اگر چه مردم ایران معتقدند شعار تغییر اوباما در حد حرف است و در مصداق های عملی آن نباید انتظار تغییرات زیادی از جانب رییس جمهوری آمریکا را داشت اما اوباما ظاهرا دراین بین سعی دارد تا برای شعارهای خود هدف های واقعی تری را ترسیم نماید .
تاکید اوباما بر این مساله که رفتار کشورش با ایران در طول سال های گذشته رفتاری ناکارآمد بوده است رامی توان در راستای این هدف ارزیابی کرد : "رئیس جمهوری آمریکا گفته است، سی سال رویکرد ما در قبال ایران غلط بوده است؛ بنابراین نه فقط ما، بلکه همه جهان منتظر تغییر در رویکردهای آمریکاست."
اینکه آمریکایی ها چگونه می خواهند دیوار بی اعتمادی بلندی که میان مردم ایران و خودشان ایجاد شده است را به زودی بر طرف کنند جای این پرسش را باقی می گذارد که آمریکایی ها چگونه می خواهند راهی که درطول ده ها سال در مورد ملت ایران به اشتباه رفته اند را اصلاح کنند؟
این موارد متعدد قابل ارزیابی و سنجش است و در حافظه تاریخی ملت ایران نیز ثبت و ضبط شده است و پاک نیز نخواهد شد . آنها – دولت آمریکا – باید پاسخگوی بسیاری از رفتارهای خود در قبال ملت ایران باشند که تنها در عرصه عمل می تواند واقعیت یا عدم واقعیت شعارهای امروز اوباما در مورد ایران و مردم ایران را آشکار کند . اینکه چرا در تمامی خصومت ها، نزاع ها و مشکلاتی که در عرصه خارجی بر کشورمان تحمیل شده است جای پای آمریکا قابل مشاهده است ؟ اینکه چرا آمریکایی ها در جنگ تحمیلی بر علیه ایران رژیم صدام را مسلح کردند و مسبب شهادت فرزندان این آب و خاک شدند ؟ چرا آمریکایی ها تا کنون بدون تلاش برای نشان دادن حسن نیت خود از راههای مختلف به کشور و مردم ما ضربه زده اند ؟
گذشته از این موارد اگر بخواهیم دشمنان دیروز این ملت را مورد ارزیابی قرار دهیم این سوال مطرح است که دشمنان دیروز و امروز ما در حال حاضر کجا ایستاده اند و ما در کجا قرار داریم ؟
آیا حرف های اوباما در مورد ضرورت تجدید رابطه با ایران ، تغییر در رفتارهای دولتمردان آمریکا ، اصلاح ساختار رابطه با ایران و مواردی از این دست نشانه تواضع! و فروتنی و یا تمایل آنها به داشتن ارتباطی همراه با صلح با کشورمان است؟ واضح است که امروز اگر آمریکایی ها از این شرایط با مردم ما سخن می گویند تنها به این خاطر است که ملت ایران و جمهوری اسلامی را در موضع قدرت می بینند و خود را به دلایل مختلف در موضع ضعف می بینند. آنها نه با جنگ تحمیلی و نه با تحریم اقتصادی و نه با هیچ ترفند دیگری نتوانستند مردم ما را به زانو در آورند بنابراین ظاهرا باید از در دوستی ساختگی وارد شوند تا به زعم خود بتوانند راه را برای اهداف بعدی خود هموار سازند .
با بررسی وضعیت منافقین می بینیم که این گروهک از فرط فلاکت ، امروز بیش از هر زمان دیگری به دست و پای آمریکا افتاده تا پناه و آغوش خود را به روی آنها بگشاید. سال ها قبل که منافقین در نهایت ناجوانمردی و در اقدامات تروریستی پیاپی، 16 هزار نفر از فرزندان این آب و خاک را به خاک و خون کشیدند و در همان حال با تکیه بر سلاح های اهدایی صدام، ادعای مبارزه با امپریالیسم را نیز در سر می پروراندند! در خیال خود نیز گمان نمی کردند تا این حد به فلاکت بیفتند که برای خروج از یک لیست اروپایی تا این حد تلاش کنند و امروز با خرج کردن دلارهای فراوان تلاش کنند تا از لیست تروریستی آمریکا نیز خارج شوند . آن روزها که سلاح در دست داشتند و جنایت می کردند و آمار جنایات خود را بسیار بیشتر اعلام می کردند کجا و امروز کجا؟ آن زمان که کشتار انجام می دادند و مواجب آن را از صدام می گرفتند و برای "سید الرییس" جاسوسی می کردند کجا و امروز کجا که به استیصال افتاده اند تا کسی پیدا شود و از آنها حمایت کند .
اما امروز ایران و ملت ایران در اوج عزت و سربلندی و آزادی است که کلکسیون قطعنامه های رنگارنگ و تهدیدهای اسرائِیل و گفته های اوباما برای احتمال استفاده از حمله نظامی بر علیه ایران و هزاران ادعای دیگر در اراده برای دفاع از کشورمان کوچک ترین خللی وارد نکرده است . مردم ایران همان روز اول که انقلاب کردند مصمم شدند برای حفظ آن تلاش کنند و امروز و با گذشت 30 سال از آن دوران ثابت کرده اند که هستند و تا پای جان از این انقلاب مردمی حمایت می کنند .
با بررسی حال و روز این گروهک می بینیم منافقین با تغییرات جوی تغییر کردند و امروز در بدبختی تلاش برای ماندن در یکی از بیابان های عراق به سر می برند و می خواهند با ماندن در اشرف ضربات پیاپی خنده دار خود را بر این نظام مقدس وارد کنند!
