وی به محض شنیدن خبر حمله گروهک های ضد انقلاب به شهر آمل روانه آمل شد و شب در درگیری شرکت داشت تا در روز 7 بهمن ماه در جاده هراز به درجه رفیع شهادت نائل آمد
|
شهید در خانواده ای ساده و مذهبی در سال 1307 در روستای کلادابو به دنیا آمد.در سن 12 سالگی از آنجائی که زندگیشان تامین نمی شد به کارگری پرداخت.
او از همان اوان کودکی به نماز و روزه اش اهمیت ویژه ای می داد . به علت شیفتگی خاصی که ایشان به اسلام داشت به عضویت هیئت قرآن در آمد و به فعالیت های مذهبی پرداخت.در همین مدت متولی حسینیه روستا نیز بود.
بر اثر فعالیت های مذهبی به خصوص توزیع عکس امام در هیئت از سوی رژیم شاه مورد تهدید قرار گرفت. با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در تظاهرات شرکت می کرد و با بیانی که داشت در ارشاد و راهنمائی مردم نقش موثری داشت و به همین خاطر در همان اوایل پیروزی انقلاب همراه با دوستانش گروه توحیدی را تشکیل دادند که بعد از پیروزی انقلاب این گروه به انجمن اسلامی تغییر نام داد و فعالیتش را ادامه داد .
با شروع جنگ تحمیلی شهید به سپاه جهت اعزام مراجعه نمود . مسئولین با وجود کهولت سن او اجازه رفتن به جبهه را نمی دادند اما با اصرار زیاد او و گریه و التماسش، بالاخره به جبهه های غرب کشور اعزام شد . مدتی در بلندی های مریوان به نبرد با گروهک های ملحد و ضد انقلاب داخلی و صدام آمریکائی پرداخت و بعد از سه روز که او به مرخصی می آید درگیری آمل شروع می شود . وی به محض شنیدن خبر حمله گروهک های ضد انقلاب به شهر آمل روانه آمل شد و شب در درگیری شرکت داشت تا در روز 7 بهمن ماه در جاده هراز به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
خاطره خوبی که از شهید همیشه در ذهن دوستان او به یادگار مانده دوران عضویت وی در انجمن اسلامی است که با یک کفن در جلسات حاضر می شد و می گفت : من که پیرم کفن می پوشم تا انقلاب به جهان صادر شود و شما هم همت کنید مثل من همیشه آماده شهادت باشید .