جان بولتون؛ جنگ‌طلبِ حامی منافقین

 

Bollton

«جان بولتون» عضو ارشد مؤسسه‌ نومحافظ‌ کار «امریکن اینترپرایز» و رئیس مؤسسه‌ دست‌ِراستی «گیت‌استون» است. این مؤسسه، یکی از  گروه‌های  فشار  طرفدار اسرائیل در آمریکا محسوب می‌شود که به گرایش‌های ضداسلامی معروف است.

بولتون به‌مدت چندین سال یکی از مدافعین پر سر و صدای گروه تروریستی منافقین و شاخه سیاسی آن بوده است. وی در هر فرصتی که به‌دست آورده، این فرقه تمامیت خواه را گروه اپوزسیون «دموکراتیک» و جایگزینی برای دولت ایران معرفی کرده است!

بنا به گزارش «کریستین ساینس مانیتور»، بولتون در کنار «پاتریک کندی»؛ نماینده دموکرات سابق کنگره، «رودی جولیانی»؛ شهردار سابق نیویورک و «مایکل استیل»؛ رئیس سابق کمیته ملی حزب جمهوری‌خواه، در ازای سخنرانی به‌نفع منافقین، از سازمان‌های پوششی این گروه مبالغ کلانی دریافت کرده است. به‌نقل از این روزنامه، بولتون جزو دسته‌ای از مقامات سابق آمریکایی است که برای بیرون آوردن منافقین از فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا به‌طور فعالانه لابیگری می‌کردند. این تلاش مقامات سابق آمریکایی در سال 2012 نتیجه داد و گروهک منافقین  علی‌رغم سابقه تروریستی خود، از فهرست تروریستی بیرون آمد. [1]

سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، در 23ژوئن2012 ، زمانی که مشاور «میت رامنی» در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری بود، به همراه چندین نفر از چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای آمریکا در یکی از راهپیمایی‌های تدارک دیده شده توسط منافقین در پاریس شرکت کرد. بولتون در حالی در این مراسم حاضر شد که گروهک منافقین  در آن زمان هنوز در فهرست تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داشت. آن راهپیمایی، حداقل، سومین مراسم برگزار شده توسط حامیان منافقین در سال 2012 بود که بولتون با شرکت در آن، با رهبر این گروه دیدار کرده بود. [2]

به گزارش وال استریت ژورنال، بولتون در 25ژانویه2011 در کنفرانسی در بروکسل که توسط گروهک منافقین  برگزار شده بود، شرکت کرده، در آن سخنرانی کرد. وی در سخنانش در آن مراسم از قانونی‌بودن فعالیت‌های منافقین حمایت کرد و بار دیگر از لزوم خارج‌کردن آن‌ها از فهرست سازمان‌های تروریستی سخن راند.[3]  به نقل از نیویورک تایمز، «دیوید کول»، استاد حقوق دانشگاه «جرج تاون»، در پاسخ به اظهارات بولتون، با اشاره به رای دادگاه عالی آمریکا در پرونده موسوم به «هولدر در مقابل پروژه حقوق بشردوستانه» در سال 2010، گفت: «دولت ایالات متحده، سازمان مجاهدین خلق را «سازمان تروریستی خارجی» معرفی کرده است و بنابراین هرگونه حمایت مادی و معنوی از این گروه، چه به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم، جرم تلقی می‌شود.» کول افزود: «شرکت در برنامه‌های عمومی‌ای که در آن حضور یک سازمان خاص در فهرست تروریستی را به چالش می‌کشند، مصداق حمایت از گروه‌های تروریستی است.» [4]

وزارت خارجه آمریکا در سال  2011 در گزارش سالانه خود در باره گروه‌های تروریستی، برخی از سوابق تروریستی گروهک منافقین  را ذکر می‌کند که از آن میان می‌توان به ترور تعدادی از پرسنل نظامی و غیرنظامی آمریکایی در ایران در دهه 1970 میلادی، ترور مقامات عالی‌رتبه ایران از جمله رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر رئیس قوه قضائیه در سال 1981، همکاری با رژیم صدام در جنگ ایران و عراق و کمک به آن رژیم در سرکوب شیعیان و اکراد عراقی در سال 1991، حمله به به سفارتخانه‌ها و هیئت‌های کنسولی ایران در 13 کشور در سال 1992 و حملات تروریستی در داخل ایران در سال 1998 اشاره کرد.[5]

بولتون از دیرباز طرفدار عقاید جنگ‌طلبانه، به بهانه تامین امنیت ملی بوده است. او همچنین عضوسابق هیئت مدیره‌ «پروژه قرن جدید آمریکای»[6] و عضو سابق «مؤسسه یهودی امور امنیت ملی»[7] است. بولتون به‌عنوان کارشناس، تقریبا پای ثابت برنامه‌ها و مصاحبه‌های شبکه‌های تلویزیونی و نشریات راست‌گرای آمریکا نظیر فاکس نیوز، وال استریت ژورنال، واشنگتن‌تایمز و ویکلی‌استاندارد است.

بولتون از دهه 80 میلادی، که در دولت رئیس‌جمهور ریگان مشغول به کار شد، چهره‌ای کلیدی در حزب جمهوری‌خواه بوده است. او در آن زمان در «آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده»[8] چند سِمت مهم داشت و سپس به «انجمن فدرالیست حقوق‌دانان آمریکا»[9] تحت سرپرستی دادستان کل «ادوین میس» پیوست.

 بعد‌ها او در دولت جورج دبلیو بوش، در چند  منصب دیگر در سطوح عالی  منصوب شد. از جمله سمت‌های وی در دولت بوش «دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه در رابطه با کنترل تسلیحات» و «سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد» بود. تمرکز اصلی  فعایت های بولتون در داخل و خارج از دولت آمریکا، رهانیدن ایالات متحده از قید و بندِ محدودیت‌های بین‌المللی درحوزه عملیات نظامی بوده است.

بولتون همیشه مشروعیت سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی را زیر سوال برده‌است. علاوه بر زیر سؤال بردن مشروعیت سازمان ملل، بولتون همواره اعتبار پیمان‌های بین‌المللی را  تا حد «تعهدات سیاسی» غیر الزام‌آور  پایین می آورد. برای مثال، وی در صف اول مخالفان «دادگاه جنایی بین‌المللی»[10] قرار داشته ‌است. او در این باره گفته است: «دادگاه جنایی بین‌المللی مقامات ارشد نظامی و غیرنظامی ایالات متحده را که در حوزه های دفاع و سیاست خارجی مسئولیت دارند، ، در تیررس دادستانی در رم قرار می دهد که مسئولیت سیاسی ندارد [پیچیدگی های سیاست را درک نمی کند.]»

