به یاد یار، همدم و پارهٔ تنم امسال نیز، بوی بهار و عطر سنبل و سیب، یادآور قامت استوار و لبخندهای پرامید توست. ای تقی، ای پارهٔ دلم و همدم روزهای سخت و شیرین زندگی. از همان روزهای نخستین انقلاب، عشق به امام و آرمانهایش در جان تو موج میزد. یادش بخیر، چگونه در حرم مطهر امام رضا(ع)، با شجاعتی وصفناشدنی، اعلامیههای امام خمینی(ره) را پخش میکردی و برای این عشق، سه ماه از جوانیات را در سیاهچالهای ساواک، به عنوان زندانی سیاسی سپری کردی. اینها همه گواهی بود بر ایمان راسخ و عشق بیپایانت. و سپس... هنوز
آیتالله قاضی طباطبایی اهل روایت از بزرگان حوزه، رهبر قیام تبریز و قربانی ترور شهید آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی در تلاقی علم و مبارزه، بر شانههای تاریخ ایستاد، از دریافت اجازه روایت از بزرگان حوزه تا رهبری قیام 29 بهمن تبریز و با ترور در دهم آبان 1358 به حق «اولین شهید محراب» انقلاب اسلامی لقب گرفت. به گزارش هابیلیان به نقل از تسنیم، در تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی ایران، نام برخی رجال دینی و مبارزانه همواره بهعنوان نمادی از ترکیب روحانیت و مبارزه روشن میدرخشد. آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی یکی از این رجال بود که هم در عرصه علمی و فقهی جایگاهی ممتاز
«خمینی آذربایجان» در مسیر روشنگری و شهادت آنچه در ادامه میخوانید، روایتهایی است از نخستین شهید محراب، آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی شاگردان و همراهان آن مرد بزرگ؛ روایتهایی برگرفته از شماره ۵۱ ماهنامه فرهنگی تاریخی شاهد یاران که سیمای انسانی، مبارزاتی و اخلاقی آیتالله قاضی طباطبایی را از زوایای گوناگون به تصویر میکشد. به گزارش هابیلیان؛ روایتهای گردآمده از شماره ۵۱ ماهنامه شاهد یاران، چهرهای چندبعدی از نخستین شهید محراب، آیتالله سید محمدعلی قاضی
آسمان با من گریست پدرش رئیس آگاهی سراوان بود. مردی که تمام دغدغهاش امنیت مردم بود و در مقابل متهمان از درِ متانت و گفتوگو وارد میشد. به مدت 10 سال در شرقیترین نقطه کشور که به زادگاه خورشید ایران معروف است، در عملیاتهای مختلف به کمین مرگ رفت؛ ولی ایستادگی کرد. او ستون خانه بود و در سایهاش همسری که بر غم نبودنهای طولانیمدت و تلاشهای شبانهروزی شوهرش برای تأمین امنیت مردم منطقه صبوری میکرد. میدانست که شوهرش شغل حساسی دارد و مردم به او نیاز دارند، از همین روی دم نمیزد. شاید همین ایستادگیها
مهندسی که خدمت در وزارت دفاع ایران را به آمریکا ترجیح داد شهید محمد رضا توسلی، متولد ۸ تیر ۱۳۳۶ در شهرستان کاشان، استان اصفهان بود. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد و در وزارت دفاع مشغول بود. این شهید بزرگوار در تاریخ ۹مهر ۱۳۶۱ و در سن ۲۵ سالگی، در میدان امام خیابان ناصرخسرو در استان تهران به شهادت رسید. نحوه شهادت وی، اصابت ترکش ناشی از بمبگذاری گروهک منافقین بود. بنیاد هابیلیان، به مناسبت ایام سالروز شهادت شهید محمدرضا توسلی، با خواهر این شهید بزرگوار گفتگویی انجام داد. متن زیر، صحبتهای خواهر این شهید بزرگوار است:
شهید هاشمینژاد؛ پرچمدار حقگویی و گفتمان انقلابی شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد با خطابههای آتشین و آثار مکتوب ماندگار، از چهرههای اثرگذار گفتمان انقلابی دهههای ۴۰ و ۵۰ بود. به گزارش هابیلیان به نقل از مهر، در حافظه انقلاب اسلامی، چهرههایی میدرخشند که حیات خود را در مسیر آرمانهای دینی و استقلال میهن قرار دادند؛ مردانی که با سلوک علمی و جهادیشان، سنگبنای نظام نوپای جمهوری اسلامی را استوار کردند. شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد، از زمره همین چهرههاست؛ عالمی مجاهد که راهش از محراب درس
عطر «نسترن» 7مهر۱۳۸۱ در سواحل آفتابی چابهار، دختری به دنیا آمد که نامش را نسترن گذاشتند. نخستین سالهای زندگی نسترن بین دو آفتاب در جریان بود، آفتاب چابهار و آفتاب خراسان. تا سال 1388 در جوار شمس الشموس زیست و در 7سالگی به وطن اصلیاش چابهار بازگشت. نسترن، دانشآموز بااستعدادی بود. در کنار درس، با وجود بیماری مادر، یاور مهربانی برای خانواده بود. دختری فعال، مهماننواز و پر از مهر که محبوب دل اقوام و همسایگان شده بود. حضور پررنگش در کلاسهای درس و اردوها و روحیه ورزشکارش در رشته رزمی کونگفو، از
کتاب پدرم مثل بمب ساعتی آن زمان بود انتشار کتاب «مناظره دکتر و پیر» قبل از پیروزی انقلاب چنان تاثیری در میان جوانان داشت که رژیم پهلوی از انتشار آن جلوگیری کرد و فرزند شهید «سیدعبدالکریم هاشمینژاد»، کتاب پدرش را یک بمب ساعتی در آن زمان دانست. به گزارش هابیلیان به نقل از ایرنا، امروز دوشنبه هفتم مهر مصادف است با چهل و چهارمین سالگرد شهادت حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد که در سال ۱۳۶۰ توسط منافقین که به سازمان مجاهدین خلق معروف بودند، در مشهد به شهادت رسید.
ملاقات با تروریستها در زندان اوین! در سایهروشن مغازه کوچک فرش فروشی در پل جوادیه، حکم تروری امضا شده توسط مسعود رجوی به اجرا درآمد، محمدعلی اکبری، تاجر فرش انقلابی که کمک به رزمندگان را بر تجارت ترجیح میداد، در ۲۵ شهریور ۱۳۶۱ در مغازهاش به شهادت رسید، این ترور، حلقهای از زنجیره عملیاتهای گروهک منافقین بود که در دهه ۶۰، امنیت ملی و جان شهروندان را نشانه رفت. به گزارش هابیلیان به نقل از فارس، مریم رجوی،
قصه بستنی و راز قهرمان ۴ ساله رژه خونین اهواز «اگر من بمیرم، از بستنی شیرینتر است»، این آخرین بازیِ کلمات محمدطاها بود پیش از آنکه در رژه ۳۱ شهریور اهواز، قهرمان چهار سالهای شود که نامش تا همیشه در حافظه این سرزمین ماندگار شد. به گزارش هابیلیان به نقل از فارس، صبح سیویکم شهریور، آسمان اهواز آبیتر از همیشه نبود، اما خورشید با همان رسم هر سالهاش، نور ملایم پاییزی را روی بلوار رژه پهن کرده بود. مردم با لباسهای مرتب، پرچمهای کوچک و چهرههایی پر از شوق، آرامآرام در جایگاههایی که برای خانوادهها تعبیه شده بود، میایستادند
شهیدی که حاضر بود کمر خم کند تا مرجعیت امام خمینی (ره) مطرح شود همزمان با فرارسیدن سالگرد شهادت آیتالله میر سید اسدالله مدنی در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۶۰، مروری بر زندگی مبارزاتی و وی داریم؛ مردی که دومین شهید محراب است و میگفت «من باید برای مطرح کردن مرجعیت امام (ره) تلاش کنم و کمر خم میکنم تا ایشان روی کمر من بالا برود». به گزارش هابیلیان به نقل از آنا، به گواهی کتب موجود درباره تاریخ تعلیم و تربیت، در سراسر جهان آموزههای اخلاقی-تربیتی موجود در حوزههای علمیه شیعه که از آثاری همچون منیهالمرید اثر شیخ زینالدین شهید ثانی استخراج میشود، نه
دادگاه منافقین باید تا مجازات جنایتکاران ادامه پیدا کند فرزند شهید صیاد شیرازی گفت: خواسته خانواده های قربانیان ترور از مسئولین بعد از سالها، رسیدگی با صبر و حوصله به پرونده منافقین و محاکمه یکایک مجرمان است. به گزارش هابیلیان، در جلسه اخیر دادگاه رسیدگی به جنایات گروهک تروریستی منافقین حجت الاسلام مداح وکیل شکات در بخشی از سخنان خود از برخی فشارها برای اتمام هرچه سریعتر این دادگاه سخن گفت و با اشاره به این موضوع، از نگرانی و ناراحتی خانواده های شهدای ترور، آسیب دیدگان و جانبازان ترور خبر داد. این
شهید قهرمان منسوبی شهید قهرمان منسوبی معروف به مشهدی حیدر، در یکم خرداد ۱۳۲۳ در شهرستان ری به دنيا آمد. پدرش یحیی و مادرش طاوس نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. مدتی به شغل کوزه فروشی مشغول بود و سپس در سلماس به کار تعمير موتورسیكلت پرداخت. به دلیل مبارزات انقلابی اش مدتی را در زندان رژیم پهلوی محبوس بود. پس از ازدواج صاحب سه پسر و یک دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. سرانجام هنگام تردد در جاده اروميه به سلماس به اسارت تروریست های حزب دمكرات درآمد و پس از چندین روز شکنجه
ترور شهید حاج مهدی عراقی و پسرش حسام؛ ضربهای به قلب انقلاب شهید مهدی عراقی، از نوجوانی تا شهادت، مسیر مبارزه و وفاداری به آرمانهای اسلامی و رهبر انقلاب را طی کرد و از یک فعال جوان سیاسی به یک ستون مهم در ساختار نهضت تبدیل شد. به گزارش هابیلیان به نقل از ایبنا، محمدمهدی ابراهیم عراقی، مشهور به مهدی عراقی، در فروردین ۱۳۰۹ در محله پاچنار تهران چشم به جهان گشود. پس از اتمام دوره دبیرستان و تحصیل در مدارس مروی و دارالفنون، مدتی شاگرد مغازه بود و سپس به شغل آجرپزی روی آورد. اما روحیه مبارزاتی و گرایشهای سیاسی او از همان سالهای جوانی
شهید طهماسب بهاری طهماسب بهاری سال ۱۳۴۰ در روستای کلورز رستمآباد چشمان زیبایش را به دنیا گشود. اهل درس و مطالعه بود به همین دلیل بعد از اتمام دوران ابتدایی برای ادامه تحصیل به رشت آمد. درباره او نوشتهاند که بسیار متواضع، مهربان و فروتن بود. هر چند باورکردن این صفات سخت نیست؛ اما آنچه طهماسب را جاودانه کرد عشق به امام خمینی(ره) و پیامی بود که او با خود به همراه آورده بود. طهماسب با انقلاب و دم مسیحای پیر جماران مانند پروانهای شده بود که باید گرد شمع وجود امام امت میچرخید همین امر باعث شد