«گوشه هایی از تحلیل منافقین در مورد ترورها»

منافقین و جنگ تحمیلی (قسمت آخر)

Banisadr

سازمان منافقین علیرغم این که به رأی العین تظاهرات چند میلیونی مردم در تشییع شهدای حزب جمهوری و نخست وزیری و ائمه جماعات را مشاهده کرده اند و با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر منافق تنفر شدید خود را از سازمان آمریکایی منافقین ابراز داشته اند ، هرگز به روی خود نیاورده اند و ارزیابی مرکزیت سازمان این است که اکثریت مردم هوادار سازمان می باشند و بر این اساس تحلیل زیر را از ترورهای مسئولین نظام جمهوری اسلامی داشتند :

1 _ این ترورها توانسته سیستم را افشا کند و مردم ! به ماهیت حاکمیت پی ببرند ، ولی از درگیری و مبارزه ترس دارند (1) و شرایط و نحوه مبارزه را نیز نمی دانند ، لذا این عملیات های نظامی ما در هر چه آگاه تر کردن مردم کمک مؤثری می کند و از سوی دیگر زمینه را برای مبارزه مردمی می گشاید .

منافقین کوردل آنچنان در چارچوبه ذهنیت خود اسیر شده اند که مبارزه و پیروز های مکرر و شهادت طلبی های سلحشوران و رزمندگان ایران اسلامی را در برابر ارتش صدام آمریکایی می بینند ، اما باورشان نمی شود و در عین حال ادعا می کنند که مردم از درگیری و مبارزه ترس دارند ، این ارزیابی خود بهترین دلیل در کور بودن منافقین و نادیده گرفتن واقعیات است !

اگر مردم ترسو بودند به چه دلیل تا کنون در برابر قدرت های بزرگ جهان و حامیان صدام جنایتکار داوطلبانه با نثار جان و مال و فرزند ، عاشقانه به سوی شهادت می روند ، خب اگر این مردم حامی جمهوری اسلامی و امام امت و دولت خدمتگزار نبودند ، دلیل نداشت که به جبهه ها بروند .

کافی بود که همین اسلحه را با داشتن چنین روحیه ای بر علیه نظام جمهوری اسلامی به کار گیرند ، اما می بینیم که این چنین نیست ، بلکه برای طول عمر رهبر انقلاب حاضرند جان خود و بستگان را در این راه فدا کنند و این واقعیتی است که بر دل منافقین خوش نمی آید ، لذا منکر آن می گردند .

2 _ این عملیات ارتجاع را به موضع ضعف کشانده و از نظر اجتماعی و به طور سیستماتیک باعث تزلزل حاکمیت می گردد .

3 _ اکنون مبارزه در مرحله حساسی است که هیچ گروهی جز ما ( منافقین ) قدرت ایستادگی در برابر حاکمیت را به علل گوناگونی ندارد ، لذا تمام امیدها به ماست !

4 _ حاکمیت قصد دارد از طرح سازمان در اذهان جلوگیری کند و با این عمل مردم را نسبت به مبارزه مأیوس نماید .

5 _ آنچه در طی جریانات اخیر نشان داده شده این که هیچ سازمانی و گروهی در جامعه نیست که توان و یارای ادامه مبارزه با ارتجاع را داشته باشد ، هیچ نیرو و گروهی نمانده که در مقابل فریب ارتجاع و مهمتر از آن در مقابل سرکوب و خشونت ارتجاع تاب و توان استقامت داشته باشد .

جزوه مطالبی چند در مورد ضربه اخیر ، ص 5

تناقض گویی سازمان در موارد فوق کاملاً روشن است ، از یک سو در ماده 1 می گوید که ارتجاع ( بخوانید انقلاب و خط امام ) شرایط و نحوه مبارزه را نیز نمی داند و متعاقباً در ماده 5 می گوید که هیچ گروهی توان و یارای ادامه مبارزه با ارتجاع ( بخوانید انقلاب ) را ندارد .

این سؤال مطرح می شود که اگر جمهوری اسلامی نحوه مبارزه را نمی داند ، پس چگونه است که تمامی گروه ها را با برخوردهای صحیح و اتخاذ شیوه درست مبارزاتی به محاق برده که دیگر قادر به فعالیت نیستند ؟!!

ورود به فاز نظامی ، مرگ منافقین :

از عمده ترین عواملی که باعث اضمحلال سازمان منافقین بوده و هست ، عدم درک واقعیات موجود در جامعه و تطبیق ندادن ذهنیات شان با واقعیات و در نتیجه نداشتن آینده نگری صحیح است .

لذا مرکزیت سازمان صرفاً مبتنی بر ذهنیات ، شیوه به اصطلاح مبارزاتی خود را انتخاب کرده و اقدام به عمل خودکشی می نماید .(2)

و این مسئله بر خلاف تحلیل سازمان بود که می گفت :

" اینک رژیم جمهوری اسلامی زیر ضربات کشنده و کوبنده مجاهدین دچار سرگیجه و سرسام شده و در آستانه سقوط قطعی قرار گرفته است ، بحران عمومی که تمام ارکان جامعه را فرا گرفته ، منجمله اوضاع وخیم اقتصادی و اجتماعی نیز که چیزی جز حاصل عملکردهای ارتجاعی رژیم قرون وسطائی …. نیست به هیچ چیز جز قطعیت سقوط قریب الوقوع ( امام ) خمینی دلالت نمی کند . " (3)

چرا که اتخاذ شیوه نظامی حداقل شرایط زیر را لازم داشت :

1 _ مخفی بودن مرکزیت سازمان

شرط اساسی در اتخاذ روش نظامی برای یک گروه ، مخفی بودن تشکیلات سازمان و مرکزیت آن است که منافقین فاقد این شرط اساسی بودند ، زیرا مرکزیت اعضاء درجه یک و نمایندگان انتخابی سازمان را همه شناخته بودند و امکان اختفاء در میان مردم برای آنان وجود نداشت ، چرا که مردم آنان را خوب شناخته و آنان را دستگیر و یا معرفی می کردند .

بنابراین بافت اجتماعی سازمان در رابطه با مرکزیت از ماهیتی برخوردار بود که هرگز قادر به ورود به فاز نظامی نبوده و توان استقامت در این راه را نداشت .

2 _ مخفی بودن هواداران

هواداران هر گروه و سازمانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند ، چرا که منبع اصلی تغذیه هر سازمان و گروهی برای ادامه راه ، بستگی به هواداران آن سازمان دارد ، بنابراین اختفای هواداران در جهت حفظ آنان یعنی حفظ آینده سازمان که سازمان منافقین به دلیل نقش تبلیغاتی به کلیه هواداران خود و بسیج آنان از این راه همه آنان را به مردم چه در مدرسه ، کوچه ، خیابان و چه در دانشگاه و … معرفی کرده بودند ، لذا امکان اختفا از آنان نیز سلب گردیده بود .

3 _ داشتن روابط تشکیلاتی مخفی و منسجم

یکی دیگر از شرایط حساس ورود به فاز نظامی که دقیقاً منافقین فاقد آن بودند و از آن بی بهره بودند داشتن تشکیلات صد در صد مخفی و منسجم می باشد ، خوشبختانه بنابر مشیت الهی و کورکورانه عمل کردن منافقین ، این سازمان خود را به چنان فلاکتی انداخت که به قول امام امت خودشان باعث هلاکت خودشان گردیدند .

نتایج انتخاب مشی ناصحیح عبارت است از :

1 – اکثریت اعضاء مرکزیت و درجه یک سازمان با شناسایی کامل از سوی مردم ، سپاه ، کمیته ، به دست عدالت سپرده شده و یا نابود شدند ، به طوری که رهبر سازمان همراه با بنی صدر و معزی ( خلبان ویژه شاه معدوم ) از ایران متواری و به دامان غرب پناهنده شدند .

2 _ هواداران سازمان از حرکت سیل آسای امت همیشه در صحنه به وحشت افتادند و عده ای بریده و خود را معرفی و عده ای دیگر از ترس فرار را بر قرار ترجیح داده و بسیاری دیگر نیز توسط مردم دستگیر و به مقامات قضایی و یا توسط پدر و مادر و سایر اعضاء خانواده و بستگان لو رفته و به دست عدالت سپرده شدند ، مشاهده شده است .

پس علیرغم این که سازمان مدعی داشتن تشکیلاتی قوی ، منسجم و پولادین بود در مرحله عمل با وارد آمدن ضربه کاری توسط امت حزب الله و سازمان اطلاعاتی 36 میلیونی از پای در آمد و همانگونه که اشاره رفت ، بخش های عظیمی از سازمان به کلی منهدم گشت .

اما بنابر فرض محال اگر بپذیریم که سازمان از یک تشکیلات قوی ، منسجم و پولادین برخوردار بود ، هرگز قادر نبود و نمی توانست که وارد فاز نظامی شود ، چرا که شرط اساسی در اتخاذ روش نظامی ، مخفی بودن سازمان و اعضا و هواداران هر تشکیلاتی است ، یعنی همان چیزی که منافقین فاقد آن بودند .

بنابر این آیا انتخاب فاز نظامی را در شرایط فوق به جز انتخاب فاز انتحار می توان نام دیگری نهاد ؟

والسلام

_______________________

1- سازمان برای محق جلوه دادن شیوه های اتخاذی خود و توجیه هواداران همواره سنگ تجربه 16 ساله به اصطلاح مبارزاتی خود را به سینه می زند و ادعا می کند که تجربه آنها نشان می دهد که تمامی شیوه های گذشته آنان در دوران شاه و …. صحیح بوده است ، غافل از این که در میان تمامی شیوه ها ، این شیوه و مشی امام خمینی بود که نهایتاً به سرنگونی رژیم آمریکایی شاه منتهی شد .

2- نشریه انجمن های دانشجویان مسلمان ، اروپا و آمریکا ، ش 9 ، ص 6 ، تاریخ 24 مهر ماه 1360

3- مسعود رجوی نیز در مصاحبه خود با مجله میدل ایست در تاریخ نوامبر 1981 در پاسخ به این سؤال که شما مبارزه خود را بر علیه رژیم خمینی چگونه طرح ریزی کردید ؟ می گوید :

ما یک استراتژی سه مرحله ای داریم ، ابتدا باید جو ترس و شکنجه را بشکنیم ، ( منظور کشتن مسئولین نظام جمهوری اسلامی ) ، و در این مرحله موفق بوده ایم ، دومین مرحله سازمان دادن به تظاهرات گسترده و اعتصابات عمومی است ، مرحله سوم نهایتاً ساقط شدن رژیم است


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان