منافقين ازنفوذ تا خیانت (6)

Rajavi 19

تشدید بحث‌ها و درگیری‌های خیابانی از اوایل سال 59

 

در طول 2 ماه خرداد و تیر 59، تلاش سازمان حول مظلوم‌نمایی با تبلیغات گسترده درباره ادعای چماقداری در بحث‌های خیابانی و کار تبلیغی در بین مردم به وسیله مباحثه ساختگی تیم‌های تبلیغی و انتشار اطلاعیه در جهت اثبات ظلم بر سازمان از سوی نیروهای خط امام و جذب عناصر دانشجو، دانش‌آموز، بیکاران در محلات، کارگران و زنان صورت می‌گرفت. کماکان راه‌اندازی اردوهای کار، سازندگی و آموزش سلاح از جمله جذابیت‌های اجتماعی بود که هدف آن گسترش پایگاه اجتماعی سازمان در درون مردم بود. با سخنرانی امام خمینی(ره) در 4تیر 59 درباره سازمان و نفاق و بعد از آن موضع‌گیری برخی از چهره‌های شناخته شده مذهبی و سیاسی، شکافی عمیق بین اندیشه سیاسی نظام و سازمان به وجود آمد و سازمان در عکس‌العمل اولیه اقدام به تعطیلي نشریه و کاهش فعالیت‌های اجتماعی خود کرد تا این موج اجتماعی مخالف را بتواند از سر بگذراند. امام در شرایط افزایش درگیری‌های خیابانی و اجتماعی سازمان پس از اجتماع امجدیه در 22 خرداد 59 و همزمان با اوج‌گیری بحران سیاسی بین مقامات بالای نظام به بهانه نوار دکتر آیت که سازمان در ایجاد و توسعه موضوع و تشنجات ناشی از آن مستقیما نقش‌آفرینی کرد، طی سخنانی در جمع اعضای شوراهای اسلامی کارگران درباره غائله‌آفرینی گروه‌های سیاسی با اشاره به سازمان چنین اظهار داشت:

این گروه‌هایی که بعد از انقلاب جوشیدند و بیرون آمدند و گاهی ادعای اسلامیت می‌کنند و از شما مسلمان‌تر می‌شوند، گاهی ادعای انقلابی بودن می‌کنند و از شما انقلابی‌تر می‌شوند. و گاهی خودشان را موسس انقلاب می‌دانند. انقلاب را که این توده محروم ملت ما از کارگر و کشاورز و دانشجو و شما همه، تا اینجا به پایان رساندید و[در حالی که] آنها در خارج بودند و تماشاگر، یا در داخل بودند و تماشا می‌کردند که ببینند چه کسی غالب می‌شود... در هر مرحله‌ای [پس از انقلاب] که شما پیش رفتید، آنها هم در همان‌جا باز غائله درست کردند. در همان وقتی که مجلس شورای اسلامی تاسیس شد، مشغول به کار شدند و باز غائله درست کردند. خودشان غائله درست می‌کنند و فریاد می‌زنند، خودشان دیگران را کتک می‌زنند باز خودشان فریاد می‌زنند... . اینها را ببینید چه می‌کنند، ممکن است من هی بگویم اسلام، هی بگویم فدایی اسلام و فدایی خلق و هی بگویم مجاهد اسلام و مجاهد خلق، این حرف‌ها را بزنم لیکن وقتی که شما اعمال را ملاحظه بکنید ببینید که از اول مخالفت کردم. در هرجا تفنگ کشیدم و مخالفت کردم... . هر روزی که این نهضت بخواهد یک قدم بردارد، می‌خواهد مجلس شورا مفتوح بشود، می‌بینیم که یک بساطی در امجدیه می‌آید، یک غائله درست می‌شود و مع‌الاسف جوان‌های ما مطلع نیستند که اینها دارند چه می‌کنند... خیال می‌کنند که مساله چماقدار است و تظاهرکننده. نه مساله این نیست. این یک ظاهری است برای آشوب درست کردن. مساله عمق دارد... . امام خمینی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن تاکید بر ضرورت بررسی و مطالعه سابقه و محتوای کتاب‌ها و تبلیغات گروه‌هایی مانند مجاهدین خلق، با اشاره به روش‌های فریبکارانه سازمان، خاطره ملاقات نماینده سازمان را با خود در نجف یادآوری کردند: اینها همه را گول می‌زنند. اینها می‌خواستند مرا هم گول بزنند. من در نجف بودم اینها آمده بودند که مرا گول بزنند... مع‌الاسف از ایران هم بعضی از آقایان که تحت تاثیر آنها واقع شده بودند خداوند رحمتشان کند، آنها را هم اغفال کرده بودند و آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند... آمده بود که مرا بازی بدهد و من همراهی کنم با آنها... اینها با خود قرآن و نهج‌البلاغه می‌خواهند ما را و قرآن و نهج‌البلاغه را از بین ببرند... باید ما ببینیم که عمل اینها چیست... منافق‌ها هستند که بدتر از کفارند، آن کسی که می‌گوید مسلمان هستم و به ضد اسلام عمل می‌کند و می‌خواهد به ضد اسلام عمل بکند، درباره آنها در قرآن بیشتر از دیگران تکذیب شده است.

همچنین امام به مساله نفوذ گروه‌هایی مانند سازمان در بین روحانیت، نهادهای انقلابی و نظامی به تفصیل هشدار داد. ابراهیم یزدی طی سرمقاله‌هایی در روزنامه کیهان ضمن «تاریخی» توصیف کردن سخنان امام و تفسیر آنها چنین نوشت: ایراد بزرگ به سازمان مجاهدین خلق که امام برای نخستین‌بار با صراحت حد و مرز آنها را روشن ساخت در 2 چیز است: اول، ایراد و انتقاد و اشکال در مکتب، در اندیشه مجاهدین است که التقاطی است. امام خاطره خود را در این زمینه بیان داشتند. احساس و درک خود را از التقاطی بودن اندیشه مجاهدین منعکس ساختند. در همان زمان [پیش از انقلاب] ما نیز با همان اشخاص در بیروت همراه با برادرمان دکتر چمران در همین زمینه یعنی التقاط و انحراف در اندیشه و فکر سازمان مجاهدین بحث‌ها کردیم... دوم، ایراد بر خط‌مشی سیاسی سازمان کنونی [مجاهدین خلق] است که مجاهدین هرگز خود را مسؤول و متعهد برای استقرار و حفظ نظام جمهوری اسلامی و دستاوردهای آن ندانسته‌اند و نمی‌دانند. یزدی در یکی دیگر از همین سرمقاله‌های کیهان تاکید کرد: امام برای نخستین‌بار[با] صراحت درباره سازمان مجاهدین خلق تکلیف را روشن ساخته‌اند که التقاطی هستند، منافق هستند، منحرف هستند. چرا امام بر این نکته تکیه بیشتری کرده‌اند؟ برای آنکه خطر چپ انحرافی بیشتر است... مجاهدین خلق، متشکل و متمرکز و سازمان‌یافته و با کوله‌باری از سوابق؛ سوابقی که می‌تواند خمیرمایه توجیه آنها برای بسیاری از نوجوانان و ساده‌اندیشان باشد... اینگونه سازمان‌ها، بیشتر می‌توانند نیروها را جذب کنند- هرچند برای مدت کوتاهی- و با طرح شعارهای ذهنی‌گرایانه ولی جذاب سیاسی که فقط هدفش جذب نیروهاست، انقلاب را دچار سردرگمی بکنند و لذا خطرناک‌تر هستند.