رؤیای ریاست جمهوری

از جمله فعالیت‌های سیاسی بولتون در چند سال گذشته می توان به مشاور سیاست خارجی «میت رامنی» و «پل رایان» در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 ونیز مشاور غیررسمی «تد کروز»، سناتور جمهوری‌خواه اهل تگزاس و نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 2016، اشاره کرد. البته او چندین بار هم نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری به حزب جمهوری خواه پیشنهاد داده است.

11

حضور جان بولتون در نشست موسوم به «اجلاس گروه های اپوزسیون ایران» در پاریس، 8فوریه2014

بولتون در سال 2013، «کمیته‌ اقدام سیاسی»[11]و «کمیته‌ عالی اقدام سیاسی»[12] را تأسیس  کرد و سه ماموریت ویژه برای آن ها تعیین کرد: (1) یافتن نامزدهای معتقد به سیاست‌های  قاطع در عرصه امنیت ملی(2) حمایت از نامزدی این افراد در انتخابات و (3) پشتیبانی از این نامزدها تا راه‌یابی به  ساختار دولت».

بولتون برای مقابله با نفوذ روزافزون لیبرترین‌ها در سیاست خارجی حزب جمهوری‌خواه، در اظهارنظری‌ گفت: «ما باید آماده باشیم تا برای محافظت از ایده استثناگرایی آمریکایی[13] و اولویت‌های اصلی قانون اساسی، آنچه لازم است را انجام دهیم؛ یعنی برای حفاظت از آن چیزهایی که نه تنها برای امنیت ما، بلکه برای سعادت و موفقیت ما ضروری هستند».

کمیته‌هایی که بولتون ایجاد کرده بود، در انتخابات میان دوره‌ای سال 2014، در مجموع 7.5 میلیون دلار از حامیان مالی دریافت کردند و در مبارزات انتخاباتی به 87 نامزد مجلس سنا و خانه نمایندگان کمک کردند. این کمیته‌ها به نامزدهای جمهوری‌خواهی که از دیدگاه‌های تهاجمی در سیاست خارجی حمایت کرده بودند، مبالغی پول دادند و هزینه نشر تبلیغات جنگ‌طلبانه انبوهی را در فضای مجازی تقبل نمودند.

این تبلیغات اینترنتی پیام‌هایی حول موضوع امنیت ملی بودند، که برای جذب رأی‌دهندگان مردد طراحی شده بودند. به‌عنوان مثال، این تبلیغات القا می‌کردند که رئیس‌جمهور اوباما برای کمک به داعش بهتر می‌تواند طرح و ایده بدهد، تا برای از بین بردن آن.

نیویورک تایمز در آوریل 2015، در مقاله‌ای ضمن نام‌بردن از بولتون، به بررسی این موضوع پرداخت که چرا جمهوری‌خواهان در طرفداری از اسرائیل «راسخ‌تر از همیشه» شده‌اند. مقاله‌ مذکور در توضیح چرایی نزدیکی روزافزون جمهوری خواهان با اسرائیل، با اشاره به قرابت ایدئولوژیک جمهوری خواهان با اسرائیل، علت اصلی این هم‌افزایی را سیل کمک‌های حامیان مالی اسرائیل به نامزدهای جمهوری‌خواه در انتخابات معرفی کرد.

 این مقاله درافشاگری درباره کمک گرفتن کمیته‌های بولتون از حامیان مالی اصلی اسرائیل، از حمایت مالی«حداقل 825 هزار دلاری» «ایروینگ مسکوویتز»، سرمایه‌دار صهیونیست مقیم آمریکا، به «تام کاتن»، نامزد جمهوری‌خواه از ایالت آلاباما، در انتخابات 2014 مجلس سنا پرده برداشت؛ سرمایه‌گذاری‌ای که موفقیت‌آمیز بود و باعث ورود کاتن به سنا شد.

در فوریه 2015، بولتون «بنیاد امنیت و آزادی آمریکا»[14] را تأسیس کرد. این بنیاد که از جمله گروه‌های فشار در آمریکا به شمار می‌رود، خود را سازمانی «متعهد به بازسازی و دفاع از منافع حیاتی‌ ایالات متحده در حوزه‌ امنیت ملی و متعهد به صیانت از شیوه زندگی آمریکایی» معرفی می‌کند. بنیاد امنیت و آزادی آمریکا در وب سایتش رسالت خود را «تقویت باور عمومی‌جدایی ناپذیر بودن سیاست خارجی از سیاست داخلی و تأثیر غیرقابل انکار مواضع سیاسی قاطع بر منافع ملی» معرفی می‌کند.

پایگاه خبری محافظه‌کار «بریتبارت» در گزارشی راجع به تأسیس بنیاد امنیت و آزادی آمریکا می‌نویسد: «جان بولتون می‌گوید بنیاد امنیت و آزادی آمریکا به این خاطر تأسیس شده‌ است تا به آمریکایی‌ها کمک کند دچار رئيس‌جمهوری نشوند که چندان به امنیت ملی آمریکا اهمیت نمی‌دهد. نظیر اتفاقی که در انتخاب باراک اوباما در سال‌های 2008 و 2012  روی داد.»

در اوت 2015، بنیاد امنیت و آزادی آمریکا  در یک  فیلم تبلیغاتی که از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا پخش شد، به سناتور «رند پل»[15] به‌خاطر اظهاراتش درباره برنامه هسته‌ای نظامی ادعایی ایران حمله کرد. این  فیلم خانواده‌ای آمریکایی را نشان می‌داد که با خوشحالی بر سر میز شام نشسته‌اند که ناگهان انفجاری هسته‌ای رخ می‌دهد. سپس بخشی از سخنرانی رند پل پخش می‌شود که در آن می گوید «امنیت ملی ایالات متحده توسط ایران، که فقط یک سلاح اتمی دارد، تهدید نمی‌شود» و  فیلم با درج این کلمات بر روی صفحه خاتمه می‌یابد که «ایران هسته‌ای تهدیدی علیه امنیت ملی ماست، حتی اگر یک سلاح داشته باشد».

مدتی شایعه شده بود که به بولتون پیشنهاد داده‌اند تا نامزدی حزب جمهوری‌خواه را در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 بپذیرد. او در سال 2013 در راستای فعالیت‌های مقدماتی برای انتخابات به چند ایالات سفر کرده بود. «رابرت کوستا»، خبرنگار نشنال ریویو، این سفرها را « سفرهای تبلیغاتی غیررسمی» به‌منظور «سخنرانی و برگزاری جلسات مشورتی با رهبران حزب جمهوری‌خواه و اعمال فشار علیه تغییر ذائقه‌ حزب به‌سمت آزادی‌خواهی» توصیف کرد و افزود: «او برای استقرار یک سیاست خارجی سفت و سخت مقدمه‌چینی و استدلال می‌کند». بولتون در ماه می سال 2015، از رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری کنار رفت. بولتون دراین‌باره گفت: «با این که دیگر نامزد انتخابات نیستم،  ولی قطعا قصد ندارم از جریان انتخابات کنار بروم چون من می‌خواهم با تمرکز بر روی انتخابات ریاست جمهوری سال 2016، اطمینان حاصل کنم که سیاست خارجی در به‌دست‌آوردن نامزدی حزب نقشی حیاتی دارد».

بولتون قبلا هم در سال 2012، به فکر شرکت در انتخابات ریاست جمهوری افتاده بود در آن زمان،  وی با اینکه گفته بود خود را  تنها «محافظه کار ایده‌آل» حاضر در رقابت می‌بیند، در نهایت تصمیم گرفت در انتخابات شرکت نکند. کریس ماتیوز، خبرنگار شبکه «ام.اس.ان.بی.سی»، در آن مقطع گفت «من امیدوارم که او در رقابت‌های انتخاباتی باقی بماند تا به همه‌ ما یادآوری کند در سال‌های 2006 و 2008 (انتخابات میان دوره‌ای کنگره و انتخابات ریاست جمهوری) علیه چه  طرز فکری رأی دادیم؛ همان طرز فکری که ما را بر آن داشت تا به کشوری که هرگز به ما حمله نکرده ‌است، حمله کنیم و به دنبال ایجاد نوعی پادگان دائمی در خاورمیانه  است».

در دوران اوباما

بولتون منتقدی پرکار در حوزه‌ سیاست خارجی است. او  یکی از مخالفان همیشگی سیاست خارجی اوباما، به‌ویژه در مورد مسائل خاورمیانه، بوده است. بولتون پیوسته دولت اوباما را به «ضعف» و «سستی» متهم کرده‌است.

2

جان بولتون درکنار راب الیفنت، نماینده سابق پارلمان کانادا، در گردهمایی هواداران سازمان مجاهدین خلق در پاریس

بولتون به‌ویژه جزو طرفداران پرهیاهوی این ادعا است که ایران در حال ساخت سلاح‌های هسته‌ای است. وی درحالی این ادعا را مطرح می‌کند که نهاد‌های اطلاعاتی ایالات متحده در برآوردهای خود به خلاف این مطلب  رسیده‌اند.  بولتون دولت اوباما را متهم می‌کند به اینکه با گشودن باب دیپلماسی، ایران را برای ساخت سلاح هسته‌ای یاری می‌دهد.

بولتون در آوریل 2014 در مقاله‌ای در نشریه نیویورک‌پست نوشت: «اوباما با مذاکره با ایران، نه‌تنها راه را برای مشروعیت‌بخشیدن به برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران گشود، بلکه در واقع به تهران برای تحقق بخشیدن به تهدید جهانی مرگبارش کمک کرده است».  زمانی که مذاکرات هسته‌ای بین ایران و ایالات متحده آمریکا در اواخر سال 2013 در جریان بود، بولتون اصرار داشت که «ایران برنامه‌ ساخت سلاح هسته‌ای و موشک‌های بالستیک خود را بدون وقفه و در مکان‌هایی نامعلوم و محرمانه دنبال خواهد کرد».وی در این زمینه در گفت‌وگویی با نسخه آنلاین نشریه گاردین انگلیس گفته است: «ما نباید به ایران اعتماد کنیم و نمی‌توانیم پایبندی ایران به تعهداتش مبنی بر عدم تولید سلاح‌های هسته‌ای را راستی‌آزمایی کنیم... در نتیجه ما تنها دو گزینه بسیار ناخوشایند پیشِ‌رو داریم، یا دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را در آینده بسیار نزدیک نظاره خواهیم کرد و یا باید با تکیه بر اصل اساسی دفاع از خود اقدام پیشگیرانه نظامی انجام دهیم. ما باید کنترل ایران بر چرخه‌ سوخت هسته‌ای تسلیحاتی را بشکنیم و جلوی مسلح‌شدن ایران به این تسلیحات را بگیریم، یا حداقل تأخیر قابل ملاحظه‌ای در آن ایجاد کنیم.»

بولتون معتقد است که نباید به ایران اجازه داد در کشور خود به غنی‌سازی اورانیوم  بپردازد. بولتون در سپتامبر 2014 در مقاله ای در نشریه «نیوزمکس» نوشت «مقدار مناسب برای غنی‌سازی اورانیوم در ایران صفر درصد است. تا زمانی که  در ایران آیت‌الله‌ها قدرت را در اختیار دارند، نباید به ایران اجازه داد هیچ‌گونه فعالیت هسته‌ای داشته باشد؛ آن هم در حالی که  به یقین می دانیم آن ها  آنها به دنبال سلاح هسته‌ای هستند و در این راه از توسل به هیچ فریب و نیرنگی دریغ نمی کنند.»

بولتون در مارس 2015 سرمقاله‌ای نوشت برای نیویورک تایمز با عنوان «برای متوقف‌کردن بمب هسته ای ایران، ایران را بمباران کنید». این سرمقاله درست قبل از دستیابی ایران و گروه 1+5  به چارچوب توافق سیاسی بر سر برنامه هسته‌ای ایران منتشر شد. بولتون در این سرمقاله به صراحت خواستار حمله نظامی به ایران شده بود. او در مقاله‌اش ادعا کرده بود: «رویکرد رئیس جمهور اوباما در قبال ایران،  تهدید هسته ای از سوی این کشور را به مرز فاجعه رسانده است». بولتون می نویسد: «حقیقت ناخوشایند این است که تنها یک اقدام نظامی مانند حمله اسرائیل به راکتور هسته‌ای «اوسیراک» صدام در سال 1981 ، یا انهدام راکتور ساخت کره شمالی سوریه در سال 2007، می‌تواند ایران را از دست یابی به بمب هسته ای بازدارد.»

جان بولتون در مقاله اش می افزاید: «ایالات متحده می‌تواند کل تأسیسات هسته ای ایران را از بین ببرد، هرچند، اسرائیل هم به تنهایی می‌تواند آنچه را لازم است انجام دهد. چنین اقدامی باید با حمایت قاطع آمریکا از نیرو‌های مخالف ایرانی، با هدف تغییر رژیم در تهران همراه باشد».

در پاسخ به این اظهارنظر، «سالی کوهن»، خبرنگار «دیلی بیست» نوشت: «آیا شواهد شما در رابطه با سلاح هسته‌ای ایران مشابه همان شواهدی است که با تکیه بر آن ادعا کردید صدام سلاح‌های کشتار جمعی می‌سازد، از جنس همان برآورد اطلاعاتی ای که دولت بوش از آن برای توجیه حمله به عراق استفاده کرد؟ بولتون دلایل کمی برای ادعای غلوآمیز خود درباره ایران ارائه می‌دهد. ظاهراً توقع دارد به خاطر حسن شهرتش حرف‌هایش را بدون دلیل بپذیریم!»

پس از آنکه ایران و گروه 5+1، در جولای 2015، به توافق جامع هسته‌ای دست یافتند، بولتون با جنجال آن را محکوم کرد و بار دیگر  خواستار حمله نظامی آمریکا به ایران شد.

بولتون در اوت 2015، در مقاله‌ای برای نشریه محافظه کار نشنال ریویو نوشت: «بر اساس شواهد بسیار که  که نیاز  به توضیح آن ها نیست، توافق اوباما با ایران نوزادی است که مرده متولد شده. بنابراین، از امروز، تنها یک حمله نظامی پیشگیرانه می‌تواند ایران را از تبدیل شدن به کشوری هسته‌ای باز دارد.» [26]سپس بولتون از حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران اعلام حمایت کرد و اظهار داشت که در صورت وقوع، ایالات متحده باید از این حمله احتمالی به ایران پشتیبانی کند.

بولتون در سال 2009  در سخنرانی ای که در دانشگاه شیکاگو انجام داد، خواستار حمله اتمی اسرائیل به ایران شد و رویکرد اوباما برای مهار ایران هسته ای از طریق سیاست بازدارندگی را «روشی ضعیف و خطر آفرین» خواند. بولتون در آن سخنرانی اعلام کرد: «ما در مقطع نا‌خوشایندی از تاریخ قرار داریم که اگر اسرائیل حاضر به استفاده از سلاح هسته‌ای علیه برنامه تسلیحاتی ایران نباشد، در آینده بسیار نزدیک شاهد دستیابی ایران به سلاح‌ هسته‌ای خواهیم بود.» «دانیل لوبان»،  خبرنگار «اینتر پرس سرویس»، درباره‌ی این اظهارات بولتون  نوشت که حمله اسرائیل به ایران (هسته‌ای یا غیر هسته‌ای) بدون اجازه ایالات متحده  غیرممکن است. »

بولتون به موضع دولت اوباما در مورد سوریه نیز انتقاد دارد، او در سپتامبر 2013 در مقاله‌ای نوشت که اوباما «در هدف اعلام شده‌ی خود مبنی بر سرنگونی رژیم اسد در سوریه شکست خورده است؛ او نتوانست به اسد تفهیم کند که بر سر خط قرمزی که برای استفاده سلاح‌های شیمیایی ترسیم کرده‌است، جدی است؛ نتوانست زمانی که اسد از خط قرمز او عبور کرد او را مجازات کند؛ نتوانست به جز به خط کردن اقلیت کوچک حامیانش در سنا و مجلس نمایندگان برای تأیید تصمیماتش، هیچ لشکرکشی دیگری ترتیب دهد؛ و نفهمید که توافق با امثال سوریه و روسیه، به جای حل مشکل سلاح‌های شیمیایی تنها مسیر حل مشکل را طولانی می‌کند». با این حال، بولتون بعدتر گفت که او خود هم « به مجوز دادن به دولت برای استفاده از زور در  سوریه رأی منفی خواهد داد». او افزود: «فکر نمی‌کنم حمله به سوریه نفعی برای امریکا داشته باشد. معتقدم که ما نباید به نفع هیچ یک از دو طرف در جنگ سوریه به میدان بیاییم».

در آوریل 2014، بولتون جنگ داخلی سوریه را یک «موضوع استراتژیک فرعی» خواند و نوشت که ایالات متحده به جای ورود به موضوع سوریه باید برای جنگ با ایران آماده شود. بولتون نوشت «این درست است که رژیم اسد نفرت‌انگیز است، اما نمی‌تواند بدون کمک‌های اساسی ایران دوام بیاورد». وی ادامه داد: «این ایران است که با تلاش برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای و چندین دهه ایفای نقش به عنوان بانک مرکزی تروریسم بین‌المللی در مرکز تهدیدها قرار گرفته است. به جای تمرکز بر سرنگونی اسد یا کمک به دشمنان او، ما باید مجدّانه به دنبال تغییر رژیم در ایران باشیم». بولتون همچنین ایران را به تلاش «خستگی ناپذیر» برای دستیابی به سلاح هسته‌ای متهم کرده است. وی زمانی این ادعا را مطرح کرد که ایران در پی توافق موقت که اوایل همان سال با مذاکره‌کنندگان بین‌المللی انجام داده بود، ذخیره اورانیوم غنی شده خود را کاهش داده  بود.

3

سخنرانی جان بولتون در گردهمایی هواداران سازمان مجاهدین خلق در پاریس، 17ژوئن2015

جان بولتن در نوامبر 2015 در مقاله‌ای در نیویورک تایمز، خواستار تأسیس یک «دولت سنی مستقل» در سرزمین‌های سوریه و عراق  شد و ادعا کرد: «این دولت می‌تواند خاکریزی در برابر آقای اسد و بغداد باشد که متحد ایران هستند».

بولتون یکی از حامیان ثابت قدم دولت دست‌راستی بنیامین نتانیاهو در اسرائیل است و مانند بسیاری از اعضای کابینه نتانیاهو، مخالف تشکیل کشور مستقل فلسطینی است. با این ادعا که ایده تشکیل کشور مستقل فلسطینی «ناگزیر منجر به تشکیل دولت تروریستی در آن سوی مرز اسرائیل می‌شود».  بولتون از دولت اوباما به سبب پیگیری راه حلی مبنی بر تشکیل دو دولت، در مناقشه اسرائیل و فلسطین، انتقاد می کند. در مقابل، بولتون از ایده برخی از ملی‌گراهای اسرائیلی حمایت می‌کند که معتقدند زمین‌های فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه، به جای تبدیل به یک کشور مستقل فلسطینی، باید به ترتیب به اردن و مصر واگذار شوند. او این اراضی فلسطینی را «ذرات و قطعات برجامانده از فروپاشی امپراتوری عثمانی» خواند که «هیچ سابقه مشخصی از هویت ملی و یا وابستگی متقابل اقتصادی ندارند». بولتون مدعی است « ایده تشکیل یک دولت فلسطینی، همان خواست دشمنان اسرائیل برای تضعیف و محاصره دولت یهودی است، که در نتیجه‌ی آن توان اسرائیل برای ایجاد مرزهای امن و قابل دفاع به حداقل می‌رسد».

 در کنار مخالفت با ایده تشکیل کشور مستقل فلسطینی، بولتون همواره از تجاوز اسرائیل به کشورهای همسایه خود  دفاع کرده است. مثلاً وی در اواخر سال  2009 در در کنار برخی از نومحافظه‌کاران آمریکایی، از جمله «دیده‌بان سازمان ملل متحد»[16] و «جفری گلدبرگ»[17]، ستون نویس نشریه آتلانتیک، به گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد علیه اسرائیل هم‌صدا شد. در این گزارش که توسط قاضی «ریچارد گلدستون» ارائه شده بود، در کنار تکرار دروغ «جنایات جنگی حماس»، ، جنایات جنگی اسرائیل در حمله به نوار غزه در سال‌های 2008 و2009 نیز به تفصیل بیان شده بود. بولتون نتیجه‌گیری این گزارش را که می‌گفت اسرائیل به غیرنظامیان در غزه حمله  کرده است، «تلاش در جهت مجرمانه نمایاندن استراتژی اسرائیل برای فلج‌کردن حماس»  توصیف کرد. این اظهارنظر بولتون، سخنان او در مورد حمله‌ سال 2006 اسرائیل به لبنان را به  ذهن متبادر می سازد که گفته بود از نظر او لبنانی های کشته شده در بمباران اسرائیل به هیچ وجه با کشته شدگان اسرائیلی «اقدامات تروریستی ددمنشانه حماس» برابری نمی کنند.

بولتون  همچنان از حمله آمریکا به عراق  دفاع می کند. او در فوریه 2013 در گفتگو با گاردین گفته است: «با وجود تمام انتقاد‌ها بابت آنچه پس از شکست صدام اتفاق افتاد، مسلم است که ائتلاف به رهبری آمریکا ماموریت نظامی خود را با تلفات کم و سرعت عالی انجام  داده‌است، و بدین وسیله  پیامی واضح و شفاف از قدرت و اراده آمریکا به سرتاسر خاورمیانه و جهان ارسال کرده‌ است». بولتون در ردّ نظر منتقدانی که جنگ عراق را غیرضروری و یا بی‌فایده خوانده بودند، ادعا کرد که صدام حسین در سایه بی‌عملی بین‌المللی «به سرعت به سمت برنامه‌های بلند پروازانه اش برای ساخت مجدد سلاح‌های کشتار جمعی  در حال حرکت بود.» بولتون به کنایه، کسانی را که می‌گویند عراقی‌ها در دوران صدام حسین زندگی بهتری داشتند تا در یک دهه پرآشوب پس از سقوط صدام، توتالیتر خواند. او با استناد به عملکرد آمریکا در جنگ جهانی دوم، می افزاید«در هرصورت، هرگز مسئله‌ی ما فراهم‌کردن زندگی بهتر برای عراقی‌ها نبوده‌است، بلکه ما در پی جهانی امن‌تر برای امریکا و متحدان آن بودیم، همان‌گونه‌که پس از «پرل هاربر» وارد جنگ نشدیم تا برای دشمنان‌مان ملت‌سازی کنیم».

پس از حملات تروریستی نوامبر 2015 در پاریس، بولتون خواستار اعطای آزادی عمل بیشتر به سازمان‌های اطلاعاتی برای جاسوسی از شهروندان آمریکایی شد. او در مقاله‌ای در فاکس نیوز اظهار داشته است: «برای کشف و جلوگیری از وقوع فجایعی نظیر یازده سپتامبر، ما به یک گفت‌و‌گوی ملی صریح‌تر درباره‌ی جمع‌آوری اطلاعات موثر، نیاز داریم». او در این زمینه ادعا کرده است: «انتقادات ناپخته، ناآگاهانه و اغلب به شدت نادرست از برنامه‌های اطلاعاتی و امنیتی (مانند برنامه‌هایی که در پی حملات 11 سپتامبر، در قانون پاتریوت به تصویب رسید) سبب کج فهمی گسترده در افکار عمومی آمریکا در مورد عملکرد سازمان‌های اطلاعاتی ما شده است و این سوال را ایجاد کرده که آیا کار این سازمان‌ها آزادی‌های مدنی را تهدید می‌کند؟ بولتون در پاسخ به این پرسش می‌گوید:«اکنون وقت اصلاح این کج‌فهمی‌ها است.»

4

نامه سرگشاده برخی ار مقامات سابق آمریکایی به اوباما برای خارج کردن گروهک منافقین از فهرست تروریستی

بولتون در مناقشه دریای جنوبی چین، بین چین و برخی کشورهای همسایه‌اش نیز مواضع تندی اتخاذ کرد. در اکتبر 2015، پس از آنکه یک کشتی نظامی ایالات متحده وارد آب‌های مورد ادعای چین در دریای چین جنوبی شد، بولتون تصریح کرد: «اگر ما در انجام این کار جدی هستیم، باید با کشتی‌های بیشتری به آن آب‌ها برویم». او در مصاحبه با شبکه محافظه‌کار «نیوزمکس» دولت اوباما را برای فرستادن تنها یک کشتی، مورد انتقاد قرار داد و گفت «نگرانی من از این جهت است که ممکن است کاخ سفید بدون فکر این کار را کرده باشد؛ زیرا که اگر ما در وضعیتی قرار بگیریم که چینی‌ها به کشتی‌های ما نزدیک شوند و مانع از عبور کشتی‌های ما شوند و برخوردی در دریا بوجود بیاید، آنگاه باید چه بکنیم؟»

در دولت بوش

بولتون پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2000، با رئیس سابق خود «جیمز بیکر»[18] به منظور جلوگیری از به نتیجه رسیدن تلاش‌های معترضان به نتیجه انتخابات فلوریدا همکاری کرد. معترضان به دنبال این بودند تا بازشماری آرا صورت بگیرد. بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، پس از آنکه دادگاه عالی ایالات متحده حکم به توقف بازشماری آرا داد، بولتون به یکی از حوزه‌هایی که در آن هنوز افرادی مشغول بازشماری بودند، وارد شد و اعلام کرد: «من با تیم بوش وچنی هستم و اینجا آمده ام تا بازشماری را متوقف کنم». این ماجرا به ورود بولتون به دولت جورج دبلیو بوش، رسمیت داد. در آن زمان، دیک چنی، معاون رییس جمهور منتخب،  گفته بود: «مردم می‌پرسند که «جان» چه سمتی در دولت جدید خواهد داشت. پاسخ من این است، هر سمتی که بخواهد.»

بولتون که در جایگاه معاون وزیر امور خارجه در مجامع مختلف بین‌المللی حاضر می‌شد. به سرعت به عنوان فردی جنگ طلب معروف شد که بدون توجه به عواقب دیپلماتیک رفتار خود، به دنبال برای بازتعریف موقعیت ایالات متحده در عرصه جهانی بود.

روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال این طرز رفتار بولتون را «سلطه‌جویانه» خوانده است. در توضیح این رفتار، وال استریت ژورنال به سخنرانی بولتون در کنفرانسی بین‌المللی راجع به سلاح‌های بیولوژیک اشاره می کند که در آن با لحنی آمرانه و تحکم آمیز طرحی پیشنهادی را از دستور کار خارج می کند. بولتون در آن جلسه خطاب به اعضای کنفرانس گفته بود: «این پیشنهاد قطعاً مرده است و من نمی‌خواهم از میان مرده‌گان برخیزد». این طرح که از حمایت تعداد زیادی از کارشناسان حوزه کنترل تسلیحات برخوردار بود، در صورت تصویب، به ضرر آمریکا تمام می شد.

5

فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا در سال 2011. نام گروهک منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در فهرست دیده می شود

از جمله اقدامات مهم بولتون در دوره بوش، می توان به خارج کردن خارج کردن یک‌جانبه‌ی ایالات متحده از «پیمان منع تولید موشک‌های ضد موشک»[19] نام برد، پیمانی که ایالات متحده و اتحاد جماهیرشوروی آن را در سال 1972 امضا کرده بودند و نقطه شروعی بود برای کاهش تهدیدات هسته‌ای. اما بولتون این پیمان به جا مانده از روزهای گذشته را که سد راه ساخت سیستم دفاع موشکی ملی ایالات متحده می‌شد، کنار گذاشت. تلاش بولتون برای جلوگیری از پیشرفت «پیمان جامع منع آزمایش هسته‌ای»[20] نیز قابل توجه است. پیمانی که به عنوان سنگ بنای نظام جهانی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای به حساب می‌آمد. به علاوه به بولتون ماموریت داده شد تا امضای آمریکا در معاهده‌ای که بر پایه‌ی آن دیوان کیفری بین‌المللی تأسیس شده بود را باطل کند. بولتون بعداً از این اقدام به عنوان «شادترین لحظه در دوران خدمتش در دولت» یاد کرد.

جان بولتون یکی از چهره های کلیدی دولت بوش بود که معتقد بود آمریکا باید علیه کشورهای به اصطلاح «محور شرارت» یا کشورهایی که بوش از آن ها  به «دولت‌های سرکش» یاد می کرد، اقدام نظامی انجام بدهد. دو ماه قبل از حمله به عراق، بولتون با آریل شارون، نخست‌وزیر اسرائیل دیدار کرد تا درباره‌ی استراتژی‌هایی در جهت «جلوگیری از گسترش سلاح‌های کشتار جمعی» گفتگو کنند. این گفتگوها بر کشورهای هدف در برنامه خلع سلاح دولت بوش تمرکز داشت و پس از آن حمله‌ی از پیش برنامه‌ریزی شده به عراق به وقوع پیوست. مدت کوتاهی پس از این دیدار، بولتون گفت زمانی که تغییر رژیم در عراق کامل شود «مقابله با تهدیدات سوریه، ایران و کره شمالی ضرورت خواهد یافت».

بولتون در سخنرانی خود، در «بنیاد هریتیج»[21] در ماه مه 2002، گفته بود کوبا هم باید به اتهام توسعه قابلیت‌های خود در زمینه ساخت سلاح‌های بیولوژیک، در لیست کشورهای «محور شرارت» گنجانده شود. صنعت زیست پزشکی کوبا شهرت جهانی دارد. اما بولتون ادعا کرد که این صنعت در کوبا پوششی برای پروژه ساخت سلاح‌های کشتار جمعی است. بولتون بدون ارائه هیچ مدرکی، تاکید کرد که کوبا به تجارت غیرقانونی فن‌آوری ساخت سلاح‌های زیستی مشغول است تا از این طریق اقتصاد فقیر خود را تقویت کند. دیگر مقامات دولت حاضر به تایید ادعاهای بولتون نشدند. در تحقیقات کنگره درباره اتهامات کوبا برای داشتن برنامه‌ی ساخت سلاح‌های کشتار جمعی، هیچ مدرکی دال بر صحت اظهارات بولتون یافت نشد.

علاوه بر این، بولتون یکی از طرفداران سیاست‌های جنگ‌طلبانه در حوزه‌ی مسائل آسیا بود. او به ویژه یکی از حامیان یا شاید قویترین حامی تایوان بود. براساس تحقیقات واشنگتن پست در سال 2001، بولتون قبل از پیوستن به دولت بوش، از دولت تایوان حقوق دریافت می‌کرده است. بولتون 30 هزار دلار برای «مقالات پژوهشی در مورد مسائل مربوط به عضویت کشورها در سازمان ملل از جمله عضویت تایوان» دریافت کرده‌است؛ در همان زمان او برای به رسمیت شناخته شدن )دیپلماتیک(تایوان با کمیته‌های مختلف کنگره رایزنی می‌کرد. «به رسمیت شناختن دیپلماتیک تایوان نوعی نمایش رهبری ایالات متحده است، که منطقه به آن احتیاج دارد و بسیاری از مردم منطقه نیز آرزوی آن را دارند». بولتون در سال 1999، در مقاله‌ای در «ویکلی استاندارد»[22] نوشت «این تصور که چین به رسمیت شناختن تایوان را با اقدام نظامی پاسخ خواهد داد، یک شوخی است».

میل شدید بولتون برای اظهارنظرهای افراطی اغلب شغل او را به عنوان دیپلمات به خطر می‌انداخت. در جولای سال 2003، در حالی که مذاکرات شش جانبه با کره شمالی رو به خاتمه بود، بولتون رئیس جمهور کره شمالی «کیم جونگ ایل» را «دیکتاتوری ظالم» توصیف کرد که «زندگی در کشور او کابوسی جهنمی است». مقامات کره شمالی در مقابل پاسخ  دادند «چنین تفاله انسانی و خون‌آشامی شایستگی شرکت در این مذاکرات را ندارد. ... ما تصمیم گرفته‌ایم از این به بعد او را مقام رسمی دولت ایالات متحده به حساب نیاوریم و با او گفتگو نکنیم». وزارت امور خارجه مجبور شد شخص دیگری را در مذاکرات جایگزین بولتون کند.

پس از آنکه «کاندولیزا رایس» در دولت دوم بوش، وزیر امور خارجه ایالات متحده شد، بولتون برای انتصاب به سمت معاونت وزیر امور خارجه ابراز تمایل کرد. با وجود این، رایس بولتون را به عنوان سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد منصوب کرد. «برایان اوکهارت» نوشت «به این ترتیب با انتصاب بولتون به این سمت بی‌نظیر، این مقام رسمی ایالات متحده به آشکارترین شکل ممکن، این سازمان جهانی را تحقیر کرد».

بولتون به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد از اوت 2005  تا ژانویه 2007 فعالیت کرد. استعفای بولتون در دسامبر 2006 اعلام شد و به انتصاب پرحاشیه‌ی او که همیشه با انتقادات سناتورها و دیپلمات‌های بین‌المللی همراه بود، خاتمه داد. همچنین بولتون، کمتر از سه هفته پس از آنکه پرزیدنت بوش دوباره نامزدی او را برای تایید به مجلس سنا تقدیم کرد استعفا نمود، یعنی برای دومین بار در شش ماه.

در اولین جلسات استماع که برای تایید بولتون برگزار شد، گزارش عملکرد او به عنوان معاون وزیر امور خارجه، به ویژه ارتباط او با اسرائیل، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بر اساس گزارش روزنامه «فوروارد» و دیگر منابع خبری، بولتون با مقامات سازمان اطلاعاتی اسرائیل، موساد، بدون اینکه از وزارت امور خارجه تقاضای مجوز کرده باشد، ملاقات کرده بود.

نامزدی بولتون، مخالفان داخلی و بین المللی فراوانی داشت. نیویورک تایمز در اواخر ژوئیه 2006،  در گزارشی از تقبیح بولتون توسط سفرای سایر کشورها در سازمان ملل نوشت. در این گزارش آمده است: «سفرای کشورها در سازمان ملل می‌گویند که بولتون به جای انجام وظیفه ذاتی اش که همان اصلاح سازمان ملل است، دائماً با ادبیاتی سلطه‌جویانه ادعای رهبری آمریکا را مطرح می‌کند و رویه‌های پذیرفته شده  وفضای مؤدبانه و قانون‌مدارانه سازمان ملل زیر را پا می‌گذارد.  واگر اعضا رهبری او را نم‌پذیرند، وانمود می‌کند که ارزشی برای سازمان قائل نیست».

یکی از بحث‌انگیزترین رفتارهای بولتون زمانی که سفیر امریکا درسازمان ملل بود، در سال 2005 از او سر زد؛ وقتی در مسیر تلاش‌ها برای تکمیل بیانیه مشترکی، در شصتمین سالگرد تأسیس سازمان ملل کارشکنی کرد. «برایان اوکهارت»، نماینده سابق دبیر کل سازمان ملل متحد، در مقاله ای در مجله «نیویورک ریویو آو بوکز» که مارس 2008 منتشر شد، ماجرای این سنگ اندازی بولتون را تعریف می کند: «نمایندگان کشورهای مختلف در سازمان ملل متحد، از جمله ایالات متحده و کارمندان سازمان ملل، از شش ماه قبل روی متن سندی  کار کرده بودند که ترکیبی نسبتا بلند پروازانه از اهداف جهانی و پیشنهاد‌هایی برای اصلاح ساختار سازمان ملل متحد را در خود جای داده‌ بود. بولتون حدود هفت‌صد مورد اصلاح، برای این متن ارائه داد تا به اعتقاد خودش، علایق و منافع ایالات متحده را هر چه بیشتر در متن نفوذ داده و در بیانیه انعکاس دهد. این کار او باعث سردرگمی قابل توجه و خشم فراوان تهیه‌کنندگان متن مذکور شد و پرونده‌های بسیاری از اختلافاتی را دوباره گشود که قبلا حل‌وفصل شده‌بود. به عنوان نمونه، او اصرار داشت که در تشریح اهداف توسعه هزاره، اشاره‌ای به ریشه‌کن کردن فقر جهانی نشود. ایالات متحده در سال 2000 از این ایده حمایت کرده ‌بود. (در این مورد کاندولیزا رایس در آخرین لحظه دخالت نمود و رأی بولتون را باطل کرد). بولتون همچنین تاکید داشت هیچ اشاره‌ای به پیمان جامع منع آزمایش هسته‌ای، دیوان کیفری بین‌المللی و گرمایش جهانی نشود».

در جریان پذیرش استعفای بولتون در دسامبر سال 2006، بوش «تعداد انگشت‌شماری» از سناتورها را متهم کرد به اینکه که قصد داشتند جلوی رأی کامل مجلس سنا به نامزدی بولتون را بگیرند. بولتون خودش گفته است که استعفایش ربطی به سیاست‌ها و یا عملکرد او نداشته‌ است، بلکه در نتیجه تسویه حسابی شخصی و سیاسی برای بی اعتبار کردن وی صورت گرفته است.

پرونده های جنجالی

بولتون هم در داخل و هم در خارج از دولت، در چند پرونده جنجالی سیاسی و مالی به شدت درگیر است.

وی زمانی که  دستیار«ادوین میس»، دادستان کل ایالات متحده در دولت ریگان، بود مانع از به نتیجه رسیدن تلاش‌های  کمیسیون‌ تعیین شده از سوی کمیته روابط خارجی مجلس سنا موسوم به «کمسیون کری» برای به دست آوردن یک سری اسناد و مدارک مربوط به پرونده «ایران کنترا» شد. بولتون همچنین با همکاری جمهوری‌خواهان کنگره، از برآوردن خواست کنگره برای مصاحبه با معاونان میس در مورد نقش آنها در این پرونده‌ها طفره رفت.

6

جان بولتون در کنار میت رامنی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری درسال2012

بولتون در سال 1978، زمانی که در شرکت حقوقی  ذی نفوذ «کاوینگتون» فعالیت می کرد، در همکاری با «جسی هلمز»، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت کارولینای شمالی، «و شرکت اقتصادی متعلق به وی به نام «باشگاه کنگره ملی»[23] که کارش تامین مالی رقابت های انتخاباتی سناتورهای آمریکایی بود، شرکت جدیدی را به نام «جفرسون مارکتینگ» برای تامین مالی مبارزات انتخاباتی تأسیس کرد . نشریه«لگال تایمز»، هدف از تأسیس این شرکت را اینگونه بیان می کند: «جفرسون مارکتینگ تأسیس شد تا وسیله‌ای باشد برای ارئه خدماتی نظیر تبلیغات برای نامزدها و پست مستقیم به آن ها، بدون نگرانی از جانب قوانین فدرال؛ زیرا این قوانین، فدرال  شرکت های اقتصادی ذیربط در فعالیت های انتخاباتی [24]، مانند باشگاه کنگره ملی، را از کمک بیش از  پنج هزار دلاری به کمیته انتخاباتی هر نامزد بازمی‌داشت.»[83]

در سال 1987، باشگاه کنگره ملی گزارش داد که 900 هزار دلار  بدهی دارد. طلبکاران عمده‌ی آن عبارت بودند از «ریچارد ویگوئری»[25]، «چارلز بلک  جونیور»[26]، شرکت حقوقی بین المللی «کاوینگتونو برلینگ»[27]، دفتر حقوقی «بیکر هوستلر»[28]که همگی آنها، به داشتن رابطه نزدیک با جناح راست آمریکا معروف بودند. «جفرسون مارکتینگ»[29] با طلب بیش از 676 هزار دلار، بزرگترین طلبکار باشگاه کنگره بود.

بولتون، یک دهه بعد،  درگیر پرونده جنجالی دیگری  شد. این پرونده، طرحی جنجالی برای تامین مالی نامزد‌های جمهوری‌خواه بود. پرونده‌ای در رابطه با پول‌هایی که این بار به‌واسطه‌ی یک اتاق فکر مرتبط با «کمیته ملی حزب جمهوری‌خواه»از هنگ‌کنگ و تایوان به آمریکا می‌آمد. در سال‌های 1995 و 1996 بولتون رئيس «انجمن سیاست ملی» بود. با استناد به تحقیقات کنگره، انجمن سیاست ملی، واسطه‌ای بود که پول‌های خارجی و پول شرکت‌های بزرگ را به جمهوری‌خواهان می‌رساند.

جمهوری‌خواهان انجمن سیاست ملی را در سال 1993 تأسیس کردند تا در انتخابات عمومی سال 1994 از آن بهره‌برداری کنند. قرار بود این انجمن که توسط«هیلی باربر»، رئیس وقت کمیته ملی حزب جمهوری‌خواه، تأسیس شده بود، یک مؤسسه آموزشی غیرانتفاعی و معاف از مالیات باشد. البته بعدتر «سرویس درآمد داخلی» آمریکا حکم داد که انجمن سیاست ملی، به عنوان یک شرکت تابع کمیته ملی حزب جمهوری‌خواه، نمی‌تواند معاف ازپرداخت مالیات باشد. تحقیقات کنگره در سال 1996، جزئیات بیشتری از نقش انجمن سیاست ملی را در تزریق پول‌های غیرقانونی به مبارزات انتخاباتی نامزدهای جمهوری‌خواه افشا کرد. بنا بر گزارش کنگره، مؤسسه‌ی فوق‌الذکر 800 هزار دلار پولی را که از خارجی‌ها دریافت شده بود، به چرخه انتخابات سال 1996  وارد کرده ‌بود. پیش‌تر نیز در انتخابات کنگره در سال 1994، این مؤسسه با روش‌های مشابه برای نامزد‌های جمهوری‌خواه پول فراهم کرده‌بود.

هنگامی که بولتون در سال 1995، به رياست انجمن سیاست ملی رسید، این مرکز برای جمع‌کردن کمک‌های مالی برگزاری کنفرانس‌های بزرگ را در دستور کار قرار داد. این کار، اعضای جمهوری‌خواه کنگره و لابی‌گر‌ان و مدیران اجرایی شرکت‌ها را دور هم جمع کرد تا در باره موضوعاتی به بحث بپردازند که اغلب قانون‌گذاری درباره آنها تعلیق شده‌بود. در یکی از نامه‌های غیر رسمی انجمن سیاست ملی، استراتژی سرمایه‌گذاری  انجمن سیاست ملی چنین بیان شده است: «انجمن با برگزاری کنفرانس‌ها، به جذب حامیان جدید ادامه خواهد داد. ... برای این که برگزاری کنفرانس‌ها ادامه یابد، حامیان باید بابت حضور خود در کنفرانس مبلغی به عنوان ورودی پرداخت کنند و یا به شکلی، منفعتی به کنفرانس برسانند. حق ورود نمایندگان اصناف و صاحبان صنایع برای حضور در انجمن، از 25 هزار دلار شروع می‌شود.» این مبالغ درخواستی بالا، تعجب نمایندگان شرکت‌ها  را بر انگیخته بود. یکی از  اشخاصی که او را به یکی از این  کنفرانس ها دعوت کرده بودند، خطاب به سیاست‌گذاران انجمن سیاست ملی  می گوید: «جداً متعجب شدم، اگر روی دعوت‌نامه با خط درشت نمی‌نوشتید «پرداخت جهت دسترسی (به حقوقدان های معتبر حزب جمهوری خواه» من متوجه نمی شدم این مبلغ برای چیست!»

دو نفر از کارکنان انجمن سیاست ملی در نامه‌ی غیر رسمی دیگری، به بولتون اعلام کرده بودند که شرکت مخابراتی «یو اس وست» توقع دارد در ازای کمک 200 هزار دلاری‌اش به انجمن سیاست ملی ، اطمینان یابد که اولویت‌های این شرکت در حوزه سیاست‌های مخابراتی در کنفرانس بزرگ بعدی به بحث گذاشته خواهد شد.

بولتون سمت خود را در انجمن سیاست ملی اندکی قبل از انجام تحقیقات توسط کنگره ترک کرد. هدف تحقیقات کشف این مطلب بود که آیا اقدام این گروه در پذیرش کمک خارجی قانونی بوده‌است یا نه. کنگره پس از شنیدن دفاعیات بولتون در جلسات استماع، او را از تمام اتهامات تبرئه کرد.

 

[1]http://www.csmonitor.com/World/Middle-East/2011/0808/Iranian-group-s-big-money-push-to-get-off-US-terrorist-list

[2] http://thinkprogress.org/security/2012/07/02/510058/john-bolton-mek/

[3]   Miller, John (2011-01-25) Iranian Dissidents Lobby Brussels, Wall Street Journal

[4]    Cole, David (2011-01-02) Chewing Gum for Terrorists, New York Times

[5]    US Department of States, Chapter 6. Foreign Terrorist Organizations, OFFICE OF THE COORDINATOR FOR COUNTERTERRORISM, Country Reports on Terrorism 2011, Report, July 31, 2012

[6] Project for the New American Century

مانیفست نومحافظه کاران آمریکایی است که در سال ۱۹۹۷ تدوین شد و راهبرد دولت آمریکا را  در حوزه های سیاست خارجی و امنیت ملی در قرن پیش رو ترسیم می کرد.

[7] Jewish Institute for National Security Affairs

[8] United States Agency for International Development

داره‌ای نظامی است که در سال 1961 توسط ایالات متحده آمریکا تأسیس شده‌است. هدف از تأسیس این نهاد را توسعهٔ کمک طولانی و حمایت از افراد کشورهای فاجعه‌زده برای داشتن یک زندگی آزاد و داشتن کشور دارای دموکراسی عنوان کرده اند.

[9] Federalist Society

[10] International Criminal Court

[11] Political action committee  (PAC)

[12] Super PAC

[13] American exceptionalism

[14] Foundation for American Security and Freedom (FASF)

[15] Rand Paul

سناتور جمهوری خواه از ایالت کنتاکی و پسر ران پال، نماینده جمهوریخواه سابق کنگره و نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا ۲۰۱۲ در سال

[16] UN Watch

[17] Jeffrey Goldberg

[18] James Baker

وزیر خرانه داری دولت ریگان (1985 تا 1988) و وزیر خارجه بوش پدر (1989 تا 1992)

[19] Anti-Ballistic Missile Treaty

[20] Comprehensive Test Ban Treaty

[21] Heritage Foundation

[22] Weekly Standard

[23] National Congressional Club

[24] political action committee

[25] Richard Viguerie

یکی از چهره های شاخص جریان محافظه کاری در آمریکا که در تقویت ائتلاف هوادار «رونالد ریگان» در سال 1980 و «جورج بوش» در سال 2000 میلادی نقش ایفا کرد.

[26] Charles Black Jr.

یکی از لابیست های مطرح و باسابقه در آمریکا و رئیس فعلی شرکت روابط عمومی «پرایم پالیسی گروپ». وی از سال 1976 به طور جدی برای نامزدهای جمهوری خواه ریاست جمهوری آمریکا در  مبارزات انتخاباتی آن ها لابیگری کرده است.

[27]  Covington & Burling LLP

[28] BakerHostetler

[29] Jefferson Marketing


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31