براساس گزارش نهادهای امنیتی شهرستان سرباز در استان سیستان‌وبلوچستان، روز جمعه مورخ 30دی1390 یکی از روحانیون اهل تسنن به‌نام مولوی جنگی‌زهی و همراه سرنشین خودرو وی، به‌نام سلیمان کوهساری در یک هجوم تروریستی شهید می‌شوند. این حادثه در ساعت 17 در رودخانه سرباز از توابع روستای ریس‌آباد و روستای حاجی‌آباد اتفاق می‌افتد.
بنابر روایت شاهدهای عینی، هنگامی که مولوی جنگی‌زهی با شهید کوهساری در این مسیر به سمت جاده و روستای خودشان می‌روند، قاتلین در پشت درخت نخل کمین می‌زنند و زمانی که خودرو به آن‌ها می‌رسد غافل‌گیرانه از پشت درخت بیرون می‌آیند و با سلاح کلاشینکف از سمت چپ بر روی خودرو رگبار می‌بندند. وقتی خودرو از آن‌ها عبور می‌کند از پشت هم تیراندازی می‌کنند. هنگامی‌که شاهد اصلی صحنه می‌خواهد به خودرو نزدیک شود قاتلان، آن‌ها را تهدید به کشتن می‌کنند که آن‌ها به‌طرفِ رودخانه فرار می‌کنند. سرنشینان خودرو چنددقیقه‌ای زنده بوده‌اند که دوباره تروریست‌ها از سمت چپ خودرو شلیک می‌کنند و به‌سمت روستا و کوه‌های اطراف متواری می‌شوند. در این حادثه 27 گلوله به جلو، بغل و شیشه عقب خودرو شلیک میشود.
حدود سه ماه بعد اعضای شبکه تیم ترور شناسایی و همگی بازداشت می‌شوند. عوامل ترور اعتراف می‌کنند که از مدت‌ها قبل برای اجرای این ترور برنامه‌ریزی کرده و جلساتی در منزل یکی از مولوی‌های اهل تسنن منطقه برگزار می‌کرده‌اند.
هادی آبادیان[متهم]: «بحث ترور مولوی جنگی‌زهی برای اولین‌بار در خانه مولوی عبدالله ملازاده، امام‌جمعه بخش پارود مطرح شد. من به همراه پدر و برادرم و جابر آبادیان و دامادهای مولوی عبدالله ملازاده هم آنجا نشسته بودیم که ایشان من را قانع کرد که در این جریان فیلمبرداری کنم. من هم از همه‌جا بی‌خبر و از روی غفلت فیلمبرداری را انجام دادم و قرار شد صحبت‌های بیشتر را در راسک منزل مولوی نقشبندی انجام دهیم.»
جواد آبادیان[متهم]: « قبل از اینکه ترور صورت بگیرد مولوی نقشبندی گفته بود که این کار را باید انجام بدهید چرا که مولوی جنگی‌زهی در شهرستان دودستگی انجام می‌دهد. همین شد که من حرف مولوی‌ها را قبول کردم. کم‌کم کارهای تعقیب را انجام دادیم تا رسیدیم به زمان ترور و ترور را انجام دادیم.»
نحوه انجام ترور بر اساس اقرارهای متهمین
جواد آبادیان: «من و جابر سوار موتور بودیم و من راننده موتورسیکلت بودم.»
جابر آبادیان: «در مسجدجامع جلسه گذاشته بودند. جلسه که تمام شد مولوی جنگی‌زهی از مسجد بیرون آمد. ما با موتور پشت سرش حرکت کردیم.»
گل‌محمد بلیده‌ای: «من، نظام ملازاده، جواد و جابر بودیم که از آنجا با موتور به‌طرف رستوران رفتیم.»
جابر آبادیان: «مولوی جنگی‌زهی و همراهش بعد از رستوران به‌سمت روستا حرکت کردند. پدرم به همراه دو برادرم هادی و عبدالله سوار ماشین پژو بودند که ما زودتر حرکت کردیم.»
گل‌محمد بلیده‌ای: «کنار رودخانه ایستادیم. ماشین آمد و بچه‌ها اسلحه‌ها را از ماشین تحویل گرفتند و یک کلت و کلاش به نظام، یک کلاش به جابر، یک کلت کمری به جواد و یک کلت کمری هم به من دادند.»
هادی آبادیان: « جابر اسلحه را برداشت و در مکان مناسبی مستقر شد. وقتی ماشین مولوی جنگی‌زهی آمد جابر و نظام جلوی آن‌ها ظاهر شدند.»
گل‌محمد بلیده‌ای: «جابر آبادیان شلیک کرد طرف ماشین مولوی جنگی زهی. ماشین مولوی جنگی زهی رفت طرف سربالایی و از حرکت وایستاد.»
جابر آبادیان:«من از پشت سر به‌طرف مولوی جنگی‌زهی شلیک کردم.»
جواد آبادیان: «من هم دوباره به‌طرف مولوی و شاگردش کوهساری تیراندازی کردم بعد هم تفنگ‌ها و دوربین را تحویل پدرمان دادیم و از آنجا به روستایمان آمدیم.»
مولوی مصطفی جنگی‌زهی، 57 ساله، از علمای بانفوذ اهل تسنن در منطقه شهرستان سرباز و امام‌جمعه شهر راسک در استان سیستان‌وبلوچستان و همچنین امام‌جماعت مسجد خضراء، قربانی اصلی این ترور فعال بوده است.
اقدامات مولوی جنگی‌زهی در شهرستان سرباز را می‌توان در دو شاخه مذهبی و خدماتی خلاصه نمود. وی در عین حال که مدرّس علوم دینی و مبلّغ مذهب سنی بود ولی به موضوع وحدت همه مذاهب اهتمام می‌ورزید. او اهل تسنن و از بلوچ‌های این منطقه بود و برای وحدت مسلمانان و بهبود زندگی مردم تلاش می‌کرد. وی پیوسته با فرماندار شهرستان سرباز همکاری می‌کرد.
احمدرضا ریگی، فرماندار شهرستان سرباز: «مولوی جنگی‌زهی شخصیت بسیار بارزی داشتند و از جمله انسان‌هایی بودند که برای وحدت اسلامی و ارتباط خوب مردم و مسئولین خیلی فعالیت و تلاش می‌کردند. هر زمان که به ما مراجعه می‌کردند سعی و تلاششان این بود که باری از دوش مردم برداشته شود بدون اینکه چشمداشت و نیت مادی داشته باشند.»
مولوی جنگی‌زهی، مدرس علوم دینی، سال‌ها الگوی دانش‌آموزان در مسجد حاجی‌آباد بود.
محمد حنیف، دانش‌آموز مولوی جنگی‌زهی: «هر کسی به نحوی در اینجا از ایشان درس یاد می‌گرفت؛ یعنی مولوی جنگی‌زهی برای تمام مردم روستا معلم اخلاق بودند. من دو سال خدمت ایشان در مسجد درس خواندم و خواندن قرآن را از ایشان یاد گرفتم.»
در حال حاضر، حافظ محمد جانشین مولوی جنگی‌زهی امام‌جماعت مسجد حاجی‌آباد فعالیت‌های او را ادامه می‌دهد.
حافظ محمد سلیم، امام جماعت روستای راسک: «مردم راسک با او خیلی صمیمی بودند که ما فکر نمی‌کردیم کسی با او چنین برخوردی بکند. او با کسی دشمنی و خصومتی نداشت.»
گل‌محمد بلیده‌ای، دیگر عضو این گروه تروریستی است که در بازداشت به سر می‌برد و او علی‌رغم سرشناس‌بودن مولوی جنگی‌زهی، مدعی است که هیچ شناختی نسبت به ایشان نداشته است!
گل‌محمد بلیده‌ای: «من اصلاً مولوی جنگی‌زهی را نمی‌شناختم؛ یعنی به‌خداقسم نمی‌شناختم چه کسی هست و چه کسی نیست و قبلا او را ندیده بودم.»
خانه مولوی جنگی‌زهی، خانه‌ای است کوچک در روستای حاجی‌آباد در جنوب شرق ایران. قبایل سنی و شیعه بسیاری مثل فارس و بلوچ در این منطقه ساکن هستند. نزدیکی این منطقه با مرز پاکستان، این قسمت از ایران را تبدیل به منطقه‌ای برای برخی گروه‌های افراطی کرده که تحت تأثیر مراکز وهابیت در پاکستان هستند. گروه تروریستی جندالله مظهر روشن این نوع از رادیکالیسم است.
مولوی جنگی‌زهی برای افزایش آگاهی مردم و جلوگیری از اشاعه تفکرات افراطی در بین روحانیون سنی و شیعه تلاش می‌کرد.
عبدالقادر جنگی‌زهی، برادر مولوی جنگی‌زهی:
« همانطور که اسمش ایشان را «شهید بصیرت» گذاشتند به مسائل روز و مسائل نظام و انقلاب آگاهی داشتند و عالم آگاهی بودند. چون مردم را به نظام، انقلاب، وحدت و یکپارچگی دعوت می‌کرد، آن‌ها متوجه شده بودند که ایشان مردم را به وحدت و یکپارچگی فرا می‌خواند و بین مردم محبوبیت پیدا کرده و حرفش تاثیرگذار است و آن‌ها حسود بودند و چشم نداشتند که او را ببینند.»
حسادت می‌تواند انسانیت و کرامت را نابود می کند. یک روحانی کشته شده است. روشی که مولوی جنگی‌زهی کشته شده و شدت این حادثه بسیاری از دانش‌آموزان او را شوکه کرده است.
محمد حنیف، دانش‌آموز مولوی جنگی‌زهی: «اصلاً به فکرم خطور نمی‌کرد که ماشین را به رگبار ببندند و شهید را به این حالت دربیاورند که هم خودش و همراهش را متلاش کنند و ماشینش را از بین ببرند. وقتی ما آنجا رفتیم دیدیم کار از کار گذشته.»
محمد جنگی‌زهی، برادرزاده مولوی جنگی‌زهی:
«وقتی من جنازه را دیدم، گفتم این که با همه مردم خوب بود، اخلاقش خوب بود، مردم‌دار بود و همیشه با مردم بود چرا او را زدند؟ این چه کسی بوده؟ می‌دانستم مردم اورا نزدند؛ یکی بود که دشمن مردم هم بود.»
درباره عاملان پشت پرده ترور مولوی جنگی‌زهی گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد؛ برخلاف بمب‌گذاری‌ها یا حملات انتحاری قبلی که توسط عوامل انتحاری انجام می‌شد این اولین ترور در نوع خود بود که شخصی توسط گروه‌های افراطی منطقه مورد حمله قرار می‌گرفت. مولوی الله‌بخش رئیسی می‌گوید: « مولانا جنگی‌زهی عملی مرتکب نشده بود که در این منطقه او را ترور کنند و این عمل، عملی سنگین است و در منطقه ما تابه‌حال رایج نبوده است. شاید در جمعی می‌آمدند و کمربند انتحاری را منفجر می‌کردند ولی اینکه شخصی را داخل روستا ترورکنند، کاری حرفه‌ای است. حالا از طرف چه سازمان و چه اشخاصی بوده والله اعلم.»
عوامل ترور مولوی جنگی‌زهی متعلق به یک شبکه خانوادگی تروریستی هستند، حالتی که به‌خاطر نگرانی‌های امنیتی به‌ندرت رخ می‌دهد. ملک‌محمد آبادیان سرکرده این گروه از جانب مولوی فتحی‌محمد نقشبندی برای ترور مولوی جنگی زهی مأمور شده بود. وی موضوع را با دو فرزندش، هادی و جواد، در میان می‌گذارد. جواد موظف میشود مولوی جنگی‌زهی را بکشد و هادی باید از عملیات فیلمبرداری کند.
جابر آبادیان، برادرزاده ملک‌محمد متهم به شلیک به‌سوی مولوی جنگی‌زهی، نظام‌الدین ملازاده، برادرزاده همسر ملک‌محمد و گل‌محمد بلیده‌ای، برادرزن ملک‌محمد و راکب موتورسیکلت عملیات دیگر اعضای این گروه تروریستی هستند.
گل‌محمد بلیده‌ای: «دامادمان، ملک‌محمد آبادیان به من گفت با تو کاری دارم و از من خواست که با موتور شخصی را تعقیب کنم و گفت ده‌میلیون تومان به تو پول می‌دهم. گفتم فکرهایم را می‌کنم و خبر می‌دهم. بعد از سه‌چهار روز قبول کردم.»
دلایل متنوعی می‌تواند پشت ترور مولوی جنگی‌زهی باشد. انگیزه طراحان اصلی و عوامل این حمله تروریستی از جهات گوناگون تفاوت‌های زیادی دارند. اختصاص مقدار پولی برای ترور مولوی جنگی‌زهی، موجب گردید تا شبکه‌ای از خویشاوندان به‌وجود آید. تحقیقات نشان می‌دهد که مولوی نقشبندی در سفری که به یکی از کشورهای حوزه خلیج‌فارس داشته، نقشه ترور مولوی جنگی‌زهی را مطرح و برای از میان‌برداشتن او که یکی از رقبایش بود مبلغی بالغ بر نیم‌میلیون دلار تقاضا می‌کند و تجارت سودآوری انجام می‌دهد که برای اعضای گروه هم وسوسه‌انگیز است.
نظام‌الدین ملازاده: «ملک‌محمد آبادیان، شوهرخاله‌ام به من پیشنهاد ترور مولوی جنگی‌زهی پیش‌نماز مسجد سرباز را داد و گفت 150میلیون تومان به تو می‌دهم. من هم قبول کردم و مولوی جنگی‌زهی را ترور کردیم.»
گل‌محمد بلیده‌ای: «سه روز قبل از ترور 25میلیون تومان گرفتیم بعد هم 25میلیون تومان روز ترور گرفتیم.»
گرچه برخی از اعضای گروه فکر می‌کردند ترور مولوی جنگی‌زهی می‌تواند آن‌ها را به بهشت برساند.
جابر آبادیان: من به دو علت در ترور مولوی جنگی‌زهی شرکت کردم: علت اول؛ دایی‌ام به من گفت اگر مولوی جنگی‌زهی را بکشیم، ثواب دارد و به بهشت می‌رویم. علت دوم؛ به‌خاطرِ پول. مرحله اول 400 هزار تومان دادند، بعد 25میلیون تومان و بعد 100 میلیون تومان.
سلیمان کوهساری هم در این حمله تروریستی قربانی شد. او مردی 57ساله از روستای حاجی‌آباد بود که در دکه‌ای نزدیک رستوران گلها کار می‌کرد.
اسماعیل کوهساری: «پدرمان اول کشاورز بود. کار کشاورزی برایش سخت بود لذا دکه‌ای نزدیک رستوران درست کرد که خرج و مخارج زندگیش را تأمین کند. بیسکوییت، کیک و پفک می‌فروخت. با فرزندانش و مردم این منطقه خوب بود. مولوی جنگی‌زهی هروقت می‌خواست برود خانه پدرم را سوار می‌کرد و هر وقت از راسک بر می‌گشتند دوباره سوارش می‌کردند و به خانه می‌آوردند.»
سلیمان کوهساری دومین نفری است که در حمله به اتومبیل مولوی جنگی‌زهی پس از اینکه از ناحیه سر جراحت برداشت جان خود را از دست داد. خبر شهادت او برای خانواده‌اش تکان دهنده بود.
حمیرا کوهساری: «من هروقت قرآن می‌خوانم به یاد پدرم می‌افتم. مدرسه‌ام کنار قبرستانی استکه او دفن است. همیشه آنجا می‌روم و گریه می‌کنم. به‌یادِ پدرم هستم ولی باورم نمی‌شود که پدرم شهید شده است.»
هرچند برای این شبکه خانوادگی تروریست‌ها کشتن انسان‌های بی‌گناه به‌سادگی یک اشتباه قلمداد میشود!
گل‌محمد بلیده‌ای: «آن‌ها هدفشان ترور مولوی جنگی‌زهی بود؛ به او تیر زدند به نفر دوم[شهید سلیمان کوهساری] هم تیر خورده!»
دومین و بی‌سابقه‌ترین ویژگی این حمله ترویستی کشتن یک روحانی سنی‌مذهب به‌دست یک گروه مزدور سنی است.
قاتلین مولوی جنگی‌زهی عضو یک گروه افراطی قتالی‌وهابی هستند که چند سال پیش در حملاتی مشابه ماموستا برهان عالی و ماموستا شیخ الاسلام، دو روحانی اهل تسنن غرب ایران را به شهادت رساندند.
افراطیون وهابی بر اساس تفکرات القاعده افراد بسیاری را در ایران کشته‌اند. عبدالمالک ریگی، سرکرده گروه تروریستی جندالله بسیاری از سنی‌های بلوچ استان سیستان‌وبلوچستان را به‌شهادت رساند. او در مدارس وهابیت در پاکستان درس خوانده بود. مولوی جنگی‌زهی از آن روحانیونی بود که فعالیت‌های ریگی را پس از دستگیری‌اش محکوم کرده بود.
شهید مولوی جنگی‌زهی: مسئله اینجاست که شما قتل و کشتار آن همه افراد بی‌گناه را چطور توجیه می‌کنید؟ بعد مسئله بعدی اینجاست که چرا فتوای علمای پاکستان و هند و مصر و عربستان و جهان اسلام را علیه اسرائیل به‌کار نبردید و علیه اسرائیل قیام نکردید؟!
ریگی: خب جواب واضح است. شما تمام این سؤالات را از یک بعد دیگر مطرح کردید و بزرگواران از بعد دیگر مطرح کردند. من اشتباه و سطحی‌نگری کردم.
این در حالیست که مولوی نقشبندی متهم اصلی قتل مولوی جنگی‌زهی، چند سال قبل‌تر اقدامات ریگی را مغایر اخلاق و اسلام دانسته بود.
مولوی نقشبندی: این حرکت مشخص است که آدمکشی و عملیات تروریستی است. شما چطور به این سادگی باور کردید میشود انسان‌های بی‌گناه را کشت؟
