نشست بررسی ابعاد «حقوقی مفهوم تروریسم» به همت بنیاد هابیلیان و با همکاری سازمان بسیج حقوقدانان خراسان رضوی در دانشگاه رضوی برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبریتحلیلی هابیلیان(خانوادۀ شهدای ترور کشور) این نشست علمی در ادامه سلسلهنشستهای علمیتخصصی بازشناسی تروریسم در ایران در مراکز علمی و پژوهشی با موضوع «بررسی ابعاد حقوقی مفهوم تروریسم» و با حضور سیداحسان قاضیزاده، دبیر فراکسیون حقوق بشر مجلس شورای اسلامی و دکتر رضا موسیزاده استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه و جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاه رضوی برگزار شد. مشروح این نشست علمی بدین شرح است:
مجری و کارشناس نشست (آقای سیدرضا قزوینی غرابی):
تروریسم از جمله پدیدههایی است که در مفهوم، تعریف و مصادیق از جمله موضوعات پرمناقشه و پرتنش در مجامع سیاسی و حقوقی است. با این که تروریسم را به دلیل امتداد تاریخی آن دیگر نمیتوان یک پدیده یا پدیده نو تلقی کرد، اما پیچیدگیهای مناسبات سیاسی و کثرت درهمتنیدگیهای سیاسی و مناقشات بینالمللی در قرن اخیر و دهههای گذشته و بهویژه در یک دهه اخیر که داشتیم، در حقیقت باعث شده است که این واژه همچنان در کنار مفاهیم و پدیدههای نوین حقوقی، سیاسی و حتی اجتماعی هم مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
کنار هم قرار گرفتن موضوعاتی مثل شکنجه، حقوق بشر، آدمربایی، نقض معاهدات، قاچاق اسلحه و انسان، حقوق بشر، مقاومت، سلاحهای کشتار جمعی و... همه اینها در کنار مفهوم تروریسم؛ نشاندهنده اهمیت و پیچیدگی این موضوع هست.
تعاریف تروریسم دچار فراوانیها، اختلافات و اعمال سلیقههای متفاوت میشود
تروریسم وقتی به ابزاری برای دولتها و مراکز قدرت و تصمیمگیری تبدیل میشود و عاملی برای حذف رقیبان و مخالفان سیاسی و تأمین منافع تبدیل میشود، تعاریف ارائه شده از آن هم دچار فراوانیها، اختلافات و اعمال سلیقههای متفاوت میشود و در حوزه عملگرایی هم باعث دوگانگی در برخورد با این پدیده شوم شده است.
این موضوع را به خوبی در نوع تعامل کشورهای غربی بالأخص با این مفهوم میتوانیم مشاهده کنیم. هنگامی که غرب مورد حملات تروریستی و خشونتآمیز قرار میگیرد، شاهد واکنشهای سهمگین و اقدامات و اجرائات قهری از سوی این کشورها میشویم، اما این اتفاقات وقتی در داخل کشورهای منطقه در کشورهای اسلامی و بهخصوص در جمهوری اسلامی ایران انجام میشود، شاهد همین موضوع دوگانگی و رفتار پرتناقض این کشورها در برخورد با این مفهوم پیچیده میشویم.
جمهوری اسلامی ایران از بدو پیروزی یکی از قربانیان بزرگ گروههای تروریستی متعدد بوده است
جمهوری اسلامی ایران از بدو پیروزی انقلاب اسلامی یکی از قربانیان بزرگ گروههای تروریستی متعدد بوده است. حداقل ۳۷ تا ۴۰ گروه تروریستی که از ابتدای انقلاب تا الان در کشور بودهاند، یک شاهد بزرگی هست از مظلومیت جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر گروههای تروریستی خارجی که مثل القاعده و داعش و گروههای دیگری که در حقیقت در سالهای اخیر هم نوک حملات خودشان را متوجه جمهوری اسلامی ایران کردند. گروههایی که در مناطق متعدد کشور سربرآوردند و اتفاقاً مورد حمایت بسیاری از کشورهای غربی و برخی از کشورهای منطقه بوده و هستند.
برخی از این کشورها هم متأسفانه بدون توجه به سوابق تروریستی این کشورها به اینها امکانات و پناه دادند و حتی پایگاههایی را هم در اختیار اینها قرار دادند؛ که شواهد اخیر آن هم در حادثه تروریستی اهواز در ۳۱ شهریور امسال و حمایتی که کشور دانمارک از بعضی از این گروهها انجام میدهد و خاک خودش را در اختیار آنها قرار داده است، شاهدش هستیم.
لذا اگر جمهوری اسلامی ایران را بتوانیم با تقدیم بیش از ۱۷۰۰۰ شهید در عرصه ترور، یکی از بزرگترین قربانیان بزرگ تروریسم در دنیا بدانیم، اما قطعاً در موضوع این که جمهوری اسلامی ایران قربانی تناقض و دوگانگی کشورهای اروپایی در برخورد با تروریسم شده است، شکی نیست و قطعاً جمهوری اسلامی ایران اولین و بزرگترین قربانی در عرصه بینالمللی هست.
با عنایت به این مسائل بنیاد هابیلیان از زمان تأسیس خودش در سال ۱۳۸۴، رسالت معرفی ایران به عنوان یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم در منطقه و در جهان را سرلوحه کار خودش قرار داد تا علاوه بر معرفی گروههای تروریستی داخلی، اقدام به جمعآوری اسناد این جنایات و همچنین اسناد متعلق به قربانیان ترور در کشور بکند و اینها را در مجامع داخلی و بینالمللی بهخصوص با یک رویکرد حقوقی معرفی و ارائه بدهد.
