شریفترین مخلوق خدا در کلام موسی بن جعفر(ع)

یکی از بزرگترین نقش های کاربردی عقل در عمل و شیوه های رفتاری دین داران و مؤمنان ، درک خوبی ها و بدی ها و به اصطلاح کلامی " حسن و قبح افعال " توسط عقل است ، به طوری که اگر داوری عقل و خرد را در کردار و رفتار نپذیریم و خوبی ها و بدی ها را با شاخص و ملاک عقل شناسایی نکنیم ، در زندگی و در تشخیص بایدها و نبایدهای ایمانی و نیز در تمیز میان حق و باطل و خوبی ها و بدی ها دچار مشکل جدی می شویم ، و اساساً فلسفه حساب رسی و پاداش و کیفر اعمال در روز جزا معنا و مفهوم حقیقی خود را از دست خواهد داد .

چه این که خوبی را به این دلیل خوبی می گویند که عقل به حسن ذاتی آن حکم می کند و هر چه را هم عقل ناب ، خوب بداند شرع خوبی آن را امضا کرده است و به عکس ، بدی بدین دلیل بد است که عقل ناب و مستقل آن را قبیح و زشت بداند و زشت عقلانی هم حرام شرعی و گناه و معصیت است که فرجامی جز سیه روزی و هلاکت در پی ندارد .

از این رو امامان شیعه (ع) در فرمایشات خود به کردار مسلمانان را به عقل گرایی و خرد ورزی در مسیر زندگی مادی و معنوی خویش فرا خوانده اند ، در سالروز میلاد امام موسی کاظم (ع) ، مروری اجمالی به روایات منقول از ایشان می نماییم ، امید است که مفید و اثر بخش واقع گردد .

 

 

Imam Kazema

 

در کتاب ارزشمند و موثق اصول کافی از ثقه الاسلام کلینی (ره) حدیثی از امام کاظم (ع) در باب عقل و جهل ، روایت شده است که آن بزرگوار به اطناب مباحث گران سنگی را به هشام بن حکم ، پیرامون ارزش عقل و خردورزی و نیز زیان های جهل و نادانی بیان می فرمایند .

در همان ابتدای سخن امام موسی بن جعفر (ع) اظهار می دارند که خداوند اهل عقل و فهم را در کتابش _ قرآن _ بشارت داده و فرموده : " مژده ده بدان بنده هایم که به سخن گوش کنند و بهتر آن را پیروی نمایند ، آنان هم آنهایند که خدایشان رهبری کرده و هم صاحبدلانند " . ( سوره 39 ، آیه 20 )

سپس می فرمایند : " به راستی خدای تبارک و تعالی حجت ها را به واسطه عقول بر مردم تمام کرده و پیغمبران را به وسیله بیان یاری نموده و به دلیل به ربوبیت خود ره نموده است " .

پس از آن عقل مندان را پند داده و به آخرت تشویق کرده و فرموده : " زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست ، آن دیگر سرا است که بهتر است برای کسانی که پرهیزگارند ، آیا تعقل نمی کنید ! " ( سوره 6 ، آیه 33)

امام ، هشام را خطاب قرار داده و کسانی که تعقل نکنند را مورد سرزنش خداوند معرفی می کند : ای هشام ! خداوند کسانی که تعقل نکنند سرزنش کرده است و فرموده : " چون به آنها گفته شود پیروی کنید از آنچه خدا فرو فرستاده ، گویند بلکه پیروی کنیم از روش پدران خود مگر نبوده که پدرانشان نه چیزی فهمیدند و نه رهبری شدند " . ( سوره 2 ، آیه 166)

و باز فرموده : " مثل آن کسانی که کافرند به مانند کسی است که چون خر بدانچه شنیده ولی نفهمیده دعوت و فریاد کند ، کرند ، لالند ، کورند و هم تعقل ندارند ". ( سوره 10 ، آیه 43 )

و خداوند حتی در مورد فرقه ای که اهل تعقل نیستند ، می فرماید که : " آنان با شما دسته جمعی نجنگند مگر از پشت دیوارها ، جنگ میان خودشان سخت است ، گمان می بری که باهمند ؟! دل های آنان از هم جداست و علت این امر آن است که تعقل ندارند " . ( سوره 59 ، آیه 15 )

در ادامه حضرت حق مداری را از مؤلفه های بارز عقل گرایی و خردمند برشمرده و می فرماید : " ای هشام ! لقمان به پسرش گفت : زیر بار حق باش تا عاقل ترین مردم باشی و به راستی زیرکی در برابر حق چیز اندکی است .

ای هشام ! به راستی خدا بر مردم دو حجت دارد : حجت میان و حجت نهان ، حجت عیان رسولان و پیغمبران و امامانند و حجت درونی و نهان عقل است " .

هفتمین پیشوای راستین همچنان با کلمات و سخنان نغز و پربار خود فکر و ذهن هشام را مشغول ساخته و ادامه می دهد : " ای هشام ! هر که سه چیز را بر سه چیز دیگر مسلط سازد به ویرانی عقلش کمک کرده : آن که پرتو اندیشه اش به آرزوی دراز تار شود و حکمت های نغز را به گفتار بی مغز نابود کند و تابش نور عبرت را به طوفان شهوت خود خاموش نماید ، چون هوس بازی بر ویرانی عقل خود اقدام کند ، هر که عقلش را ویران کرد ، دین و دنیایش تباه شود .

ای هشام ! بدان که حق را بر پا داشته اند برای فرمان بردن از خداوند ، نجاتی جز به اطاعت نیست ، طاعت به وسیله علم است و علم نیاز به آموزش دارد و آموختن وابسته به عقل است ، علم منحصر به عالم ربانی است و درک علم تعقل است " .

حضرت پس از آن که ارتباط حق و طاعت و علم و آموزش را بیان کرده و همه آنها را وابسته به عنصر عقل معرفی می نماید ، به بیان ارزش کردار عالمانه و عاقلانه مبادرت می ورزد که کردار کم از عالم چند برابر پذیرفته شود و کردار بسیار از هوا پرست نادان پذیرفته نگردد .

ای هشام ! خردمندان تجملات مباح دنیا را کنار نهادند تا چه رسد به گناهان ، با این که ترک دنیا فضیلت است و ترک گناهان حتم است . خردمندان به دنیا بی رغبتند و به آخرت مشتاق زیرا دانستند که دنیا خود جوینده ای است که آن را جویند و آخرت هم خواهان است و خواهان دارد ، هر که خواهان آخرت شود دنیا خود به دنبال او رود تا روزی مقدار او را بپردازد و هر که جویای دنیا شد آخرت حق خود را از او خواهد و ناگهانش مرگ فرا رسد و دنیا و آخرتش را تباه سازد .

در پایان امام کاظم (ع) به نقل روایاتی از امیرمؤمنان حضرت علی (ع) و امام سجاد (ع) و امام مجتبی (ع) در خصوص ویژگی های خردمندان پرداخته و از قول امیرالمؤمنین می فرماید : " ای هشام ! امیرمؤمنان گفت : خدا به وسیله ای بهتر از عقل پرستش نشود و عقل کسی درست نباشد تا چند خصلت در او باشد :

کفر و بدی پیرامونش نگردند ، رشد و نیکی از او امید رود ، فزون مالش بخشش گردد . گفتار زیادی در او نبود ، از دنیا همان قوتی بهره گیرد و تا زنده است از دانش و علم سیر نشود ، ذلت همراه حق را به از عزت با ناحق داند ، تواضع را از اشرافیت دوست تر دارد ، احسان اندک از دیگران را بیش شمارد و احسان بیش از طرف خود را کم به حساب آرد ، همه مردم را بهتر از خود داند و خود را در دل از همه بدتر شمارد و این خود تمام مطلب است .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31