در ماجرای اعتراض تعدادی از مردم شهرستان لردگان در استان چهارمحالوبختیاری یکی از اعضای خانواده شاپور بختیار، نخستوزیر معدوم رژیم طاغوت، دستگیر شده است.
غائله لردگان زمانی برپا شد که عدهای از مردم روستای چنارمحمودی این شهرستان در اعتراض به یک مشکل بهداشتی به اعتراض پرداختند و عدهای از عناصر فرصتطلب و آموزشدیده تلاش کردند این اعتراض مسالمتآمیز را به حاشیه کشیده و با سوءاستفاده از این موج، اقدامات خرابکارانهای در سطح شهرستان انجام دهند.
این غائله خیلی زود ردپای عناصر ضدانقلاب را نمایان کرد. یک موضوع بهداشتی و داخلی، خیلی زود ضریب سیاسی پیدا کرد و در فضای مجازی با حربه قومیتی و بهکارگیری اکانتهای فیک دارودسته رجوی و حامیان پهلوی جرقه آشوب زده شد. این جریانات به خیال خام آمادهبودن شرایط برای رادیکالشدن اوضاع، بهصورت میدانی وارد عمل شده و به اعزام مزدور دست زدند؛ غافل از آنکه ماجرا با دستگیری عدهای از لیدرهای اغتشاشات خیلی زود برای مردم روشن خواهد شد. این سادهلوحی تا جایی بود که یک خردهجریان منحلشدۀ ضدانقلاب، عناصری را از خارج کشور برای جهتدادن به اعتراضات مردم با هویت جعلی به داخل اعزام کرده است.
استاندار چهارمحالوبختیاری در مصاحبه با رسانهها از دستگیری یک عنصر وابسته به ضدانقلاب در آشوب لردگان خبر داد. یک منبع آگاه در این باره گفت: «در ماجرای اعتراض تعدادی از مردم شهرستان لردگان در استان چهارمحالوبختیاری یکی از اعضای خانواده شاپور بختیار، نخست وزیر معدوم رژیم طاغوت، دستگیر شده است. فرد دستگیرشده اصالتاً اهل چهارمحالوبختیاری است، اما مقیم خارج از کشور بوده که با هویت جعلی وارد کشور شده و با هوشیاری دستگاههای امنیتی در لردگان چهارمحال و بختیاری بازداشت شد.» این منبع افزود: «این شخص در ماجرای اعتراض مردم لردگان نسبت به شیوع ویروس HIV در یکی از روستاهای شهرستان لردگان، نقش لیدر را داشته و به کمک تعدادی از همراهان خود سعی در منحرفکردن اعتراضات مردمی داشت.»
بختیار کیست؟
شاپور بختیار در سال ۱۲۹۴ در منطقۀ چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. او نوۀ صمصامالسلطنه بود که در سالهای پس از مشروطه دو بار به نخستوزیری رسید. دکترای حقوق بینالملل خود را از دانشگاه سوربن فرانسه گرفت و در زمان نخستوزیری دکتر مصدق، معاونت وزارت کار را به عهده داشت. بعد از کودتا، بههمراه چند تن از جمله مهندس بازرگان در تشکیل کمیتهای سرّی با نام نهضت مقاومت ملی همکاری کرد.
بهدنبال ناکامی رژیم شاه در برنامۀ مهار انقلاب اسلامی که با تغییر سیاستها و کابینهها همراه بود، شاپور بختیار، نخستوزیری را پذیرفت. او با وجود طردشدن از سوی جبهۀ ملی، کابینۀ خود را در ۱۶دی۱۳۵۷ به شاه معرفی کرد. پس از قطعیشدن نخستوزیری بختیار، امامخمینی واکنش صریح و قاطعی از خود نشان داد و دولت او و مجلسین را غیرقانونی خواند. در روز ۲۲بهمن۱۳۵۷ با اعلام بیطرفی ارتش، شورای فرماندهی نیروهای مسلح دولت ۳۷روزۀ بختیار را ساقط کرد و عمر رژیم شاهنشاهی به پایان رسید. بختیار پس از فرار از کاخ نخستوزیری، حدود ۶ ماه در خانۀ یکی از آشنایان خود مخفی شد و سپس با گذرنامۀ جعلی و تغییر قیافه از ایران خارج شد و به اروپا گریخت.
سابقه خیانتهای گروه بختیار
بختیار پس از فرار از کشور، گروهی موسوم به «سازمان نقاب» (نجات قیام ایران بزرگ) تشکیل داد. سازمان نقاب ۳ شاخه اصلی داشت. شاخۀ نظامی بهسرکردگی بنیعامری شامل خود او، ستوان رکنی، آیت محققی، سعید مهدیون، هادی ایزدی، حسن گوهری، کورس آذرتاش و یکی از فرماندهان شهربانی بود. از همین گروه با عنوان «شاخۀ نظامی گروه بختیار» یا «نهضت مقاومت ملی» نام برده میشود.
این گروه قصد اجرای کودتایی به نام «نقاب» داشتند که بعدها بهنام پایگاه هوایی شهید نوژۀ همدان، با نام «کودتای نوژه» معروف شد. کودتای نقاب را در ابتدا کمیتهای مرکزی شامل بنیعامری، شیبانی، قادسی و تیموری رهبری میکردند. بعدها سیروس ادیب از حزب ایران و یحیی فیروزی و مهران کلبادی از دوستان خادم، به این کمیتۀ مرکزی پیوستند. قرار بر این بود که در روزهای منتهی به ۱۸تیر۱۳۵۹ (روز آغاز کودتا) شورشهایی در نقاط مختلف ایران شکل بگیرد تا تمرکز نیروهای انقلاب اسلامی بر تهران مخدوش شود. این کودتا تنها ساعاتی قبل از اجرا از طریق یکی از خلبانان ارتش که بنا بود در آن مشارکت داشته باشد لو رفت و با دستگیری تمامی سرکردگان و عناصر اصلی کودتا در شب 19تیر1359 به شکست انجامید. گروه نظامی بختیار پس از این شکست بزرگ تلاش کرد تشکیلات خود را از طریق انجام عملیاتهای تروریستی، بمبگذاری و همافزایی با سایر گروهکها زنده نگه دارد؛ اما پس از مدتی با دستگیری باقیمانده اعضایش از هم پاشید.
سئوالی که اکنون و پس از دستگیری یکی از بستگان نزدیک بختیار در دل اغتشاشات به ذهن میرسد این است که آیا این گروه قصد بازسازی تشکیلات خود را دارد؟