته است. وزارت ارشاد و صداوسیما کمکاریهایی در این خصوص داشتهاند. البته برخی از نویسندگان انقلابی و جوان خودشان آستین بالا زدند و به این موضوع پرداختند. تحقیقات این نویسندگان جوان و ارزشی هیچ ربطی به مدیران فرهنگی ندارد و خودشان خطرات پیش روی کارشان را پذیرفتند و این موضوع را کار کردند.
موسسه مطالعات یک کتاب جدی درباره مجاهدین خلق نوشته است که قابل ستایش است و دیگران انرژی و تلاشی در اینباره داشتند که در خور شأن نیست.
نتیجه کوتاهیهایی که در اینباره شده است این است که جای جلاد و شهید در حافظه تاریخی ایران دارد عوض میشود. این بهدلیل کمکاری مدیران فرهنگی است که بهطور جد در این عرصه ورود نکردند.
آیا ناگفتههایی از عملیات مرصاد وجود دارد؟
باید گفت که نحوه طراحی و عملیات منافقین به گونهای بود که تبلیغات گستردهای داشتند بهطوریکه از سراسر دنیا جذب میکردند. این موضوعی است که بخشی از این حرفها را خود سازمان مطرح کرده است. باید عنوان کنم که دولتهای مختلف اروپایی و آمریکایی بهطور جد با منافقین همکاری داشتند.
حتی از داخل زندان ناگفتههایی عنوان کردند که با هماهنگسازی اینها در خارج از کشور برخی اقدامات صورت میگرفته است. شورشی که در برخی زندانها صورت میگرفت بهخاطر بیرون آمدن اینها از زندان بود تا ورود مسلحانه در شهرستانها داشته باشند.
برخی زندانها شلوغ شد و اینها اقدام کردند و اذعان کردند که قصد داشتند علیه جمهوری اسلامی دست به عملیات مسلحانه بزنند و اگر این اتفاقات رخ میداد چیزی شبیه پروژه موصل عراق میشد که سازمان منافقین قصد داشت در ایران هم صورت دهد. حتی برخی از آنها را مسلح کردند و آشکار و مخفی شروع به تبلیغات کردند. از سویی دیگر تلویزیونهای معاند شروع کردند به تبلیغات گسترده و تلاش داشتند تا جای جلاد و شهید را جابهجا کنند.
موضوعی که در بین منافقین زیاد مشاهده میشود اغوا کردن یکدیگر بود و به راحتی حرف یکدیگر را باور میکردند. پروژه سازمان در یک قالب فکری و یک جریان اغواگری هوشمندانه و دارای مطالعه سیاسی پیش میرفت و سازمان در این اغواگری میان افرادش مهارت داشت و هم عناصر خودشان آدمهای اغواگری بودند. وقتی هم شکست میخوردند دوباره همدیگر را اغوا میکردند؛ توسط همان افراد نخست که اغوا شده بودند. با اینگونه اقدامات تلاش میکردند تا شکست خود را پنهان کنند.
نخستین گروههایی که در عملیات مرصاد سد راه منافقین شدند چه کسانی بودند؟
در خصوص عملیات مرصاد باید توجه کرد که نخستین جریانی که در برابر منافقین ایستادگی کرد برادران عراقی و لشکر بدر بودند. این بچههای لشکر بدر بودند که ابتدا ورود کردند و در برابر آنها مبارزه کردند. این اقدام برای انقلاب اسلامی و سرزمین ایران بسیارذیقیمت است که سالها مورد ناسپاسی همان جریانهای بیمهر قرار گرفتند که پیش از این اشاره کردم.
مسأله دوم فداکاری فرزندان انقلاب در جلوگیری از حرکت آنها به داخل کشور بود که با وجود اینکه منافقین مورد حمایت غربیها بودند اما اقدامات آنها با شکست روبهرو شد.
آیا منافقین در دهههای گذشته با برخی متحدانشان همچون عربستان سعودی ارتباطی هم داشتند؟
همکاری منافقین و آلسعود منحصر به این سالها نیست. نباید فراموش کرد که منافقین علاوهبر اینکه با صدام همکاری داشتند با عربستان سعودی هم در ارتباط بودند. ماجرای کشتار شهدای مکه که رخ داد با حمایت مجموعهای از قدرتها و دولتها بود که منافقین هم با این موضوع بیارتباط نبودند.
اگر عملیات و فداکاری رزمندگان لشکر بدر و سپاه، ارتش و بسیج نبود الان صدام و نوکر او رجوی در خاورمیانه نوکری آمریکا را میکردند. جالب اینجاست که نهضت آزادی یا غرب با اینها هیچ مشکلی نداشتند و این موضوع مورد حمایت دولتهای خارجی و حتی جریانهای روشنفکری داخلی بود و صدام حسین را میپسندیدند. این موضوع نشان میداد که سرزمینی برای ایران و ایرانی وجود نخواهد داشت.