تغییر نام زینب
سال 1347 در آبادان به دنیا آمد و نامش را میترا گذاشتند. هر چه بزرگتر میشد، اعتراضش نسبت به اسمش بیشترمیشد. یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد. آنجا خودش اعلام کرد که نامش را به «زینب» تغییر داده است.
لیست سیاه
روسری و مانتوی زینب پر از خاک بود، صورتش سرخ شده بود، مادرش با تعجب پرسید: «چیزی شده زینب جون؟ چرا اینقدر نامرتبی؟» زینب چیزی نگفت. خواهرش بغض کرده بود و گفت: «زینب و شخصی، اول حسابی با هم بحث کردند و بعد هم آن شخص با زینب درگیر شد.» مادر با تعجب پرسید: «کی؟» شهلا گفت: «نمیدونم کی. فقط بین حرفهاش از کمونیست و مجاهدین خلق دفاع میکرد و به امامخمینی توهین میکرد.» مادر دلش آشوب شد، سرش گیج رفت، اسم زینب وارد لیست سیاه منافقین شد.
دفتر
زینب جدولی در دفترش کشید. در ستون کنار دفتر 20 تیتر نوشت:
نماز اول
قرآن بعد از نماز
ورزش صبحگاهی
کمک به مادر و دیگران
دعا کردن
و ...
جلوی هر عبارت خانههای کوچکی کشید و بالای هر ستون یک تاریخ نوشت. دفترش را بست و روی جلد دفتر بزرگ نوشت «دفتر خودسازی زینب کمایی.» هر روز به خودش نمره میداد، او شده بود معلم خودش و چه معلم سختگیری بود.
برنامه صبحگاهی
دخترها با هم برنامه صبحگاهی فردا را آماده کردند. قرار شد مریم قرآن بخواند، زهرا معنی قرآن، سحر دکلمه و زینب هم یک شعر حماسی و انقلابی بخواند. فردا صبح همه سر صف حاضر بودند؛ ولی هیچکدام از دخترها حاضر به خواندن مطلبی نشدند.
دخترها گفتند: «از کمونیستهای مدرسه میترسیم. آنها تهدید کردند که بلایی سرمان بیاورند.» آن روز صبح همه برنامه صبحگاهی مدرسه را زینب تنهایی برگزار کرد. هم قرآن خواند، هم معنی قرآن، هم دکلمه و هم شعر انقلابیاش را خواند.
شهادت زینب
در اول فروردین سال 1361 هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد. منافقین او را با چادرش خفه کردند و به شهادت رساندند. پیکر پاکش بعد از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف شد. منافقین طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده سال داشت. او همراه با شهدای عملیات فتحالمبین(160 شهید) در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
منافقین به دانشآموزان هم رحم نکردند
همسرم بر اثر بمبگذاری منافقین در حرم به شهادت رسید