رؤیای آمریکایی؛ دستکش چرمی بر روی مشت چدنی

Moshtechodani

آمریکائی‌ها زاده رؤیا هستند. رؤیا در آمریکا مأوا داشته است. از موقعی که مارتین لوترکینگ (1) در پارک ملی واشنگتن به اجتماع میلیونی طرفدارانش گفت: «من رؤیایی دارم.» از زمانی که «تد کندی» (2)، پس از مرگ برادرش، رئیس‌جمهور ساقط‌شده آمریکا، گفت: «رؤیا زنده است، رؤیا هرگز نخواهد مرد.» از هنگامی که سناتور جوانی از «ایلینویز» (باراک اوباما) درباره رؤیاهای پدرش نوشت.

رؤیا روایت سیاسی غالب در آمریکایی است که مذهب ملی‌ آن‌ها سکولار است. رؤیای آمریکا معنای زندگی سیاسی آن را تفسیر می‌کند. هویت سیاسی آمریکا در رؤیا به‌سر می‌برد. این رؤیا با داستان بکرزایی ملتی بزرگ در دنیایی جدید آغاز می‌شود که منتظر است با لمس انگشتان نجات‌دهنده بیدار شود. قهرمان‌های آمریکا در سفری حماسی پا به قاره‌ای جدید گذاشته و در آن مستقر شدند. پدران مؤسس ایالات‌متحده، قدیسین سکولار و آدم‌های جادویی یک دموکراسی جدید و به تبع آن کاوشگران و استعمارگران به‌دنبال سرزمین‌های جدید بودند.

«توماس جفرسون» (3) اعلامیه استقلال ایالات‌متحده را نوشت که به آمریکائی‌ها می‌گوید آن‌ها شهروندان یک ملت بزرگ هستند که خالقشان به آن‌ها حقوق سلب‌ناشدنی مشخصی، ازجمله زندگی، آزادی و جست‌وجوی خوشبختی عطا کرده است. مجسمه آزادی با شعری که «اما لازاروس»(4) بر آن حک کرده است، پیشاپیش به استقبال پناهندگان‌به‌آمریکا می‌رود: «خستگی‌ات را به من بده، فقرت را و مردمت را که در حسرت تنفس در فضای آزادی به‌سر می‌برند.»

آیا پدران مؤسس، حسرت می‌خورده‌اند که مردم در فضای آزادی تنفس کنند؟ بنیان‌گذاران آمریکا اشراف زمین‌دار و بازرگان‌هایی بوده‌اند که قصدشان تأمین امنیت غنائم و آزادی‌های خودشان و وارثانشان بوده است. جان و مال و شرافت مقدسی که بسیاری از امضاکنندگان اعلامیه استقلال وعده آن را داده بودند، بر پایه بردگی، برده‌داری و کار اجباری بنا شده است که ارکان انسانی عمارت‌های خصوصی و مزارع و جمهوری تازه‌تأسیس ایالات‌متحده به‌منظور تأمین امنیت آن‌هاست. بسیاری از مهاجرینی را که با هزاران امید و آرزو به آمریکا مهاجرت کرده بودند در «الیس آیلند»(5) به وطن‌هایشان بازگرداندند. بقیه مهاجرین که به آن‌ها اجازه دادند از دروازه‌های جادویی وارد آمریکا شوند، به‌جای سرزمینی که در رؤیا تجسم کرده بودند، با جهان اصالتِ نفاق روبه‌رو شدند. در رقابت خشن برای بقا در آن سرزمین، بعضی از پناهندگان از پا درآمدند و برخی دیگر خسته و سرافکنده به وطن قبلی خود بازگشتند.

در حقیقت کشور آمریکا با بی‌عدالتی و خشونت ایجاد و بر پایه آن تثبیت شده است. آبراهام لینکلن(6) در دومین نطق مراسم تحلیفش هشدار می‌دهد:
 «اگر خواست خدا بر این باشد که آفت جنگ ادامه یابد و تمام ثروت انباشت‌شده با کار بی‌مزد انسان‌های زنجیرشده طی 250 سال از بین برود و بهای هر قطره خون جهیده از زیر شلاق با ریزش خون دیگری زیر شمشیر پرداخت شود، به همان شکلی که 3‌هزار سال پیش از این گفته شده است، باوجوداین‌ باید گفت که تصمیمات پروردگار همیشه و برای همه عادلانه است.»

نه «جنگ داخلی» (7)، نه «بازسازی» (8) و نه «جنبش حقوق مدنی» (9) سال 1960، تناقضِ ادامه خشونت و بی‌عدالتی در سایه دموکراسی آمریکایی را حل نکرد. اعدام بدون محاکمه سیاه‌پوستان در جنوب آمریکا در قرن بیستم هم ادامه پیدا کرد. درد اعدام‌شوندگان به همان اندازه خرسندی اعدام‌کنندگان آزاردهنده است. نکته دردآور دیگر ادامه حمایت نیروی پلیس جنوب آمریکا از سیاست تفکیک نژادی هم‌زمان با کشتار سیاه‌پوستان است. می‌توان گفت کشتن وحشیانه جوانان سیاه‌پوست ضامن نظم سیاسی سلطه‌گر و سلطه‌پذیر بود. 

رؤیای دموکراسی ملی آمریکا متضمن رؤیای صلح بین‌المللی است. کشوری صاحب آزادی و برابری در داخل مرزها، برخوردار از انزوای شکوهمند قاره‌ای که به درگیری‌های بین‌المللی ورود نمی‌کند. ولی واقعیت چیز دیگری می‌گوید: توسعه امپراتوری آمریکا از یک جزیره به قاره و کل جهان؛ بدین ترتیب، ایالات‌متحده از اتحاد شکننده جوامع مستقل به ابرقدرتی تبدیل می‌شود که درگیر جنگ ثابت و دائمی است. درگیری‌های مسلحانه ابتدایی علیه قبایل بومی شمال شرق آمریکا به مرزگشایی‌های مداوم در غرب و جنگ آمریکامکزیک و عملیات نظامی علیه کشورهای قاره آمریکا توسعه پیدا کرد. اردوکشی‌های نظامی آمریکا در جریان جنگ جهانی اول و دوم و «جنگ سرد» (10) بخشی از پروژه گسترش قوای نظامی ایالات‌متحده از قاره آمریکا به کل جهان بود. در قرن بیستم با بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در 6 و 9آگوست1945 (15 و 18مرداد1324)، دامنه مداخله نظامی آمریکا، حتی تا گوشه و کنار سرزمین‌های دوردست امتداد یافت.

در قرن بیست‌ویکم، آمریکا ارزش‌های دموکراتیک (!) خود را از طریق سیاست خارجی زورمند به کشورهایی مانند عراق و افغانستان ارسال کرد. کشته و متلاشی‌شدن آدم‌ها در این مناطق نماد دلاوری و سوغات سفر ماجراجویانه‌ای است که بر شب تاریک روح آمریکا طنین انداخته است.

جهانی‌سازی آمریکایی با رؤیای آزادی و هم‌گرایی جهانی آغاز می‌شود و به «جنگ جهانی علیه ترور» تغییر می‌یابد. رؤیای آمریکا، مأموریت الهی، استثناگرایی و عظمت آن، اشتیاق این کشور را برای گسترش هرچه بیشتر جاه‌طلبی‌هایش توضیح می‌دهد؛ هرچند در زوایای پنهان جهانی‌سازی آمریکایی، میل شدید به سلطه را می‌توان دید. جهانی‌سازی در واقع غلبه بازارگرایی و روابط‌عمومی آمریکاست.

رؤیای آمریکا نرم‌کننده قدرت سخت آن است؛ دستکش چرمی بر روی مشت چدنی.

نویسنده: فرانسیس ای بیر

پینوشت:

Francis A. Beer، استاد بازنشسته علوم سیاسی دانشگاه کلرادو بولدر؛

  1. مارتین لوتر کینگ جونیور (به انگلیسی: Martin Luther King, Jr)، رهبر جنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان آمریکا. وی در 4آوریل1968 در شهر ممفیس ایالت تنسی آمریکا ترور شد.
  2. ادوارد کندی (به انگلیسی: Edward Moore «Ted» Kennedy )، معروف به تد کندی، سناتور دموکرات کنگره آمریکا و برادر جان‌اف‌کندی، سی‌وپنجمین رئیس‌جمهور ایالات‌متحدة آمریکا. وی از حامیان باراک اوباما، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا بود و در سال 2009 از دنیا رفت.
  3. سومین رئیس‌جمهور آمریکا و نویسنده اصلی اعلامیه استقلال ایالات‌متحده. توماس جفرسون از سال 1801 میلادی دو دوره متوالی چهارساله رئیس‌جمهور آمریکا بود. این زمان مصادف است با سال‌های 1179تا1187 هجری‌خورشیدی که طی آن فتحعلی شاه قاجار پادشاه ایران بود.
  4. Emma Lazarus، شاعرِ زن آمریکایی قرن نوزدهم، متولد نیویورک.
  5. جزیره‌ای در بندر نیویورک که دروازه ورود مهاجران به ایالات‌متحدة آمریکا بود.
  6. آبراهام لینکلن (به انگلیسی: Abraham Lincoln )، شانزدهمین رئیس‌جمهور ایالات‌متحدة آمریکا. وی اولین رئیس‌جمهور آمریکا از حزب جمهوری‌خواه بود.

جنگ سرد اصطلاحی است که به دوره‌ای از تنش‌ها، کشمکش‌ها و رقابت‌ها در روابط ایالات‌متحده، شوروی و هم‌پیمانان آن‌ها در طول دهه‌های 1940 تا 1990 اطلاق می‌شود. در طول این دوره رقابت میان این دو ابرقدرت در عرصه‌های گوناگون مانند اتحاد نظامی، ایدئولوژی، روانشناسی، جاسوسی ورزش، تجهیزات نظامی، صنعت و توسعه فناوری ادامه داشت. این رقابت‌ها پیامدهایی مانند مسابقات فضایی، پرداخت هزینه‌های گزاف دفاعی، مسابقات جنگ‌افزار هسته‌ای و تعدادی جنگ‌های غیرمستقیم به‌دنبال داشت.

  1. جنگ بین ایالت‌های آمریکا به رهبری آبراهام لینکلن از حزب جمهوری‌خواه و یازده ایالت جنوبی به فرمانروایی رئیس‌جمهور جفرسون دیویس که در سال‌های 1861 تا 1865 رخ داد.
  2. دوره تاریخی 1865 تا 1877 و بعد از جنگ داخلی آمریکا که جنوب بار دیگر به لحاظ سیاسی و اقتصادی بازسازی شد و به ایالات‌متحدة آمریکا بازگشت.
  3. جنبش حقوق مدنی بخشی از حرکت کلی‌تر اجتماعی به نام جدایی نژادی در ایالات‌متحدة آمریکاست که از سال 1955 با هدف ایجاد برابری میان سیاه‌پوستان و سفیدپوستان در ایالات‌متحدة آمریکا آغاز شد و در سال 1968 با تصویب قانون مدنی به سرانجام رسید.

مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان