گروه رجوي و پيوند با حزب بعث عراق(12)

Sadam Rajavi

(رو به فريد (1) ) : خوب ، فريد شما چه كار مي كنيد ؟ در اولين روزي كه نيروها به مقصد رسيدند شما بايد 24 ساعته برنامه داشته باشيد و مسئله را به گوش همه ملت ايران برسانيد ، كار و بارتان جفت و جور هست ؟ برنامه تان تنظيم شده است ؟

فريد : ما 24 ساعته برنامه خواهيم داشت .

رجوي : براي ثبت در تاريخ مي خواهم هر كس با اين طرح موافق است دست بلند كند . (همه دست ها را بلند كردند . رجوي تك تك به همه نگاه مي كرد ، رو به فيلمبردار و انتظامات) : شما چرا دستتان را بلند نمي كنيد ؟! (آنها هم دستشان را بلند كردند ، رو به حضار) : آيا ما ديوانه نيستيم كه مي خواهيم چنين كاري بكنيم ؟ آيا به نظر شما چنين كار شدني است و آيا احمقانه نيست ؟ اگر كسي مخالفتي دارد بيايد و صحبت كند و كسي هم حق ندارد با او مخالفت كند .

رجوي نشست و يك سيگار روشن كرد ، در همين حين زني از ميان جمعيت بلند شد و دست خود را بلند كرد ، همه حضار با تعجب به او نگاه مي كردند .

رجوي : پشت ميكروفون بيا و حرف هاي خودت را بگو .

زن : من مخالف نيستم ، اما اين كه مي گوييد مردم با ما هستند فكر نمي كنم چنين باشد . من و شوهرم چند شب قبل از خارج آمده ايم و خود من 4 ماه است كه از ايران آمده ام . (2) مردمي كه من ديده ام با آنچه كه شما مي گوييد تفاوت دارند . فكر نمي كنم آنها به ما كمك كنند .

هيچگونه جو سياسي نظير آنچه شما به آن اشاره مي كنيد در ايران به وجود نيامده است ، چون خيلي ها در ايران هستند كه حتي راديو مجاهد را گوش نمي دهند و از مجاهدين هم به كلي بي خبرند . شما چطور انتظار داريد با اختناق شديدي كه وجود دارد چنين كساني در تهران بلند شوند و از ما حمايت كنند ؟

رجوي : درست مي گويي و درست صحبت كردي ، ولي من الان تو را قانع مي كنم . اين نظر تو به 4 ماه پيش بر مي گردد و الان ايران خيلي فرق كرده است . از آن گذشته تا ما شهري را آزاد نكنيم مرد با ما نخواهند شد . ما روي نيروي خودمان حساب مي كنيم ، مردم در وهله اول نخواهند آمد و حتي ممكن است از ما بترسند و همان طور كه گفتي بروند و درهايشان را ببندند .

ولي وقتي كه رفتيم و در كرمانشاه مستقر شديم و مردم ديدند كه تعادل قوا به سمت ما مي چرخد (3) يك قدم بيرون مي گذارند و ما در شهر مي گرديم و اعلام مي كنيم كه هستيم و آن وقت مردم جرأت مي كنند ، درها را باز كنند و بعد جلو آمده از ما حمايت مي كنند و ما هم كارها را به دست مردم مي دهيم ، ولي در ابتدا آنچه تو گفتي درست است . در آن موقع كه شما در ايران بوديد چقدر از مردم مخالف خميني بودند ؟

زن : 90 درصد .

رجوي : اين 90 درصد اگر بفهمند كه مجاهدين به شهرشان آمده اند حتماً از آنها حمايت مي كنند و مردم وقتي كه ديدند سپاه و كميته ديگر نيست ، حتماً نمي ترسند و وقتي كه اسلحه گرفتند خودشان همه كاره مي شوند و شما فقط آنها را راهنمايي مي كنيد .

البته اگر در اين عمليات شكست هم بخوريم تأثيرش آن قدر هست كه باعث بر پايي قيام توسط مردم شود ، چون رژيم وضعيتي ندارد كه تا عيد دوام بياورد .

ولي ما در وضعيتي مثل 30 خرداد قرار داريم و بايد به اين كار تن بدهيم ، البته براي من تصميم گيري در اين مورد مشكل بود ، چون بهترين نيروها و نفراتي را كه در سال هاي زندان با هم بوديم به داخل صحنه مي فرستيم . ما در اين عمليات مي خواهيم تمام سازمان و تمام ارتش آزاديبخش را به ميدان جنگ ببريم .

اين خودش ريسك بالايي دارد ، چون جنگ دو وجه دارد : يا شكست يا پيروزي . در صورتي كه شكست باشد موجوديت سازمان به خطر مي افتد .(يك نفر از ته سالن : خون اشرف مي جوشد ، مسعود مي خروشد) ما در قديم 3 يا 4 نفر را در ايران داشتيم كه آن عمليات ها را مي كردند كه سپاه و كميته ها هيچ كاري نمي توانستند بكنند . اين ساسان (4) كجاست ؟ (رو به ساسان)

شما در سال 1360 در عمليات هاي تهران چه كار مي كرديد ؟

ساسان : بالطبع با اين نيرويي كه داريم مي رويم و حتماً برايمان موفقيت آميز خواهد بود ، زيرا در سال 60 و 61 در تهران فقط 8 الي 10 تيم نظامي در سراسر تهران داشتيم كه نيروهاي كميته و پاسداران از دست ما در امان نبودند .

مثلاً يك تيم 3 نفره ما اين طرف ميدان مصدق مي ايستاد ، يك تيم آن طرف و سراسر مسير را به راحتي مي بستيم و نيروهاي پاسدار و كميته هم كاري نمي توانستند بكنند و از ما مي خوردند .

مريم : (رو به زن) : شما خيالتان راحت باشد ، همه چيز آماده است و طرح ها دقيق مي باشد ، شما ناراحت نباشيد ، ما نبايد مردم را زياد هم دست كم بگيريم ، چرا كه در ميان خود ما هم عده زيادي از اسرا وجود دارند كه به ما پيوسته اند و اين نشان دهنده حمايت زياد ياست كه در شهرها از ما خواهد شد . اسرا دستشان را بلند كنند ! (حدود 400 – 500 نفر دست بلند مي كنند)

ما در 30 خرداد از روي استيصال و ضعف با رژيم برخورد كرديم ، ولي امروز از موضع قدرت با او برخورد خواهيم كرد . البته دليل اين كه ما مي خواهيم اين قدر زود دست به اين عمليات بزنيم اين است كه رژيم در حال حاضر هم دچار بحران نيرويي شده و هم روحيه نيروهايش به دليل شكست هاي پياپي ضعيف شده است ، براي همين هم مي خواهد صلح صوري كند تا وقت پيدا كند و بسيج نيرو كند .

به همين دليل ما بايد تا دير نشده از اين فرصت استفاده كنيم و اين عمليات را انجام دهيم ، ولي قبلاً بين هر عمليات يكي دو ماه براي كارهاي مقدماتي از جمله شناسايي و آماده كردن خودروها و ديگر وسايل و مانور وقت لازم داشتيم ، كه در حال حاضر موفق شديم همه كارها را در عرض همين مدت كوتاه بعد از عمليات چلچراغ انجام دهيم كه كار بسيار شاقي بود . ولي با روحيه بالاي افراد ما و عنصر مجاهد بودن كه در همه بوده است ، اين كار در اين مدت كوتاه عملي شد و خيلي ها در اين مدت كوتاه آموزش هاي پيچيده اي نظير كار با تانك را هم ياد گرفتند و آماده عمليات شدند .

عده اي هم راجع به وضعيت بچه هاي كوچك سؤال كردند كه ما بچه ها را بعد از آن كه تهران فتح شد ، سوار اتوبوس مي كنيم و به تهران مي آوريم .

رجوي : از هر كس مي پرسم بلند شود و جواب بدهد . طاهره (5) چه كار كردي ؟ كارها رو به راه است ؟ ديگر فشنگ كم نمي آوريد ؟ كنسرو و آب ميوه به اندازه كافي داريم ؟

طاهره : نه ، اين دفعه خيلي زياد داريم و تقسيمات وسايل هم انجام شده است . مهمات به اندازه كافي و حتي بيشتر از آنچه مورد نياز است برداشته ايم ، هزار تفنگ اضافي رسيده است و تانك ها و خودروها هم اكثراً رسيده و بقيه هم تا فردا ظهر مي رسد . كنسرو هم به تعداد كافي تهيه شده كه حتي ممكن است زياد هم بيايد .

رجوي : محمود (6) وضعيت به لحاظ امكانات چطور است ؟ كم و كسري نداريد ؟ همه خودروهاي مورد نياز رسيده است ؟

محمود : بله ، فقط مقدار كمي مانده كه تا فردا ظهر تمام مي شود .

رجوي : فاطمه (7) وضعيت درماني به لحاظ دارو و پزشك و آمبولانس همه آماده هستند يا نه ؟

فاطمه : بله ، آماده است .

رجوي : قرار بود براي حمل مجروحين هليكوپتر بگيريد و داشته باشيد ، گرفته ايد ؟

فاطمه : مسئله آن هم تا فردا حل خواهد شد .

رجوي : دكتر حميد (8) را هم ببريد . كاظم (9) هم آمده است ، مسئله درماني اينجا مسئوليتش با كاظم باشد كه در اين زمينه چيزي كم نياوريد .

ما در اين راه عاشورا گونه مي رويم ، اما اين بار با زماني كه در 30 خرداد 60 شروع كرديم فرق مي كند ، چون در آن موقع چشم انداز پيروزي نداشتيم و عاشورا گونه شروع كرديم ، ولي اين بار چشم انداز پيروزي داريم كه خيلي ملموس است . البته همه افراد بايد بدانند كه مي خواهند چه كار بكنند ، ما كاري مي خواهيم بكنيم كه همه دنيا تعجب كند و يك دفعه بفهمند كه ما در تهران هستيم و خميني ديگر وجود ندارد .

مريم : درست است كه ما به خاطر وظيفه اي كه داريم عاشورا گونه وارد مي شويم ولي در اين كه ما حتماً پيروز مي شويم هيچ شكي نداريم . الان جبهه ها خالي شده و وقتي كه از جبهه آن طرف تر برويم كسي نيست كه جلوي ما را بگيرد و ما آن قدر مي خواهيم با سرعت پيش برويم كه هر كس كه مجروح شد بايد خودش مسئله اش را حل كند كه باعث كندي ستون نشود .

رجوي : اگر كس ديگري حرفي دارد بايد بگذارد در ميدان آزادي تهران بگويد و جمع بندي عمليات هم در همانجا خواهد شد . طي چند روزي كه ما در اردوگاه قدم زده ايم ، شاهد بوده ايم كه بچه ها چقدر كار كرده اند ، ديدم جيپي را نفربر كرده اند و تويوتايي را زرهي كرده اند ، كه اينها همه نشان دهنده آمادگي ماست .

(با خنده) : روي جيپ هاي رزمي آرم ايران را زده اند كه ما خيلي خوشحال هستيم كه كشورمان سازنده شده است . (10) (رو به يكي از فرماندهان) : كمر شكن ها را خالي كرده ايد ؟ تانك هاي 6 چرخ آماده اند ؟

فرمانده : بله .

رجوي : تانك هاي 6 چرخ سرعت شان زياد است و هر سه تا از آنها كه وارد يك شهر شود همان رژه اش جو وحشت را حاكم مي كند ، ما براي همين از اين تانك ها استفاده مي كنيم .

مريم : در پايان مطلبي بود كه مي خواستم بگويم و آن اين كه از فرماندهان تيپ ها مي خواهم كه بعد از نشست ، ساعتي به شما فرصت بدهند تا بچه ها همديگر را ببينند و از هم خداحافظي كنند ."

در اينجا نشست تمام شد و همه دست زدند و شعار دادند و نهايتاً سرودي پخش شد و افراد شروع به بيرون رفتم از سالن كردند . ساعت 30 : 2 بود كه سخنراني پايان پذيرفت و افراد تا 30 : 3 بعد از نيمه شب از يكديگر خداحافظي مي كردند . (11)

در روزهاي شنبه و يكشنبه كارها جنبه آماده سازي داشت و اسرايي كه قرار بود در عمليات شركت كنند ، سازماندهي شدند و طي يك نشست در روز شنبه ، فرمانده گردان ها ، سر گروه ها و فرماندهان دسته در رابطه با آرايش ستون و مكانيزم عمليات توجيه شدند . در اين نشست ها به افراد گفته مي شد كه تا باختران درگيري نخواهيم داشت و ستون تحت هيچ شرايطي نبايد توقف داشته باشد .

 

 

پی نوشت ها:

1. محمد علي توحيدي

2. روند حوادث نظامي اين باور را در منافقين تقويت كرده بود كه نيروهاي نظامي ايران بر اثر حملات عراق متلاشي شده اند و .... بر پايه اين تصور از چند ماه قبل خروج منافقين از داخل كشور براي سازماندهي در بيرون شتاب بيشتري به خود گرفت . در اين مرحله طي مرداد و پاييز 1366 نيروهاي سازمان به عراق منتقل شدند . ر . ك رويدادها و تحليل ، ش 46 ، 29/5/1367 ، ص 22

3. رجوي متأثر از جامعه شناسي قدرت از منظر عراقي ها ، بر اين باور بود كه «الحق لمن غلب ، حق با كسي است كه غلبه دارد» رجوي با حضور طولاني خود در عراق و فاصله اي كه با مردم ايران و خواسته هاي آنها پيدا كرده بود ، عموماً تحليل هايش متناسب با فضاي عراق و مردم آن كشور تنظيم شده بود .

4. مهدي كتيرايي

5. ثريا شهري ، ناظر تقسيم مهمات و ابزار جنگي

6. محمود عضدانلو ، مسئول ترابري

7. مسئول امداد

8. حسن جزايري

9. كاظم رجوي

10. تمامي سلاح هاي به كار گرفته شده از سوي منافقين توسط دولت بعثي تدارك شده بود ، ر . ك پايان جنگ ، سيري در جنگ ايران و عراق ، ج 5 ، ص 185 ، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ

11. بررسي اطلاعات عمليات فروغ ، ص 53 – 64 نقل از فروغ بي دروغ .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31