پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از بدو تاسیس نظام جمهوری اسلامی، تروریسم یکی از ابزارهایی است که امپریالیسم جهانی برای براندازی نظام سیاسی کشور به کار گرفته است. اگرچه امروز صورت غالب تروریسم از حرکتهای نظامی به حملات اقتصادی و فرهنگی تغییر کرده است، قربانی تروریسم نظامی در کشور ما کم نبوده و هنوز هم ادامه دارد. بر مبنای آمار نهادهای مرتبط، در ایران بعد از انقلاب اسلامی بیش از 17هزار نفر قربانی ترور شدهاند که نشان از اهمیت موضوع تروریسم و ضرورت ورود جدی به این بحث است. بر این مبنا، چند وقتی است «بنیاد هابیلیان» به صورت تخصصی به موضوع تروریسم در ایران ورود کرده و تا امروز پژوهشهای خوبی در این حوزه انجام داده است. این مجموعه با عنایت به سخنان رهبر معظم انقلاب مبنیبر اینکه «دهه 60 مظلوم است»، اقدام به تشکیل «دبیرخانه بازخوانی دهه 60» کرده است و به همراه خانواده شهدای ترور و مشارکت بعضی مقامهای دولتی بنای پیگیری حقوقی اقدامات تروریستی منافقین در دهه 60 را دارند. بهمنظور بررسی وضعیت حقوقی اقدامات تروریستی در کشور سراغ دبیرکل این بنیاد رفتهایم. سیدمحمدجواد هاشمینژاد، فرزند شهید سیدعبدالکریم هاشمینژاد از بدو تاسیس این مجموعه عهدهدار مدیریت آن است. گفتوگوی «فرهیختگان» با او را در ادامه میخوانید.
بهمنظور ورود به بحث، بفرمایید که پیشینه بحث از تروریسم در سطح بینالمللی چگونه است و به چه گروههایی عنوان تروریست اطلاق میشود؟ چطور برخی گروهها در نظر برخی کشورها تروریست تلقی میشوند اما همان گروهها از منظر کشورهای دیگر نهتنها تروریست نیستند بلکه نمونه ایثار و جهادند؟ چطور میشود این تفاوت را تبیین کرد؟
تروریسم یکی از ابزارهای مهم پیشبرنده اهداف سیاسی قدرتهاست، یعنی اگر اغراض سیاسی و زیادهخواهیها را نداشتیم شاید در عالم قربانی تروریسم هم وجود نداشت. تروریسم یک تعریف جامع بینالمللی مورد توافق ندارد، دلیل آن هم کاملا سیاسی است، ولی به هر حال یک اتفاق نظر نصفه و نیمه روی این بحث وجود دارد، مثلا استفاده از زور و خشونت علیه افراد و جوامع برای پیش بردن اهداف سیاسی همواره یکجور تروریسم تلقی میشود. اما یک نگاه حقوقی و بینالمللی در این رابطه وجود ندارد. کشورها درباره آن اتفاق نظر ندارند و نمیخواهند دنبال این موضوع بروند. در قرن گذشته سنای آمریکا قانونی را نوشت مبنیبر اینکه وقتی دولتها میگویند فلان کشور یا فلان گروه تروریست است تشخیص آن بر چه مبنایی باید باشد. این را در قالب یک لایحه به سنا بردند برای اینکه تبدیل به قانون شود. به هر صورتی که این را بررسی کردند دیدند رفتارهای خود آمریکا اول از همه مصداق تروریسم است، لذا این لایحه را از دستور کار خارج کردند. این کاملا نشان میدهد که تروریسم یکی از ابزارهای موثر قدرتهای جهانی است.
جمهوری اسلامی چه اندازه قربانی تروریسم بوده و چطور توانسته در مقابل تروریسم مقاومت کند؟
22 بهمن 57 که روز اول پیروزی انقلاب اسلامی است اولین حادثه تروریستی را در کشور شاهد بودیم و تا امروز هم این موضوع ادامه دارد. اما الحمدلله کشور ما مقتدر و توانمند شده و نیروهای مسلح ایران با کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست. حتی نسبت به کشورهای اروپایی که این چیزها را کمتر دیده بودند اکنون ما بسیار وضع مطلوبی داریم. اگرچه جمع زیادی از مردم ایران قربانی تروریسم هستند، در برخی موارد حتی بیسابقه است. این که در عرض چند ماه بالاترین ردههای مسئولان یک کشور ترور شوند در دنیا بیسابقه است. در عرض دو سه ماه رئیسجمهور، نخستوزیر، رئیس دیوان عالی کشور و جمع زیادی از نمایندگان ترور شدند. این بیسابقه است و در هیچ جای دنیا این امر را نمیبینیم. گروهها و گروهکهایی که جنایات تروریستی در کشور ما انجام دادند و تا امروز حدود 35 گروهک میشوند، در کشورهای اروپایی دفتر رسمی دارند، این هم بیسابقه است. حتی ما میدانیم کشورهایی مثل آمریکا گروههایی مانند داعش و القاعده را -طبق اقرار خودشان- ایجاد کردهاند اما دفتر رسمی در آن کشورها ندارند که اینجا بکشند و آنجا بیانیه بدهند و رسانه در اختیار داشته باشند و جلساتی برگزار کنند و امکانات در اختیار آنها باشد و از آدمهای آنها حفاظت کنند و اعلام هم کنند که آنها تروریست هستند. این چیزی است که درباره کشور ما اتفاق افتاده است، یعنی آن پرروگری کشورهای غربی و آمریکایی در بحث تروریسم و در مورد کشور ما اوج توحش خود را به نمایش گذاشته است.
تمام رهبران گروهکهایی که با ادعای تجزیهطلبی شکل گرفتند و جنایات زیادی انجام دادند، چه در جنوب غربی، چه در کردستان و چه در شرق کشور دفاتر رسمی در کشورهای مختلف دارند. بسیاری از آنها در آلمان و برخی در دانمارک یا کانادا یا فرانسه هستند؛ فرانسه که مهد تروریستپروری است. در آنجا حضور رسمی دارند و اعمال تروریستی و جنایتکارانهای را که در منطقه ما اتفاق میافتد برعهده میگیرند. آنچه سال گذشته در 31 شهریور در رژه نظامی اهواز اتفاق افتاد نمونه آشکار این موضوع است؛ همان شب بیبیسی با سخنگوی یکی از این گروههای تروریستی حاضر در دانمارک مصاحبه کرد و او گفت که این عملیات ما بود، یعنی رسما سخنگوی آنها این عملیات را بر عهده گرفت. خبرنگار گفت چند بچه هم کشته شدند و مردم عادی هم بودند. او هم در جواب گفت: «بله، ولی هدف ما نظامیان بودهاند.» این جنایات و وحشیگری را تحت عنوان مقاومت انجام میدهند و این رسانهها را هم در اختیار دارند. هیچرسانهای از رسانههای آنها حتی سراغ قربانیان این جنایات نیامدند.
در میان گروههای تروریستی هم که بیشترین جنایات مربوط به سازمان منافقین است...
منافقین که روسیاهتر از هر روسیاهی در بین گروههای تروریستی هستند و خیانت، جنایت، ترور و همهچیز را در پرونده خود دارند. از آنان بیشترین حمایتها صورت میگیرد؛ گروهکی که بهصراحت اعلام میکند هیچ حد و مرزی برای خیانت به ملت ایران و کشور ایران ندارد. اگر گروهکهایی هم آویزان کشورهایی مانند آمریکا میشوند که مردم ایران را تحت فشار قرار دهند، منافقین این کار را آشکار انجام میدهند و تحت عناوین مختلف از اسرائیل، عربستان و جاهای مختلف پول میگیرند. حتی از صدامی که با ما در حال جنگ بود علنا پول میگرفتند و علیه ملت استفاده میکردند.
این شواهد نشان میدهد امیدی به بازگشت ندارند، چون گروهی که یک درصد هم بازگشت را محتمل بداند راهی برای خود باقی میگذارد. بنابراین درمییابیم که کاملا ناامیدند که دستشان به ایران برسد، درنتیجه فقط مزدوری میکنند. روی سخن ما بیشتر به حامیان آنهاست؛ کسانی که از آنان حمایت میکنند و از ابتدا حمایتهای امنیتی، اطلاعاتی، لجستیکی و رسانهای کردهاند و همه نوع امکانات در اختیارشان گذاشتهاند. اگر جلساتی را که گروهک منافقین در پاریس برگزار میکند ملاحظه کنید پنج دولت دست به دست هم بدهند نمیتوانند میتینگ اینچنینی برگزار کنند و این نشان میدهد منافقین در این میان آلت دست هستند تا پیشبرد اهداف آنها را دنبال کنند. الغرض کشور ما چنین وضعیتی را گذرانده که امروز مقتدر شده و امنیتش در این منطقه حتی در مقایسه با کشورهای اروپایی مثالزدنی است.
