رجوی رذالت‌های خاص خود را داشت

Taleghani12

ماجرای عکس‌های رجوی

آنها یک عکس از مرحوم طالقانی به مراسم های شان می آوردند که یک طرف آقا، مسعود رجوی نشسته است و طرف دیگر موسی خیابانی. نفرات این گروه بسیار مزورانه عمل می کردند و هر کجا که فرد برجسته ای می دیدند، کنارش می نشستند و عکاس شان هم عکس می گرفت. به عنوان نمونه، مجله رمز عبور ویژه نامه ای در رابطه با مجاهدین منتشر کرده و در آن تصویری وجود دارد که بنده در مراسم ختم پدرم در دانشگاه تهران نشستم و مسعود رجوی هم کنار من است.

من در مجلس ختم پدرم در دانشگاه تهران نشسته بودم که دیدم رجوی با سیگاری در دست آمد و کنار من نشست و سریعا عکاسی خبر کرد و چندین و چند فریم عکس برداشت. احساس کردم که او موذی گری می کند و به همین دلیل جایم را تغییر دادم اما آنها عکس های شان را گرفته بودند. بعد دیدم همین اکیپ سمت برادرم محمدرضا رفتند و آنجا هم چند عکس دیگر گرفتند.

آقا گفت اگر مجاهدین دست به سلاح بردند خلع سلاح شان کنید

مرحوم طالقانی اصرار داشت که آنها حق حمل و نگهداری اسلحه ندارند و نمی توانند راهپیمایی بدون مجوز برگزار کنند؛ در واقع ایشان می خواست مجاهدین در چارچوب عمل کنند و به ما هم توصیه می کرد که اگر آنها را جایی دست به اسلحه دیدیم، خلع سلاح شان کنیم و ما هم این کار را می کردیم و حتی برخوردهایی داشتیم تندتر از دیگران.

«ما»ی برخورد کننده چه کسانی بودند؟ مگر شما چه سمتی داشتید که حق داشتید افراد و گروه ها را خلع سلاح کنید؟

منظور از «ما»، بیت آقای طالقانی است.

یعنی بیت آقای طالقانی فعالیت نظامی می کرد؟

خیر، گروهی شبیه کمیته داشتیم که فعالیت انتظامی انجام می داد. به همین دلیل می توانستیم با آنها برخورد کنیم و چندین مرتبه از اعضای این گروه را دستگیر و خلع کردیم. یکی از نمونه های آن منزل آقای زیبایی در خیابان بهار بود که مجاهدین آنجا را اشغال کرده بودند و بعضا تظاهرات برقرار می کردند که گروه ما با همکاری کمیته مرکز وارد شد و آنها را خلع سلاح و پراکنده کرد. در واقع وضعیت به گونه ای بود که اگر کمیته قصد برخورد با این گروه را داشت حتما با ما همکاری می کرد.

رجوی رذالت های خاص خود را داشت

در این سلسله اقدامات علیه مجاهدین و سایرین با شخص مسعود رجوی هم برخوردی داشتید؟

در مقولات عملیاتی و خیابانی، رجوی معمولا حضور نداشت و بار بر دوش هوادارانی بود که غالبا جوان و بچه سال و حقیقتا فریب خورده بودند و فکر می کنم بزرگان حامی نیز به دنبال جدا کردن همین بچه های فریب خورده از مجاهدین بودند چون احساس می شد که مجاهدین به کدام سمت خواهند رفت ولی به اعتقاد من اگر طالقانی می بود، مجاهدین غلط می کردند اسلحه به دست بگیرند و به خیابان بیایند. حتما طالقانی به شدت با آنها برخورد می کرد کما این که یک مرتبه نیز چنین کرد؛ مجاهدین ساختمان اداره بازرگانی که نزدیک سفارت عراق است را اشغال کرده بودند و آقا گفتند که با آنها برخورد و ساختمان را بگیرید؛ چرا که قرار بود خلع سلاح شوند اما اسلحه شان را زمین نگذاشتند.

ساختمان گرفته شد و مسعود رجوی عصبانی به دفتر آقا آمد که گله و شکایت کند. آقای شانه چی جلوی در به او گفته بود: مسعود سراغ آقای طالقانی نرو، از او تودهنی می خوری، اما رجوی گفته بود من باید پیش ایشان بروم والا دادمان را پیش چه کسی ببرم؟ مثل این که داخل می رود و با برخورد تند آقا مواجه می شود و نهایتا مرحوم طالقانی از دفتر بیرونش می کند. آقای طالقانی می گوید مگر قرار نبود دست به سلاح نبرید؟ رجوی می گوید: نبردیم و آقا به او می گوید: خود من از آنجا رد شدم و دیدم نفرات شما اسلحه به دست در حال رژه رفتن هستند. تو غلط کردی که دروغ می گویی.

