بهشتی مظلوم زیست ،مظلوم مرد و خار چشم دشمنان بود؛ امام خمینی(ره)؛
هفتم تیر در ذهن مردم ایران یادآور فاجعه ای بزرگ و حادثه ای بس عظیم است.انفجار ناگهانی بزرگ ترین و مهمترین حزب و مرکز تجمع سران نظام و یاوران امام؛عمل تروریستی و وحشیانه ای که باعت شد بسیاری از افراد آینده دار و فرزندان و امید های امام و انقلاب به دیار باقی بشتابند و سعادت اخروی برسند و بار سنگین مسئولیت در این دنیا را به دوش دیگر همسنگرانشان بگذارند و خود با قلبی مطمئن و آرام به سوی پروردگار حکیمشان بازگردند؛
قطعا شهید جامع آیت الله دکتر بهشتی نه تنها سردار شهدای هفتم تیر بلکه به حق و به قول شهید رجایی سید الشهدای انقلاب اسلامی نیز هست ولی در عین حال مهجوریت و مظلومیت این نظریه پرداز بزرگ همچنان و پس از 29 سال همچنان هویداست؛
اینک به مناسبت ایام شهادت و دفن شهید دکتر بهشتی و 72 تن از یاران مبارزش قسمتی از کتاب زندگی و مبارزات شهید آیت الله بهشتی نوشته علی کردی و مربوط به واقعه هفتم تیر را برای بازدید کنندگان عزیز در پی آورده می شود:
واقعه هفتم تیر
یکی از بیانات امام خمینی درباره ی شهادت که می فرماید:
((شهادت هنر مردان خداست))
حقیقتا درباره ی شهید آیت الله بهشتی صدق می کند.اگر شهادت را پاداش مجاهده و مبارزه به حساب اوریم،بهای شهادت کاملا زیبنده شخصیت مجاهد و خستگی ناپذیر شهید بهشتی بود.ایشان خود در جایی اشاره دارند: ((به خدا قسم بهشتی و امثال بهشتی آماده ی شهادتند))
این کلام حاکی از آمادگی کامل روحی دکتر بهشتی برای شهادت به عنوان سیر تکاملی در مسیر بندگی است.
جلسات هفتگی حزب،روزهای یکشنبه در دفتر حزب جمهوری اسلامی-واقع در خیابان سرچشمه-برگزار می شد.در آن یکشنبه نماز مغرب و اعشاء به امامت آیت الله بهشتی اقامه شد.ساعت هشت و نیم بهد از ظهر روز هفتم تیر بود که جاسه با حضور اعضای برجسته ی حزب،که برخی از وزیران و نمایندگان اولین دوره ی مجلس شورای اسلامی نیز در میان آنها بودند،با تلاوت آیات قرآن مجید آغاز شد.موضوع بحث،تورم و مسائل مربوط به آن بود؛اما برخی خواستار طرح انتخابات ریاست جمهوری شدند که اولین دوره آن با انتخاب بنی صدر در واقع به عنوان یک اشتباه سیاسی در تاریخ انقلاب اسلامی مطرح بود.دکتر بهشتی پشت تریبون قرار گرفت و در برخشی از سخنان خود گفت:
ـ((ما اجازه نمی دهیم که استعمارگران برای ما چهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند.تلاش می کنیم که کسانی که متعهد به مکتب هستند انتخاب شوند.ما باید کاری کنیم که رئیس جمهور آینده ی ما مهره ی آمریکا نباشد))ـ
وقتی سخن به اینجا رسید ناگهان شهید بهشتی گفت: «دوستان بوی بهشت می آید»(خاطرات حجه الاسلام فردوسی پور)
که ناگهان صدای انفجار و ریختن آوار،فضای جلسه را به هم ریخت. موج انفجار آنچنانآن چنان پر قدرت بود که شیشه های منازل اطراف شکسته شد.سقف بتونی سالن کنفرانس فروریخت و ده ها انسان مجاهد و مبارز در زیر آوار آن به شهادت رسیدند یا مجروح شدند.اصغرنیا از مجروحین حادثه می گوید:ـ
ـ((شهید دکتر بهشتی سخنرانی می کرد و من و حاضران در سالن به سخنان او گوش می دادیم.اواخر صحبت های او بودکه احساس کردم لباسم آتش گرفته است.در همین لحظه سقف فرو ریخت و زیر آوار ماندم.حدود یک ساعت و نیم زیر آوار ماندم.می شنیدم همه ی کسانی که زیر آوار مانده بودند شعار الله اکبر می دادند و ازیکدیگر حلالیت می طلبیدند.))
یکی دیگر از مجروحین نیز می گوید((ـشاید 5 دقیقه از سخنرانی نگذشته بود که در مقابل چشمان و صورتم آتش را حس کردم و ناگهان با صدای مهیبی بمبی منفجر شد و با کوهی از خاک روبرو شدیم))
عملیات نجات مجروحین و افرادی که زیر آوار مانده بودند به سرعت و با حضور تمامی نهادهای مسؤول و مردم آغاز شد و تا بامداد ادامه داشت.بیشتر مجروحان غرق درخون و دود بودند و به هیچ وجه شناخته نمی شدند.در هیاهوی جستجوی پیکر مطهر شهدا،همه سراغ آیت الله بهشتی را می گرفتند.اخبار ضد و نقیضی از شهادت ایشان منتشر می شد.
وقتی خبر انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در خیابان سرچشمه ی تهران و شهادت دکتر بهشتی و یارانش قوت گرفت به رادیو اطلاع داده شد که شب خبر را پخش نکنند تا امام مطلع نشوند و در یک وضعیت مناسب،فردای ان شب توسط آقای هاشمی رفسنجانی و حاج احمد خمینی،امام را مطلع کنند،در منزل هم سفارش شده بود که تا قبل از اخبار ساعت 7 صبح،رادیو را از منزل امام بردارند.هنگامی که به برداشتن رادیو اقدام کردند امام فرمودند:
((رادیو را سر جای خود بگذارید،من جریان را از یکی از رادیو های خارجی شنیده ام.))
همچنین هنگامی که طبق برنامه،آقای هاشمی و حاج احمد آقا نزد امام رفتند،امام به آن دو دلداری و روحیه دادند.
بعدها مشخص شد که "محمد رضا کلاهی"عنصر نفوذی بمب گذار،به بهانه ی نصب کولر،افراد خود را به پشت بام برده و از چند روز قبل،میزان مواد منفجره لازم را بررسی و جاسازی را طراحی کرده بودند.صبح روز بعدرادیو خبر ر ا پخش کرد و امواج انسانی به سمت پژشکی قانونی و دفتر حزب به حرکت در آمد.تحمل شنیدن خبر شهادت دکتر بهشتی برای هیچ کس وجود نداشت،اما توده های مردم با شعارهای محزون و غمگین و چشمان اشکبار،این فاجعه ی بزرگ را به یاد شهدای کربلا،صمیمانه پذیرا شدند:ـ
عزا عزاست امروز،روز عزاست امروز،بهشتی مجاهد،در کربلاست امروز
آخرین آمار شهدا به عدد شهدای کربلای حسینی 72 تن اعلام شد،اما روز سه شنبه؛یعنی دو روز پس از این فاجعه ی بزرگ،پیکر شهید رحمان استکی نماینده ی مردم شهر کرد در مجلس شورای اسلامی ،با دست و پای قطع شده،پیدا شد.
روز سه شنبه 9 تیر ماه 1360-که مصادف با 27 شعبان بود- پیکر مطهر شهدای هفتم تیر،در میان خشم و خروش میلیون ها انسان،از مقابل مجلس شورای اسلامی تشییع شد،اما پیروان راه بهشتی،همچون وی،مردم را به صبر و آرامش دعوت کردند .
آنگاه امت برای تشییع جنازه ی شهیدی به راه افتاد که به تعبیر امام،خود یک ملت بود؛پیکر شهدای کربلای سرچشمه،از محل دانشکده ی افسری نیروی زمینی ارتش،که روبروی مجلس شورای اسلامی است،در ساعت 9:15 به حرکت در آمد.صحنه های زیبایی از قدر شناسی یک ملت نسبت به شیفتگان خدمت،خلق شد که هیچ قلمی قادر به توصیف آن نیست.شعارهای مردم از عمق جان سر می دادند حامل پیام های آینده ی انقلاب بود:ـ
بهشتی بهشتی با خون خود نوشتی استقلال آزادی جمهوری اسلامی
آمریکا در چه فکریه ؟ایران پر از بهشتیه
بهشتی بهشتی قسم به خود پاکت راهت ادامه دارد
بهشتی بهشتی تو لایق بهشتی
پیکرهای پاک شهیدان به بهشت زهرا ـ س ـ منتقل و با خالص ترین احساسات پاک معنوی مردم به خاک سپرده شدند.پیام های تسلیت آیت الله العظمی گلپایگانی و مرعشی نجفی به محضر امام،تسکین بخش بودند.شخصیت ها،انجمن ها و گروه های مختلف،انفجار دفتر مرکزی حزب را محکوم کردند و همگی در راه انقلاب مصمم بودند.آنچه که بهشتی می خواست با سرعت حیرت آوری در حال شکلگیری بود.
یاسر عرفات نیز در پیامی به امام اظهار کرد:
شهادت کسانی را که به دوستی شان افتخار می کردم،تسلیت می گویم
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد
برگرفته از صفحات195-201 کتاب زندگی و مبارزات شهید آیت الله بهشتی نوشته علی کردی انتشارات مرکز سناد انقلاب اسلامی
