زندگينامه
ناصر سالم در سال 1337 در جنوب شهر تهران دیده به جهان گشود. دوازده ساله بود که پدرش را از دست داد و با کمک مادر توانست خلأ ناشی از فقدان پدر را در خانواده جبران نماید. او از همان کودکی با همه تلخ کامی ها، کمبودها و نابسامانی ها که درد مشترک همه مستضعفان و محرومان است، آشنا گردید و با انگیزه های قوی مذهبی به مبارزات سیاسی علیه رژیم خودکامه و وابسته شاه روی آورد و به همراه دوستانش به تشکیل جلسات روشنگرانه " عقیدتی – سیاسی " جهت جذب و جلب جوانان و همسالان خود به اسلام اقدام نمود.
هم زمان با اوج گیری انقلاب اسلامی به رهبری امام امت، خمینی بت شکن، به تکثیر و پخش اعلامیه ها و سخنرانی های روح بخش و حرکت آفرین امام و برپایی و شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها پرداخت و در یوم الله 22 بهمن در تسخیر کلانتری ها و فتح پادگان " جی " نقش به سزایی را ایفا نمود.
پس از پیروزی با همیاری سایر همرزمانش، کمیته ای از افراد متعهد و منصف به اخلاق و صفات اسلامی در محل تشکیل داد و در سنگر آن به حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی و آموزش عقیدتی – سیاسی و نظامی برادران مشغول شد. اوائل سال 59 در شورای سرپرستی زندان ها به عنوان مددکار در زندان قصر به فعالیت پرداخت چرا که او معتقد بود ارزش های جامعه اسلامی و انقلابی باید در زندان ها نیز تبلیغ و پیاده شود؛ لذا با تلاش و پشتکار وصف ناپذیری برای بهبود وضع زندان و زندانیان همت گماشت و با تشکیل کتابخانه و تربیت دادن مسابقات ورزشی و فعالیت های هنری و نمایش فیلم های انقلابی و گفت و شنود و رسیدگی به درخواست های زندانیان و سرکشی به خانواده های آنان، سعی نمود تا این قربانیان رژیم منحط شاهنشاهی را اصلاح و به جامعه باز گرداند.
شهید سالم پس از مدتی به کانون اصلاح و تربیت رفت و در جهت ارشاد و بازسازی زندانیان نوجوان آن مرکز، خدمات مؤثری را ارائه داد. آنگاه در دفتر شهید مظلوم و سید بزرگوار مرحوم دکتر بهشتی در دادگستری مشغول کار شد و بعد از آن به تشکیلات نوپای دادستانی سپاه پاسداران راه یافت. با شروع جنگ تحمیلی در دفاع از حریم مقدس اسلام داوطلبانه به جبهه های نبرد شتافت و با دشمن متجاوز به مقابله پرداخت.
ناصر از شیفتگان امام و از پیروان جانباز ولایت فقیه و مسلمانی مکتبی و متعهد به اسلام و روحانیت مبارز بود و در جهت تبلیغ آرمان ها و ارزش های انقلاب می کوشید و در احیاء سنگر مساجد، تعلیم فرهنگ و معارف اسلامی ، حضور در مراسم عبادی – سیاسی و دعای کمیل سعی و مراقبت داشت.
شهادتنامه
یک روز ساعت 7 صبح وقتی که ناصر سالم با موتورسیکلت عازم محل کارش بود تحت تعقیب سه تن از منافقین تروریست قرار می گیرد . آنان که ملبس به لباس مقدس پاسداری و سوار بر اتومبیل بودند در خیابان دلپذیر به عنوان مأمورین دادستانی وی را متوقف کرده و از او می خواهند تا کارت شناسایی اش را ارائه دهد و ناگهان در همین هنگام با شلیک سه گلوله به طرف وی، از منطقه می گریزند.