مناجات نامه فرقه رجوی!

Pedچند رو ز قبل و در مطلبی گفتم که قرار است مریم اسطوره شود و مراحل این اسطوره سازی را نیز بیان کردم ( انتخاب صدیقه حسینی ، افطاری در اشرف و حضور او در استراسبورگ و گفتگوی وی با دسته چندم های پارلمان اروپا ) . اعتقادم براین است که مراحل این بادکنک سازی توسط سازمان باید با رعایت همه ی جوانب باشد یعنی برای آنکه مریم به یک الهه ی کامل تبدیل شود با ید از وی با استفاده از تمام ظرفیتهای موجود تبلیغاتی و انگیزه های روانی حمایت شود . دو روز قبل بطور اتفاقی سایت عربی گروهک منافقین را نگاه می کردم که چشمم به مناجات نامه ی مریم افتاد که برای شبهای قدر و به زبان عربی تنظیم شده بود . هم خنده ام گرفت و هم تعجب کردم . کسانی که معتقدند برای مبارزه با نامها و ترویج برابری می جنگند مناجات نامه ای را از زبان مریم تنظیم کرده بودند که وی را تا حد همان الهه ای که می گفتم معرفی کرده بود . البته خنده دار بودن موضوع از این بابت بود که اگر قرار بود مناجات نامه یا زیارت نامه ای هم تنظیم شود ، با توجه به روحانیت شبهای قدر و نیاز انسان به برقراری ارتباط معنوی با خالق یکتا،لازم بود تا محتوای آن نیز در این خصوص می بود . یعنی باید به گونه ای نوشته می شد تا در آینده که دل نیروهای اشرف برای " یار سفر کرده " تنگ می گشت می توانستند گوشه ای دنج را انتخاب کنند و در کتاب دعای چاپ جدید فرقه زیارت نامه ی مریم را بخوانند و در خلوت برای دوری از او اشک بریزند و خود را سبک کنند نه اینکه با خواندن این مناجات نامه - زیارت نامه یا هر چیزی دیگری که بتوان برآن نام گذارد دوباره یاد درماندگی ها و آوارگی های 26 ساله ی خود بیافتند و آه بلندی ازته دل بکشند. مریم در این متن به جای همه ی آنچه که گفته شد دوباره به بازگشایی عقده های فرو خورده و در گلو مانده ی خود و مسعود اشاره می کند و به جز دو خط اول مقدمه ، تماما به تخلیه ی درونیات خود می پردازد . او دوباره و این بار در فاز دغدغه های مذهبی از درماندگی خود در مقابل نظام و مردم ایران سخن می گوید و به گمان اینکه می تواند با جنبه روحانی بخشیدن به نفسانیات خود سر خدا را هم مانند نیروهای فرقه اش شیره بمالد، دوباره آسمان و ریسمان را در مورد مردم و نظام ایران به هم می بافد . او درآغاز هر بند از نوشته اش از لفظ "پروردگارا" استفاده می کند تا جنبه ی معنوی و التماس بنده به درگاه پروردگار را نشان دهد اما بر خلاف ژستهای تصویری اش که به چهره ی خود معصومیتی کاذب می دهد ، نمی تواند در مناجات نامه اش،این معصومیت را دنبال کند . البته گمان می کنم در این مورد نیز قضیه به مانند روزهای اولی باشد که قرار بود مریم سیاسی صحبت کند اما از فرط خجالت دائما به مسعود نگاه می کرد تا با لبخند تایید مسعود اعتماد به نفس بگیرد وبتواند ادامه دهد . در این مورد نیز فکر می کنم باید یک دوره ی گذار از تپق را برای مریم ترسیم نمود تا بتواند فرق میان دعای عارفانه و عقده گشایی ناشیانه را بفهمد . البته هیچ کس نمی داند که مسعود برای تربیت یک انسان متوسط و بی آتیه و تبدیل وی به یک تروریست حرفه ای چقدر خون دل خورده است . از این به بعد باز هم باید منتظر بمانیم تا نسخه های جدید و تصحیح شده ی زیارت نامه ی مریم را با هم بخوانیم . البته گمان منتهی به یقین این است که برای نیروهایی احمق و از همه جا بی خبر اگر بنا بر اسطوره سازی هم باشد به یقین این اسطوره نباید چیزی فراتر از مریم رجوی باشد که طبیعتا الگویی پر از بلاهت و نادانی است و البته جای شکرش باقی است که این فرقه ابله الگویی از جنس خودش را یافته است .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31