مرحوم طالقانی در آخرین نماز جمعه اش هم گفت من می خواستم با مجاهدین به گونه دیگری برخورد کنم اما آنها فکر کردند من را فریب داده اند؛ به همین دلیل به شدت با آنها برخورد کرد و جالب است که تا آن زمان چنین برخورد شدیدی با مجاهدین، بی سابقه بود و از طرف هیچ فردی صورت نپذیرفته بود. حال که آقای طالقانی در قید حیات نیست، مدام می گویند ایشان از مجاهدین حمایت می کرد. من همان زمان به بیت امام هم می رفتم و تا قبل از سال 60 احمد آقا یا آقای اشراقی هم رابطه بدی با مجاهدین نداشتند. منتهی همان طور که پیش تر گفتم بزرگان و شخصیت های جمهوری اسلامی برنامه داشتند که جوانان را از این سنخ گروه ها جدا کنند چرا که همه می دانستند مسعود رجوی با افرادی نظیر حنیف نژاد و سعید محسن و... قابل مقایسه نیست. به هر حال رجوی رذالت های خاص خود را داشت.

طالقانی صریح ترین برخوردها را با مجاهدین داشت

فردی می گفت افرادی به دلیل زودباوری طالقانی به او نزدیک می شدند و به طور مشخص می گفت مجاهدین از مقطعی خود را به طالقانی تحمیل کردند.

ابدا. تا زمان فوت آقای طالقانی، چه فردی را سراغ دارید که با مجاهدین برخورد صریح کرده باشد. کسی که چنین سخنی می گوید باید فکر کند که آیا رجوی و امثالهم زرنگ تر از ساواک بودند؟ ساواک طالقانی را فریب نداد آن وقت رجوی فریب داد؟

شاید اشاره به دوران زندان هم باشد. برآیند کلی نظرات این است که طالقانی نسبت به دیگران ارتباط بهتری با مجاهدین داشته.

در دوران زندان اطلاعیه نجس بودن صادر شد که امضای طالقانی هم در آن موجود است. از این گذشته، تمامی افراد همچون مرحوم منتظری و مهدوی کنی و لاهوتی که سال 1354 بازداشت شدند، توسط مجاهدین لو رفتند. حتی بعدها طالقانی را تهدید کردند و گفتند می کشیم و شهید حمایت می کنیم. عده ای بعد از طالقانی، انتقام حسادت های شان را از او گرفتند و این فرد به نظرم در این دسته بندی می گنجد. حسودها می گفتند چرا طالقانی محبوب بوده و خود نبودند؛ چرا طالقانی بزرگ بوده و خود نبودند.

چرا مجاهدین به صورت فردی به خانه طالقانی ورود کردند؟

چطور ورود کردند؟ در منزل یا دفتر آقای طالقانی بسیاری آمده بودند و داوطلبانه کار می کردند. یکی از این نمونه ها اکبر بدیع زادگان است که مرحوم طالقانی تا چند ماه نمی دانسته ایشان چه کسی است. بعد از انقلاب می گوید من برادر اصغر بدیع زادگان هستم. آقای بدیع زادگان مسئول وقت دادن دفتر آقا بود و به شدت با مجاهدین مخالفت می کرد به نحوی که اگر کسی از مجاهدین می آمد، وقتی تنظیم نمی کرد و همین فرد به شدت مورد انتقاد مجاهدین قرار می گرفت.

هیچ گاه به مجاهدین نزدیک نشدم

برادر شما با مجاهدین قرابت فکری پیدا کرد و اکنون در رابطه با وی صحبت های زیادی چه از جانب منتقدان و چه از جانب اعضای خانواده مطرح شده است. من درباره خود شما می پرسم؛ سابقه قرابت فکری و تشکیلاتی با مجاهدین در کارنامه تان وجود دارد؟

من هیچ گاه به آنها نزدیک نشدم چرا که نه به مسعود رجوی و نه به مهدی ابریشم چی علاقه نداشتم. مهدی ابریشم چی و برادر کوچکش در مدرسه علوی همکلاس من بودند و پدر آنها فردی بازاری و متدین بود و از دوستان پدر بود اما من رابطه خوبی با آنها نداشتم. پاتوق مجاهدین منزل رضایی ها در خیابان ملک بود؛ من یکمرتبه برای انجام کاری به خانه آقای رضایی رفتم که نبود. اینجا مسعود رجوی گفت آقا مهدی، برای شام نان و پنیری هست، پیش ما بمان. من هم گفتم ما نان و پنیرخور نیستیم، اینجا هم نمی مانیم.

ضدیت با مجاهدین چرا به وجود آمد؟

فکر می کنم سازمان سال 1350 تمام شد؛ چرا که آن سال همه کارهای شان را انجام دادند و نهایتا خود را از بین بردند و به نظرم از آن مقطع به بعد سازمان از آدم های مهم خالی شد؛ شهرام و افراخته و رجوی و ... کیفیت نداشتند. مسعود رجوی اگر ذره ای مورد قبول قرار گرفته بود، برای حضورش در زندان بود؛ به هر حال خود را مسلمان نشان می داد اما از همان ابتدای جمهوری اسلامی دیدیم که سهم خواهی کرد.

 


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان