جمهوری اسلامی و چهار دهه مبارزه با تروریسم

2989 Footagemp4 Snapshot 0014 20190915 174249

بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی مردم ایران (که این روزها مصادف با بزرگداشت چهل و یکمین سالگرد آن است) می‌گذرد. چهل و یک سالی که با فراز و نشیب‌های بسیار، تالمات و نیز پیشرفت‌ها در عرصه داخلی و بین‌المللی توامان بوده است. این روزها فرصت مغتنمی است تا ضمن گرامی‌داشت آن حادثه عظیم به واکاوی رویدادهای چهاردهه اخیر، ارزیابی عملکردها و ارائه تحلیلی منصفانه، معقول و واقعی از حوادث در بستر زمان و با توجه به شرایط و اقتضائات خاص هر دوره پرداخته شود.

تجربیات تاریخی و پدیدارشناسی تحولی در مقیاس انقلاب، اهمیت توجه به مقتضیات زمانی و شرایط و محدودیت‌های موجود در دوران انقلاب و عصر پساانقلابی را یادآور می‌سازد. اصولا کالبدشکافی انقلاب‌های مهم سیاسی در جهان گویای سپری شدن دوره‌های زمانی پر فرازونشیب و گاها بحرانی تا دستیابی به ثبات، استقرار فضای عقلانی و ضابطه‌مند و پیاده‌سازی اهداف اصیل انقلاب است. به‌رغم تفاوت‌های بارز ماهوی و وجوه تمایز انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب‌های شناخته شده تاریخ از منظر اصول، اهداف و خواسته‌های انقلابیون، نمی‌توان منکر این واقعیت شد که به‌هرحال انقلاب‌ها ماهیتا از نظر ایجاد تحولات آنی و گسترده در کلیه ابعاد، بروز تغییرات بنیادین و شکل‌گیری کادرهای رهبری و مدیریتی جدید دارای شباهت‌هایی هستند که در غالب موارد دستیابی به اهداف و آرمان‌های اصیل و اولیه انقلاب و انقلابیون را موکول به گذشت زمان و بروز برخی تحولات می‌نماید.

در مجموع گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران فضای مناسبی را برای تحلیل عملکردها در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... در اختیار می‌نهد تا با ارائه تصویری درست و منصفانه از وضعیت، شناسایی نقاط ضعف و مزایا، نقشه راه آینده کشور در سال‌ها و دهه‌های آتی به‌درستی ترسیم گردد.

مجددا تاکید می‌گردد که در ارائه هر تحلیل تاریخی ضرورتا باید شرایط و اقتضائات خاص آن دوران در نظر گرفته شود. تحلیل تاریخی بدون در نظرگرفتن ظرف زمانی وقایع نابخردانه و بدور از واقعیت است.

یکی از حوزه‌هایی که در تحلیل تاریخچه انقلاب اسلامی لزوما باید مورد بررسی و تامل قرار گیرد و البته بر عملکرد سایر حوزه‌ها نیز تاثیرگذار بوده حوزه «امنیت عمومی» است که به‌طور مستقیم با جان و مال و امنیت شهروندان و مقامات کشوری مرتبط است. براین اساس ارائه تصویری واقع‌بینانه از عملکرد افراد و نهادهای انقلابی به‌ویژه در دهه اول انقلاب (تا اوایل دهه 70 شمسی) بدون درنظرگرفتن اقدامات ضدامنیتی و ترورهای گسترده ارتکابی توسط گروهک‌ها ناممکن است.

می توان با اندکی اغماض گفت که جمهوری اسلامی ایران در طول حیات چهل ساله خود هیچگاه در شرایط عادی و به دور از چالش‌ها و بحران‌های جدی نبوده است. از دوران ترورهای گسترده گروهک‌های مسلح تا جنگ تحمیلی 8 ساله گرفته تا هم اینک که سخت‌ترین و ظالمانه‌ترین تحریم‌های بین‌المللی علیه آن وضع شده است.

نهاد نوپای انقلاب بلافاصله پس از تشکیل و استقرار درگیر بحران درونی رویارویی تمام عیار گروهک‌های مسلح مخالف شد. موجودیت منحوسی تحت عنوان نابرازندۀ «مجاهدین خلق» با تسلیح و تقویت بازوهای مسلح خود و اعلام علنی جنگ، بسیاری از مقامات کشوری و لشگری و شهروندان بیگناه ایرانی را به کام مرگ کشانید. بمب‌گذاری در اماکن و تاسیسات راهبردی، ترور شخصیت‌های مهم و موثر انقلابی و اختلال در امنیت عمومی رهاورد این عداوت کور و شهوت قدرت سران منافقین بود. نهاد نوپای انقلاب در یک روز رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر خود را از دست داد. رئیس دیوان عالی کشور و ده‌ها تن از مقامات رده بالای کشوری و لشگری در روزی دیگر به شهادت رسیدند. جمهوری اسلامی در سه سال نخست شکل‌گیری خود با بحران‌های جدی ناشی از ترور رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و ریاست دستگاه قضایی خود مواجه گشت. چند ده نماینده پارلمان و برخی ائمه و خطبای جمعه به شهادت رسیدند. رئیس‌جمهور بعدی کشور (آیت‌الله سیدعلی خامنه ای) نیز طی یک عملیات تروریستی دچار مجروحیت شدید منتهی به نقص عضو شد. پیش از آن مرحوم هاشمی‌رفسنجانی یکی دیگر از چهره‌های اصلی انقلاب و عضو شورای انقلاب نیز در اثر اقدام تروریستی مجروح گردیده بود. بسیاری از چهره‌های ارزشمند و متفکر با سوابق انقلابی همچون عبدالکریم هاشمی‌نژاد و مرتضی مطهری که رهنمودهای‌شان می‌توانست در بارورسازی نهاد انقلاب و پیاده‌سازی اهداف و آرمان‌های اصیل انقلاب مغتنم باشد توسط گروهک‌ها به شهادت رسیدند.

وقایعی که هریک به‌تنهایی می‌توانست یک حاکمیت مستقر و باثبات را با چالش‌ها و بحران‌های عمیقِ بنیان‌برافکن مواجه سازد. گو اینکه در سال‌های بعد حقیقتا خلا وجود این چهره‌های مقبول سیاسی همچون شهیدان بهشتی، رجایی و باهنر و متفکران دینی همچون شهیدان مطهری و هاشمی‌نژاد تا حدود زیادی احساس شد.

در سال‌های جنگ تحمیلی اقدامات خائنانه این گروهک‌ها و به‌طور خاص گروهک منافقین در جبهه‌های نبرد و در کف خیابان‌ها با ترور شهروندان بیگناه، دستاوردی جز ایجاد نفرت عمیق و فراموش نشدنی برایشان در پی نداشت.

نتیجه این سبعیت و برادرکشی مزدوران رجوی و هم مسلکان‌شان بالغ بر هفده هزار شهید ترور (فارغ از قربانیان جنگ که مستقیما به‌دست مزدوران رجوی در جبهه‌ها یا در اسارتگاه‌های صدام شکنجه یا شهید شدند) است. خیانتی تاریخی که البته منحصر به سال‌های ابتدایی انقلاب نبود و در سالهای بعد (علاوه بر ترورهای هدفمند در قضایایی همچون ترور دانشمندان هسته‌ای با کمک عوامل موساد) در اشکال دیگری چون همکاری گسترده با موساد و نهادهای اطلاعاتی غرب در افشای اماکن و فعالیتهای هسته‌ای کشور، تلاش برای ایجاد اجماع جهانی و افزایش فشارهای بین‌المللی در قالب تحریم یا جنگ‌افروزی علیه ایران تداوم یافته است.

از سویی دیگر نیز در حال حاضر نیز با جریان‌های تروریستی تجزیه‌طلب و مسلح در مرزهای کشور مواجه هستیم، که تاکنون جان انسان‌های بیگناه زیادی را گرفته‌اند. امروزه گروهک‌های کمپ‌نشین کردی و جریان تجزیه‌طلب عربی در غرب کشور و گروهک‌های مسلح در مرزهای شرقی (به‌طورخاص مرز مشترک با پاکستان) بیش از هر زمانی از حمایت‌های تسلیحاتی و پروپاگاندای رسانه‌ای برخوردار گشته‌اند و بیش از هر زمانی بر طبل نفرت و تفرقه می‌کوبند. جلوگیری از رشد و گسترش این جریانات تجزیه‌طلب و ضدملی و مواجهه موثر و به‌هنگام و تامین امنیت نقاط مرزی نیز هم اینک به یک مساله محوری بدل گشته است.

به باور نگارنده در تحلیل نهایی، گرچه این اقدامات گروهک‌های تروریستی، طرد همیشگی آنان از سوی جامعه ایران را در پی داشت اما چنین اقداماتی لاجرم منجر به غبارآلودشدن محیط سیاسی در کشور، امنیتی شدن فضا و بروز مشکلات عدیده‌ای گردید که حرکت در مسیر اهداف و آرمان‌های انقلاب را با دشواری‌هایی مواجه ساخت. بی‌تردید تحلیل عملکرد افراد و نهادهای انقلابی در چهاردهه گذشته و به‌ویژه اواخر دهه 50 و دهه 60 شمسی بدون درنظرگرفتن اقدامات این گروهک‌ها و مخاطرات موجود در آن دوره ناصواب و به دور از حقیقت است.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29