بنیاد هابیلیان پس از ۱۴ سال فعالیت مستمر و گسترده در سراسر کشور و فعالیتهای بینالمللی، مرکز شناخته شده برای تمامی نخبگان داخلی مرتبط با حوزه حقوق بشر و تروریسم هست. لذا برای جلوگیری از اطاله وقت من نمیخواهم راجع به فعالیتهای متعدد این بنیاد در حوزههای حقوقی و حقوق بشری صحبت بکنم. مقدمتاً و خیلی کوتاه فقط راجع به بحث اقدامات حقوقی و نشستهای علمی که هابیلیان در این دو سال اخیر متولی آن بوده، نکاتی را اشاره بکنم تا انشاءالله از خدمت اساتید محترم که تشریف آوردند، استفاده بکنیم.
بنیاد هابیلیان از خرداد سال ۱۳۹۴ تاکنون اقدام به برگزاری حدود ۲۰ نشست علمی در سراسر کشور کرده است
در راستای همراه کردن مجامع علمی و آکادمیک کشور با مباحث بهروز تروریسم و حقوق بشر در ایران و کاربردی کردن حوزههای نظری در دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی و روابط بینالملل و همچنین استفاده از ظرفیتهای علمی و انسانی مؤسسات و بازشناسی تروریسم برای نسل جدید دانشگاهی، بنیاد هابیلیان از خرداد سال ۱۳۹۴ تاکنون اقدام به برگزاری حدود ۲۰ نشست علمی در سراسر کشور کرد و غالب این نشستها در دانشکدهها و دانشگاهها و در مراکز پژوهشی و مطالعاتی کشور برگزار شد.
دانشگاه فردوسی مشهد، مؤسسه پژوهشی امام خمینی قم، دانشگاه جامع امام حسین، انجمن ایرانی روابط بینالملل، دانشگاههای تبریز و اصفهان و شیراز، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و تعداد دیگری از دانشگاهها و مراکز کشور، میزبانان هابیلیان و همکاران هابیلیان در این نشستهای حقوقی بودند و در مجموع حدود ۱۱۰ سخنرانی با موضوعات متعدد در حوزههای حقوق بشر، تروریسم، روابط بینالملل و بررسی حقوق بشر و تروریسم از ابعاد فقهی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی بوده است.
در ادامه آن نشستها، امروز این نشست در دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار میشود، با حضور دو نفر از اساتید و شخصیتهای بزرگوار و برجستهای که در این عرصه هستند؛ جناب آقای دکتر سید احسان قاضیزاده هاشمی، رئیس فراکسیون حقوق بشر مجلس شورای اسلامی و جناب آقای دکتر رضا موسیزاده، استاد روابط بینالملل وزارت امور خارجه که خیرمقدم عرض میکنیم خدمت ایشان و دعوت میکنم از ایشان برای سخنرانی تشریف بیاورند.
دکتر رضا موسیزاده:
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم خدمت خواهران گرامی و برادران ارجمند، اساتید و علمای حاضر در این مجلس. موضوع بسیار مهمی در دستور کار این جلسه قرار گرفته، موضوعی است که دههها و حتی قرنها افراد و ملتها را درگیر کرده است و اهمیت پرداختن به این مسئله روزافزون میشود؛ بهخصوص برای کشور خودمان که سالیان دراز و از روزهای اول انقلاب، قربانی پدیده تروریسم شده است.
شناخت و بازشناسی پدیده تروریسم برای ما حائز اهمیت هست
لذا شناخت و بازشناسی پدیده تروریسم برای ما حائز اهمیت هست. در مقام دفاع از حقوقمان در عرصه بینالمللی لازم هست که با مفاهیم مرتبط با تروریسم آشنایی کامل پیدا کنیم و با روندی که در سطح بینالمللی ایجاد شده است در ارتباط با مفهوم تروریسم آشنایی کامل پیدا میکنیم. بههرحال پدیده تروریسم و گاهی اوقات یک عمل تروریستی منجر به یک جنگ جهانی شده است. اولین جنگ جهانی که ما جنگ جهانی اول اسمش را میگذاریم، بر اثر ترور ولیعهد اتریش در سارایوو صورت میگیرد و به دنبال آن خونریزیها و کشتار گسترده انجام میشود.
میدانید که اولین کنوانسیون بینالمللی در ارتباط با تروریسم مربوط به سازمان ملل نیست ، بلکه در سال ۱۹۳۷ هست. یعنی در دوره جامعه ملل و بین دو جنگ جهانی اتفاق میافتد. در سازمان ملل تا کنون دوازده کنوانسیون جهانی و هفت کنوانسیون منطقهای که مجموعاً ۱۹ کنوانسیون بینالمللی میشود در ارتباط با تروریسم وضع شده است.
پدیده تروریسم بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شکل تازهای به خودش میگیرد
پدیده تروریسم بیسابقه نبوده و در سنوات و دورههای مختلف وجود داشته است. ولی بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شکل تازهای به خودش میگیرد، هم از حیث اجرا و هم از حیث نوع قوانین و مقرراتی که پیرامون تروریسم و مبارزه با تروریسم وضع شده است. من اگر بخواهم عنوان سخنرانی خودم را مرتبتر بگویم، اسم این سخنرانی را گذاشتهام «پیامدهای تروریسم و مبارزه با تروریسم از منظر حقوق بینالملل.»
خود پدیده تروریسم چه پیامدهایی را داشته است؟ چه ضوابطی را بههم ریخته و چه چیزهایی را عملاً باعث شده است در عرصه بینالمللی؟ همین تروریسم نو و جدیدی که بعد از ۱۱ سپتامبر من خدمتتان میخواهم بگویم؛ از یک گروه تروریستی به نام القاعده که در کشور افغانستان و متشکل از نیروهای چند ملیتی، از سعودیها گرفته و عموماً از کشورهای عربی که با هم همدست میشوند و میروند به یک کشوری مثل آمریکا یا یک کشور دیگری (فرقی نمیکند) حمله میکنند، شروع میشود. اتفاقی است که میافتد، درست! و با یک بازیگران جدید در عرصه بینالمللی مطرح میشوند که میخواهند قدرتنمایی کنند و در برابر آمریکا یک اقدام قهری مهمی را انجام دهند.
برای اینکه با این پدیده مقابله شود، اگر نبود ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، خیلی از مقررات مربوط به شیوه توسل به زور و مقابله با افرادی که متوسل به زور میشوند، به آن شکل مطرح نبود. در دسامبر ۲۰۰۱ در سبد امنیت ملی آمریکا یک مفهوم جدید مطرح میشود و این مفهوم از پدیدههای نو هست که سابقه آن وجود داشته است و رژیم صهیونیستی در جنگ شش روزه در جنگ اعراب در ۱۹۶۷ انجام داده بود، اقدام پیشدستانه، قبل از اینکه کشورهای عربی بخواهند حمله بکنند، گفت من حمله میکنم و اقدام پیشدستانهای را انجام داد. اقدامات موردی بود و ما یکی دو مورد بدین شکل داشتیم.
الان در سند استراتژیک ایالات متحده میگوید که ما دیگر دست روی دست نمیگذاریم. در برابر نه تنها توسل به زور بلکه در برابر تهدید به زور هم ما اقدام خواهیم کرد، در ماده ۲ منشور ملل متحد و بند ۴ آن، متوجه به توسل به زور است. توسل به زور را منع میکند. مگر این که کسی متوسل به زور شود، طبق ماده ۵۱ منشور ملل متحد؛ حمله مسلحانه صورت بگیرد، در پاسخ به حمله مسلحانه، شما میتوانید دفاع مشروع انفرادی یا دستهجمعی داشته باشید.
برای فرمول بند 4 ماده 2، دو شکل وجود دارد: منع توسل به زود و منع تهدید به زور. حالا اگر توسل به زور صورت بگیرد، راهحل پیش پا گذاشته: توسل به زور با حمله مسلحانه است و به شما این ابزار دفاع مشروع را میدهد؛ یا انفرادی یا از طریق شورای امنیت. اما شکل دوم بند 4 ماده 2 که عنوان میکند تهدید به زور هم ممنوع هست؛ حالا آمدیم و یک کشوری تهدید کرد! چه راهکار مشروعی به کشورها داده شده؟
آمریکاییها بعد از 11 سپتامبر دو ایده اقدام پیشدستانه و اقدام پیشگیرانه را مطرح کردند
تا یازده سپتامبر، در برابر تهدیدها تئوری سازی و نظریهپردازی نکرده بودند. آمدند و دو ایده را عنوان کردند؛ اقدام پیشدستانه و اقدام پیشگیرانه؛ اسناد مختلفی هست، سخنرانی آقای جرج بوش و نویسندههای مختلف، حقوقدانان، سیاستمداران در آمریکا آمدند و گفتند ما دیگر دست روی دست نمیگذاریم که بخوریم و جواب دهیم؛ قبل از خوردن میخواهیم بزنیم!
وقتی مطلع میشویم که یک گروهکی، گروهی در افغانستان باشد، در آفریقا و یا حتی اروپا باشد، ولو اینکه کمین کردند و چند نفر هم مسلح شدند؛ میخواهند بیایند و ساختمانهای تجاری ما و پنتاگون و کاخ سفید را بزنند... . اگر بخواهیم خود منشور را رعایت بکنیم که باید حتماً بخوریم تا جواب دهیم! یعنی حمله مسلحانه منشأ جواز برای دفاع مشروع هست. اما ابزارها عوض شد و گروههای تروریستی که آمدند، ما دیگر نمیتوانیم در برابر تهدید ساکت بمانیم. پس دو نوع تهدید را طراحی کردند؛ گفتند اگر تهدید قریبالوقوع باشد، ما در مورد آن اقدام پیشدستانه میکنیم! مثلاً اگر ۲۴ یا ۴۸ ساعت دیگر قرار است که به ما حمله شود، اسم آن را میگذاریم اقدام پیشدستانه. ولی ممکن است پنج یا ده سال دیگر تهدید عملی شود؛ الان در حالت بالقوه هست، آن را میگوییم اقدام پیشگیرانه!
این را نظریهپردازی کردند و حتی دبیرکل سازمان ملل آقای کوفی عنان مأموریت داد به یک هیأت ۱۶ نفره از مقامات عالیرتبه جهان، وزاری خارجه و رؤسای جمهور کشورها که یک اقدامی کنند و نظریهپردازی کنند و سندی را در دسامبر ۲۰۰۴ منتشر کردند مبنی بر اینکه توسل پیشدستانه به زور مجاز است! میشود این کار را کرد و گزارش آن را بر اساس عملکرد و رویه دولتها بنا گذاشتند.
ولی جنبش عدم تعهد و کشورهای در حال توسعه، خصوصاً جمهوری اسلامی ایران فوقالعاده تلاش کرد که در اجلاسی که قرار بود در دسامبر ۲۰۰۵ در سازمان ملل تشکیل شود و اجلاسی بود که همه سران کشورها شرکت کرده بودند و به ندرت همه سران در یک روز جمع میشوند؛ ولی در آن روز آمدند که پیشنهادات هیئت ۱۶ نفره را تأیید بکنند، ولی موفق نشدند و پیشنهاد ایران رأی نیاورد و پیشنهاد آمریکا و انگلیس و غربیها رأی آورد که با اراده کوفی عنان داشت جلوه قانونی پیدا میکرد و به هر حال این اتفاق نیفتاد.
یک پدیده به نام ۱۱ سپتامبر منجر به یک تئوریسازی و نظریهپردازی شده است و اقدام پیشدستانه و پیشگیرانه را بهطور جدی مطرح کردند. من عناوین را خدمت شما میگویم. وقتی که یازده سپتامبر اتفاق میافتد، مقررات و قواعد حقوقی کمتر مورد توجه قرار میگیرند. یک اتفاق و پیامد مهم دیگری را شاهد هستیم. ملاحظات امنیتی مقدم است بر قواعد حقوقی و حقوق بینالملل.
در جای جای روابط بینالملل آنچه که اهمیت پیدا میکند، امنیت بینالملل است تا حقوق بینالملل. حتی در عرصه مصونیتهای دیپلماتیک تا آنجا که امکان دارد، کمتر رعایت میکنند و حتی کنترلهای امنیتی بیشتر میشود و آن مصونیتها کمتر شناخته میشود.
تروریسم و گسترش اختیارات شورای امنیت
سومین پیامدی که ما میتوانیم برای پدیده تروریسم بعد از ۱۱ سپتامبر شاهد باشیم، این است که موجب شد اختیارات شورای امنیت گسترش پیدا کند. تفسیر موسع پیدا بکند از اختیاراتش و حوزه تهدیدات علیه صلح را گسترش بدهد. قبلاً موارد مربوط به تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی که در ماده ۳۹ منشور ملل متحد پیشبینی شده و در صلاحیت شورای امنیت است، محدود بودند؛ الان شورای امنیت میتواند وارد هر عرصهای بشود.
من یک مثال واضح در کشور خودمان بزنم؛ درباره فعالیت صلحآمیز هستهای ایران چرا ما تحریم میشویم؟ چون قبل از آن آژانس گفته است که من نمیتوانم تشخیص بدهم که فعالیتهای ایران مسالمتآمیز است یا خیر! لذا شورای امنیت تو این کار را بکن. چون بر اساس فصل هفتم تو اختیار داری که تشخیص بدهی که آیا یک کشوری، فعالیت تهدیدآمیز انجام میدهد یا خیر. بعد شورای امنیت تشخیص میدهد که بله؛ فعالیت هستهای ایران تهدیدآمیز است!
چطور فعالیت ایران تهدیدآمیز است ولی فعالیت رژیم صهیونیستی یا کشورهای دیگر هیچ کدام تهدیدآمیز نیست؟! یعنی یک اقدام پیشدستانه نیست، آن محور پیشگیرانه است. یعنی احتمال دادند که ممکن است ده یا بیست سال آینده، ایران از یک توان هستهای بالایی برخوردار باشد که بتواند در فاصله زمانی کوتاهی از فعالیت هستهای مسالمتآمیز به فعالیت نظامی شیفت بکند. البته در ذهن خودشان! به لحاظ رویکرد ذهنی خودشان؛ بدون اینکه مستنداتی در این زمینه داشته باشند.
در عرصه تروریسم، شورای امنیت وارد عرصه قانونگذاری شد
چهارمین پیامدی که ما میتوانیم ذکر بکنیم در عرصه تروریسم، این که شورای امنیت وارد عرصه قانونگذاری شد؛ چیزی که مسبوق به سابقه نبود. بهخصوص با صدور یک قطعنامه مهمی به نام ۱۳۷۳. قطعنامهای که ۱۷ روز بعد از ۱۱ سپتامبر در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۱ صادر میکند و مقرراتی را وضع میکند و تعهداتی را از دولتها میخواهد که پیشینهای نداشته و بیسابقه بوده است؛ در حالیکه قانونگذاری در صلاحیت شورای امنیت نبوده است.
این توسعه صلاحیتهای شورای امنیت یقیناً تأثیر دارد بر سایر مباحث حقوق بینالملل. به چه اعتباری؟ در حال حاضر شورای امنیت توانسته است تعهداتی برای کشورها بوجود بیاورد که فراتر از اختیاراتش بوده است و عملاً حاکمیت دولتها را نقض کرده است و به دولتها دستور میدهد که چنین کاری را انجام دهند که خودش منجر به پدیده ششم دیگر میشود که عملاً اختیاراتی که شورای امنیت داشته، منجر به این شده که تکالیف قراردادی و عقلانی دولتها تبدیل به تکالیف سازمانی بشود. یعنی شورای امنیت سازمان ملل هست که تعیین تکلیف میکند که چه کارهایی شما باید انجام بدهید.
وقتی که ما قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت را بررسی میکنیم، میبینیم که وارد قانونگذاری شده است و اختیارات خیلی گستردهای به خودش داده و از دولتها چیزهایی را میخواهد که باید با توافق قبلی آنها اتفاق میافتاد! و حتی چیزهایی که در کنوانسیونهای ۱۹گانهای هم که در رابطه با تروریسم داشته، پیشبینی نشده است.
الزامات و درخواستهای جدید شورای امنیت
چهار درخواست یا الزام جدیدی که شورای امنیت از دولتها میخواهد. چه الزاماتی؟
- الزام اول، تعهد اول از کشورها: الزام دولتها به همکاری و معاضدت با یکدیگر جهت مبارزه با تروریسم.
- دوم: مقابله با تأمین مالی تروریسم.
- سوم: عدم پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم از تروریسم.
- چهارم: جرم انگاری و تعقیب کیفری تروریستها.
و برای این کار هم از دولتها میخواهد و یک سازوکاری پیشبینی میکنند و از دولتها میخواهد به کنوانسیونها و معاهدات بینالمللی مربوط به تروریسم بپیوندند. این خواسته صریح و آخر آنهاست که گزارش سالیانه بدهند که چکار کردند برای مبارزه با تروریسم! و در این راستا یک کمیته مبارزه با تروریسم و یا ضد تروریسمی را ایجاد کردند.
آن تعهدات چهارگانه موضوع بحث مبسوط و مفصلی میتواند باشد، برخی از آنها در این ماههای اخیر خیلی پر سروصدا در کشور ما بوده است؛ چه در دولت، چه در مجلس و چه در شورای نگهبان مباحث مختلفی مطرح شده است بهخصوص در محور دوم یعنی مبارزه با تأمین مالی تروریسم؛ سازوکارهایی که پیشبینی شده است برای مقابله با تروریسم در چارچوب FATF همین است. باید شفافسازی بشود و علاوه بر مبحث پولشویی، مبارزه با تروریسم هم در صدر فعالیتهای دولتها قرار میگیرد.
برخورد دوگانه غرب با تروریسم
این چیزی نیست که کشورها بتوانند به سادگی روی آن توافق بکنند. چون در ارتباط با مفهوم خودگروه تروریستی و تروریسم، ما هیچ تعریف جامعی نداریم و هیچ معاهده بینالمللی هم تا کنون دولتها نتوانستند به توافق برسند و مفهوم تروریسم را تعریف کنند و طبیعتاً اختلافات زیادی وجود دارد و خود کشور ما با توجه به ارتباطاتی که با حزبالله لبنان و سایر جنبشهای مردمی دارد، طبیعتاً نمیتواند آنها را به عنوان گروههای تروریستی بشناسد؛ ولی کمیته ضدتروریسم شورای امنیت سازمان ملل به راحتی میتواند اینها را در لیست قرار دهد و یا از لیست خارج کند و ورود و خروج گروهها و افراد و سازمانها در فهرست گروههای تروریستی شورای امنیت سازمان ملل قرار میگیرد و طبیعتاً با توجه به تکالیفی که شورای امنیت مقرر کرده است، سایر دولتها و همه دولتها مجبور هستند که با شورای امنیت همکاری کنند. خصوصاً اینکه شورای امنیت از دولتها خواسته است که گزارش بدهند چه کارهایی در ارتباط با مبارزه با تروریسم انجام دادهاند.
بعضی از این خواستههایی که شورای امنیت مطرح کرده است، مغایرت دارد با اصول اولیه حقوق بینالملل. موردی که به عنوان الزامات آورده است؛ پیوستن کشورها به کنوانسیونهای مبارزه با تروریسم. اساساً پیوستن کشورها به معاهدات بینالمللی از هر جنسی میخواهد باشد؛ دریا و هوا و فضا و محیطزیست و... هر معاهدهای که باشد، اساساً با اراده دولتها صورت میگیرد و شما نمیتوانید بر خلاف حاکمیت کشورها از آنها بخواهید که حتماً و حتماً به معاهدات بینالمللی بپیوندید.
روند فعلی سازمان ملل و شورای امنیت اینگونه بوده است که از دولتها میخواهد و یک درسی که من میدهم به دوستان در اینجا، حقوق معاهدات است، و اولین اصلی که در آن مطرح هست، رضایت اطراف یک معاهده هست و بدون رضایت اطراف یک معاهده، معاهده نباید اصولاً شکل بگیرد، چون حاکمیت کشورها زیر سؤال میرود، ولی شورای امنیت استثنائاتی قائل است که در امور امنیتی بینالمللی و حقوق بشر و امور بشردوستانه، رضایت دولتها شرط نیست و رویکرد آن این بوده است.
قطعنامههای متعددی هم که در ارتباط با تحریم ایران صادر شده است، در تمام قطنامهها یک جمله در اواخر قطعنامه آمده است که از دولت ایران میخواهیم که صریحاً پروتکل الحاقی را تصویب کند و این بر خلاف اصول اولیه حقوق معاهدات بینالمللی است!
ولی چون روند مسائل بینالمللی تغییر پیدا کرده است و برخی از ملاحظات امنیتی تقدم پیدا کرده، از نظر شورای امنیت، بر سایر قواعد حقوقی، عنوان میکند که ما باید از کشورها بخواهیم، اصل رضایت عملاً مخدوش شده است و یک حقوق بینالملل جدیدی عنوان کردند با عنوان حقوق بینالملل غیررضایی!
اصل اساسی همین است که اصول اولیه حقوق معاهدات، حتی در حقوق داخلی این است که رضایت شرط صحت عمل هست! طبیعتاً در سطح بینالملل، حتی در بین افراد جامعه، شرط ثبت معامله همین است و رضایت طرفین باید باشد و طبیعتاً در عرصه بینالمللی هم شرط ثبت معاهده باید رضایت دولتها باشد. حالا من پیامدها را عرض می کنم که چه تأثیرات خاصی بر حقوق بینالملل گذاشته است و سردمدار این گرایشات طبیعتاً آمریکاییها هستند.
برای اینکه اگر بخواهند روی معاهدات تمرکز داشته باشند، انعقاد معاهدات مستلزم مذاکره با ۱۹۲ کشور دیگر عضو سازمان ملل هست که آمریکا باید آنها را راضی کند! مذاکرات مفصل بکند و رضایت همه را جلب کند؛ میتواند این کار را بکند؟! عصر معاهدات خاتمه پیدا کرده است و ما الان وارد عرصه جدیدی شدیم به نام حقوق غرب! ادبیات تولید کردند در این زمینه؛ سند ۲۰۳۰ ، FATF ، یا برجام باشد.
برجام توافقی سیاسی بود نه توافقی حقوقی
البته برجام یک توافق سیاسی است و نمیگوییم یک توافق حقوقی است و اسم آن را هم نمیگذاریم عهدنامه و معاهده و کنوانسیون؛ اسم آن برنامه اقدام است؛ یعنی اقدام کن برای برچیدن آن چیزهایی که از نظر ما تهدیدآمیز بوده است؛ آنها را از بین ببر تا ما تحریمها را برداریم. چون تهدیدآمیز بوده است، الان ما یک تعهد از تو میگیریم که این کارها را انجام بدهید! این تعهد سیاسی است، من که به تو تعهد ندادم که کاری انجام بدهم! حالا مفصل است که قطعنامه دیگر میآید که تضمین بکند برجام را، که جای بحثش در اینجا نیست.
ولی به هر حال روندکار اینچنین هست که آمدند یک سازوکارهای جدیدی را در عرصههای مختلف بهخصوص در عرصه مبارزه با تروریسم که موضوع ما هست، مطرح کردند. همین FATF یک نهاد غیررسمی در دولتهاست؛ ۳۵ کشور اول هستند ولی همه کشورها به عنوان کشور همکار حضور دارند به غیر از ایران و کره شمالی؛ و توصیه میکند اگر ایران آن را امضا نکند و همکاری نکند، به همه میگویند با ایران معامله نکنید!
ریسک سرمایهگذاری در ایران بالا میرود. یک جمله میگویند که خطاب به دولتها نیست؛ چون جهان سرمایهداری جهان دولتمردهای سیاسی و امنیتی است و البته در زمینه اقتصادی دست بخش خصوصی است! شرکتهای خصوصی میدانند که در ایران ریسک سرمایهگذاری وجود دارد، دیگر نمیآیند سرمایهگذاری بکنند و همین برای سقوط اقتصادی یک کشور کافی است! الان ما در عرصه توصیهها هستیم.
اگر الزامات بینالمللی و ضمانتهای قوی میخواستیم داشته باشیم، دیگر فایده نداشت چون سازوکارهای جدید را بهصورت نرم ایجاد کردهاند. تقریباً در حوزههای مهم بینالمللی این سازوکارهای نرم مورد حمایت قرار گرفته است و کره مقاومت میکند در برابر این سازوکارهای نرم؛ میگوید ما معتقد به توافقاتی هستیم که خودمان پای آن را امضا کرده باشیم، تصویب کرده باشیم و رضایت خودمان را صریحاً اعلام کرده باشیم.
طرف دیگر باز با سردمداری آمریکاست. البته اروپاییها یک تفاوتهایی دارند در این زمینه. اگر ما بخواهیم حقوق سخت در معاهدات را در نظر بگیریم، باید بگوییم الان شما بعد از تشکیل سازمان ملل و بعد از استعمارزدایی، این همه کشور مستقل شدند و همه عضو معاهدات حقوق بشری شدند و عضو کنوانسیون منع شکنجه شدند، عضو کنوانسیون چه و چه شدند و بعد همه را نقض میکنند با اینکه امضا کردند و تصویب کردند و تأیید شده، چه فایده؟! عملاً هیچ فایدهای ندارد!
اگر هم بخواهد شکایتی صورت بگیرد، موردی است. چون حقوقی اگر شکایتی طرح شود، اگر برجام توافق حقوقی بود؛ ما فقط میتوانستیم برویم به دادگاه لاهه و دیوان دادگستری و بگوییم که نسبت به این رفتار آمریکا این شکایت را داریم! دیوان هم همان قضیه را که خواستند با همان دایره محدود لحاظ میکرد، آمریکا را محکوم میکرد و یک خسارتی هم به ما میداد! آمریکا هیچ وقت نمیآید توافق حقوقی ببندد که شکایتی هم علیه او بشود، او میخواهد سیاسی بازی کند! اگر ایران به تعهد سیاسی که داده است، عمل نکند، او هم کار سیاسی و اقتصادی میکند! تحریمها را گسترش میدهد که چه بسا شدید هم هستند.
نوع رویکرد آمریکاییها نسبت به توافقات بینالمللی غیراخلاقی شده است!
نوع رویکرد آمریکاییها نسبت به توافقات بینالمللی غیراخلاقی شده است! از نوع اسناد نرم و سیاسی هست! یک سری تعهداتی بگیرد و چه بسا یک سری تعهد هم بدهد، ولی چون موازنه قدرت یکسان نیست، شما در برابر پنج به علاوه یک، آمریکا و اروپا قرار میگیرید ولی یک کشور در صدر هست. چقدر میتوانید با آنها کار بکنید؟ اگر نقض تعهد بکنید، میتواند با شما برخورد کند. الان آمریکایی که نقض کرده است؛ حالا اگر همه کشورهای اروپایی هم بیرون بیایند، دست شما به کجا بند است؟ به کمیسیون حل اختلافی که در ماده ۳۷ برجام آمده است! آن کمیسیون را چه کسی تشکیل میدهد؟ وزرای خارجه پنج به علاوه یک تشکیل میدهند! باید بروی پیش قاضی که بیطرف باشد، نمیشود که قاضی خودش هم خوانده باشد! متهم کردن قاضی که خود در مصدر قضاست و با خوانده یکی باشد، خب به نفع خودش حکم صادر میکند. این شیوه حل و فصل هم کاملاً سیاسی پیشبینی شده است! چون بههرحال رویکرد آنها نسبت به این مسئله سیاسی بوده است.
جمعبندی:
به عنوان جمعبندی؛ همه اینها باعث شد که یک پیامدهای گستردهای، تمام حقوق بینالملل را متحول کرده است در عرصه حقوق داخلی و حقوق بینالملل. حقوق داخلی را هم یک اشاره بکنم در فرصت کوتاهی که هست. الان شما ببینید که به دادگاههای داخلی کشورها صلاحیت دادند که در مقام دفاع از قربانیان اقدامات تروریستی، طرح دعوا صورت بگیرد و خواستههای چندمیلیارد دلاری را حتی برای مواردی که کار ما نبوده است و میگویند تو دستور دادی به طور غیرمستقیم. یکی از محورهایی که گفتم در قطعنامه 1373 آمده عدم پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم از تروریستهاست. یا آن اسرائیلی که کشته شد در تلاویو فرضاً، این کار حزبالله یا حماس بوده، بعد پیش خودشان میگویند حماس و حزبالله را ایران حمایت میکند و باید جبران خسارت بکند. آن بمبگذاری را چه کسی کرد، فلان گروه تروریستی، خب چه کسی از این حمایت میکند؟ ایران حمایت میکند؟ که باعث شد مطالبات سنگینی را از ایران طلب کردند.