به هر حال ما باید جنایات تروریستی در کشور را درست تبیین کنیم. عدم تبیین این موضوع باعث شده کسانی که این جنایات را انجام دادهاند و حامیان آنها، بخواهند از این ابزارها مجددا در شکلهای دیگر علیه کشور ما استفاده کنند. نظیر آن چیزی که اکنون داریم؛ همین الان هم ملاحظه کنید دشمن ابزارهای خود را چیده است، سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل چطور علیه کشورها عمل میکند؟ کجا صدای او درمیآید؟ قطعنامههای او کجا صادر میشود؟ گروههای مختلفی که تحت عنوان گروههای مستقل ساختهاند، مانند عفو بینالملل و سازمان دیدهبان حقوق بشر، هیچجا صدایشان درنمیآید، مگر جایی که طرف جانی باشد. همین الان عفو بینالملل در دفاع از منافقین 200صفحه مطلب جعل کرده، ساخته و منتشر کرده، در حالی که یک بار هم سراغ قربانیان آنان نیامده است. لذا قطعا باید در این زمینه کشور ما هم فعال باشد. موضوعات بسیار مهم حقوق بشری داریم که میتوانیم به رخ کشورهای غربی بکشیم، به رخ آمریکاییها بکشیم. جالب اینجاست که وزارت خارجه آمریکا در سال 97 گزارش بسیارمفصلی فقط از گروهک منافقین داده است. گزارش مفصل و دقیق است که اعتراف کرده آنها چقدر آدم در کشور ایران کشتهاند و مقامات ایران را ترور کردهاند و گفته مورد تنفر مردم ایران هستند، ولی باز هم آقای پمپئو چند وقت پیش با پررویی تمام و با کمال وقاحت گفته است که ایران سعی میکند خود را قربانی تروریسم نشان دهد! از بس دروغهای بزرگ گفتهاند خودشان هم باور کردهاند و این را جا انداختهاند، وقتی از اینور صدایی از واقعیات مطلب درمیآید آنها تلاش میکنند به این شکل موضوع را مخفی کنند.
نکتهای که بیان کردید این بود که تروریسم تعریف واحدی ندارد؛ شواهد و قرائن نشان میدهد تعریف تروریسم برای غربیها گروههایی است که منافع آنها را زیرسوال ببرد. منطقه ما که بزرگترین قربانی تروریسم است، نیاز به یک ائتلاف بزرگ و جدی برای مبارزه واحد با تروریسم دارد. علاوهبر اینکه مسئولان باید این موضوع را چه در سازمان ملل و چه در رسانهها مطرح کنند و تدبیری برای این مساله داشته باشند. قربانیهای ما از تروریسم تنها به دهه 50 و 60 برنمیگردد. همین چند سال پیش دانشمندان هستهای خود را از دست دادیم و بعد از این هم قطعا هر زمان که فرصتی پیدا کنند مجددا به این کار اقدام خواهند کرد. این نشان میدهد یک ائتلاف جامع و بومی برای منطقه ما لازم است و باید اقدام شود. به نظر شما این مسئولیت متوجه چه کسانی است؟ چه فرآیندی را باید طی کنیم تا به این ائتلاف جامع در منطقه برسیم و فکر میکنید تاکنون چه اقدام موثری انجام شده است؟
به هر حال عزم دولتها خیلی مهم است و باید این عزم در دولتهای منطقه به وجود بیاید که این کار را انجام دهند. نکته دوم اینکه جمهوری اسلامی ایران مدتها قبل پیشنهاد کرده بود و الان هم مجددا پیشنهاد کرده که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود. غربیها آنجا که کشوری تحت اشغال است و نیرویی در داخل آن کشور از خود دفاع میکند را هم تروریست میخوانند. مانند حزبالله لبنان؛ گروهی که از کشور در حال اشغال یعنی لبنان دفاع کرد و اتفاقا نشان داد که با دفاع میتوان دشمن را عقب راند و رژیم صهیونیستی عقبنشینی کرد. حزبالله اقدام خاصی انجام نمیدهد، فقط آنجا که رژیم صهیونیستی دست از پا خطا کند در جواب آن واکنش نشان میدهد ولی این هم آنها را آزار میدهد. یعنی گروهی که کشور خود را از اشغال درآورده است به جای اینکه در سطح جهانی مدال بگیرد، تروریست خوانده میشود، چون پای رژیمی در میان است که تامینکننده منافع آنهاست. منافع آنها این است که در آن کشور همیشه آشوب باشد، درگیری و دشمنی باشد و آنها بتوانند سلاحهای خود را بفروشند و مواد خام را از این کشورها بگیرند و ثروت خود را افزایش دهند. اینگونه تعریف میکنند و بحث تروریسم چنین مطرح میشود. پس هیچگاه نباید برای مبارزه با تروریسم نگاهمان به کشورهای فرامنطقهای باشد.
حتی سازمان ملل؟
حتی سازمان ملل که نشان داده در جاهایی ژستهایی میگیرد و اقدامات مختصری را که مشکلی برای آنها به وجود نیاورده، انجام میدهد ولی درنهایت عنان آنها در دست کشورهای غربی است. همین الان نمیتوانیم بگوییم در داخل کشورمان مبارزه با تروریسم یک مساله است، یک قوه باید جلو برود و این کار را انجام دهد. باید عزم این موضوع در کشورهای منطقه ایجاد و همکاریهای متقابل امنیتی زیاد شود. دستگاههای مربوطه با هم قراردادهای امنیتی داشته باشند تا تروریسم نتواند از این کشور به آن کشور برود و بیاید و از این فضاها علیه امنیت کشورها استفاده کند.
چنانکه داعش هم الان از این کشور به آن کشور میرود.
بله، وقتی پایگاههای آمریکا در کشورهای منطقه اعم از قطر، بحرین و... هست چطور میتوانیم تروریسم را ریشهکن کنیم. تا حضور آمریکاییها را در این منطقه داریم قطعا مردم منطقه رنگ صلح و دوستی را نخواهند دید، چون امنیت و منافع آنها در خطر است. ملاحظه کنید در کشور عربستان ترامپ بهصراحت میگوید 110 میلیارد اسلحه به اینها فروختهایم. این اسلحه چه زمانی فروش میرود؟ وقتی آنها را از ایران بترسانند و بین عربستان و قطر هم دعوا راه بیندازند. هر کدام از این کشورها را که ملاحظه کنید این چنین است، حتی عربستان برای یمن ائتلاف تشکیل داده با این حال باز بین ائتلاف آنها اختلاف است. چه کسی اینها را راه میاندازد؟ ما میدانیم امارات و عربستان قدرت این را هم ندارند که حتی مسائل روزمرهشان را سامان دهند، آنان خلبانهایشان را نیز از کشورهای دیگر قرض میگیرند. بنابراین تا حضور قدرتها را در اینجا داریم، طبیعتا چنین چیزی بعید است اتفاق بیفتد. تروریسم هم دامنه گستردهای دارد و اینطور نیست که یک وزارتخانه یا یک بخش و قوه برود و کاری را انجام دهد و ختم شود. تروریسم جنبههای خیلی وسیع و گستردهای دارد و لازمهاش این است که همه با هم در این امر هماهنگ باشند تا بتوان در این حوزه اقدامی کرد.
بنیاد هابیلیان که مجموعهای مردمنهاد است و بنا دارد در زمینه مبارزه با تروریسم فعالیت کند، احتمالا طی فعالیتهایی که در این چند سال داشته به ایدهای رسیده است. چقدر با دستگاهها و نهادهای فرهنگی و امنیتی تعامل داشتهاید و چقدر توانستید در این فضا کار را پیش ببرید؟ بنیاد تا چه اندازه توانسته وارد این فضاها شود و با این مسئولان رایزنی کند تا بتواند این بنایی که از ابتدا گذاشته را پیش ببرد؟
اولا ما در کشور خلأ طرح موضوع تروریسم را به صورت جدی احساس کردهایم. اگر به تاریخ قبل از تشکیل بنیاد هابیلیان برگردید موضوع گروههای تروریستی و مبارزه با تروریسم به هیچ عنوان در کشور مطرح نمیشد و آن را نمیدیدید، حتی بعضا کلمهای هم نبود. معتقدم بنیاد توانسته این موضوع را مطرح کند، خطر را جدی ببیند و نشان دهد در سطح جامعه موضوع تروریسم موضوع مهم و ضروری است که باید به صورت جامع به آن پرداخته شود. بحث تروریسم جنبههای مختلف اجتماعی، پزشکی، روانشناختی و بحثهای امنیتی دارد. موضوعات فرهنگی و جنبههای بسیار گوناگونی دارد که باید به آن بهدرستی بپردازیم. جامعه را هوشیار کردیم و نشان دادیم که باید به این موضوع درست بپردازیم، چراکه دشمن خیزی برداشته که در آینده میخواهد موضوعات را وارونه جلوه دهد. تاریخ یک کشور را میخواهد وارونه جلوه دهد و حافظه تاریخی ملت را میخواهد پاک کند.
