
امتحان بیوشیمی
یک شب به من گفت: «ترم گذشته سر امتحان بیوشیمی دستگیرم کردند؛ اما حتما باید این درس را پاس کنم، وگرنه اخراجم میکنند.» من از همین درس نمره خوبی گرفته بودم. رشته درسی من و شهید دیالمه متفاوت بود؛ اما درس بیوشیمی ما خیلی شبیه به چیزی بود که به آنها تدریس میکردند. جزوهاش را گرفتم، سه روز خواندم و خلاصه کردم و قرار شد شب امتحان برایش بگویم، تا ساعت یکونیم شب نیامد. چند جا جلسه داشت و من خوابیدم. ساعت دو شب آمد و بیدارم کرد. بلند شدم و سه ساعت خلاصه درس را برایش گفتم. فردایش امتحان داد و نمره خوبی آورد.
شهید دیالمه اینطور بود، کتابی را سه ساعت میخواند و بعد دربارهاش چهار ساعت صحبت میکرد. همین کتاب را ما پنج روز میخواندیم؛ ولی مثل او نمیفهمیدیم.
خاطرهای از شهید دیالمه به نقل از حسین کاظمی
خاطره اولین حرکت 15خرداد
او اعتقاد داشت که حرکتهای دانشجویی باید از 16آذر، به سمت 15خرداد و حرکت امام هدایت شود؛ چون آذر را چپیها مصادره کرده بودند و ما میخواستیم نماد دیگری داشته باشیم. قرار شد 15خرداد را تعطیل یا اعتصاب کنیم. شهید دیالمه میخواست از پتانسیل دانشجویان به نفع حرکتهای اسلامی استفاده کند. اولین حرکت 15خرداد هم در مسجد بناها(شهدا) در سال 1353 بود. ما موظف بودیم 10 نفر مطمئن را از دانشکدههای مختلف شناسایی کنیم و به مسجد بیاوریم.
اتفاقا به یک مراسم تعزیه برخوردیم و با تعدادی اطلاعیه و اعلامیه داخل مسجد رفتیم. صاحب مجلس متعجب شده بود که اینها کی هستند؟ بعد هم به سمت چهارراه خسروی رفتیم و بچهها در حال راهپیمایی، جلوی ماشینها را گرفتند، عکس شاه را پاره کردند و اعلامیهها را بین مردم پخش کردند.
خاطرهای از شهید دیالمه به نقل از حسین کاظمی
نگاه غیر دینی به سیاست
شهید دیالمه جلسات ما را اداره میکرد. ابتدا جلسه را با یک بحث قرآنی شروع میکرد. همه باید جزئی از قرآن را پیش از جلسه مطالعه میکردند و او سوالاتی مطرح میکرد. کمی درباره تاریخ اسلام صحبت میکرد و هر جلسه شخصی درباره موضوعی تحقیق میکرد، مثلا من خودم درباره یقین تحقیق کردم.
سنگ بنای جلسات، مسائل سیاسی بود؛ اما شهید دیالمه اعتقاد داشت، اگر زمینههای اعتقادی بچهها درست نباشد، در مسائل سیاسی به انحراف کشیده میشوند و مصداق این موضوع را در منافقین میدید و میگفت: «اینها به علت نداشتن مبانی دقیق اعتقادی، به سمت مارکسیسم و التقاط گرایش پیدا کردند.»
خاطرهای از شهید دیالمه به نقل از حسین کاظمی