تنها ميان كلاهسبزهاي عراقي و روسري نارنجيهاي منافق منافقان چون ميدانستند بنيصدر، همراه و پشتيبانشان است، در سطح وسيعي فعاليت ميكردند. نيروهايشان بهدنبال خانوادههاي مذهبي و خانوادههايي كه يك نفر از اعضايشان در جبهه بود ميگشتند تا آنها را اذيت كنند يا به بهانهاي دستگير نمايند. اشاره: آنقدر پشت جبهه مظلوم است كه وقتي اين جملات را از زبان همسراني چنين فداكار ميشنوي، تازه متوجه ميشوي كه اگر صبر زنان پشت جبهه نبود، مردان جبهه نيز تاب نميآوردند. چه بسيارند زنهايي كه به سراغشان رفتهايم، ولي نه از خودشان، كه از همسران
زندگی نامه پاسدار شهید فتح الله اکبر زاده این شهید بزرگوار در تاریخ 60/11/6 در درگیری آمل، چند نفراز مزدوران را به درک واصل کرد و سرانجام به آرزوی نهایی خود که آرزوی هر مومن است رسید و شربت شهادت را نوشید . شهید فتح الله اکبر زاده در سال 1336 در کمانگر کلا دیده به جهان گشود . وی تا کلاس ششم ابتدایی درس خواند و دوران قبل از انقلاب فعالیتهای زیادی داشت . در زمان خدمت وظیفه در مشهد مقدس در جلسات مذهبی و تظاهرات شرکت می کرد و بعد از انقلاب در
حمايت يک شبکه تلويزيوني افراطي وهابي از منافقين شبکه وهابی و تندرو «وصال» با اعلام پشتيباني از گروهک تروريستي منافقين، اقدام به حمايت تبليغاتي از اين فرقه نموده است. به گزارش پايگاه اطلاع رساني هابيليان(خانواده شهداي ترور کشور) شبکه تکفيري وصال که يک شبکه تندرو وهابي است، اخيرا با درج مطلبي در صفحه تويتر خود، ضمن درج آدرس سايت منافقين، از خداوند براي قاتلان بيش از 12 هزار نفر از مردم ايران و 25 هزار تن از مردم عراق آرزوي پيروزي و ياري نمود! برپايه اين خبر، اين شبکه
ممانعت سران منافقين از امداد رساني اسيران پادگان اشرف به خانوادههايشان در حالي که برادر يکي از اعضاي محبوس در پادگان اشرف نياز مبرمي به امداد پزشکي برادر اسير خود دارد، سيستم گشتاپوي رجوي، بر خلاف تمام وعدههاي «حمايت از خانوادههاي واقعي اعضا» و از ترس خروج بدون بازگشت اين عضو فرقه، مانع از امدادرساني وي به برادرش ميشود که به بيماري سرطان خون مبتلا است. به گزارش پايگاه اطلاع رساني هابيليان(خانواده شهداي ترور کشور) در حالي که شهريار مقدسي، برادر عبدالله مقدسي(اسير در پادگان اشرف) به
لزوم پيگيري حقوقي جنايات منافقين در عراق کمیته حقوقی عراقی پیگیری جنایات منافقين در عراق بر لزوم پيگيري حقوقي جنايات گسترده منافقين در عراق و بازپسگيري خاک غصب شده اين کشور(پادگان اشرف) از منافقين تأکيد شده است. به گزارش پايگاه اطلاع رساني هابيليان (خانواده شهداي ترور کشور) در اين بيانيه که خطاب به شيوخ محترم عشاير، نمايندگان سازمانهاي جامعه مدني و تظاهرات کنندگان بر ضد منافقين صادر شده، آمده است: همگام با خواسته شما و کمیته حمایت و پشتیبانی از خانوادههای تحصنکننده و شیوخ گرامی و محترم عشائر و نمایندگان تمامی نهادها و درخواست
خواب ديدم منافقين را نفرين ميكنم بين برگههاي روي ميز حاج آقا، گاهي نامههايي هم پيدا ميكرديم كه از منافقين بود و تهديد به ترور كرده بودند. با ناراحتي به آنها اشاره ميكرديم، اما حاج آقا برايش مهم نبود و مثل كاغذ باطله به آنها نگاه ميكرد و راه خودش را ميرفت. آقا ميرزا از خدا خواسته بود كه پسرهايش عالمِ دين بشوند و مردم را از اين سرگرداني و بيماريهاي روحي كه به آن مبتلايند، نجات دهند. خدا شش پسر به او داده بود و حالا يكييكي مشتقانه درس طلبگي را شروع ميكردند. سومين پسر آقا ميرزا «نورالله» بود كه براي
برخي سازمانهاي بينالمللي براي اخراج منافقين همکاري نميکنند مشاور دولت گفت: حضور سازمان منافقين در عراق، براي ما قابل قبول نيست، چرا که اين سازمان، در سرکوب مردم عراق، با رژيم گذشته همکاري تنگاتنگي داشته و در تحريک اختلافات قوميتي نيز نقش فعالي ايفا نموده است. مشاور دولت عراق با بيان اينکه منافقين هيچ جايگاهي براي ماندن در عراق ندارند ابراز داشت: برخي سازمانهاي بينالمللي براي اخراج منافقين از اين کشور همکاري نميکنند. به گزارش پايگاه اطلاع رساني
با چشم باز؛ بنی صدر (قسمت پایانی) سرانجام شنبه 30 خرداد، طرح عدم کفایت رئیس جمهور در مجلس مطرح شد ، در حالی که خبری از خود بنی صدر در مجلس نبود. بنی صدر حتی در خانه اش هم نبود. او کسی غیر از مجاهدین نداشت رئیس مجلس،نخست وزیر ودکتر بهشتی را متهم کرد که هر کدامشان به نوعی خلاف بیانیه ی امام وقانون اساسی عمل کرده اند وهیئت سه نفره باید به این تخلفات هم رسیدگی کند. این اتهامات به شکلی بود که همه ی مسئولین به حرف آمدند. امام گفته بود که
زندگی نامه شهید سید حسین ملک شاهدخت در ساعت 12:30 شب سه شنبه 6 بهمن مشغول مبارزه با دشمن بود که چند تیر به او اصابت نمود .این شهید بزرگوار با همان بدن سوراخ شده حدود 15 متر سینه خیز رفت و آنگاه به شهادت رسید. شهید سید حسین ملک شاهدخت به سال 1337 در روستای تسکابن از حومه آمل در خانواده ای فقیر و مذهبی چشم به جهان گشود . وی از زمانی که خود را شناخت ، در فقر بود ، مثل بقیه روستازادگان هم به تحصیل مشغول بود و هم به کار . دوران ابتدایی را در
زندگی نامه شهید صادق مهدوی در سه شنبه 60/11/6 از انجمن اسلامی تلیران عازم شهر بود که در ساعت 12:50 در خیابان تهران مزدوران جنگلی جلویش را می گیرند و او را در زیر شن می کنند تا آنجا که چشم بازش پر از شن بود و بعد از آن عمل فجیع ، انگشتان دستش را بریدند شهید صادق مهدوی در سال 1329 در روستای تلیران لیتکوه آمل در یک خانواده مذهبی متولد گردید . وی در ده علی آباد نور کلاس ششم ابتدایی را به اتمام رساند و به شهر مهاجرت کرد و در مغازه ای مشغول به کار شد.