پنجمین نشست علمی از سلسلهنشستهای هماندیشی نخبگان قبل از برگزاری دومین کنگرۀ بینالمللی 17000 شهید ترور در تاریخ 26خرداد1394 برگزار شد. بنیاد هابیلیان این نشست را با همکاری انجمن ایرانی روابط بینالملل و با موضوع «تروریسم، حقوق بینالملل و سیاست بینالملل با تکیه بر ایران بهعنوان قربانی تروریسم» در محل خانۀ اندیشمندان علوم انسانی واقع در تالار خیام برگزار کرد.
انجمن ایرانی روابط بینالملل در سال 1385 توسط تعدادی از اساتید برجسته رشته روابط بینالملل و با اهدافی ازقبیل گسترش، پيشبرد و ارتقاي علميكاربردي دانشگاهيان و مجريان تصميمگيرنده كشور، توسعه كيفي نيروهاي متخصص و بهبود بخشيدن به امور آموزشي و پژوهشي در زمينههاي روابط بينالملل، علوم سياسي و مطالعات بينالمللي، تقویت ارتباطات استادان رشته روابط بینالملل و ارتقاء موقعیت و جایگاه این رشته تأسیس شد.
از میان اساتیدی که در این نشست به سخنرانی پرداختند به افراد زیر میتوان اشاره کرد:
دکتر ارسلان قربانی، رئیس انجمن ایرانی روابط بینالملل و مشاور وزیر سابق امور خارجه؛
دکتر ابراهیم متقی، مدیرگروه علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران؛
دکتر رضا سیمبر، دبیر علمی دومین کنگرۀ بینالمللی 17000 شهید ترور؛
دکتر ضیاءالدین صبوری ، عضو انجمن ایرانی روابط بینالملل؛
دکتر غلامرضا کحلکی، محقق مطالعات تروریسم و روابط بینالملل استراتژیک اسلامی؛
سیدمحمدجواد هاشمینژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان و دبیر کنگرۀ بینالمللی 17000 شهید ترور.
هیچ قشری از مردم ما از تروریسم مصون نبوده است
پس از قرائت قرآن، دکتر ضیاءالدین صبوری از آقای سیدمحمدجواد هاشمینژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان، برای سخنرانی بهعنوان دبیر کنگره دعوت کرد. هاشمینژاد توضیح مختصری دربارۀ شکلگیری بنیاد هابیلیان و فعالیتهای دهسالۀ این نهاد مردمی ارائه کرد.
تروریسم موضوع بسیار بااهمیتی است و در دهههای گذشته بیشتر در کشور ما متمرکز شده است. بعد از حوادث اوایل قرن بیستم، این موضوع ناگهان جهانی شد و دامنۀ آن به اشکال مختلف توسعه پیدا کرد، بهطوریکه همۀ جهان را فرا گرفت. بهطبع ما در منطقۀ خود، این موضوع را بیشتر لمس میکنیم. کشور ایران بعد از انقلاب 1357 در 36 سال گذشته حوادث و موضوعات مختلفی را تجربه کرده است؛ اما تروریسم موضوعی همپای جامعۀ ما و مسئلۀ فراگیری است که هیچ بخشی از آن را خالی نگذاشته است. موضوع بهقدری گسترده است که همۀ علوم انسانی را شامل میشود. در دهۀ شصت همۀ این اتفاقاتی که الان در کشورهای پیرامون ما مشاهده میشود، در کشور خودمان عیناً بهوقوع پیوست. این اقدامات انتحاری و بسیار غیرانسانی که فیلمهای آنها در اینترنت هم موجود است، در کشور ما در زمانی که در حال جنگ خارجی با کشوری دیگر بود، انجام میشد. اقدامات تروریستی فراز و فرود داشته ولی همۀ قشرهای جامعه را هم در بر گرفته و اقشار مختلف کشور ما از این حوادث مصون نبوده است. این مسئله باعث شد انجمنی را از بازماندگان حوادث تروریستی و خانوادههای شهدای ترور کشور تشکیل دهیم.
سال 1997 وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا گزارشی را از وضعیت تروریسم در کشور ایران منتشر کرد. در کشور ما سازمانها و گروههای مختلفی وجود داشتند که اقدامات مسلحانۀ تروریستی انجام میدادند. سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در بین سایر گروهها اقدامات خیلی وسیعتری داشت. بعضی از گروهها ادعای تجزیهطلبانه و منطقهای و قومی داشتند؛ اما این سازمان ادعاهای فراگیرتری داشت و در همۀ شهرهای ایران هم اقداماتی را انجام داد. گزارشی که وزارت امور خارجۀ آمریکا و اتحادیۀ اروپا تهیه کردهاند، بسیار جامع و دقیق است. تمام این حرکتها را از ابتدای شکلگیری در دهۀ چهل تا اکنون، خیلی موشکافانه، بررسی و گزارش مفصلی را تهیه کرده است. ما با استناد به همین گزارش، آمار شهدای ترور کشور را به سازمانملل ارائه کردیم و آن را پذیرفتند و ثبت کردند.
در معرفی جنایات تروریستی در ایران به جهانیان ضعیف کار کردهایم
موضوع تروریسم حوزههای مختلفی دارد که مباحث حقوقی آن مسئلۀ مهمی است و باید بیشتر به آن پرداخته شود. در این زمینه انجمن ایرانی روابط بینالملل با اندیشمندان و اساتید نخبۀ خود میتواند کمک بزرگی به ما کند. بنیاد هابیلیان از حدود ده سال پیش سایتی را با همین هدف ایجاد کرد. تصور نمیکردیم که اینقدر دامنۀ کارمان وسیع شود و هرچه جلوتر آمدیم خلأ بیشتری را در این زمینه حس کردیم. مثلاً ما به هر جای کشور که رفتیم آمار رسمی از تعداد شهدای ترور نداشتند؛ بنابراین با پژوهش یکسالۀ خود در بنیاد هابیلیان از سال 1384 توانستیم این آمار را جمعآوری کنیم. الان حدود 17160 شهید ترور داریم. با وجود این آمار، از نظر حقوقی و سیاسی دست کشورمان بسیار پیش است و میتوانیم در این زمینهها حرفهای زیادی بزنیم. موضوع تروریسم روزبهروز پررنگتر و جهانیتر میشود و کشور ایران پایهای اساسی برای نمایش مظلومیت خود در جهان و انعکاس آن به مردم است. اما آنقدر در این زمینه ضعیف کار کردهایم که بعضی از دیپلماتهای کشورهای مختلف حتی نمیدانند که رئیسجمهور ما را ترور کردهاند. مثلاً صبح با سفیر الجزایر دیدار کردم و او را برای شرکت در کنگره دعوت کردم؛ اما وی اصلاً نمیدانست که کشور ما یک رئیسجمهور و یک نخستوزیر در حوادث تروریستی از دست داده است. به نظر رسید کسانی که خود جزئی از موضوع و قربانی تروریسم هستند، بهترین اسناد برای بازتابند و برای همین بنیاد هابیلیان را تشکیل دادیم. در این ده سال فعالیت هابیلیان، محصولات مکتوب و چندرسانهای زیادی هم تولید و توزیع کردیم. فعالیتهای دهسالۀ بنیاد هابیلیان این مجموعه را به مرجعی تخصصی در حوزۀ تروریسم تبدیل کرده است.
