در پى اعمال تروريستى 11 سپتامبر در ايالات متحده درباره اسلام مطالب زيادى نوشته و گفته شده است. در ميان ارزيابىهاى نقش اسلام در اين رويدادها اين ديدگاه عمدتا مشاهده مىشود كه همانا اسلام مقصر توسعه تروريسم و افراط در جهان است. البته رهبران ائتلاف ضد تروريستى بينالمللى تأكيد مىكنند كه جنگ عليه تروريستها و نه اسلام و مسلمانان جريان دارد. برخى از رهبران مسلمانان كه واقعيت را ناديده مىگيرند، ادعا مىكنند كه اسلام به هيچ دفاعى نيازمند نيست چرا كه ماهيتا نمىتواند با زورگويى ارعاب و دست درازى به جان، مال و ناموس مردم ربطى داشته باشد. ولى در حالى كه جدا كردن اسلام از تروريسم در حرف كار دشوارى نيست، در عمل اين موضوع خيلى دشوارتر است. رهبران سازمانهاى افراطى اسلامى سعى مىكنند نظريه جهاد و برخورد با كفار را به عنوان استدلال توجيه كننده جنايات خود جلوه دهند. كافى است به حرفهاى اسامه بن لادن استناد شود كه نه تنها به ايالات متحده و تمام غرب بلكه به متحدان آنها در جهان اسلام جهاد اعلام كرد و قتل مردم عادى را از زاويه ديد شريعت مشروع دانست چرا كه اين افراد به حفظ قدرت دشمنان اصلى مسلمانان كمك مىكنند.
نظريه پردازان افراطى به منظور مستدل كردن تروريسم به نام خدا، چنين آيهاى را از قرآن استخراج مىكنند: «مشركين را هر جايى كه پيدا كنيد، بكشيد...» اى رسول خدا، با كفار بجنگ و به آنها رحم نكن (سوره 9، آيات 5 و 73). ولى آنها اين واقعيت را ناديده مىگيرند كه اين آيه به مسیحيان و يهوديان اطلاق نمىشود چرا كه قرآن را مشرك محسوب نمىكند. طرفداران برقرارى اسلام به وسيله زور حديثى ار حضرت محمد (ص) مىآورند كه فرمود: «به من دستور داده شده با مردم بجنگم تا اينكه شهادت بدهند به لا اله الا اللّه و محمد رسول الله، تا زمانى كه آنها نمازگزار نشوند و زكات نپردازند». آنها همچنين از اصل «امر به معروف و نهى از منكر» كه در چند آيه قرآن پيش بينى شده است، استفاده مىكنند. در قرآن آمده است: «از شما امتى تشكيل خواهد شد كه به معروف امر كرده و از منكر نفى خواهد نمود» (سوره 3، آيه 104). شيوه اجراى اين وظيفه مسلمانان توسط پيغمبر مقرر شد: «اگر كسى از شما چيز منكرى مشاهده كند، بگذار آن را با دست خود اصلاح كند اگر نتواند با دست اصلاح كند با زبان اصلاح كند و اگر اينطور هم نتواند، با قلب خود اصلاح كند». بديهى است كه تروريستها براى توجيه اعمال خود بخش اول اين حديث را مورد تأكيد قرار مىدهند يعنى به وسيله «دست» انحرافات از شريعت را برطرف مىكنند.
رهبران افراطيون اسلام متعقدند كه احكام مذكور قرآن و سنت نبوى اجازه مىدهد و حتى ايجاب مىكند كه غير مسلمانان تعقيب و كشته شوند، به هر وسيله ممكن با قدرت آنها مبارزه شود و رژيم هاى اسلامى كه از شريعت منحرف مىشوند، به وسيله اسلحه سرنگون شوند. اما اين برداشتها با نظريه واقعى كلاسيك و معاصر شريعت مغايرت دارد. اين امر به خصوص در مورد برداشت از جهاد صحت دارد.
برخلاف اعتقادات تروريستها، جهاد به جنگ با كفار ختم نمىشود. فقهاى معتبر اسلامى معاصر تأكيد مىكنند كه جهاد به معنى دعوت به حركت در راه خدا و تلاشها براى خود سازى و برقرارى جامعه واقعى اسلامى مىباشد كه نه تنها بر پيروى تحت اللفظى از احكام شريعت بلكه بر اصول، ارزشها و اهداف شريعت استوار باشد. دعوت از غير مسلمانان به خدا بايد بدون توسل به زور صورت بگيرد. در قرآن در اين خصوص گفته شد: «در اسلام اجبار نيست» سوره 2، آيه 256) و «با حكمت و نصحيت نيك به راه خدا دعوت كن و به نحو احسن با مشركين بحث كن» (سوره 16، آيه 125).
تنها براى دفاع مىتوان به عمليات جنگى به عنوان يكى از انواع جهاد متوسل شد. به عبارت ديگر، جنگ با غير مسلمانان نه به عنوان وسيله پايان دادن به كفر بلكه به عنوان وسيله ضرورى دفع تجاوز مجاز است. علاوه بر آن، تنها آن عمليات جنگى مىتواند بر حق جهاد ناميده شود كه با هدف دفاع از ارزشهاى اسلامى يا برقرارى اين ارزشها صورت گيرد. شكى نيست كه اعمال تروريستهايى كه مدعى تنها برداشت صحيح از اسلام هستند، جوابگوى اين معيارنيست. آيات قرآن درباره مرجح بودن صلح نسبت به جنگ نيز با مواضع آنها مغايرت دارد: «اگر كفار به صلح متمايل باشند، تو هم به صلح متمايل باش» (سوره8، آيه16). علاوه بر آن، خداوند زيان رساندن به مردم را اكيدا ممنوع مىكند: «آنهايى كه به مؤمنان مصيبت بى دليلى مىرسانند، كذب و گناه محض رابرعهده خود مىگيرند» (سوره33، آيه58). متعصبين وتروريستهاى مذهبى كه در قلب مردم تشويش ايجاد مىكنندو براى آنها مصيبت به ارمغان مىآورند، نه تنها اين فرمان خداوند را ناديده مىگيرند بلكه به حديث نبوى ذيل نيز توجه نمىكنند: «برمسلمان روا نيست كه مؤمن را بترساند» و «كسى از شما نبايد اسلحه را بطرف برادر خود بچرخاند چرا كه شما نمى دانيد كه شايد شيطان دست شما راگرفته باشد». علم حقوق اسلامى با توجه به اين هشدارها معتقد است كه تروريسم جنايت سنگينى است كه مطابق با قرآن همانند راهزنى مجازات مىشود: «آنهايى كه بر عليه خدا و رسول خدا مىجنگند و روى زمين كفر مىآفرينند، در ازاى كارهاى خود كشته يا متصلب خواهند شد يادست و پاى آنها صليب وار بريده خواهد شد يا از كشور اخراج خواهند شد» (سوره 5، آيه 93).
تروريستها همچنين مشمول حكم اعدامى هستند كه شريعتى در ازاى فتنه عليه حكومت مشروع برقرار كرده است. آنها بر اساس مستدل كردن توسل به زور عليه يك دولت به يك حديث از پيغمبر اسلام (ص) متوسل مىشوند: «نبايد از حاكم گناهكار فرمان برد». اما تعبير افراطى اين اصل با مواضع اسلام معتدل راستين كه نه بر فرمولهاى تحت اللفظى شريعت بلكه بر ارزشها و اولويتهاى حقيقى شريعت تأكيد مىكند، مغايرت پيدا مىكند. اين بر خورد را مختصرا مىتوان اين طور تعبير كرد: هر حكومتى براى مسلمانان نعمت است. از پيغمبر (ص) چنين حديثى هم نقل شده است: «امام مستبد از فتنه بهتر است».
شريعت راستين از مسلمانان مىخواهد كه حكامى را كه از شريعت عدول مىكنند، نصحيت كنند و ازآنها اصلاح سياست نادرست را بخواهند. اين برخورد جوابگوى آن فرمايشات پيغمبر است كه خداوند از مسلمانان مىخواهد «آنهايى را كه امورتان را بر عهده آنها گذاشته است، نصحيت كنيد». چطور مىتوان به قيام مسلحانه عليه قدرت قانونى دست زد در حالى كه رسول خدا هشدار داد: «كسى كه در كارهاى امير خود چيز منكرى ببيند بايد صبر به خرج دهد؛ كسى كه حتى به اندازه يك وجب از زير قدرت او در رود، مثل يك مشرك خواهد مرد. بنابراين، تروريستهاى انتحارى نه به بهشت بلكه به جايى در كنار مشركين خواهند افتاد. اين سرنوشت كسانى است كه جنايات خود را جهاد مىنامند و معنى و مفهوم واقعى اين فرمايشات پيغمبر (ص) را نمىبينند: «بهترين جهاد، كلام حق در برابر حاكم ظالم است».
همه مراتب فوق گواه بر آن است كه ديدگاههاى تروريستها از اصول شريعت بسيار دور شده است. همچنين مىتوان نتيجه گرفت كه اقدامات و مواضع ايدئولوژيكى افراطيون نه نتها غرب بلكه خود اسلام را تهديد مىكند. به همين دليل علاوه بر تشكيل ائتلاف ضد تروريستى بين المللى همكارى براى دفاع از ارزشهاى اسلامى واقعى هم لازم است. عمليات جنگى براى پيروزى بر اين شر كافى نيست. اصول بنيادين و اهداف اساسى شريعت سلاح نيرومندى عليه آن است.