و این مسئله به اینجا ختم نشد که شما فقط در آمریکا طرح دعوا کنید و به میزان اموالی که ایران در آمریکا داشت، همه را بلوکه کردند! هنوز اجرا نشده است و همه را توقیف کردند به نفع خانوادههای قربانیان تروریسم! یک حرکت دیگر که ما آن را پیامد تروریسم نام میگذاریم این است که کاناداییها که پیشگام هستند در مسائل حقوق بشری و ادعا میکنند، قانون وضع کردند که چون پولهای ایران در همه جا نیست، حکم در نیویورک تصویب و در شهرهای کانادا اجرا میشود.
ایرانیها آنجا بنیاد علوی و ساختمان سفارت دارند و اموال آن را میبرند. حتی اجرای احکام خارجی در کشوری که نه تبعه آن قربانی اقدامات تروریستی ایران بوده و گروههایی که آنها منتسب میکنند به ایران و نه اموال آنها آسیب و خسارت دیده است و نه حاکمیت آنها؛ فقط به نام حمایت از قربانیان تروریسم، قانون تصویب کردند که اگر در آمریکا پولی پیدا نکردند از ایران، بیایند در کانادا اگر باشد به آنها بدهند! و اجرای حکم کنند. خیلی ممنون از حوصلهای که به خرج دادید.
دکتر سیداحسان قاضیزاده هاشمی:
بسم الله الرحمن الرحیم. خدمت همه شما عزیزان دانشگاهی، طلاب و خانمها و آقایانی که تشریف آوردید در این برنامه عرض سلام و ادب و احترام دارم و آرزوی توفیق و بهروزی برای یکایک شما عزیزان.
البته این را خدمت شما عرض بکنم که فراکسیون حقوق بشر مجلس شورای اسلامی که بنده سخنگوی این فراکسیون هستم و ریاست فراکسیون را برادر عزیزمان جناب آقای ابوترابی در مجلس بر عهده دارند که ایشان هم از حقوقدانان خوب مجلس شورای اسلامی هستند.
راجع به بحث حقوق بشر و جرایمی که امروز ما به عنوان جرائم و جرم در حوزه بینالملل در تعریف تروریسم داریم و اتفاقاتی که علیالخصوص بعد از ۱۱ سپتامبر در دنیا اتفاق افتاد، که یک اتفاق بینظیر همین صدور قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل، فردای واقعه ۱۱ سپتامبر بود؛ یعنی واقعهای که هنوز ابعادش در دنیا شناسایی نشده بود و این واقعه، اصولاً اسناد و مسببین و عاملین و ریشههای یک واقعهای که شاید هنوز آن اتفاق خوب در دنیا تحلیل نشده بود که چه اتفاقی است؛ ما شاهد صدور یک قطعنامه بودیم که آن قطعنامه پایه اصلی پیگیریهای بعدی بعد از اتفاقات ۱۱ سپتامبر و تعریف جدیدی در عرصه بینالملل راجع به بحث تروریسم بینالملل بود؛ باعث شد که علامتهای سؤال در تعاریف حوزه تعریف تروریسم در عرصه جهانی شکل بگیرد.
انواع تروریسم
نکته بعدی اتفاقاتی است که تحت عنوان تروریسم در دنیا مورد بررسی قرار میگیرد و تروریسم الزاماً سازمانیافته نیست و خیلی از تروریستهای فردی اقداماتی در جهت رعب و وحشت فردی در عرصه جهانی داریم. ما یک تروریسم فردی داریم، یک تروریسم سازمان یافته داریم، حمایت دولتها را داریم، تروریستهای هدایتشده داریم، تروریستهای نیابتی داریم که غالباً برای جلب توجه و یا اثرگذاری در عرصه جهانی یا برای تعمیم یا تأخیر و تحمیل یک معاهده سیاسی یا تغییر جبههبندیهای سیاسی یا شروع برای یک اقدام نظامی یعنی در عرصههای سیاسی و نظامی و فردی، ما تعاریف متعددی را میتوانیم در عرصه تروریسم و در عرصه جهانی به آن اشاره کنیم که باز هم آن موضوع بحث ما بهطور ویژه در بحث امشب نیست.
من این را میخواهم بگویم که یازده سپتامبر آغاز یک نوع تحول عملی در عرصه تعریف در تروریسم جهانی بود و اصولاً مبانیای که بعد از آن تعریف شد، مبانی جدیدتری بود؛ البته ما در قبل از آن، نه در عرصه تروریسم، بلکه در موضوعات مختلفی مثل جنایات جنگی یا بحث نسلکشی در دهه نود، پروندههایی در دنیا داشتیم، یعنی از ۲۰۰۱ به بعد یک تعاریفی داریم و در قبل از آن تعاریف دیگری داریم. موضوع جنگ بالکان را داشتیم، جنگ بوسنی و هرزگوین و جنایتی که در سربرنیتسا رخ داد، که هنوز دادگاه خاص آن در لاهه برقرار است و شما دیدید که جنایتکاران جنگی یوگسلاوی سابق یا بوسنی، آقای کاراتزیچ چیزی حدود دو سه سال پیش در حوالی بلگراد دستگیرش کردند و او را بردند در دادگاه لاهه و در آنجا به عنوان یک دادگاه خاص محاکمه شد. یا دادگاه خاصی که راجع به جنایت نسلکشی در روآندا تشکیل شد که یک دادگاه خاص بینالمللی بود و ما در حوزه دادگاه خاص و موضوع جنایات جنگی یا نسلکشی تعاریف دیگری را داریم تا تعریف تروریسم!
11 سپتامبر مبدأ تحولی در عرصه حقوق بینالملل تعریف میشود
پس، یازده سپتامبر یک مبدأ تحولی در عرصه حقوق بینالملل تعریف میشود و شما بعد از آن میبینید که توسط شورای امنیت سازمان ملل و کمیتههای ذیل آن، تعریف گروه تروریستی و مصادیق تروریسم در آنجا خودش را نشان میدهد. لوایح چهارگانه هم که یک بحث پولشویی است، بحث پالرمو است و میرسیم به منابع مالی تروریسم که در واقع به صورت خاص که اصلیترین بحث راجع به تروریسم مطرح شد و همین بحث CFT است؛ من اشاره خاص بکنم به این بحث در مجلس که موضوع و دغدغه ما هم بود. یعنی ما دغدغههایی که داشتیم در مجلس شورای اسلامی این که اصولاً این تعریف تروریسم قرار است که در کجا تشکیل شود؟ تعریف گروه تروریستی قرار است چه کشور و چه سازمانی و چه مجموعهای، این تعریف یک گروه، فرد یا کشور حامی تروریسم را انجام بدهد؟ در واقع این تعریف، آیا تعریفکنندهاش ما هستیم و تروریسم از دیدگاه ما است؟ تروریسم از دیدگاه کمیته است توسط یک شورا، یا تعریف حاکم بینالمللی راجع به تروریسم در واقع مد نظر ما هست؟
نکته دیگر پیوستن ما به مجموعه قوانین در واقع FATF که در مجلس شکل گرفت، مگر ما قبل از این در دولت قبلی آقای طیبنیا نرفتند و این را پاراف نکردند، اما چرا این گروه از ایران خواست که این تبدیل به قانون داخلی کشور شما بشود؟ چون آنها میخواستند بر اساس قانون اساسی کشور ما، این تبدیل به یک قانون حاکم داخلی در کشور ما بشود! پاراف را قبول نکردند، امضا را در واقع ممکن بود تعهدآور بدانند، اما الزامآور نمیدانستند. هر چند که کشور ما بسیاری از حوزههای عملکردی مربوط به FATF را عملاً در کشور اجرا کرد.
یک نمونهاش که شما حتماً میدانید همین حجم کنترل تبادلات ارزی است. شما الان اگر بخواهید از کشور خارج بشوید یا وارد کشور بشوید، بر طبق یک اظهارنامه ارزی، یک عدد پنج هزار یورویی، نه میتوانید بیشتر خارج کنید و نه میتوانید وارد کنید. مصداق یک مصوبهای داشتند این را به عنوان قاچاق کالا در واقع قلمداد میکردند. تا حتی در این جلسه سران قوا اشاره بر این داشت که هر میزان ورود ارز در واقع شکل بگیرد، اما عملاً ما موضوعات زیادی داشتیم که این به عنوان قاچاق قلمداد میشد.
شما خیلی از همین کامیونداران ایرانی که میرفتند به افغانستان و میآمدند در مرز دوغارون، موارد زیادی داشتیم که مثلاً ده هزار دلار، پانزده هزار دلار ارز همراهش بود، ماشینش را در نقطه صفر مرزی توقیف میکردند. میگفتند شما الان باید بگویید این منشأ این پانزده هزار دلار چقدر و از کجاست؟
پس عملاً ما بسیاری از لوازمی که باید آن را به تصویب مجلس میرساندیم، به صورت عملی بر اساس آن پارافی که صورت گرفته بود، خودمان رفتیم زیر بار اجرای آن. شورای نگهبان در مجموع ۲۲ ایراد - نه به موضوع پالرمو چون آن به موضوعات دیگری میپرداخت، بلکه راجع به بحث حمایت مالی تروریسم - در واقع گرفت.
سؤال و جواب:
سؤال: ما خانواده شهدای ترور کشور سازوکار حقوقی مطالبات خود علیه یک کشور یا علیه گروهک منافقین که در خارج از کشور هستند را از چه طریقی باید طی کنیم؟ دادگاههای کشورمان حکمهایی را صادر کردهاند، چقدر در خارج از کشور رأی دادگاههای ما برای آن کشورهایی که مقر گروهکهای تروریستی و منافقین هستند، لازم الاجرا هستند؟
دکتر موسیزاده:
اینکه الان ۱۷۰۰۰ شهید اقدامات تروریستی در کشور داریم و خانوادههای آنان که طبیعتاً ذیحق هستند برای مطالبات خودشان، اگر بخواهیم مقایسه کنیم با مواردی که در آمریکا اتفاق افتاده است، آمریکا عنوان کرده که ترورها منتسب به دولتی هستند، حالا این اتفاقاتی که اوایل انقلاب افتاد و گروهک منافقین مسبب این جنایات و اقدامات تروریستی بود، ما نمیتوانیم منتسب بکنیم به آمریکا، مگر این که سندی داشته باشیم. نسبت به هلند، نسبت به فرانسه و هر جایی که الان اقامتگاه این گروهک آنجاست.
مگر این که ما مستنداتی داشته باشیم و خواهان استرداد، که اینها مجرم هستند و خواهان استرداد مجرمین بشویم. و بعد یک مشکلی به وجود میآید که تنها یک شرط وجود دارد و آن این که قرارداد استرداد مجرمین بین ایران و آمریکا باشد، بین ایران و فرانسه یا آلمان باشد. عواملی و دلایل محکمه پسندی باید ارائه بدهیم در هر کشور اروپایی.
شما میتوانید ثابت بکنید این فرد فرضاً اقدام تروریستی علیه آن قربانی انجام داده یا خیر. این جمعآوری اطلاعات و مستندات خودش کار دشواری است ولی شدنی است. این همت را باید مسئولین انجام دهند و مستند سازی بکنند عملاً. البته دادگاهی هم تشکیل شد و طرح دعوی علیه کشورهای خارجی و یکی از اساتید و قضات که الان بازنشسته هم هستند، احکام خیلی سنگینی هم علیه آمریکا صادر کردند.
نشست بررسی ابعاد حقوقی مفهوم تروریسم
نشست حقوقی بررسی ابعاد مفهوم تروریسم در دانشگاه رضوی مشهد با حضور دکتر موسی زاده و دکتر احسان قاضی زاده