وقتی گروهکهای روسیاه مانند منافقین که ما یک جلد کتاب قطور از مقالاتی را که آمریکا و اروپا توسط نویسندگان آنها درباره جنایات منافقین دارند، جمعآوری کردهایم، وقتی آنها را داریم که سابقه جنایاتشان را نشان میدهد و بعد آنان مدعیان حقوق بشر و آزادی میشوند، باعث و بانیهای سعادت ملت ایران میشوند و این خیز خطرناکی است که دشمن برداشته و نشان میدهد در این زمینه باید کار کنیم، نباید آنها را به فراموشی بسپاریم. باید آنان را به دنیا نشان دهیم. وقتی آقای پمپئو با پررویی و در کمال وقاحت میگوید ایران میخواهد خود را قربانی تروریسم جلوه دهد، معلوم میشود باید در این حوزه جدی کار کنیم. ابعاد مختلف جنایات تروریستی را کار کنیم. حامیان اینها را نشان دهیم و رسوا کنیم.
هنوز در کشور ما دادگاههایی که سازمانهای تروریستی را محکوم کند تشکیل نشده است. سراغ تروریسم رفتهایم ولی تا الان تروریسمپرور را کار نداشتهایم. ما در ملاقات با آیتالله رئیسی و در حضور خانواده شهدای مختلف تروریسم این مطالبه را مطرح کردهایم و ایشان قول چنین کاری را دادهاند تا انشاءالله بتوانیم حرکت حقوقی منسجمی را انجام دهیم که دست دولتمردان ما هم باز باشد، برای اینکه بتوانند مباحث حقوقی و حقوق بشری مربوط به تروریسم را در دنیا به صورت جدی دنبال کنند. این راهها و بابهایی بود که خانواده شهدای ترور در کشور باز کردند و ملاحظه میکنید فیلمهای خوبی هم در این حوزه ساخته شده است. یکی دو نسل گذشته ما واقعا از اتفاقاتی که در دهه 60 گذشت اطلاع چندانی نداشتند. ما 17هزار شهید ترور داریم که 13هزار و 500نفر از آنها مربوط به دهه 60 است. اکثر ترورها آن زمان بود. اینها چطور انعکاس پیدا کرد؟ کوچکترین شهید ترور ما سهماهه بود. بزرگترین شهید ترور ما 80ساله بود. در این رنج سنی هر دو به شیوه انتحاری شهید شدند و موارد و سوژههای مختلفی هستند که مورد جنایت تروریستی قرار گرفتند. اینها را بنیاد هابیلیان و خانواده شهدای ترور باز کردهاند و این موضوعات در سطح کشور مطرح شده است. اطلاعات 17هزار شهید ترور را خانواده شهدا استخراج کردهاند و آنچه در مستندات بینالمللی است جمعآوری شده و به گزارشگر سازمان ملل هم ارائه دادهایم و او هم پذیرفته است. این نشان میدهد چه ظرفیت بالایی در کشور وجود دارد که حتی میشود کسانی که گمارده شدند تا علیه جمهوری اسلامی ایران کار کنند در این قضیه با ما همراه شوند. این کارها انجام نشده بود و خلأ وجود داشت و بنیاد هابیلیان تلاش کرده این خلأ را پر کند و امروز بحث ترور و تروریسم و 17هزار شهید ترور مطالبه جمهوری اسلامی و مسئولان مملکت ما شده و دست مسئولان به لحاظ سند در این امر پر است و میتوانند در این زمینه کار کنند. اکنون نیاز ما به سمتوسویی میرود که کمکم بحثهای حقوقی را درست، همهجانبه و جامع پی میگیریم، حتی دولتمردانمان نیز میتوانند به لحاظ حقوقی مسائل مربوط به قربانیان تروریسم را دنبال کنند. در کشور ما تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده بود و این نشان میدهد که این بحث چقدر ضروری و واقعی است. خلأ بود و در اینجا این راه باز شده است. البته بنای این موضوع چند ماه پیش گذاشته شد که در یک نشست خبری در حضور خبرنگاران و با حضور دادستان کل کشور تشکیل دبیرخانه دهه 60 را اعلام کردیم و از آنجا موضوعات را به صورت جدی دنبال میکنیم و نشستهای مختلفی را با اساتید دانشگاه و پژوهشگران داشتهایم. اینها فعالیتهایی بود که دنبال کردیم تا به نقطهای برسیم که زمینه تشکیل دادگاههای بحثهای تروریسم مطرح شود و خانوادهها بتوانند آنجا موضوعات مختلف را از جنبههای گوناگون مطرح کنند.
آیا دادگاههای بینالمللی این پتانسیل و ظرفیت را دارند که جمهوری اسلامی به آنجا شکایت ببرد؟
قطعا کار حقوقی باید انجام دهیم؛ دادگاههای ما باید این موضوعات را بررسی کنند، احکام صادر شود و حکمها در کشورهای مختلف منعکس شود. به هر حال قوه قضائیه ما یک نهاد دولتی و رسمی است و احکام آن مطابق یک چارچوبهایی که وجود دارد و طی قراردادهایی که دولتهای مختلف با هم دارند که بعضا امنیتی و استراتژیک است میتوانند موضوعات را دنبال کنند و از آن کشورها مطالبه چنین چیزی را داشته باشند. این که کشورهای غربی و دولتهای مقابل ما طبیعتا نمیخواهند این موضوعات مطرح شود طبیعی است، محکوم شدن گروهکها محکوم شدن خود آنها را به دنبال دارد، چون حامیشان بودهاند و امکانات در اختیار آنها قرار دادهاند، اما این کار را میتوان در شرایط مختلف انجام داد. در شرایطی که آنها مطالباتی از ما دارند ما هم میتوانیم مطالباتی از آنها داشته باشیم. حداقل این است که وقتی موضوعی را مطرح میکنند ما هم موضوعی داریم که به صورت رسمی بتوانیم دنبال کنیم و جزء مطالبات ملت ما محسوب شود.
پس بیشتر کارکرد رسانهای دارد؟
هم در حوزه رسانه و هم به لحاظ حقوقی میتوان کار کرد. اگر بخواهیم موضوعاتی را در سطح دنیا به لحاظ حقوقی دنبال کنیم قاعده این است که دادگاههای ما احکامی را صادر کرده باشند و بعد دنبال مسائل حقوقی بینالمللی برویم.
یعنی اقدامات اولیه در سطح داخلی هنوز انجام نشده است؟
بله، بنیاد هابیلیان دنبال این موضوع بود و اکنون جلساتی تشکیل دادیم و قولی که آیتالله رئیسی دادند باب این موضوع را باز کرد. ما قطعا گروهکهای تروریستی را رها نخواهیم کرد که با آسایش خیال در غرب زندگی کنند، اگرچه برخی کشورها در این قضیه مقاومت کرده و تلاش میکنند این حقوق را نادیده بگیرند، منتها باید با سازوکار مشخصی این موضوع را پیگیری کنیم. باید در کنار موضوعات حقوقی بحثهای رسانهای هم مطرح شود. هرکدام بخواهند بهتنهایی جلو بروند اشکال دارد. اگر انسجام ایجاد شود نتیجه بهتری خواهد داد و کار باید در هماهنگی کامل انجام شود.
آمار دقیق دارید که با فرض تشکیل دادگاهها چقدر شاکی وجود دارد؟
بله، جمع زیادی از مصدومان را داریم که هنوز سراغشان نرفتهایم و تا امروز فقط سراغ شهدای ترور رفتهایم که 17هزار نفر هستند. جانبازان زیادی داریم که در عملیاتهای تروریستی قطع نخاع شدهاند یا صدمات دیگری دیدهاند. بسیاری از آنان حالات و روحیات و زندگیشان به هم ریخته است و به لحاظ روانی دچار مشکل شدهاند. آنها همه شرایط پیگیری در مباحث حقوقی و حقوق بینالملل را دارند که باید در این زمینه بحثهای حقوقی را جدی بگیریم و باجدیت دنبال کنیم که انشاءالله ثمرات این پیگیری برای کشور ما نتیجهبخش خواهد بود.