زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (6)

Madani08

- فعالیت های سیاسی در سال های1343 و 44

شهید مدنی در تابستان 1343 عازم همدان شد تا به تبلیغ دین بپردازد.با توجه به اینکه ساواک در جریان اقدامات سیاسی وی در نجف قرار گرفته بود، مردی را مأمور کرد تا او را تحت نظر قرار داده تمام اعمال ورفتار او را به ساواک گزارش نماید. با توجه به جایگاه شهید مدنی در همدان وشهرهای اطراف ورود وی به همدان بازتاب زیادی در منطقه داشت. به طوری که وقتی به منطقه ای از مناطق همدان می رفت مورد استقبال اهالی قرار می گرفت واین موضوع بر هراس مأموران ساواک می افزود. از طرف دیگر شهید مدنی این بار به صورت گسترده وتحت پوشش اقدامات عام المنفعه دست به فعالیت های سیاسی زده مردم را نسبت به اتفاقات رخ داده در تهران وقم آگاه کرد . وی روزها به دره ی مرادبیگ رفته منبر می رفت وبه سخنرانی می پرداخت وشب ها در مسجد جامع همدان به ایراد خطابه می پرداخت. منزل وی در همدان نیز مرکز تجمع مبارزانی بود که علیه رژیم پهلوی فعالیت می کردند.رفتن به شهرهای اطراف همدان وایراد سخنرانی، از دیگر فعالیت های آیت الله مدنی بود. وی در 12/7/1343 وارد ملایر شد وبر اساس گزارش مأمور ویژه ی ساواک مورد استقبال قرار گرفته به ایراد سخنرانی پرداخت.

همچنین وی در آبان 1343 به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه به مشهد سفر کرد ودر سر راهش به مشهد به قم نیز رفت وبا علما ومراجع قم دیدار کردکه به طور قطع یکی از این دیدارها با حضرت امام(ره) بود. پس از دیدار با علمای قم به طور محرمانه عازم ملایر شد وبنا به گزارش ساواک چندین جلسه ی محرمانه وسرّی با عده ای از بازاری ها وفرهنگی های ملایر داشت. مردم همدان وقتی از حضور وی در ملایر مطلع شدند برای استقبال تا ملایر می آمدند. ووی را به همدان منتقل می کردند. وی چند روز بعد از دیدار قم وبرگزاری چندین جلسه ی سری با مبارزان مذهبی ملایر وهمدان به عراق عزیمت کرد وبدون تردید در انتقال اخبار واتفاقات رخ داده در قم به مراجع عظام نجف اشرف نقش زیادی داشت.این موضوع از آنجا استنباط می شود که وی چند روز بعد از مراجعت به نجف، دوباره به کشور بازگشت ومبارزات سیاسی خود را تداوم داد. هوشمند- رئیس ساواک همدان- که از اقدامات مشکوک شهید مدنی آگاه شده بود در نامه ای به شهربانی های همدان توصیه کرد که:

« مأموران مربوطه رفتار واعمال ، تماس ها ومنابر وی را به طور غیر محسوس زیر نظر دقیق قرار دهند.»

در گزارش دیگری که مأمور ساواک از همدان در تاریخ 23/10/43 ارسال می کند علناً از تأیید شهید مدنی از طرف حضرت امام سخن به میان می آید. در این گزارش قید شده است که:

« شخص ناشناسی امروز راجع به علما صحبت می کرد. اظهار کرد که من پشت سر حاج سید اسد الله مدنی نماز می خوانم. چونکه در قم خدمت آقای خمینی بودم ایشان به چند نفر همدانی گفتند که شما در همدان در کارهایتان به حاج سید اسد الله مدنی رجوع کنید. وی اظهار کرد که گمان می کنم آمدن آقای مدنی به همدان از جهت آقای خمینی باشد.»

این موضوع نشان می دهد که شهید مدنی رسماً از طرف حضرت امام مأمور ارشاد وآگاه کردن مردم همدان بوده است تا مبارزات سیاسی مبارزان مذهبی را سازماندهی ومتشکل کند. ارسال این گزارش به ساواک باعث شد تا تمام رفتار شهید مدنی زیر نظر دقیق مأموران ساواک قرار گیرد. به طوری که در عرض یک روز بالغ بر 3 الی 4 گزارش درباره ی اقدامات وعملکرد وی گزارش می شد. در یکی از این گزارش ها که در 26/10/43 به ساواک ارسال گردیده قید شده بود:

« ساعت 12 بعدازظهر، آقای مدنی بعد از نماز بالای منبر رفت وراجع به خلافت علی ، معاویه وعثمان شرح داد. بعد از خاتمه ی آن به دعای خیر جهت گرفتاری مردم پرداخت ودر ضمن دعا کردن گفت که خدا به آقای خمینی رحم کند.»

در آن زمان که امام خمینی در تبعید بود واسم بردن از معظم له جرمی بزرگ تلقی می شد این گونه اظهار نظر علنی علاوه بر نشان دادن جرئت وجسارت فوق العاده ی ایشان تأیید گزارش ساواک مبنی بر فرستاده شدن آیت الله مدنی از طرف حضرت امام(ره) است.شهید مدنی با تداوم سخنرانی های خود به حمایت از حضرت امام (ره) وافشا کردن چهره ی رژیم پهلوی پرداخت. در سخنرانی که در 28/10/1343 در مسجد حمام قلعه ی همدان ایراد کرد به مخالفت ابوجهل ودیگر کفار مکه با پیامبر اسلام وتوطئه های آنان علیه پیامبر اشاره کرد ودر پایان سخنرانی گفت:

« کفار می خواستند پیامبر را بکشند، ولی حضرت علی به جای او خوابید وحضرت محمد مخفیانه از منزل خارج شد واز میان آنها عبور کرد وخاک بر سر چند نفر از آنها ریخت. این می دانید یعنی چه؟ یعنی هرکس با اسلام وقرآن وروحانیت مخالفت کند دیر یا زود خاک بر سرش خواهد شد.»

منظور وی از کفار وابوجهل رژیم پهلوی بود که توطئه های گوناگونی علیه حضرت امام (ره)می چیدند وقصد داشتند تا ایشان را هرچه بیشتر منزوی نمایند که در نهایت به تبعید ایشان منجر شد. شهیدمدنی با این سخنان خویش اذهان را آماده ی مقابله با رژیم می کرد وآشکارا علیه رژیم پهلوی موضع می گرفت. مثلاً در بیاناتی که در 2/11/43 در مسجد جامع همدان ایراد نمود به صورت علنی به رژیم حمله کرد:به این صورت که در آخر بیانات خود دعا کرد:

« خدایا! دشمنان دین وعلما را اول هدایت نما، اگر هدایت نشدند، سرنگون فرما! خدایا! این خلافت ستمگران را نابود فرما.»

ومنظور ومقصود وی از خلافت ستمگران جز رژیم پهلوی نبود.گزارش های روزانه ساواک نشان می دهد که شهید مدنی قدم به قدم بر مخالفت وفعالیت علنی خود علیه رژیم می افزود ومردم را به واکنش در مقابل اقدامات رژیم علیه امام خمینی تحریک می کرد. در یکی از سخنرانی های خود در مسجد حمام قلعه ی همدان صریحاً به مومنین ومتدینین حمله کرد که چرا در مقابل اهانت های رژیم پهلوی اقدامی انجام نمی دهند. وی در این سخنرانی به رابطه ی امام علی (ع) وزبیر بن عوام – از یاران آن حضرت- پرداخت وسپس به مخالفت وی با امام علی (ع) اشاره کرد وگفت:

« ما از زبیر بدتر هستیم چون بچه های خود را نمی توانیم تربیت کنیم؛ چون بارها می شنویم که به دین ما ومذهب ما توهین می کند، ولی هیچ یک از پدران نمی روند بپرسند چرا؟ می شنویم ولی حرفی نمی زنیم.»

مقصود ومنظور وی از اهانت به دین ومذهب ، توهین عوامل رژیم پهلوی به دین وروحانیت ودر رأس آنها حضرت امام خمینی بود.رژیم پهلوی که وجود حضرت امام(ره) رادر قم به عنوان محور مبارزات ضد رژیم تحمل

نمی کرد، معظم له را به خارج از کشور تبعید کرد. این امر باعث واکنش های متفاوتی در جامعه شد. مؤمنین ومتدینین ومبارزان مذهبی از این امر اظهار نگرانی می کردند.

آیت الله اسدالله مدنی که آن روزها در همدان با منبرهای افشاگرانه ی خود از اعمال ضد دینی رژیم پهلوی پرده برمی داشت تبعید امام را مقدمه ای برای سخت گیری های بیشتر رژیم علیه مبارزان ارزیابی می کرد در عین حال این گونه اقدامات را مفید فایده نمی دانست. وی در سخنرانی در مسجدحمام قلعه ی همدان ، با اشاره به قیام زیدبن علی وقساوت امویان در سرکوب آن قیام تأکید کرد که این گونه اقدامات نمی تواند مانع از تداوم مبارزات سیاسی- مذهبی باشد.

وی در سخنرانی خوددعا کرد که خدایا دست نحس آنهایی که به قرآن ودین خیانت می کنند قطع کن ووقتی چراغ های مسجد خاموش شد، در حالی که گریه می کرد گفت:

« خدایا! مسافر منظور را هرجا که هست وجودش را از بلیات حفظ کن وبه زودی دیده ی ما را بر جمالش روشن گردان.»

مسافر منظور، حضرت امام (ره) بود که از کشور تبعید شده در ترکیه به سر می برد. وی نسبت به بی تفاوتی مردم به تبعید امام انتقاد کرد وآن را بر خلاف سیره ی امام علی (ع) ارزیابی می نمود.

شهید مدنی شاید از معدود روحانیون مبارزی بود که ازحضرت امام (ره) در آن مقطع حساس به عنوان " پیشوا" یاد کردواگر خطرات ناشی از اطلاق چنین عنوانی را در آن مقطع تصور کنیم، می توانیم به عمق شجاعت وتهور وی پی ببریم. در سخنرانی ای که بعد از اقامه ی نماز در مسجد حمام قلعه ایراد کرد ضمن انتقاد از بی تفاوتی مردم در قبال تبعید پیشوا – امام خمینی- گفت:

« ای مردم مسلمان! این دزدان قلم شکسته از پیشوای ما چه می خواهند؟ شما چرا به پا نمی خیزید؟ علی (ع) در زمان جنگ با کفار، عده ای را که در میدان ساکت دیده بود خطاب به آنها گفته بود شما که ساکت نشسته اید از دشمنان ما محسوب خواهید شدکه با ما می جنگند. حال اگر شما هم ساکت باشید از دشمنان امام علی (ع) محسوب می شوید.»

این امر نشان می دهد که دامنه ی مبارزات شهید مدنی گسترش یافت ودیگر آن احتیاط وملاحظه کاری که پیش از این در بیاناتش موجود بود، وجود نداشت.ساواک که این اقدامات شهید مدنی را می دید علاوه بر وی، دیگر یاران نزدیکش را نیز تحت نظر قرار داد وفعالیت های آنان را کنترل می کرد. در گزارشی که ساواک همدان ارسال کرده است نام 16 نفر از کسانی که به طور دائم با وی ارتباط داشتند وبه منزل وی رفت وآمد می کردند قید کرده بود که در میان آنان از طبقات اجتماعی گوناگون حضور داشتند . آنان منزلی به مبلغ 39 هزار تومان در نزدیکی مدرسه ی حاجی آخوند برای وی خریداری کرده بودند وعلاوه بر آن مبالغ هنگفتی وجه نقد جهت انجام دادن کارهای عام المنفعه در اختیار ایشان قرار می دادند. این اظهار اطاعت وانقیاد متدینین همدان از شهید مدنی به اندازه ای بود که وقتی وی تقاضای صدور گذزنامه جهت مسافرت به عراق را نمود ، در گزارشی که شهربانی همدان از عملکرد وی به ساواک ارسال کرد در توصیف وی نوشت:

« شخص مذکور مدت سه ماه است که از عراق به کشور عزیمت نموده ودر ماه رمضان اظهاراتش در بعضی از منابر تحریک آمیز وغیرمستقیم بیاناتی می نموده واز ایادی خمینی به نظر می رسد.»

ومتعاقب آن درباره ی صدور گذرنامه برای وی درخواست اظهار نظر شده بود.ساواک همدان نیز در جوابی به شهربانی، دستورداده بود تا از صدور پروانه ی خروج از کشور به نام مشارالیه خودداری شود.

این امر باعث شد تا شهید مدنی نتواند از کشور بیرون برود. این اقدام ساواک باعث حساسیت بیشتر مردم نسبت به شهید مدنی شد. به طوری که اجتماعات در منزل وی گسترده تر وپررونق تر از قبل شد وجلسات زیادی با عنوان قرائت قرآن ودیگر اعمال دینی تشکیل می گردید.

 

Madani06

موافقت نکردن با صدور گذرنامه جهت عزیمت به عراق باعث شد تا تقاضای صدور گذرنامه به مقصد عربستان شود که این درخواست هم مورد مخالفت مقامات ساواک قرار گرفت ورژیم از عزیمت وی به عربستان جلوگیری کرد؛ بنابر این وی نتوانست از همدان خارج شود.

حضور دراز مدت شهید مدنی در همدان باعث ایجاد جوّ مذهبی شدیدی شده بود. به طوری که وقتی در اکثر مناطق کشور مجالس دعا برای جان شاه به خاطر تیراندازی به وی در کاخ مرمر در 21/1/1344 تشکیل شده بود، معممین وروحانیون همدان از این اقدام خودداری کردند واین امر به دیگر روحانیون که چندان سیاسی نبودند یا از طرفداران رژیم بودند نیز اشاعه پیدا کرده بود. این مهم در زمینه ی تصمیم تعدادی از روحانیون مبارز از جمله شهید مدنی بود که تصمیم گرفته بودند با هر روحانی که در مراسم دعا به جان شاه به منبر برود به طوری جدی مخالفت کنند.

یکی از اقدامات مهم شهید مدنی در همدان اهتمام ویژه به امور خیریه بود که پیش تر به مواردی از آن اشاره شد.از آغاز نهضت امام (ره) این اقدامات شتاب بیشتری به خود گرفت به طوری که مأموران ساواک ومقامات اطلاعاتی همدان از وجود وجوه انبوه در اختیار ایشان احساس نگرانی می کردند.چنانکه در بحث قبل گفته شد ، تأسیس صندوق های قرض الحسنه وتعبیه ی صدوق های دیگر در بازار ، جهت وجوه شرعی بازاریان از اقدامات زیر بنایی شهید مدنی بود. بعد از آغاز نهضت حضرت امام چنین صندوق هایی توسعه پیدا کرد واز این طریق مبالغ هنگفتی وجه نقد در اختیار شهید مدنی قرار گرفت. این امر نگرانی ساواک را سبب شد و در گزارش های ساواک انعکاس یافته بود. آنان از این هراس داشتند که مبادا چنین مبالغی در اختیار حضرت امام(ره) قرار بگیرد تا در زمینه ی نهضت صرف شود. بنابر این سعی شان براین بود تا تحت هر عنوانی از خروج شهید مدنی در درجه ی اول از کشورجلوگیری نمایند ودر درجه ی دوم با زیر نظر قرار دادن اقدامات ایشان موارد صرف چنین مبالغی را مشخص کنند وبه طور قطع یکی از دلایل عدم صدور گذرنامه برای عزیمت به عراق همین مسئله بود.

شهید مدنی که تحت فشار شدید مأموران دولت بود ، تلاش هایش جهت اخذ گذرنامه ی خارج از کشور نتیجه نداد وحتی سفر وی به تهران هم تأثیری نکرد ؛ بنابراین تصمیم گرفت از طریق دیگری به عراق برود. به این صورت که مخفیانه ودور از چشم مأموران ساواک وارد خاک عراق شد. ساواک همدان که همیشه وی را تحت نظر داشت، از طریق مأموران ساواک در نجف از این امر مطلع شد.ساواک همدان که از این موضوع علی رغم زیر نظر بودن شهید مدنی شگفت زده شده بود ، در نامه ای که به شهربانی همدان ارسال کرد خواستار ارائه ی توضیحات در این زمینه شد. نکته ای که در این میان بر شگفتی آنان افزود مراجعت شهید مدنی به کشور بود. در حالی که ساواک همدان به شدت نسبت به ایشان حساس بود، در کمال ناباوری خبر مراجعت وی را در اواسط مرداد 1344 دریافت کرد. بنابر این این بار به شهربانی دستور داد تا مشخص کند که:

1- چه وسایل ومدارکی از خاک شاهنشاهی خارج ومراجعت نموده است. در صورتی که با گذرنامه خارج شده است پروانه ی خروج در کدام یک از شهرستان ها صادر شده است؟

2- اسامی همراهان؛

3- مرز خروجی و ورودی؛

4- تاریخ ورود وخروج؛

5- محل ومدت توقف؛

6- علت مسافرت؛

وقتی این موضوع به اطلاع ساواک مرکز رسید سپهبد نصیری- رئیس وقت ساواک – در نامه ای به ریاست شهربانی کل کشور خواستار ادای توضیحات در زمینه های فوق شد. شهربانی کل بعد از وصول این نامه خواستار انجام تحقیقات در زمینه ی سؤال های فوق از سوی شهربانی همدان شد وشهربانی همدان هم شهید مدنی را احضار کرد وخواستار ادای توضیح در زمینه ی نحوه ی خروج و ورودش به کشور گردید که شهید مدنی جواب داد:

« از شهرستان آبادان به وسیله ی قایق موتوری (لوتکه)از کشور خارج شدم ودر موقع خروج از کشور تنها بودم؛ ولی موقع برگشتن به اتفاق همسر و4 دخترم بودم. زمان خروج از کشور هم 23 محرم بود. بعد از دو ماه و چندروز در اوایل ربیع الثانی از طریق مرز خسروی وارد کشور شدم. قصدم ار مسافرت به عراق آوردن عائله جهت تغییرات هوا بود وبه دستور آیت الله العظمی حکیم مراجعت نمودم.»

شهید مدنی به محض ورود به عراق با ارسال نامه ای به آیت الله العظمی حکیم اجازه خواست تا با توجه به نگرانی ها وناراحتی های موجود در همدان به آن شهر باز نگردد که آیت الله حکیم در جوابش نوشت:

« جناب مستطاب،عماد الاعلام،حجت الاسلام آقای میر اسدالله مدنی-دامت برکاته:

پس از ابلاغ سلام انشاءالله تعالی مشمول عنایت خاصه ی حضرت بقیه الله – ارواحنا فداک خواهید بود. بر مندرجات مرقوم عالی اطلاع حاصل راجع به امتناع حضرت عالی از مسافرت به ایران با وجود احتیاج شدید مؤمنین به تبلیغ وارشاد خسارت عظیمی بر دنیای تبلیغ خواهد بود. امید است که عزم خودرا برای مسافرت جزم نموده پس از ادای وظایف دینی در ایران به زودی به نجف اشرف معاودت نموده که به تدریس واشتغالات دینی خود ادامه دهید وما به ایران مکاتیبی نوشته ووادار کردیم که نگرانی های حضرت عالی رفع شود.

ایدکم الله سددکم والسلام علیکم ورمحه الله وبرکاته

محسن الطباطبایی الحکیم 1385»

بنابر این شهید مدنی با دستور آیت الله حکیم به ایران بازگشت.

 

Madani15

شهید مدنی بعد از مراجعت به کشور فعالیت های سیاسی تبلیغی خود را گسترش داد وبا ایراد سخنرانی های افشاگرانه به مبارزه علیه رژیم پرداخت. به نظر می رسد مأموریت آیت اله مدنی در سفر به کشور کوتاه مدت بود ووی در زمینه ی هدفی خاص به کشور وارد شد. چرا که علی رغم ایراد سخنرانی ها وبرگزاری جلسات منظم سیاسی تحت پوشش اقدامات مذهبی وبه طور حتم بعد از انجام دادن مأموریت محوله تقاضای صدور گذرنامه برای خروج از کشور کرد. ساواک همدان وساواک مرکز که پیش تر صدور هر گونه مجوز خروج از کشور را برای وی صادر نکرده بودند،این بار شدید تر از پیش اعمال ورفتار وی را تحت نظر قرار دادند وتأکید کردند که نه فقط از صدور هر گونه مجوزی برای خروج از کشور به وی خودداری شود بلکه تأکید کردند که چون احتمال دارد به صورت غیر قانونی از کشور خارج شود بنابر این باید تمام حرکاتش تحت کنترل دقیق باشد؛ که این امر سبب شدسخت گیری ها علیه وی شدید تر شود واز منبر رفتن وی درهمدان جلوگیری شود. مأمور ساواک درباره ی اقدامات ودرخواست صدور گذرنامه به مرکز چنین گزارش می دهد :

« نامبرده ی فوق یکی از روحانیون سرسخت ومخالف دولت بوده وبیشتر اوقات با استفاده از منبر مساجد قرای اطراف همدان، اظهارات خلافی علیه دولت واوضاع روز بیان داشته، بدین واسطه عده ای از مخالفین اوضاع به مناسبت اینکه با دولت علم مخالفت برافراشته ، خانه ای به مبلغ 40000 تومان به عنوان پاداش برای وی خریداری نمودند. ولی چون از منبر رفتن وی در همدان جلوگیری شد از این جریان ناراضی است ومدتی است در مسافرت است ووی قصد اقامت در عراق را دارد وچندی قبل به منظور مسافرت به عراق تقاضای صدور گذرنامه وپروانه ی خروج کرد؛ولی با تقاضای وی موافقت نشد. ولی مشارالیه به طور قاچاق از مرز آبادان خارج ومجددااز طریق مرز خسروی(کرمانشاه) به ایران مراجعت کرد.بایستی از صدور پروانه به نام وی خودداری نمایند. »

شهید مدنی که با ممانعت رژیم برای خروج از کشور مواجه شده بود به تهران رفت تا شاید بتواند گذرنامه تهیه کند که در این راه هم ناکام بود. بنابر این به قم رفت وبا علمای آن شهر دیدار کرد وسپس به همدان بازگشت. یکی از دلایل مخالفت شدید ساواک وشهربانی از صدور گذرنامه ارتباط وی با امام (ره) بود که به عراق تبعید شده بود. در گزارش شهربانی همدان درباره ی درخواست وی ارسال کرد، قید کرد که:

« نامبرده از طرفداران آقای خمینی است ودر فعالیت است. چنانچه گذرنامه ی او تجدید ویا صادر شود به عراق مسافرت وبا آقای خمینی ملاقات خواهد کرد.»

زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (5)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31