پس از ترور چند دانشمند ایرانی سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل (موساد) متهم به دست داشتن در این عملیات میشود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هابیلیان، چند روز پس از ترور دو دانشمند هستهای کشورمان، منافقین به مشارکت در شناسایی آنان اعتراف کرده و نوشتند: «نقش شهریاری و عباسی، در پروژه تسلیحات اتمی جمهوری اسلامی، پیش از این، بارها توسط مقاومت افشا شده است.» اما اسناد زیر، نشان میدهد دانشمندان شهید دکتر شهریاری و دکتر عباسی و بسیاری دیگر از دانشمندان هستهای کشورمان همچنان در تیررس جاسوسی منافقین و ترور به دست موساد هستند.
۱- سند اول؛ در تاریخ ۳۰ آبان سال ۱۳۸۶ شبکه تلویزیونی فاکس نیوز آمریکا در پایگاه اینترنتی خود مقالهای به قلم یکی از سرکردگان منافقین منتشر نمود که به زعم خود در آن به بررسی امتیازهای البرادعی مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران پرداخته است.
در این مقاله آمده است: «درتاریخ ۱۵ نوامبر ـ برابر با ۲۴آبان ۸۶ ـ آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گزارش خود را در رابطه با آخرین وضعیت برنامه اتمی ایران ارائه داد. از هنگام انتشار این گزارش، هم تهران و هم منتقدین آن ها اعلام پیروزی کرده اند. تهران مدعی می شود برنامه اتمیاش یک برنامه صلحآمیز است ... متخصصان اتمی عالیرتبه که افسران سپاه پاسداران میباشند، محسن فخریزاده و فریدون عباسی، برنامه تحقیقاتی اتمی نظام را در دانشگاه موسوم به امام حسین (ع)اداره میکنند.»
۲ – سند دوم؛ در تاریخ ۱۲ آذر همان سال سایت منافقین در گفتگو با یکی از عوامل خود اعلام کرد: «دانشگاه امام حسین(ع) یک مرکز تحقیقاتی و پشتیبانی تولید سلاحهای هستهای میباشد که برخی از فعالیتهای انجام شده در آن به قرار زیر است؛
۱ – با استفاده از یک دستگاه ژنراتور نوترون، آزمایشهایی درباره پرتاب نوترون با قدرت بالا زیر نظر پاسدار «فریدون عباسی» ازمتخصصان بالای سپاه پاسداران صورت گرفته است.
۲ –... در این نوشته همچنان به سوابق تحصیلی و آدرس محل کار دکتر عباسی اشاره کاملی شده است.
۳ – سند سوم؛ در تاریخ ۲۱ آذر سال ۸۶ یکی از سایتهای منافقین اعلام کرد که در صبح روز سهشنبه ۱۱ دسامبر ۲۰۰۷، در ساختمان ملی مطبوعات در واشنگتن دی سی، یکی از سران منافقین در یک کنفرانس مطبوعاتی، از کنترل برنامه سلاح اتمی نظام توسط سپاه پاسداران و مخفی کردن برنامه در تونلهای زیرزمینی پرده برداشت. وی گفت دانشگاه امام حسین(ع) در تهران در برگیرنده متخصصان اصلی اتمی رژیم میباشد. فریدون عباسی و محسن فخریزاده که هر دو تحت تحریمات قطعنامههای ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷ شورای امنیت ملل متحد میباشند از افسران عالیرتبه سپاه پاسداران میباشند که اصلیترین پروژههای اتمی جمهوری اسلامی را اداره میکنند.
برنامه رئیس جدید موساد
پس از ترور چند دانشمند ایرانی سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل (موساد) متهم به دست داشتن در این عملیات میشود.
اشپیگل آنلاین از قول یک منبع آگاه نوشت این نخستین برنامه پر سر و صدای رئیس جدید موساد است.
موساد وسیا در پس ترور دانشمند هستهای
روزنامه انگلیسی ایندیپندنت ( در شماره 9 آذر 1389) درباره ترور دانشمند هستهای ایران، نوشت: «دیروز سه رویداد ظاهرا نامرتبط رخ داد. افشای اسناد وزارت خارجه آمریکا که بسیاری از آنها به آنچه به عنوان نگرانیهای جهانی درباره برنامه هستهای ایران خوانده شده مرتبط بود، ترور مرموزانه یک دانشمند هستهای ایران در تهران و مجروح شدن یک دانشمند دیگر و انتصاب تامیر پاردو به عنوان رئیس موساد، سازمان جاسوسی خارجی اسرائیل، اما بین این رویدادها ارتباط وجود دارد.»
این روزنامه انگلیسی ادامه داده است: آنها بخشی از تلاشهای بیپایان جامعه اطلاعاتی اسرائیل همراه با همتایان غربی آن از جمله MI6 انگلیس و سیا، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، برای مختل کردن، به تاخیر انداختن و در صورت امکان بازداشتن ایران از تحقق هدفش در دستیابی به تکنولوژی هستهای است.
حمله به آن دو دانشمند که نام یکی از آنها به عنوان یک دانشمند هستهای عالیرتبه ذکر شده است، بخشی از این تلاشهاست. هیچ سازمانی مسئولیت آن حملات را بر عهده نگرفته است اما نباید شک کرد که - نه فقط به علت اتهامات مقامات و رسانههای ایران - اسرائیل در پس آن بوده است.
اکثر کارشناسانی که جریانات سیاسی در خاورمیانه و تاریخچه موساد را دنبال میکنند با این نظر موافق اند. این حداقل چهارمین تلاش برای ترور دانشمندان ایرانی مرتبط با برنامه هستهای این کشور طی چهار سال است.
در گذشته موساد در عملیات مشابهی دخالت داشته است که معروفترین نمونه آن در سال 1995 در والتا واقع در مالت بود که طی آن یک گروه ترور، دکتر فتحی شقاقی رهبر جهاد اسلامی را ترور کرد.
ایندیپندنت در ادامه این مطلب افزوده است: این مسئله بیشتر با سیاست موساد برای ضربه زدن به برنامه هستهای ایران مرتبط است.
شرح جزئيات ترور دانشمند هستهاي ايران
دکتر علي محمدي استاد دانشگاه تهران در پي انفجار يک موتورسيکلت بمبگذاري شده در 12 ژانويه 2010 ميلادي، در تهران، پايتخت ايران شهيد شد. اين انفجار در نزديکي خانه وی در منطقه قيطريه در شمال تهران صورت گرفت.
دکتر علي محمدي در پي انفجار موتورسيکلت بمبگذاري شده که از راه دور کنترل ميشد، به شهادت رسيد.
آنچه که در ادامه ميآيد، متن اعترافات جمالي فشي، جوان 26 سالهاي است که عمليات ترور دانشمند هستهاي ايراني به نام مسعود علي محمدي را انجام داده است.
جمالي فشي که در رشته کيک بوکسينگ فعاليت ميکرد، در اکتبر 2007 ميلادي به منظور اخذ پناهندگي از يک کشور اروپايي به ترکيه رفت. وي در ترکيه با چند ايراني تبعيدي ملاقات ميکند که در اين ملاقاتها توجه يکي از آنها نسبت به وي جلب ميشود: «يکي از افرادي که در سفر اول خود به ترکيه با وي آشنا شدم، مرد مسني بود که به من پيشنهاد داد به کنسولگري اسرائيل برويم. او گفت ميتوانيم آنجا کار کنيم. آنها پول خوبي به کارکنان خود ميدهند و هزينههاي ما را تأمين ميکنند. به هرحال رفتيم.»
وي به شرح آموزشهايي که در اسرائيل ديده و نحوه ترور دکتر علي محمدي در ژانويه 2010 ميلادي پرداخته و می گوید: « صبح زود از خواب بيدار شدم و طبق همان مراحلي که آموزش ديده بودم، به انبار رفتم. بايد کارهايي را روي جعبه بمب به منظور آماده کردنش انجام ميدادم. موتور را از خانه خارج کردم و رسيدم به محلي که بايد تماس ميگرفتم. وارد کوچه شدم، خلوت بود و کسي در آن تردد نداشت. موتور را در پياده رو برده و جلوي در خانه دکتر پارک کردم. آنها به من گفتند که عمليات انجام شده، شما وسايلي که در اختيار داريد از بين ببر و برو.»
