شهید حاج رسول ثانوی
45 ساله ،پارچه فروش
تاریخ شهادت 22/4/1365
محل شهادت : مشهد مقدس
ساعت 3 بعد از ظهر ، در گرمای تیر ماه ، خانواده ای ناباورانه از دست دادن پدری خوب را به چشم خود دید.
زهره دختر شهید که آن موقع بیش از 14 سال نداشت با صدای زنگ درب حیاط به پشت درب منزل رفته و با صدای ناآشنایی که سراغ پدر را می گیرد مواجه می شود ، پدر که از مغازه به خانه آمده و در حال استراحت بود برای کاری که لابد احساس می کرده است مربوط به دوستان و یا همکارانش باشد راهی راه بی بازگشت می نماید.
خانم اسماعیل زاده ، همسر حاج رسول متوجه غیر عادی بودن آنچه می گذرد شده و در پی همسر روان می شود ، تنها صدایی را می شنود که می پرسد شما آقای ثانوی افشار یزد هستید.
و دقایقی بعد صدای سه تیر پیاپی ، اهل خانه را هشیار می سازد و البته طولی نمی کشد که پیکر غرق در خون پدرشان را می بینند.
سه گلوله به پیشانی، صورت و گردن شهید ثانوی اصابت کرده بود.
محمد پسر حاج رسول ، می گوید : همان روز صبح ساعت 30/6 آنها به خانه ما مراجعه کرده بودند و سراغ پدر را می گرفتند، اما ایشان منزل نبود و به آنها گفتم که پدر بعد از ظهر می آید. مردی چاق با ریش بلند و پیراهن و شلوار قهوه ای سراغ پدر را می گرفت.
«رادیو منافقین که از خاک عراق بر علیه ایران اسلامی برنامه پخش می کرد در تاریخ 21/1/1367 ، فردی بنام محمد حسن ابراهیمی به عنوان عامل ترور شهید ثانوی معرفی می نماید.
منافق حسن ابراهیمی ، در سال 1358 برای ادامه تحصیل به هندوستان می رود و سال 1360 جذب منافقین می شود و در سال 1364 به عراق عزیمت می نماید و در چند عملیات بر علیه رزمندگان اسلام شرکت می کند و در سال 1365 برای ترور شهید به ایران اعزام شده و سرانجام در اسفند سال 1366 در مناطق مرزی به هلاکت می رسد.»
حاج رسول، بزاّز خوش نام مشهدی و صاحب پارچه فروشی افشار یزد در چهارراه شهید مدّرس، تنها گناهش حزب اللهی بودن و طرفداری از خط امام بود.
مرحوم مرضیه اسماعیل زاده ، همسر شهید ثانوی بر اثر این حادثه و از شدت تألمات روحی نیز دارفانی را وداع گفت و به جوار حق شتافت.