در مقاله دیگری که کیهان در پاسخ به نامه سازمان منتشر ساخت به قلم سردبیر، درباره خط‌مشی و عملکرد سازمان اینگونه تحلیل شد:

بدون در نظر گرفتن مواضع خاص آن سازمان در طول تکوین انقلاب مبنی بر«حاضر نبودن شرایط لازم برای پیروزی»، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این سازمان مکررا مواضعی را اتخاذ کرده که مغایر با جهت ایدئولوژیک انقلاب یا مبارزه ضداستعماری آن بوده است و از آن جمله است مترقی دانستن روزنامه وابسته به صهیونیسم آیندگان، دفاع از واماندگان«سوسیال دموکرات» منشعب از جبهه ملی و سازمان‌ها و نهادهایی از این قبیل که جز استمرار حیات سرمایه‌داری وابسته و ایجاد وجدان طبقاتی برای آن، رسالتی نداشته‌اند. در تمام طول این یک سال و نیم مبارزه ضداستعماری خلق دلیر ایران پس از پیروزی انقلاب، آن سازمان تلویحاً (اگر نه مستقیما) با برقراری مراسم مشترک یا فعالیت‌های دیگر یا حداقل سکوت کامل خود موید بسیاری از عملکردهای سازمان چریک‌های فدایی خلق بوده است... .

در این یک سال و نیم که از انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد، سازمان مجاهدین خلق از طریق تاکتیک‌های سیاسی چون قهرمان‌نمایی، چپ‌نمایی، مظلومیت و ... دست به جذب نیروهای بیشتر زده است و این را به بهای تضعیف ثبات سیاسی ایران و فراهم آوردن زمینه‌های تجزیه اجتماعی و قطبی کردن جامعه به انجام رسانیده است. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نیز با صدور یک اطلاعیه مفصل در تایید و تبیین مواضع امام در قبال سازمان، دیدگاه‌ها و مواضع صریح و روشنی علیه سازمان اتخاذ کردند. در این اطلاعیه با انتقاد از واکنش سازمان نسبت به سخنان امام درباره ایدئولوژی و مواضع آن، چنین اعلام نظر شد: این حقیقت نه بر اعضای سازمان پوشیده است و نه بر ملت ایران که اسلام سازمان مجاهدین خلق غیر از اسلامی است که امام از آن سخن می‌گوید و امت نیز بدان معتقد است، لذا همیشه دیده‌ایم و می‌بینیم که عملکرد این سازمان غیر از عملکرد امام و امت است... .

آیا اصول و مبانی اسلامی که شما [مجاهدین خلق] مدعی آن هستید در ریشه و عمق، غیر از اصول مارکسیسم چیز دیگری است؟... آیا شما به این دلیل مدعی اسلام راستین هستید که پس از پیروزی انقلاب همه دشمنان انقلاب مانند چریک‌های فدایی خلق و سران حزب دموکرات یا دشمنان رسمی اسلام که تکنوازی می‌کنند شما را تایید می‌کنند؟... اگر کادر رهبری سازمان بعد از بیانات امام از انحراف خود دست برندارند و به آغوش اسلام و ملت برنگردند یا شهامت آن را ندارند که به مارکسیست بودن خود اعتراف کنند، در برخورد با هواداران خود بی‌صداقتند... .

همه می‌دانند و سازمان نیز به خوبی می‌داند که رژیم شاهنشاهی و دست‌نشانده آمریکا در ایران به دست امت اسلام به رهبری امام سقوط کرد... رهبران این سازمان که پیش از سقوط رژیم با امام مخالف بودند زیرا مواضع سازمان را نپذیرفته بودند و این مخالفت[علیه امام] را همه جا بویژه در زندان اعلام کرده بودند و پس از سقوط رژیم نیز با امام و روش‌های او مخالف بوده و هستند. در این صورت آیا سازمان مجاهدین خلق در برابر امپریالیسم آمریکا ایستاده است یا در برابر سرسخت‌ترین دشمن آمریکا که امتی نیز پشت‌سر اوست؟... .

در اطلاعیه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام خطاب به سران سازمان اینگونه توصیه شده بود: بیایید و این نصایح پدرانه امام را بشنوید. بیایید و به آغوش اسلام و ملت برگردید. بیایید و به خون جوانان این ملت که با ایثار و فداکاری‌هایشان به این سازمان آبرو بخشیدند احترام بگذارید... بیایید و داستان خوارج را در تاریخ اسلام تکرار نکنید. بیایید و با اصلاح وضع خود اجازه ندهید سازمانی که با خون جوانان صادق و پاکباخته و مسلمان رنگین است، به کانونی برای استفاده افراد و دسته‌جات ضدانقلاب تبدیل شود.

مهندس بازرگان نیز طی مصاحبه‌ای درباره سازمان اینگونه اظهارنظر کرد: همان‌طور که می‌دانید و گفته‌اند سازمان مجاهدین خلق از جوجه‌ها و فرزندان نهضت آزادی ایران بودند... عده‌ای از کتاب‌های من از جمله «راه طی شده» و همچنین تفسیر«پرتوی از قرآن» مرحوم طالقانی جزو کتاب‌های اصلی و تعلیماتی مجاهدین بود... مجاهدین به مبارزه مسلحانه معتقد شدند و مبارزه مسلحانه جزو برنامه و رئوس [مرامنامه] نهضت آزادی نبود. از طرف دیگر اینها مقداری از نظریات و کتاب‌های ما را می‌گرفتند ولی صرفا این نبود... بعضی از کتاب‌هایشان را چه آن موقع و چه بعد خوانده بودم. البته باید بگویم که با همه کتاب‌هایشان موافق نبودم. از همان اول باید گفت که یک خرده‌انحرافی (نه انحرافی که آنها را از دین خارج کند و نه انحرافی که آنها را از عقیده[اسلامی] خارج سازد) به طرف مبانی مارکسیسم وجود داشت... افکار مارکسیستی در دنیا و در ایران و در میان جوانان حتی مسلمان‌ها بوده و به همین دلیل از جهاتی اینها یعنی مجاهدین، میل داشتند خودشان را توی آن خط بیندازند و از آن خط به وظایف خود عمل کنند... نمی‌گویم که اینها [مجاهدین خلق اولیه] ضد دین بودند، منافق بودند، نه...[درباره مجاهدین خلق پس از انقلاب] افکار و نظریاتشان را نمی‌توانم تایید بکنم. اختلافاتی هم هست، بهشان گفتم بیایید اینها را روشن بکنید. البته گو اینکه بعضی از کتاب‌هایشان را به من دادند ولی متاسفانه فرصت نکردم که درست بخوانم و عمیقا بتوانم انتقاد کنم... به طور کلی با هرگونه انحراف اسلام از آن حالت اصیل، مخالف بوده و هستم و در آن، خطر می‌دیدم.

 

کودتای نوژه و سازمان

در 19 تیر 1359 خبر کشف یک کودتای نظامی منتشر شد. این کودتا که قرار بود در روز 18 تیر آغاز شود و بعدها به «کودتای نوژه» شهرت یافت از سوی سازمان جاسوسی آمریکا برنامه‌ریزی و تدارک شده بود. مطابق برنامه کودتاچیان، قرار بود عملیات از پایگاه هوایی شهید نوژه(1) همدان آغاز شود و هدف آن استقرار یک حکومت سوسیال- دموکراسی به ریاست شاهپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر رژیم شاه و در صورت امکان اعاده سلطنت پهلوی بود.

به نوشته کتاب«کودتای نوژه»: این کودتا از لحاظ تجهیزات نظامی که قرار بود از داخل و خارج در جریان آن به کار گرفته شود در تاریخ کودتاهای جهان بی‌سابقه بود و چنان دقیق طرح‌ریزی شده بود که سیا موفقیت آن را قطعی می‌دانست... و به جرات می‌توان ادعا کرد که کودتای 28 مرداد 32 در مقایسه با آن بازی کودکانه‌ای بیش نبود.

حجت‌الاسلام ری‌شهری، در 15 مرداد 59، طی مصاحبه‌ای درباره ارتباط چند گروه سیاسی با عاملان کودتا، به ارتباط آنان با سازمان اشاره کرد و چنین اظهار داشت: [بر اساس اعترافات گردانندگان کودتا]... سازمان‌ها و گروه‌هایی مانند پان‌ایرانیست‌ها، جبهه ملی، سازمان چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق ایران در جریان این طرح قرار داشته‌اند و مطالعات و بررسی‌هایی نیز در زمینه همکاری یا موافقت[با] هر یک از این گروه‌ها صورت‌ گرفته بوده است... ضمن بررسی‌های انجام شده توسط چند تن از افراد شرکت‌کننده در این طرح[کودتا]، قدرت رزمی سازمان مجاهدین در تهران 800 نفر و سازمان چریک‌های فدایی خلق، 300 نفر اعلام شد. پس از این بررسی‌ها تصمیم گرفته شده است که با این 2 سازمان صحبت شود و از آنها قول گرفته شود که علیه یا له عاملان این طرح وارد عمل نشوند و در عوض، پس از پیروزی[کودتا] و اجرای کامل طرح، امتیازات خوبی به آنها داده شود. در همین مصاحبه آقای ری‌شهری برای تسهیل تحقیقات بعدی و جلوگیری از فشارهای سیاسی تاکید کرد: «هیچگونه تضمینی بر اینکه مطالب عنوان شده توسط این افراد صحت داشته باشد، وجود ندارد. ما صرفا به این دلیل که ملت مسلمان را در جریان وقایع آنچه که در دادگاه‌های ویژه ارتش می‌گذرد قرار داده باشیم، این مطالب را بازگو می‌کنیم». در متن بازجویی یکی از سران کودتا به نقل از مسؤولان سیاسی کودتا آمده است که مذاکره با سازمان مجاهدین خلق به نتیجه رسیده بود: می‌گفت که ما این قول را از مجاهدین خلق گرفته‌ایم که آن روز [روز کودتا] بی‌طرف بمانند. در عوض اینکه آن روز بی‌طرف می‌مانند، بهشان قول داده‌ایم که آزادی فعالیت سیاسی داشته باشند. به نوشته کتاب کودتای نوژه: از سوی دیگر سازمان منافقین به واسطه قدرت اطلاعاتی خود که ناشی از وجود عناصر نفوذی‌اش از جمله میان‌ کودتاچیان و همچنین ستاد خنثی‌سازی کودتا بود به ارزیابی احتمالات و سرانجام کودتا پرداخت. اطلاعاتی که عناصر نفوذی سازمان در میان کودتاگران از روند و حجم وسیع کودتا در اختیار سازمان قرار می‌دادند، سازمان را متقاعد ساخت تا رضایت خود را از وقوع کودتا و همکاری در خفا اعلام کند... تحلیل سران سازمان منافقین اینگونه بود که سرنگونی حکومت کودتا به دلیل فقدان اعتقادات اصولی و مناسبات تشکیلاتی پیچیده، آسان‌تر از نظام جمهوری اسلامی است و براساس این تحلیل، سازمان تصمیم گرفت با طرحی بسیار پیچیده ضمن شرکت در کودتا و تقویت کودتاچیان، برنامه مناسبی را نیز برای مواجهه بی‌خطر با وجه عدم موفقیت کودتا تدارک ببیند. سازمان منافقین با سرعت و شتاب زیاد تعدادی از افراد نظامی را که تا آن هنگام در ارتش شناسایی و جذب کرده بود فراخواند و 2 محور اساسی زیر را به عنوان دستور کار سازمانی به آنها ابلاغ کرد:

الف- نفوذ در تشکیلات کودتا و ارزیابی نیرو و امکانات کودتاچیان و سنجش قطعیت انجام کودتا.

ب- با استفاده از شناسایی‌های قبلی سازمان از ناراضیان داخل ارتش، ضمن تشکیل تیم‌های جداگانه، افراد ناراضی را جذب کرده و در پوشش چندین تیم عمل‌کننده در اختیار کودتاچیان قرار گیرند. تعدادی از این افراد از جمله استوار ایرج بهی و گروهبان یکم حمیدرضا ترکپور و چندنفر از تیپ 23 نوهد مرتبط با سازمان مامور انجام این ماموریت شدند... سازمان نتیجه کودتا را هرچه می‌بود به نفع خود ارزیابی می‌کرد... در صورت مشاهده علائم شکست کودتا می‌توانست با محور ساختن تماس‌های خود، اطلاعات خود را در اختیار رئیس جمهور گذارده تا ضمن مرعوب ساختن او نسبت به توان تشکیلاتی و اطلاعاتی خود، سازمان را در برابر اعترافات کودتاگران بیمه سازد و همین گونه نیز شد. پس از انتشار مفاد بازجویی‌ها و برخی مصاحبه‌های سران کودتا مبنی بر تماس آنان با سازمان، آنها «همیشه این ادعا را داشتند که بله، ما داخل کودتاچیان نفوذی داشتیم و اطلاعات آنها را در اختیار رئیس‌جمهور بنی‌صدر می‌گذاشتیم»

در پی پخش تلویزیونی مصاحبه یکی از افسران دستگیر شده در کودتای نوژه، در تاریخ 22 شهریور 59، مبنی بر تماس کودتاچیان با سازمان و توافق درباره عدم اقدام بر ضد کودتا از سوی سازمان، مسعود رجوی و موسی خیابانی در یک مصاحبه مشترک با خبرنگاران ضمن تکذیب شدید این موضوع، اسناد و مدارکی دال بر همکاری با مقامات کشور در کشف کودتا ارائه دادند. همچنین یک ویژه‌نامه 6 صفحه‌ای نشریه مجاهد به این موضوع اختصاص یافت و اطلاعیه رسمی سازمان نیز در این‌باره منتشر شد. در ویژه‌نامه‌ مزبور، تایید بنی‌صدر، رئیس‌جمهور مبنی بر نقش سازمان در کشف کودتا و تصویر چند نامه درج شده بود. مطابق اسناد ادعایی سازمان در 2 روز 17 و 18 تیر، نامه‌هایی خطاب به رئیس‌جمهور و رونوشت به دفتر امام درباره اطلاع طرح کودتا ارسال شده بود، حال آنکه این اطلاعات در زمان ارائه عملا سوخته و بی‌فایده بوده‌اند و کودتا، قبل از اطلاع سازمان کشف و خنثی شده بود. در واقع سازمان کوشیده بود با برجای گذاردن این اسناد، هم امکان پاک کردن ردهای احتمالی خود را فراهم سازد و هم دلیلی برای سهم‌خواهی و ادعای نقش اساسی در کشف کودتا داشتن، ساخته شود. بعدها همچنین فاش شد که کودتاچیان توافق‌های مشخص دیگری نیز با سازمان داشته‌اند: طبق اسناد و مدارکی که به دست آمده، تماس‌هایی میان کودتاگران و موسی خیابانی صورت گرفته بود و ضمن پیشنهادی که رهبران کودتا به سازمان مجاهدین داده بودند، موافقت شده بود که سازمان مجاهدین در مقابل پستی که به مسعود رجوی واگذار می‌شود، به نفع کودتاگران از موضع‌گیری در مقابل عمل کودتا خود را کنار بکشد. گازیوروسکی در مقاله خود درباره کودتای نوژه که بر اساس صدها ساعت مصاحبه با افراد مختلف ایرانی و خارجی مرتبط با کودتا در نقاط مختلف جهان تهیه کرده تصریح می‌کند که کودتاچیان با مسعود رجوی تماس گرفته و همکاری وی را به کودتا جلب کرده بودند. در ستاد ضدکودتا عوامل نفوذی سازمان تا سطوح بالا حضور داشتند و توانستند بسیاری از سرنخ‌ها و ردپاهای همکاری سازمان با کودتاچیان را از بین ببرند. بنابر اطلاعات منتشره مسعود کشمیری، عضو سازمان و عامل انفجار سازمان نخست‌وزیری در شهریور 1360، و جواد قدیری از اعضای قدیمی سازمان و وفاداران رجوی در زندان و همسر زهره عطریانفر در ستاد خنثی‌سازی کودتا همکاری داشتند. بخشی از اطلاعات و اسناد مربوط به عملیات ضدکودتای نوژه را بعدها قدیری سرقت کرد و به خارج از کشور گریخت. وی یکی از طراحان انفجار مسجد ابوذر در 6 تیر 1360 بود که به مجروح شدن شدید حضرت آیت‌الله العظمي خامنه‌ای منجر شد.

گازیوروسکی معتقد است که«علی‌رغم قلع و قمع شدید عوامل کودتا، تنها حدود یک چهارم رهبران و یک سوم عوامل آن دستگیر شدند». همکاری برخی اعضای دفتر ریاست‌جمهوری بنی‌صدر با کودتاچیان نیز بعدها افشا شد. نقش بنی‌صدر هم در این کودتا پیچیده و چند وجهی بود. حجت‌الاسلام ری شهری در مصاحبه‌ای تاکید کرد: متاسفانه باید عرض کنم 51 نفر که در این رابطه[کودتای نوژه] دستگیر شده بودند بدون مجوز قانونی به دستور آقای بنی‌صدر آزاد شدند. وی در همین مصاحبه اعلام کرد:«به پرونده 500 نفر از دستگیرشدگان[کودتای نوژه] رسیدگی و رای دادگاه‌های انقلاب ارتش درباره آنها به اجرا گذارده شده است». باتوجه به مجموع موارد مذکور و شرایط خاص سیاسی کشور در آن زمان و آغاز تجاوز نظامی گسترده عراق به ایران در شهریور 59، عوامل سازمان و دفتر بنی‌صدر با نفوذی که در مراکز حساس سیاسی و امنیتی از جمله ستاد ضدکودتا داشتند، توانستند شرایطی را ایجاد کنند که عملا پیگیری نقش سازمان در کودتای نوژه متوقف و در پاییز سال 59 همکاری و مشارکت سازمان در این کودتا با ابهام روبه‌رو شود و حقایق آشکار نشود. البته مسؤولان بالای کشور باتوجه به همان میزان اطلاعات به دست آمده و مواضع و عملکرد منفی سازمان تا آن زمان،‌ غالبا به دیدگاه روشنی رسیده و دیگر کمترین اعتمادی به سازمان مجاهدین خلق نداشتند، ولی وقوع جنگ و حمایت بنی‌صدر در موضع رئیس‌جمهور از سازمان، مانع تمرکز کافی امنیتی و اطلاعاتی نهادهای انقلابی بر سازمان شد و عملا شرایط مناسبی برای تجدید فعالیت و حضور مجدد سازمان در عرصه سیاسی و تبلیغاتی پدید آمد. از یک سو سازمان خود را برای رویارویی تمام عیار نظامی و شورش مسلحانه کاملا آماده می‌ساخت و از سوی دیگر با شتاب افزون‌تری به جذب هواداران و اعضای بیشتری برای عملیات آتی در پوشش فعالیت ظاهرا علنی و مجاز می‌پرداخت.

 

آماده‌سازی برای خیز مجدد

سازمان در پی وقایع تیرماه 59 و تظاهر به عقب‌نشینی به انتظار زمان مناسب برای خیز مجدد در فعالیت‌های اجتماعی نشست و با تلاش وسیع در جهت حفظ هواداران و اجتناب از مواجهه با سوالات و ابهامات پدید‌آمده فراوان درباره ماهیت و عملکرد خود مدتی به پیله انزوا فرو رفت. در این دوره، فعالیت‌های پنهان اطلاعاتی و تحکیم روابط با رئیس‌جمهور بنی‌صدر و دیگر گروه‌های مخالف فعال، یک وجه اصلی اقدامات سازمان را تشکیل می‌داد. در شهریور و مهرماه 1359 به تدریج تشکیلات پنهانی‌تر عمل کرده و شناسایی افراد حزب‌اللهی در درون محلات و شهرها را شروع کرد و مردم نیز در سطح خانواده‌ها به آن عده از بستگانشان که نسبت به سازمان گرایش داشتند اقدام به تذکر، نصیحت و هشدار کردند. از این پس، اصناف مردم در مقابله با سازمان قوی‌تر و با اطمینان بیشتر عمل می‌کردند. در این 2 ماه، درگیری در اطراف مراکز سازمان که ظاهرا تعطیل شده بودند، کاهش یافت و علت آن کاهش تبلیغات تحریک‌کننده سازمان بود. این تجربه نشان می‌دهد که سازمان هرگاه که خود مایل بود و می‌خواست، می‌توانست امکان بروز درگیری‌ها را به حداقل یا چیزی برابر صفر برساند. مکانیسم درگیری‌های طراحی شده سازمان به این صورت بود که یک جرقه اولیه صورت می‌گرفت و 3 یا 6 نفر اقدام به هیاهو در خیابان کرده و مردم را به دور خود جمع و اقدام به درگیری می‌کردند. پس از آن مردم از اطراف به سوی درگیری می‌آمدند و چون جانب مخالفان سازمان را اغلب می‌گرفتند، طرف سازمان اقدام به دادخواهی و شعار علیه ظلم، ستم و اختناق می‌کرد و اگر در سخنرانی بود، همگی شعار «ارتجاع نابود است، خلق ما پیروز است» را سر می‌دادند. سرانجام دو‌طرف خسته شده یا با ضرب و شتم یکدیگر از هم جدا شده یا با دخالت کمیته و سپاه درگیری خاتمه می‌یافت. افراد کمیته بعضا معتقد بودند درگیری‌ها را خود سازمان برپا می‌کند ولی در آن زمان مدارک کافی به دست نمی‌آمد. فقط یک الگوی تحلیل، کمک به این فرضیه می‌کرد و آن اینکه سازمان قصد جذب نیرو و کسب قدرت داشته و در انتخابات‌ نتوانسته موفق شود. در نتیجه با آشوب و تخریب روابط و مناسبات اجتماعی قصد تقلیل پشتوانه ملی نظام و تضعیف سیاسی آن و گسترش پایگاه مردمی خود را داشت.

بعدها – یعنی پس از سال 60- برخی از زندانیان اعتراف کردند که بسیاری از درگیری‌ها بویژه در سطح تهران به وسیله سازمان طراحی و هدایت می‌شده‌اند. در ماه‌های مهر و آبان 59 با شروع جنگ تحمیلی افکار عمومی حول دفاع از انقلاب و میهن و بسیج برای دفاع شکل گرفت. سازمان در شاخه‌های شهرستان‌ها و تهران هنوز به صورت نیمه‌علنی روابط هواداران را حفظ می‌کرد. فضای جامعه دگرگون شد و حول مساله جنگ تحرک اجتماعی و سیاسی گروه‌ها شکل جدیدی یافت. به علت اعزام نیروهای کمیته، سپاه و مردم به جبهه‌ها و کاهش اهمیت مسائل داخلی در افکار عمومی، محدودیت‌های اجتماعی و مردمی در شهرها برای فعالیت گروه‌هایی مانند سازمان کاهش یافتند. در آذرماه 59 بعد از تعطیل 5 ماهه نشریه مجاهد، این نشریه همراه با افزایش فعالیت بیرونی و علنی سازمان منتشر و دور جدیدی از درگیری‌ها آغاز شد. محور اساسی تاکتیک سازمان خروج از انزوا، طرح مجدد و انسجام روابط تشکیلاتی و کسب مشروعیت اجتماعی بود. هرچند در تحلیلی از اوضاع سیاسی، سازمان بر این فرض بود که نیروهای پیرو خط امام درصدد کسب اهرم‌های قدرت برآمده و مقابله با آنان و دفاع از بنی‌صدر در دستور کار قرار گرفت. محورهای تبلیغی سازمان در این 2 ماه عبارت بود از شکنجه هواداران، چماقداری و تهاجمات، موضوع گروگانگیری و تبلیغ بر موضوع آوارگان.

 

 

پي‌نوشت:

-1شهید محمد نوژه از خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در پی فرمان امام خمینی برای کمک به شهید دکتر مصطفی چمران و نیروهای رزمنده که در مقابله با تجزیه‌طلبان وابسته در کردستان به محاصره درآمده بودند به پرواز درآمد و در حالی که روزه بود هواپیمایش در منطقه پاوه هدف نیروهای ضدانقلاب قرار گرفت و به شهادت رسید. از آن پس پایگاه سوم شکاری همدان به پایگاه شهید نوژه تغییر نام یافت.

 

 

منافقين ازنفوذ تا خیانت (5)


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29