شهيد علي محمدزاده

شغل : پاسدار كميته انقلاب اسلامي

سن : 20 سال

وضعيت تأهل : مجرد

محل شهادت : خيابان ستارخان ، خيابان سپهر

تاريخ شهادت : 3/3/1361

زندگينامه ...

عجب از كشته نباشد به در خيمه دوست عجب از زنده كه چون جان بدر آورد سليم

در 25 آذر 1341 در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود . كودكي آرام و متواضع بود و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را تا دبيرستان حرفه اي در محل زادگاهش گذراند و در سال 1357 وارد دبيرستان حرفه اي شد .

در روزهاي شورانگيز انقلاب اسلامي از همان ابتدا حضوري خلاق داشت و با شركت در تظاهرات و راهپيمايي ها پيوند ناگسستني اي را با اسلام اعلام مي كرد . در همان دوران شب ها در جلسات فراگيري قرآن شركت مي جست و آيات الهي را با گوش جان مي شنيد و در ضميرش حك مي كرد .

پس از پيروزي انقلاب هيئت كوچكي را در محل تشكيل داد و به بچه هاي محل قرآن و فرائض ديني را مي آموخت و خود نيز در ميان آنها نمونه بود . تعطيلات تابستاني سال هاي 1358 الي 60 را در جهاد سازندگي در اطراف قزوين به ياري روستائيان محروم شتافت و در ساختن مسجد ، حمام و مدارس فعاليتي چشمگير داشت و در اين دوراه نشان داد كه جواني از خود گذشته و عميقاً متعهد مي باشد .

پس از دريافت ديپلم راه و ساختمان و دريافت دفترچه آماده به خدمت در كميته مركزي انقلاب اسلامي نام نويسي كرد و پس از موفقيت در امتحان گزينش به خدمت در كميته انقلاب اسلامي پرداخت .

جواني مهربان ، محجوب و متين بود و چه در خانه و چه در محل كار همه او را دوست داشتند. براي مال دنيا كوچكترين ارزشي قائل نبود و هميشه در فكر كمك به ديگران بود. همواره لباس هاي ساده و كهنه مي پوشيد و هرگاه پيراهن نويي مي خريد اول به دوستان خود مي داد و سپس خود مي پوشيد و مي گفت : " لباس نو كه مي پوشم احساس ناراحتي مي كنم . " اوقات فراغتش را به مطالعه كتب مذهبي مي گذراند و از مطالعه علوم اسلامي آنچنان لذت مي برد كه خود نيز قادر به توصيفش نبود .

شهادتنامه ...

چندي قبل از شهادت علي ، پدرش عازم جبهه نبرد حق عليه باطل گرديد . به هنگام خداحافظي پدرش به او سفارش كرد كه مواظب دسائس منافقين باشد و او در جواب گفت : " جان دست خداست ، جبهه ، جبهه است پدر ، تو برو به اميد خدا و من هم در اينجا به اميد خدا هستم . هر چه باشد دست اوست و لا غير ."

9 روز بعد خبر شهادت فرزند را در جبهه به پدر دادند ، در روز سوم خرداد 1361 شهيد محمدزاده در حين گشت با چند نفر از منافقين تروريست كه مشغول تخليه يكي از لانه هاي فساد تيمي بودند مواجه مي شود .

شهيد به اتفاق همراهانش جهت دستگيري تروريست ها وارد عمل مي شود و شجاعانه به استقبال خطر مي شتابد . در برخوردي كه متعاقب اين حادثه رخ مي دهد ، تروريست ها شهيد علي محمدزاده را هدف گلوله قرار داده و جنايتي ديگر را در كارنامه سياه منافقين ثبت مي كنند .

پزشكي قانوني در گزارش خود علت شهادت برادر علي محمدزاده را به شرح زير گزارش كرده است :

" متعلق به مردي است حدود 20 ساله ، به علت اصابت گلوله به ناحيه سر و جمجمه ... معالجات بيمارستاني مؤثر واقع نشده است و در اثر خونريزي داخلي فوت كرده است ."

جان ها دست خداست ، اوست كه از ميان امت بهترين شان را بر مي گزيند و به سوي خود مي خواند تا در عرش كبريا و در جوار رحمتش بياسايند . شهيد محمدزاده به اين حقيقت ايمان داشت و عاقبت خود نيز از برگزيدگان الهي گرديد و در معراجي خونبار به رحمت حق پيوست . روانش شاد و يادش گرامي باد .

مزار شهيد : بهشت زهرا ، قطعه 26 ، رديف 48 ، شماره 42