باید پدیدۀ تروریسم را با رویکردی علمی و منسجم، تئوریزه کرد
دکتر ارسلان قربانی، رئیس انجمن ایرانی روابط بینالملل و مشاور وزیر سابق امور خارجه، ضمن قدردانی از همۀ اساتید و دانشجویان حاضر در نشست به ذکر مقدمهای درخصوص انجمن ایرانی روابط بینالملل و نشست حاضر اکتفا کرد.
یکی از رسالتهای ویژۀ انجمن ما انسجامبخشی و تئوریزه و نهادینهکردن پدیدههای جدیدی است که در بستر جهانیشدن و سیاست بینالملل در حال وقوع است. بههرحال جهانیشدن با همۀ مزیتها و دستاوردهایی که برای بشر دارد، ضررها و نواقصی نیز بههمراه دارد. با تأثیر جهانیشدن در بحث حکمرانی ملتها و تسری آن به همۀ ابعاد زندگی بشر و حتی در هنجارها، مباحثی مثل حقوقبشر اقتضا میکند که مسائل جدیدی در سیاست و روابط بینالملل مطرح شود. یکی از این مسائل که امروز ما در نظام بینالملل درگیر آن هستیم، بحث تروریسم است. در واقع پدیدۀ تروریسم در روابط بینالملل و سیاست جهانی را باید بدون ارزشگذاری، با رویکردی علمی و منسجم بررسی و تئوریزه کرد و در غیر این صورت نمیتوان برداشت واقعبینانه از این بحث ارائه داد. بنابراین هدف از این جلسه این است که فارغ از نگاه ارزشی، با رویکردی علمی پدیدۀ تروریسم را انسجامبخشی و تئوریزه و نهادینه کنیم.
تروریسم محصول پیوند عقلانیت و نفرت و تعصب است
دکتر ابراهیم متقی، مدیرگروه علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، بهعنوان اولین سخنران نشست به بررسی تروریسم از جوانب مختلف پرداخت و ویژگیهای رفتاری و شخصیتی افراد گرفتار این پدیدۀ شوم را بیان کرد.
یکی از معضلات جدی عصر حاضر یا سه دهۀ گذشته تروریسم است. اهمیت این موضوع در ادبیات سیاسی و روابط بینالملل روزبهروز بیشتر میشود. مثلاً شمارۀ جدید مهرنامه که اکنون در بازار عرضه میشود، پروندهای با عنوان روشنفکران تروریست دارد که انعکاس زیادی هم در بیبیسی داشت. این پرونده بحثی را مطرح میکند که آیا تروریسم یک اقدام کور است یا عقلانیت هم در آن هست. واقعیت این است که تروریسم را میتوانیم با رهیافتهای موازنهگرا مانند «رابرت پایپ» که نظریۀ موازنۀ نرم را مطرح میکند، بهتر از دیگران تبیین کنیم. رابرت پایپ هم روی این موضوع تأکید دارد که تروریسم ترکیبی از دو مؤلفۀ خشونت و عقلانیت است. گاهی اوقات که داعش و مجاهدین خلق یا منافقین را بررسی میکنیم، هیچگونه عقلانیتی برای افرادی که وارد این معرکه میشوند در نظر نمیگیریم؛ به همین دلیل نمیتوانیم موضوع تروریسم را بهخوبی تحلیل کنیم.
تروریسم در ایران ریشههای تاریخی دارد و در دورانهایی کنش تروریستی انجام شده که گروههای فعال نشانههایی از انسداد سیاسی را احساس میکردند. یکی از موانعی که از ابتدا مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته، بحث ترور بوده است و برای همین ایران ترور را قبیح دانسته و گروههای سیاسی از جمله همین انجمن مبارزه با ترور بیش از اینکه با نگاه علمی و تحلیلی به مسئلۀ تروریسم توجه کنند، به آن بار ارزشی میدهند. در نتیجه نمیتوانیم واقعیتهای ترور را در رابطه با ساختار سیاسی و محیط منطقهای و نظام بینالملل تحلیل کنیم. گروههای تروریستی در ایران، از روشنفکرترین گروههای سیاسی بودند. کسانی بودند که جسارت را با عقلانیت و نفرت پیوند دادند. طبیعی است که راهبرد انقلاب و امامخمینی(;) با راهبرد ترور و گروههای تروریست، فاصلۀ زیادی داشت. امام پیشروی یک انقلاب پستمدرن بود. در انقلاب پستمدرن و در کنشی که از فضای رئالیستی عبور میکند، نشانههای ریز قابلیتهای اجتماعی و فضای فلسفی و عرفانی میتواند انقلاب را شکل دهد.
انقلاب ایران تنها انقلابی است که از خشونت استفاده نکرد
در دوران قبل از انقلاب که در دانشگاه تهران دانشجو بودم، زمانی که چریکهای فدایی خلق در دانشگاه تظاهرات میکردند، شعارشان با خشونت پیوند یافته بود و نفرت را بازتولید میکردند. از یک طرف به انسداد سیاسی واکنش نشان میدادند و از طرف دیگر نفرت خود را منعکس میکردند. اینجاست که هرگاه عقلانیت با نفرت پیوند بخورد، خشونت اجتنابناپذیر میشود. شعارهای چریکهای فدایی در آن زمان این بود: «میکشم، میکشم، آنکه برادرم کشت» یا «یاران ما زندانند، زندانبانان جلادند، ای جلاد مرگت باد». اما شعارهای انقلاب این بود: «برادر ارتشی چرا برادر کشی». در آن زمان «میشل فوکو» برای بررسیهای اجتماعی به ایران آمده بود. میدانید که فرانسویها در روابط بینالملل هم روی مؤلفههای اجتماعی تأکید داشته و افراد زیادی از جمله فوکو زمان انقلاب، تهران بودند. در شرایطی که مردم یک شاخه گل بهدرون اسلحۀ سربازان میگذاشتند، آن را نماد مقاومت اجتماعی تلقی کردند. بنابراین انقلاب ایران شاید تنها انقلابی است که در تاکتیک و استراتژی خود هیچوقت از خشونت استفاده نکرد. درحالیکه مجموعههایی مثل مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق بهخصوص مسعود احمدزاده و مجید احمدزاده و امیرپرویز پویان که هر سه مشهدی هستند، استراتژی و تاکتیک را در قالب جنگ مسلحانه تحلیل کردند. این فرایند در دوران بعد از انقلاب تشدید شد؛ چراکه این گروهها فکر میکردند بعد از انقلاب در مصدر امور باشند، چون قبل از انقلاب جنگ مسلحانه میکردند. در نهایت میبینیم که هیچ جایگاهی در فضای اجتماعی انقلاب نداشتند. پس خاورمیانه و بهخصوص ایران دارای زمینههای اجتماعی ترور و واکنشهای تروریستی و همچنین فضای نسبی انسداد سیاسی است. مرحوم بازرگان در دادگاه نظامی شاه به دادستان نظامی گفت که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان سیاست صحبت میکنیم و فضای اجتماعی ایران برای ظهور حرکتهای خشونتآمیز آماده است. رهبران گروههای مسلح عمدتاً نفرهای اول کنکور دوران قبل از انقلاب بوده و در دانشکدۀ فنی دانشگاه صنعتی شریف نقشآفرین بودند. بنابراین یکی از رهیافتهای تبیین تروریسم، رهیافت منطقی و عقلانی است.
سازمان مجاهدین خلق جو نفرت را در فضای سیاسی گسترش داد
رهیافت بعدی تعصب مذهبی است که عامل گسترش خشونت و تروریسم است. اعضای سازمان مجاهدین خلق علیرغم اینکه در یک فضای روشنفکری چپ قرار داشتند، اما بهشدت انعطافناپذیر بودند و در ساختار سازمانیشان سانترالیزم دموکراتیک را در دستورکار قرار داده بودند. وضع بهگونهای بود که وقتی مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو، همسر مهدی ابریشمچی، ازدواج کرد؛ همۀ اعضای سازمان او را تحسین کردند و در مراسمی این اقدام را «قهرمانانه» و «تحول ایدئولوژیک» نامگذاری کردند. مجاهدین خلق که در دوران بعد از انقلاب دومین گروه مذهبی بودند، ترور را آغاز کردند. اولین گروه مذهبی و متعصب فرقان بود و این تعصب در قالبهای فقه اهلتسنن وجود داشت. اهلسنت به چهار خلیفه که در طول همدیگر قرار دارند و چهار امام که در عرض هم قرار دارند، معتقد هستند. اگر در ادبیات آنها با بحث امامت یا نگاه مربوط به امام برخورد کردید، منظور این چهار نفر هستند. آنها جهاد را واجب عینی میدانستند و اولین اصل فروع دینشان است. ما با نماز شروع میکنیم و آنها با جهاد شروع میکنند. در نگاه مذهبی، تروریسم و خشونت در قالب تکلیف دینی معنا پیدا میکند. در تفکر افراطی تکلیف، کشتن و کشتهشدن و انتحار است.
پدر آقای هاشمینژاد را هادی علویان، جوانی شانزدهساله، بهشهادت رساند. شهید دستغیب را دختری پانزدهساله بهشهادت رساند. هادی علویان از شب قبل در قرنطینه بود و فقط امیر یغمایی، مسئول اطلاعات سازمان در مشهد، با او ارتباط داشت و از نظر ایدئولوژیکی وی را توجیه میکرد. این تکلیف در او ایجاد شده بود که باید مقابله کند. البته سازمان مجاهدین خلق جو نفرت را در مدت یک سال و نیم در فضای سیاسی گسترش دادند. در تفکر و رهیافت مذهبی احساس نگرانی وجود دارد. هر مجموعهای که در زمرۀ گروههای نگران قرار بگیرد و اگر ایدئولوژیک شود، آمادگی ایفای نقش در فضای خشونت را پیدا میکند. پس بهموازات تکلیف دینی و تعصب مذهبی بحث دیگری که وجود دارد، احساس نگرانی است. امروز در عراق گروههای سلفی و تکفیری احساس نگرانی دارند.
مشکلات شخصیتی و روانشناختی از عوامل گرایش به ترور است
رهیافت روانشناختی نیز یکی دیگر از دلایل ترور و خشونت است. کسانی که به اقدامات تروریستی مبادرت میکنند، مشکلات شخصیتی هم دارند. این افراد در زمانهای مختلف با ناکامی روبهرو شدهاند و حتی ممکن است این ناکامی از نوع روابط عاطفی و عشقی باشد. افرادی که درگیر فضای ترور میشوند، نمیتوانند رفتار خود را تطبیق دهند و انعطافپذیر نیستند. آنها از اجتماع گریزانند و فکر میکنند همه علیه آنها هستند. مبنای تفکرشان جنگ همه علیه یک نفر است. این افراد در انزوا میتوانند موفق شوند و هر چه فضای سیاسی بستهتر باشد، احتمال شکلگیری کنشهای سیاسی خشونتآمیز معطوف به تروریسم بیشتر میشود.
گروهها و مجموعههای تروریستی سبک زندگی تعریفشدهای دارند. چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق و گروههایی که در کردستان فعالیت میکنند، هرکدام سبک زندگی خاصی دارند. الگوی رفتاری کومله با دموکراتها متفاوت است. دموکراتها زندگی اجتماعیتری نسبت به کومله دارند. محمد حرمتیپور و اشرف دهقانی و کسانی که بعد از انقلاب جنگ مسلحانه را علیه جمهوری اسلامی در کردستان سازماندهی کردند، سبک زندگی خاصی دارند.
باید مفهوم «ایران قربانی تروریسم» را در عرصۀ بینالملل گسترش داد
دکتر غلامرضا کحلکی، دکترای روابط بینالملل، سخنران بعدی این نشست بود که گفت نخبگان علمی و دانشگاهی باید به تبیین عبارت «ایران قربانی تروریسم» در سطح داخلی و بینالمللی بپردازند. وی همچنین با اشاره به رویکرد سیستمی همافزایی مدیریت استراتژیک و گزینش طبیعی، برای معرفی مظلومیت ایران در حوزۀ تروریسم راهکارهایی ارائه کرد.
برای پیشبرد بحث باید دو فرض را در نظر گرفت: اول اینکه ایران قربانی تروریسم است و بیش از 17000 شهید ترور دارد که اسامی و اسناد آنها موجود است؛ دوم اینکه عرصۀ بینالمللی، سیستمی با زیرمجموعههای گوناگون است و هرکدام از کشورها یک سازمان هستند. سیستم مجموعهای از اجزای مختلف است که به سوی هدف واحدی در حرکت هستند و با یکدیگر در تعاملند. بر این اساس برای نگاه سیستمی به مسائل باید طبیعت حاکم بر آن سیستم را تجزیه و تحلیل کرد. در واقع این مجموعه را باید بهصورت کلی و با هم بررسی کرد تا به فهم درستی از آن رسید.
در تصویری که در کتاب «سیستم سازمان اروپایی» میبینید اتحادیۀ اروپا هم یک سیستم سازمانیافته است که در درون خودش زیرسیستمهایی دارد. سیستم تأثیر و سیستم متأثر مرکزی و دیگر سیستمهای آن پیامها را از محیط دریافت و تجزیه و تحلیل میکنند. شیوۀ تعامل سیستمهای گوناگون با هم متفاوت است و مجموعۀ این تعاملها سیستم سازمان جامعۀ بینالمللی را میسازد. بر این اساس وقتی پیامی از محیط وارد سیستم میشود، طبیعت حاکم بر آن که هویت و فرهنگش است، آن را توسط سیستمهای تأثیرگذار در ارتباط با سیستم متأثر بررسی کرده و نتیجهاش گزینش طبیعی رفتارهای داخلی و بیرونی آن سیستم است.
مدیریت استراتژیک و همافزایی، راهحل نشاندادن مظلومیت ایران در حوزۀ تروریسم است
سه نوع سیستم اسلامی و غربی و شبهاسلامی وجود دارد که طبیعت و سیستمهای تأثیر متفاوتی دارند. منظور از سیستم شبهاسلامی کشورهای مسلمانی است که بهگونهای دیگر عمل میکنند و از نمونههای آنها میتوان به سیستم تکفیری اشاره کرد. در بحث تروریسم تعریف واحدی از تروریسم ارائه نشده و در عرصۀ بینالمللی تعاریف گوناگونی از تروریسم وجود دارد. دلیل آن، تفاوت در طبیعت سیستمها و سیستمهای تأثیر آنها است. مسئله این است که چگونه باید مفاهیمی مثل «ایران قربانی تروریسم» را در این فضا نهادینه کنیم و دیگر پدیدههای عرصۀ بینالمللی را چطور کنترل کنیم. ما باید با مدیریت استراتژیک و همافزایی این کار را انجام دهیم. مدیریت استراتژیک مبتنیبر چند مؤلفه مانند درک وضعیت، تدوین استراتژی، اجرای استراتژی و نظارت و ارزیابی است. برای اینکه بتوانیم استراتژی منطقی و مناسبی را تدوین کنیم، باید بهصورت مهندسیشده از مصداق به مفهوم حرکت کنیم. مصادیق ترور توسط پژوهشگران بنیاد هابیلیان جمعآوری شده است. حدود 12000 نفر بهدست گروهک منافقین یا مجاهدین خلق ترور شدهاند. ما این مصادیق و ویژگیهای شخصیتی آنها را داریم و باید بهسمتی حرکت کنیم که در عرصۀ بینالملل مفهوم «ایران قربانی تروریسم» را گسترش بدهیم. ایران 17000 شهید ترور دارد و این قربانیان، مصادیق هستند و باید بهسمت مفهومسازی حرکت کنیم که اولین گام در تدوین استراتژی است.
گام بعدی مفهومگستری هژمونیک است. بنده به یک قدرت واحد در عرصۀ بینالمللی اعتقاد ندارم. پس از جنگ سرد عرصۀ بینالملل چندقطبی شد و ازآنپس دیگر یک هژمون واحد نبود. اگرچه ایالات متحدۀ آمریکا خود را بهعنوان یک قدرت مطرح میکند و در مباحث بینالمللی نقشآفرین است؛ اما کشورهای منطقهای و جمهوری اسلامی ایران هم نقشآفرین هستند. ما باید هژمونها و نقاط قوت و ضعفشان را بشناسیم و استراتژی گسترش این مفاهیم را به هر مفهوم دیگری که بهنفع امنیت ملی و پیشرفت جمهموری اسلامی ایران است، در این فضای هژمونیک دنبال کنیم. ما میتوانیم با قلم شما نخبگان و فعالیتهای علمیتان مفاهیمی مانند «ایران قربانی تروریسم» را در عرصۀ بینالملل گسترش دهیم.
رسانهها نیز یکی از بازیگران اصلی عرصۀ بینالملل هستند. نباید از رسانهها غفلت کنیم. مفاهیم خود را باید در فضای رسانهای گسترش دهیم. در بنیاد هابیلیان کمیتههای گوناگونی نقشآفرین هستند و کمیتۀ بینالملل آن در این مسیر حرکت میکند. شما اساتید و دانشجویان بزرگوار برای استیفای حقوق قربانیان ترور در ایران باید از رسانهها استفاده کنید.
پیگیری حقوقی در عرصۀ بینالملل یکی از مطالبات خانوادههای قربانیان ترور است
گام بعدی مفهومگستری حقوقی است. پیگیری حقوقی این مفهوم نیازمند برنامهریزی است. خانوادههای این قربانیان ترور باید طرح دعوا کنند و نهادهای مختلف مانند دانشگاه و نهادهای امنیتی هزینه کنند و دادگاههای داخلی تشکیل دهند که حکم صادر شود. سپس وکلایی در عرصۀ بینالمللی این حکمها را پیگیری کنند که البته هزینۀ زیادی هم دارد. پس با طرح دعوا و پیگیری حقوقی مسئله در سطح داخلی و بعد هم گسترش آن در سطح بینالمللی و محاکم بینالمللی این گام محقق میشود. از رژیمهای بینالمللی هم نباید غافل شد. رژیمهای بینالمللی به معنای قواعد و هنجارهایی هستند که رفتارها را در عرصۀ بینالمللی تنظیم میکنند و سازمانهای بینالمللی بازوان اجرایی این رژیمها هستند. ما میتوانیم از این سازمانهای بینالمللی استفاده کنیم. وقتی سند 17000 شهید ترور کشور و ویژگیهای آنها را که چه کسانی از نخبگان و مسئولان نظام شهید شدهاند، به رژیمهای بینالمللی عرضه کنیم، نمیتوانند از کنار این اتفاقات بهراحتی عبور کنند.
اقدام بعدی مفهومگستری در حوزۀ دگرسیستمهای مشروعیتبخش است. دگرسیستمها دو کارویژۀ اصلی دارند: نخست اینکه سیستمهای واگرا را (سیستمهای دشمن و در واقع سیستمهایی که با ما همگرا نیستند) به ما نشان میدهند؛ دوم اینکه انسجامبخش و مشروعیتبخش هستند. وقتی دشمن و سیستمهای بیگانه مشخص شوند، قطعاً وحدتآفرین و مشروعیتبخش خواهد بود. بر این اساس باید مفهومگستری در حوزههای ذکرشده انجام شود. در مثال قبلی هم گفتم که از احمد شهید و حقوقدانان بینالمللی استفاده شده است. باید وارد فضاهای بینالمللی شد و از دگرسیستمها استفاده کرد. باید مفاهیم را تئوریزه کرد و از دگرسیستمها برای مشروعیتبخشیدن بهره گرفت.
مدل گزینش طبیعی در کنار همافزایی نخبگان، ایران را به هدف مطلوب خود میرساند
استراتژی بعدی تأکید بر اشتراکهای مفهومی است. آیتالله مکارم شیرازی کتابی باعنوان «روابط بینالملل در اسلام» دارند که در مقدمۀ آن آورده شده است که اگر میخواهیم مفاهیم روابط بینالمللی را نهادینه کنیم و گسترش دهیم، باید بر روی اشتراکات عرصۀ بینالمللی کار کنیم. برای گسترش اینگونه مفاهیم، باید از مدل مدیریت استراتژیک و رویکرد سیستمی استفاده کرد.
مدل گزینش طبیعی برای تحلیل و تبیین پدیدههای زیادی در عرصۀ بینالمللی استفاده میشود؛ اما در اجرای استراتژی به یک نکته باید توجه کنیم. سیستمها در وضعیت واگرا مطلوب و مؤثر نیستند؛ اما وقتی اجزای آنها به یکدیگر متمایل شوند، نقاط همپوشی را ایجاد میکنند که باعث مطلوبیت خروجی میشوند. همگرایی و همافزایی در همۀ حوزهها موفقیتآمیز خواهد بود؛ بنابراین در سطح اجرای استراتژی نباید از همافزایی غفلت کنیم. همافزایی در سطح نخبگان علمی و اجرایی و البته اندیشمندان عرصۀ بینالملل ما را به هدف مطلوب خود میرساند که همان امنیت و رفاه کامل در کشور است.
آخرین سطح در مدیریت استراتژیک، نظارت و ارزیابی است. باید مجدداً برگردیم و استراتژیهای تدوینشده را ارزیابی کنیم و این مراحل را از آغاز شروع کنیم. مدلی که خدمت شما بزرگواران ارائه شد، مدلی علمی برای هدفهای اجرایی بود.
تروریسم سایبری؛ شکل نوین تروریسم
دکتر ضیاءالدین صبوری، عضو انجمن علمی روابط بینالملل، صحبت خود را به موضوع تروریسم دوفضایی و تهدیدات سایبرتروریسم اختصاص داد و در ابتدای سخن به دو رویداد اشاره کرد که نشانگر استمرار حیات تروریسم در فضای دوگانه بود. وی ادامه داد: اولین رویداد دستگیری فردی بهنام ابوحفص است که اخیراً وزیر اطلاعات در مصاحبۀ مطبوعاتی خود اعلام کرد. این فرد به ایران آمده بود تا گروههای تروریستی ایجاد کند. رویداد دوم افشای جاسوسی مذاکرات هستهای است. شرکت کاسپرسکی که در زمینۀ امنیت سایبری فعال است، اعلام کرد ویروسی در کامپیوترهای ستاد هتل محل مذاکره پخش شده بود که توانایی فیلمبرداری و استراق سمع از مذاکرات و محتوای جلسات را داشت. این دو رویداد کاملاً با هم متفاوتند. یکی حضور میدانی برای تشکیل گروه تروریستی در فضای فیزیکال و دیگری حضور در فضای سایبری برای اقدام تروریستی است. حال سؤال این است که چرا برای ایجاد گروههای تروریستی باید حضور میدانی داشت؟ ممکننبودن عملیات در فضای مجازی یا محدودیتهای فضای مجازی در ایران یا اهمیت حضور فیزیکی برای یارگیری و عملیات میتواند پاسخهای این سؤال باشد.
11 سپتامبر نقطۀ عطف حیات تروریسم بود
حادثۀ 11 سپتامبر بهعنوان نقطۀ عطف حیات تروریسم مطرح است. در سال 1998، قبل از اتفاق 11 سپتامبر، پانزده گروه از سی گروه تروریستی سایت داشتند. امروزه هفتاد گروه داریم (البته وزارت خارجۀ آمریکا 48 گروه را در لیستش دارد) که تقریباً همۀ آنها سایت و شبکه دارند و از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. بعضی از این گروهها هم بیش از یک امکان را در اختیار دارند.
در فاصلۀ زمانی 1993 تا 1999 تعداد کارگزاران بازرسی تروریسم و بودجۀ آنها افزایش چشمگیری داشت. در افبیآی کارگزاران بازرسی سیستم تروریسم از 550 نفر به 1383 نفر و بودجۀ آنها از 87.5 میلیون دلار به 301.2 میلیون دلار افزایش یافت. پانصد کارگزار دیگر نیز بعد از یازده سپتامبر و گشایش پروندۀ تروریسم مجازی و شدتیافتن تهدیدات سایبری بهکار گرفته شدند. در واقع بعد از یازده سپتامبر، این سوال مطرح بود که آیا ممکن است با استفاده از فضای مجازی حادثهای مشابه اتفاق بیافتد. «جیمز دردریان» میگوید: «در یازده سپتامبر اینترنت به بلوغ رسید، چون در این روز بود که دوران دیجیتال و دوران ترور به هم گره خوردند». حملات یازده سپتامبر نه تنها هراس از حملات مجازی را کاهش نداد، بلکه هراس مضاعفی را مطرح کرد که تهدیدات مجازی باورپذیرتر شدند.
قدرت فضای مجازی بهحدی است که چند نفر محدود میتوانند فضایی عملیاتی در محیط مجازی ایجاد کنند. استفاده از اینترنت بهصورت خنثی نیست و میتواند ایدئولوژی را در خدمت بگیرد و برای القای رفتارها و ایدهها خیلی مؤثر است. مثلاً «ابومصعب الزرقاوی»، رهبر داعش عراق، در اولین فرصتی که بهدست آورد، فیلمی را پخش کرد که دلیل حضورش در عملیات تروریستی و شیوۀ کارش را توضیح میداد. این فیلم در سال 2004 بهمدت چهار هفته در فضای مجازی پخش شد. وی توانست با مدیریت فضای بهوجودآمده، با یک فیلم سیدقیقهای هم تفسیرهای مردم از اقداماتش را کنترل کند و هم تأثیر بیشتر و در مقیاس بزرگتری از خود بهجا گذارد.
مدیریت اینترنت نیز در دستورکار دیپلماتیک قرار گرفته است. در نشست سران جهان دربارۀ جامعۀ اطلاعاتمدار در دسامبر 2003 در ژنو و همچنین نشست اخیر شانگهای، به اهمیت فضای مجازی و استفاده از آن در جهت اقدامات تروریستی پرداخته شد و تأکیدها و دستاوردهایی داشتند که رسماً وارد حوزۀ دیپلماسی شد.
تحولات حوزۀ فناوری اطلاعات، تهدید یا فرصت
در حوزۀ فناوری اطلاعات، تحولاتی مانند افزایش سرعت و پردازش و استفاده از هوش مصنوعی برای انسان صورت گرفته است. مهم است که بدانیم چگونه مهارتها و سمتگیریهای افراد سرچشمۀ آشوب میشود. نفوذپذیری و رخنهپذیری دربارۀ مرزهای صلاحیت سیاسی دوچندان شده و بهخاطر همین اتفاق و این امکان جدید فناورانه، ممکن است که گروههای تروریستی نیز در آیندهای نزدیک به همان بحران مرجعیت و اقتدار گریبانگیر اکثر دولتها، گرفتار شوند. اگرچه بعضیها این اتفاق را بعید میدانند؛ ولی خطر فردگرایی با نتیجۀ هابزی وجود دارد. برای گروههای فروملی تحولات تکنولوژیک را باید در نظر گرفت و رویکرد سنتگرایان و بازاندیشان از جملۀ آنها هستند. واقعگرایی بر توانایی دولت تأکید دارد و به همین دلیل از این تحولات هراسی ندارد و برعکس لیبرالیسم بر اساس فرضیههای رهیافت خود از دوران دیجیتال استقبال میکند. واقعیتهای اجتماعی ساخته و پرداختۀ اجتماع است و جامعه همواره مستعد این تغییرات است. فناوری هم به این تحولات کمک میکند. واقعیتهای اجتماعی ایستا نیستند و نمیتوان آنها را مسلم در نظر گرفت؛ بلکه واقعیتهایی پویا هستند. درواقع بهتعبیر آدلر در مکتب برسازی یا سازهانگاری نمیپرسند که واقعیتهای اجتماعی چیست؛ بلکه میپرسند که چگونه واقعیتهای اجتماعی همان چیزی میشوند که هستند.
چالشهای انقلاب اطلاعات و استفادۀ تروریسم از آنها
ظهور بازیگران جدید در کنار بحران پاسخگویی و اعتماد و مشروعیت برای دولتها، تغییر برداشت دولتها دربارۀ شیوۀ تعریف منافع و پایگاههای قدرت و امنیت خود، چالشهای فزاینده درخصوص کنترل اطلاعات و نهایتاً سودبردن افراطگرایان از تحولات تکنولوژیک در بخش چالشهای انقلاب اطلاعات میگنجند. نتایج تحولات تکنولوژیک این است که تجارت مالی و بازارهای تجاری از قید و بند مقررات حکومتی آزاد میشوند و فواصل جغرافیایی کوتاه شده و هزینههای نسبی مبادلات بینالمللی کاهش پیدا میکند. افراطگرایان میتوانند از این تحولات سود ببرند.
امکان هماهنگی حداکثری، ارزانبودن، کمخطربودن، نیازنداشتن به ویزا در ترددها و مقولههایی از این دست مزایای استفاده از تروریسم سایبری است. روش سایبرتروریسم، بمب پست الکترونیک است. آنقدر از طریق ایمیل بمباران اطلاعاتی میکند که کاربر یا از ایمیلهای اصلی خود دور میشود یا سرریز شده و برگشت میکند. در واقع کاربر را در فضایی هدفگذاریشده متمرکز میکند.
خرابکاری فیزیکی در فضای سایبری نیز از روشهای سنتی سایبرتروریسم است. این کار از طریق ویروسها و کرمهای رایانهای انجام میشود. مثلاً ویروسی که توسط یکی از عوامل تروریست به سیستمهای نطنز وارد شد، برای خرابکاری فیزیکی ایجاد شده بود. هرچند عامل این کار دستگیر شد، ولی توانست با ویروسها و کرمهای رایانهای سیستم حرکت و چرخش سانتریفیوژها را تحتتأثیر قرار دهد.
خلافت سایبری موتور محرکۀ تروریسم است
مبارزان آنلاین اسرائیل و خلافت سایبری دو مسئلهای هستند که در منطقۀ خاورمیانه با آنها مواجه هستیم. در جبهۀ اسرائیل و هم در جبهۀ داعش در همسایگی ما این اتفاق خیلی شدید دنبال میشود و از این ظرفیت بهطور حداکثری استفاده میشود. خلافت سایبری موتور محرکۀ تروریسم در منطقه است. این مسئله در تجهیز منابع انسانی و عضوگیری از کشورهای مختلف بسیار مؤثر است. افراد زیادی از 62 کشور و ملیت به داعش جذب شدهاند. فقط طی سه سال بین 2000 تا 4000 نفر از تاجیکستان به گروه داعش ملحق شدند. حتی از آمریکا که طرف مناقشه است و فلسطین که قاعدتاً باید در نقطۀ مقابل داعش باشد، به این گروه جذب شدهاند.
تبلیغات رسانهای یکی از رویکردهای مهم داعش است
تبلیغات و اطلاعرسانی بعد دیگری از فضای دیجیتال است و تروریسم بهخوبی از این فضا برای خودش استفاده میکند. مثلاً «فجرالبشائر» نرمافزاری است که بهطور خودکار توئیتها را روی گوشیهای کاربران هدایت میکند. این نرمافزار را اخیراً داعش در خدمت گرفته است. شبکۀ تلویزیونی «الخلافة الاسلامیه» شبکهایست که داعش از آن استفاده میکند. اگرچه این شبکه زمینی است، ولی برای القای استراتژی خودش با فرکانسهای مختلف از آن استفاده میکند. داعش شبکههای اجتماعی زیادی نیز در اختیار دارد و از آنها برای رسیدن به مقاصد خود بهره میگیرد. سرمایه و منبع تغذیۀ داعش نفت است؛ اما اکنون با استفاده از فروش آثار باستانی در اینترنت به منافع تجاری زیادی میرسد. تهدید و ارعاب نیز یکی دیگر از استفادههای آنها از رسانه است. داعش از این فضا برای نشاندادن اقتدار و خشونت خود استفاده میکند. پس باید با مدیریت هوشمند جامعۀ اطلاعاتی در مقابل تروریسم سایبری ایستاد.
تروریسم همیشه بر موج نفرت و خشونت و دوری از عقلانیت سوار میشود
دکتر رضا سیمبر، دبیر علمی دومین کنگرۀ بینالمللی 17000 شهید ترور، استادتمام روابط بینالملل دانشگاه گیلان و نویسنده کتاب «تروریسم در نظام بینالملل»، تروریسم را مفهومی فیالبداهه دعوابرانگیز خواند و پس از ذکر چند مثال در ادامه نفرت و حماقت احساسی را ریشههای تروریسم دانست.
همانطورکه به انجمن پیشنهاد داده بودیم، عنوان این نشست حقوق بینالملل و سیاست بینالملل و تأکید بر ایران بهعنوان قربانی تروریسم است. تروریسم بهعنوان یک مفهوم فیالبداهه دعوا برانگیز است. انگلیسیها معمولاً در منابع خود مطرح میکنند که تروریست شما مبارز آزادی من و مبارز آزادی من تروریست شماست. آن فرد عرب مسلمان فلسطینی که به خودش بمب میبندد و یک کافر را در تلآویو منفجر میکند، میگوید من تروریست نیستم و یک مجاهد فی سبیل الله هستم که برای اهداف الهی اقدام میکنم و درنهایت اسمش را شهید میگذارند. از طرفی روزنۀ دیگری باز میشود و اتفاقاً آن فرد را تروریست میخوانند و اصرار میکنند که او اقدامی تروریستی مرتکب شده است. همین دوگانگی دعوا ایجاد میکند. اوایل قرن بیستم اوج دعواها و جدالهای تروریستی بود. پس از اینکه یاسر عرفات کلتبهکمر قبول کرد پشت میز مذاکره بنشیند، گفت با کلت به مذاکره میآیم. او هنوز از خود، مفهوم مبارز را در ذهن داشت و کلت را بهعنوان نماد مبارزه بههمراه داشت. او هیچوقت نپذیرفت که یک گروه تروریستی دارد.
موضوع عقلانیت یکی از مباحث مهم در حوزۀ تروریسم است. اقدامات تروریستی همیشه با نفرت شروع میشوند. در اجلاس رواندا نمایندۀ سازمان ملل دربارۀ اقدامات تروریستی رواندا و خشونتها و نسلکشیها میگفت که اولین راه مبارزه با تروریسم در هر جامعهای، ازبینبردن علامت نفرت است. اگر در جامعهای علامتهای نفرت بهوجود آمد، این هشداری است که باید به آن توجه شده و جلوی آن گرفته شود. همیشه تروریسم بر موج نفرت و خشونت سوار میشود. تروریسم با عقلانیت شروع میشود و مثلاً این تفکر وجود دارد که اگر قتلعام کنم و این افراد را بکشم، میتوانم در موازنۀ قدرت تغییری ایجاد کنم. اما باید دقت کنیم که این عقلانیت با حماقت احساسی آمیخته شده است. در کنار این حماقت احساسی، مغزشویی نیز وجود دارد که باعث میشود عقلانیت به حاشیه برود. مثلاً داعش میگوید اگر الان این شیعیان و مسلمانان را بکشی، در آخرت حوریها منتظرت خواهند بود و از مواهب الهی و بهشتی بهرهمند خواهی شد. آنقدر این اعتقادات را به افراد خود تکرار میکنند که حاضر میشوند خود را تکهتکه کنند. نوعی حماقت احساسی و عاطفه و جذبۀ کاریزمایی بر جوان پانزدهساله که عقلانیت ندارد و بیشتر احساسی عمل میکند، سوار میشود و او را به جلو میبرد و نتیجهاش مسلمانهای سلفی و افراطی امروز میشود. تروریستهای انگلواری بهنام داعش از حماقت گروههای تندروی اسلامی و سلفی و وهابی استفاده میکنند.
غلبۀ سیاست بر حقوق در فضای بینالملل، ایرانِ سردمدار اعتدال را متهم به افراط کرده است
الحمدلله تفکر شیعیان و مردم ایران اعتدالگرا است. خوشبختانه مردم جمهوری اسلامی ایران ثابت کردهاند که معتدلترین مسلمانها هستند و این را در موضوع تروریسم نیز مشاهده میکنیم که قربانی آن هستیم. نکتۀ مهم این است که داستان برعکس شده و همین موضوعات را علیه ما استفاده میکنند. دانشجویان و استادان رشتههای روابط بینالملل و جغرافیای سیاسی باید این بحثها را پیگیری کنند. با وارونه نشاندادن واقعیتها، ایرانهراسی و اسلامهراسی را گسترش دادهاند، درحالیکه اینطور نیست. ایران خود قربانی تروریسم است؛ اما افراطگرایی اسلامی را به ما نسبت میدهند.
در فضای بینالملل، هم حقوق بینالملل و هم سیاست بینالملل وجود دارد. در داخل کشور نیز هم قانون و هم قدرت وجود دارد. مثلاً وقتی قانون حد و مرز مسئلهای را مشخص کرده، با رابطه و رانت سریعتر نسبت به راه قانونی میتوان در آن مسئله پیش رفت. همین موضوع در سطح بینالمللی نیز وجود دارد. در مسائل مربوط به تروریسم و حتی مباحث مربوط به خود ما این موضوع وجود دارد. ما در پارادایم حقوق بینالملل قرار نداریم. البته نمیخواهم حقوق بینالملل را نفی کنم و جسارتی به دانشجویان حقوق بینالملل نمیکنم؛ ولی دنیا، دنیای حقوق بینالملل نیست، بلکه دنیای قدرت و سیاست است. در مباحث تروریسم هم این قضیه مشاهده میشود. کنوانسیونهای بینالمللی لازم است؛ اما کافی نیست. پس در برخوردهای چندگانهای که دربارۀ تروریسم وجود دارد و در برخوردهای با ایران مشاهده میشود که جهان امروز بیشتر تحتتأثیر سیاست بینالملل است.
تبلیغات ضدایرانی در جهان تصویر نامناسبی از ایران و اسلام ایجاد کرده است
دکتر قربانی پس از سخنان دکتر سیمبر ضمن قدردانی از ایشان دربارۀ ایرانهراسی توضیحاتی را به صحبتهای ایشان اضافه کرد و گفت: هیئتی از آمریکا به ایران آمده بودند و در جلسهای که در هتل لاله برگزار شد بیشتر صحبتها دربارۀ همین موضوع بود؛ یعنی تصویری کاریکاتوری از ایران و اسلام داشتند. متأسفانه آنها تصور نامناسبی داشتند که نتیجۀ تبلیغات ضدایرانی در جهان بود. وقتی با آنها صحبت کردیم واقعاً این تصویر اصلاح شد. همۀ ما بهعنوان مسلمان ایرانی برای اصلاح این تصور نادرست وظیفه داریم. سفرا و رایزنهای فرهنگی تلاش زیادی میکنند؛ اما باز هم حلقۀ مفقودهای وجود دارد که نمیتوان رویکرد واقعی اسلام و پیام انقلاب اسلامی ایران را به جهانیان رساند. بنابراین وظیفۀ دانشجویان و محققین است که در این زمینه قدمهای بیشتری بردارند.
پرسش و پاسخ
پس از اتمام سخنرانیها، حاضران سؤالات خود را از سخنرانان پرسیدند و نظرات خود را اعلام کردند. اولین نکته و سؤال را خانم باستانی، دانشجوی رشتۀ روابط بینالملل، اظهار کرد. وی گفت: با توجه به اینکه همیشه نیاز به این مباحث وجود دارد، باید بهصورت ریشهای و در قالب آموزشهای رسمی عنوان شوند. چرا هیچوقت در آموزشهای رسمی چه در دوران مدرسه از ابتدایی تا پیشدانشگاهی و چه در دانشگاهها درسی بهنام تروریسمشناسی نداشتیم؟ آیا الان واقعاً این ضرورت به وجود نیامده که دو واحد درسی در این رابطه در کتابهای درسی گنجانده شود؟
دکتر سیمبر در پاسخ به این سؤال گفت: در دورههای کارشناسیارشد میتوان چنین دروسی را بهصورت اختیاری ارائه کرد. مثلاً ما در گروه خود درس اسلام و روابط بینالملل را اولین بار در دانشگاه ارائه کردیم. البته درسهای دانشگاهی حتی اگر اختیاری باشند، باید در گروه مربوط و شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیمگیری شوند و سرفصلهای آنها مشخص شود و انجام چنین کاری دشوار است. بنده پیشنهاد میکنم کارگاههایی در همین انجمن که اساتید مجربی دارد، برگزار شود و دانشجویان نیز استقبال خواهند کرد.
دکتر قربانی نیز در پاسخ به این سؤال اینطور گفت: درسهای زیادی وجود دارد که باید در دانشگاهها ارائه شوند. در بحث تروریسم پیشنهاد بنده این است که در آموزشهای ابتدایی نهادینه شود. میتوان بهعنوان یکی از مصوبات کنگرۀ بینالمللی 17000 شهید ترور، در قطعنامۀ پایانی، این مطلب را ذکر کرد. انشاءالله این بحث در برنامههای درسی قرار بگیرد.
در ادامه آقای محمدرضا سرابندی، نویسنده و کارشناس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سؤال دوم را از اساتید و سخنرانان پرسید. وی گفت: در راستای درک علل اقدامات تروریستی باعنایت به موضوع «ایران قربانی تروریسم» محکومیت و مظنونیت اقدامات تروریستی گروهکهای ضدانقلاب چگونه باید تبیین شود تا ما بتوانیم حق خود را در مجامع داخلی و بینالمللی استیفا کنیم؟
دکتر سیمبر پاسخ داد: بنده چندین ارائه در کنفرانسهای بینالمللی داشتهام. شوق و علاقۀ حاضران غیرایرانی برای شنیدن این دیدگاهها بسیار زیاد است و از شنیدن چنین مباحثی خیلی تعجب میکنند. وقتی غول رسانهای در نظام بینالملل توسط نیروهای غربی کنترل میشود، ما نیز باید کار رسانهای انجام دهیم. البته صداوسیما و رسانههای ما این کار را تاحدودی انجام میدهند؛ اما بار سنگین علمی آن بر دوش دانشگاهها است. اساتید و نخبگان باید این بحثها را بهصورت علمی جلو ببرند. شیعه در نظام بینالملل خیلی مظلوم است و باید در مجامع علمی آن را معرفی کنند. حتی چند ژورنال علمی معتبر در بحث تخصصی شیعه نداریم. کنگرههای بینالمللی از این دست که مخاطبین بینالمللی و دانشگاهی هم دارد، بسیار مؤثر و کاربردی است. باید راهحل بدهیم و تحلیل داده کنیم و روی مباحث ایرانی این موضوع نیز بهطور ویژه تأکید کنیم.