استراتژی امنیت ملی جدید آمریکا از ابعاد مختلف قابلبررسی است. متن سند مذکور حاصل تلاشهای تیم شورای امنیت ملی آمریکا و منعکسکننده نظرات کارشناسان این بخش و نیز تجمیعی از نظرات نهادهایی نظیر وزارت دفاع، سازمان سیا و تا اندازهای وزارت خارجه آمریکا است. کارشناسان کاخ سفید در این سند، 45 بار از واژه تجارت، 25 بار اقتصاد، 23 بار چین، 17 بار روسیه، 1 بار اوکراین، 4 بار افغانستان، 6 بار عراق، 7 بار سوریه، 17بار ایران، 18 بار کره و 53 بار تروریست استفاده کردهاند. امری که هم نشان دهنده تمایلات شخصی ترامپ و شعارهای انتخاباتی وی و هم بیانگر لیست ترجیحات استراتژیک آمریکا در دولت جدید است.
با توجه به ویژگیهای شخصی ترامپ متن را کامل مطالعه نکرده و به نظر میرسد به شکل شفاهی خواستار اصلاحاتی در برخی محورهای آن شده است. وجود برخی موارد تناقض در متن نشان از این تغییرات و دوگانگی میان نظرات شخص رئیسجمهور و تیم امنیتی وی است که تلاش کردند عقلانیت حاکم بر نهادهای خود را در سند بگنجانند. پس از یک سال از تصدی ترامپ، در این سند تلاش شده استراتژی امنیت ملی متمایز از گذشته با محورهای موردنظر دولت جدید منتشر شود. رویه و عملکرد دولت ترامپ در یک سال گذشته در برخی محورهای سند کاملاً قابلمشاهده است و در مواردی از آن فاصله میگیرد.
منطق رفتاری رئالیسم تهاجمی که شالوده اصلی دستگاه نظامی و امنیتی دولت ترامپ را تشکیل میدهد به هیچ وجه با منطق رفتاری دولت پیشین آمریکا یکسان نیست. در این عصر مهمترین مولفه قدرت اتکا بر توانمندی داخلی است. تأکید بر ماهیت رقابتی جهان امروز، افزایش لفاظی در حوزه نظامیگری، اتخاذ نگاه مبتنی بر حاصل جمع جبری صفر، نگاه خاص به موازنه قوا در مناطق مختلف جهان، نادیده گرفتن مسائلی نظیر حقوق بشر و مباحث نظیر آنکه در سندهای گذشته به آن اشاره میشد، از وجوه بارز آن است.
مسلماً انتشار اسناد راهبرد امنیت ملی نشان از رویکرد کلان آمریکا به مباحث مختلف امنیتی مرتبط دارد اما وزن سند حاضر در عمل، بستگی به ترکیب متغیر فردی ناشی از شخصیت و نقش ترامپ در سیاستگذاری خارجی آمریکا و نیز نقش نهادها و متغیرهای حکومتی دخیل در این فرایند، دارد. استراتژی امنیت ملی جدید آمریکا در مورد ایران نیز حاوی رهیافتها و گزارههایی است. در این سند به شکل تلویحی ظهور ایران بهعنوان قدرتِ مسلطِ دشمن آمریکا در غرب آسیا تهدیدی برای آمریکا تلقی شده است، ایران در این سند جزو سه چالش اصلی آمریکا، کشوری دشمن تعریف میشود که به دنبال بیثباتی منطقهای و بزرگترین حامی تروریسم دولتی است. این در حالی است که براساس نتایج تحقیقات موسسه پژوهشی تسلیحات جنگی که بودجه اش را اتحادیه اروپا و دولت آلمان تامین کرده است، بررسی ۴۰ هزار قبضه اسلحه و دیگر تجهیزات نظامی بدست آمده از گروه تروریستی داعش طی سه سال گذشته، نشان میدهد اغلب تسلیحاتی که محرمانه در اختیار گروههای معارض سوری قرار گرفته است توسط آمریکا و عربستان سعودی در اروپای شرقی خریداری شده و دولت آمریکا با شرکتهای خصوصی که این خریدها را خارج از این کشور انجام دادهاند قرارداد امضا کرده است.
اما مهمترین مسئله آنست که در این سند جهت حفظ توازن قوا در غرب آسیا، اتحاد سازی جدید مبتنی بر همکاری اعراب و رژیم صهیونیستی مورد تأکید جدی قرارگرفته است. آمریکا در این سند دیگر اسرائیل را دلیل اصلی مشکلات منطقه نمیداند و تلاش میکند ایران را بهعنوان مهمترین چالش منطقه تثبیت نماید. در این راه تأکید بر جلوگیری از همه راههای رسیدن ایران به فناوری هستهای و خنثیسازی نفوذ منطقهای ایران مورد تأکید است. همچنین توسعه دفاع موشکی پیشرفته و چندلایه علیه ایران شامل قابلیت دفع تهدیدات قبل از شلیک موشکها و همکاری با اروپا و متحدان منطقهای جهت مقابله با تهدیدات ایران مورد تأکید قرار گرفته است.
درمجموع سند در مورد ایران نسبت به استراتژی قبلی اعلامشده حاوی نکته جدید نیست اما تبدیل ایران به مهمترین چالش منطقهای آمریکا و متحدان به جدیت در ابعاد مختلف مورد تأکید قرارگرفته است. البته همان طور که راجر کوهن در نشریه نیویورک تایمز گفته است، آنچه ترامپ به عنوان استراتژی امنیت ملی آمریکا معرفی کرد، یک استراتژی نبود، بلکه یک نمایش فکاهی و طنز بود که بند بند آن نشان دهنده اختلافات عمیق ترامپ با تیم امنیت ملی آمریکا است. به طور کلی هر کس که بخواهد استراتژی دقیق آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ را به طور کامل درک کند، باید توئیت های ترامپ را مرورد کند و عملا ارزش این سند از توئیت های هر چند توخالی ترامپ بسیار کمتر است.