جمالي فشي دليل همکاريهاي اوليه خود با سازمان جاسوسي اسرائيل را مسائل مالي بيان ميکند: «يکي از دلايلي که با سازمان موساد همکاري کردم اين بود که در آن زمان وضع مالي خوبي نداشتم. دوم اينکه، از نظر روحي اين نوع کارها را دوست داشتم. يعني بعضيها براي اين کار ساخته شدهاند و اين نوع کارها را دوست دارند. البته الان اين مسئله را کاملا رد ميکنم چون ميفهمم که فرق خيلي بزرگي بين فيلمها و واقعيت و چيزهايي که ميشنويم با چيزهايي که ميبينيم وجود دارد.»
وي خاطرنشان می کند: «مدت زيادي طول کشيد تا اسرائيليها به من اعتماد کنند. يعني سير خيلي بلندمدتي را طي کردم و از فيلترهاي بسيار زيادي رد شدم. آزمايشهاي خيلي زيادي روي من انجام دادند. آزمايش اينکه اگر سختي بکشم باز هم برميگردم. ارتباطم مستمر است يا خير. دروغ ميگويم يا راست ميگويم. دستگاه دروغ سنج به من وصل کردند، خيلي چيزها بود. از فرداي روزي که ارتباطم را قطع نکردم و تماس گرفتم، تا لحظهاي که با من ديدار حضوري داشتند، حدود يک سال طول کشيد. يعني يک سال فقط مرا آزمايش کردند. هيچ ديداري نبود.»
وي همچنین به مسافرتهاي زياد خود به کشورهاي مختلف پيش از رفتن به اسرائيل اشاره ميکند:« يک پاسپورت اسرائيلي به من نشان دادند که وقتي به آن دقت کردم، يکبار مهر ورود به آذربايجان در صفحات آن ديده ميشد. يعني يک مهر ورود به آن خورده بود و قرار بود من با آن خارج شوم. يک پاسپورت کاملا اسرائيلي و يک شخص اسرائيلي که در تلآويو به دنيا آمده بود. پاسپورت با عکس خودم ولي با نام مستعار «رام سليماني» بود و سرانجام به اسرائيل رفته و در هرتزليا واقع در شمال تلآويو، آموزشهاي نظامي تکميلي را در يک مرکز ويژه گذراندم.» وي سپس به عملياتي فرستاده شده که فرمانده از آن به عنوان يک آزمون مهم ياد کرده است:« فرمانده به طور خصوصي با من صحبت کرده و از من تعريف و تمجيد زيادي کرد و گفت اين عمليات بسيار مهم بود و ما براي آن مبلغ زيادي هزينه کردهايم، افراد خيلي زيادي در اين کار دست دارند و تو کسي هستي که ما بهش تکيه کردهايم. يعني اگر تو در اين عمليات ناموفق باشي تمام اين آدمها از بين ميروند.»
جمالي فشي پس از ترور دکتر علي محمدي سفر ديگري به خارج از کشور داشت تا عمليات خود را انجام دهد:« وقتي در ايران بودم، از ابزار خاصي از جمله لپتاب شخصي خود براي ارتباط با اسرائيليها استفاده ميکردم. اين لپتاب با بقيه لپتاب ها فرق ميکرد. آنها به من اطمينان خاطر صددرصد داده بودند که دولت جمهوري اسلامي ايران به هيچوجه نميتواند حتي يک کلمه از مطالبي را که براي ما ميفرستي کشف کرده و يا بخواند. اين سیستم دوتا ويندوز داشت. ويندوز سفيد و قرمز. من ميرفتم در ويندوز قرمز، پيام خود را مينوشتم و ارسال ميکردم. البته به صورت زنده و چت نبود. ممکن بود من پيامي را امروز بفرستم و فردا به دستشان برسد، به همين دليل هيچگاه همزمان با هم در ارتباط نبوديم. يک وقفه زماني بين ارتباط ما وجود داشت.