شهید سیدمحمود خردمند 1فروردین1342 در مشهد متولد شد و در خانوادهای متدین پرورش یافت. پدرش شغل آزاد داشت و مادرش خانهدار بود. تحصیلاتش را تا مقطع راهنمایی ادامه داد و سال 1363 برای خدمت سربازی راهی کردستان شد. مدتی از رفتنش نمیگذشت که در مسیر جاده در کمین ضدانقلاب قرار گرفت و به همراه همرزمانش به شهادت رسید.
آنچه در ادامه میخوانید، شرحی است بر گفتوگوی هابیلیان با مادر شهید سیدمحمود خردمند:
«محمود از همان کودکی مهربان و دلسوز بود. دوران کودکی در فصل تابستان همراه پدرش کار میکرد. رابطه بسیار صمیمی با خواهر و برادرش داشت.
اهل ورزش بود؛ بهخصوص کشتی. اگر فرصتی پیدا میکرد، به میدان کشتی میرفت و آنجا تمرین میکرد.
درس محمود خیلی خوب بود، شاگرد ممتاز کلاسشان بود؛ اما برای کمک به خانواده درسش را رها کرد و مشغول کار شد. کارهای مختلفی را تجربه کرد. مدتی در تهران درکارگاهی گلدوزی میکرد.
اهمیت زیادی نسبت به نماز اول وقت قائل بود. انس خاصی با قرآن داشت. آیات قرآن را با خط خودش مینوشت.
بحبوحه انقلاب، در اکثر راهپیماییها و تظاهراتها شرکت میکرد. یک روز که به خانه آمد، عکسی به مانشان داد و گفت: «این اماممان است و قرار است با رهبری او همه مردم در آرامش زندگی کنند.»
سال 1361 ازدواج کرد. در زندگی همیشه سعی میکرد، مشکلات خانواده به راحتی حلوفصل کند. هنوز یکسال از زندگیش نمیگذشت که عزم جبهه کرد. اسمش را برای سربازی نوشت. آموزشی را در چهلدختر گذراند و خدمتش را داوطلبانه عازم کردستان شد. زمانهایی که به مرخصی میآمد، از ناامنیهای کردستان برایمان تعریف میکرد؛ اما آخرینبار مدام از شهدا صحبت میکرد، اینکه آنها چقدر خوب بودند که خداوند لایق شهادتشان کرده است.» خودش هم رفت و شهید شد.
دوستانش تعریف میکردند: «در منطقه درگیری به وجود آمده بود و برای کمک، گروهی اعزام کردند. محمود برگه مرخصی در جیبش بود و قرار نبود در عملیات شرکت کند؛ ولی با اصرار همراه گروه رفت که در نیمه مسیر، ماشین آنها روی مینهای کار گذاشته شده توسط کومله و دمکرات رفت و همه بچهها به شهادت رسیدند.
خدا منافقین و کومله و دمکرات را به سزای عملشان برساند.»
بیشتر بخوانید:
شهید لاجوردی در شناخت منافقین پیشتاز بود
منافقین به روایت آزادگان خراسان رضوی