تروریسم کور منافقین

تروریسم کور، مرحله‌ای از جنایات منافقین بود که زیر پوشش « انهدام بدنه نظامی رژیم » صورت گرفت، لیکن چنانچه به نوشتچات خود منافقین و همچنین اعترافات تروریستهای منافق رجوع کنیم ، متوجه می گردیم که منظور از « بدنه نظامی » و یا «سرانگشتان رژیم » ، هر کسی است که در مقابل منافقین بایستد و دلش با عشق به اسلام و انقلاب روشن شده باشد . منافقین در جزوه ای که از آن نقل کردیم ، « بدنه نظامی » را به عنوان هر کسی که سد راه آنان شود تعریف نموده اند . ضمنا برشمردن اعضای نهادهای انقلابی  این خصوصیت را به درستی به همه مردم مسلمان ایران انطباق داده و علنا قصد خود را در نابود کردن پایه های حاکمیت اسلامی برملا نموده اند . نمونه دیگری از همین خط جنایتکارانه در پیام یکی از سردمداران تبهکار منافقین به نام علی زرکش آمده است . در این پیام خطاب به هواداران بازی خورده اهل نفاق آمده است « ضربات خودتان را هرچه بهتر و کاراتر بر پیکر دشمن فرود آورید . همه نهادها و موسسات و افرادی که سعی در تحکیم موقعیت خمینی دارند را هدف قرار دهید . به افراد و موسساتی که از نظر اقتصادی باعث تقویت رژیم می شوند تهاجم کنید و در صورت امکان اموال آنها را مصادره کنید . کلیه افرادی که با بستن سلاح به کمر به دفاع از رژیم می شتابند را هدف قرار دهید همچنین نگذارید کسی مانع شما برای از هم دریدن رژیم شود . » ( به نقل از نامبرده )

اگر خطوط این پیام و آن رهنمودها را در کنار هم بگذاریم و آن را با تبلور عملی اش که در جنایات و ترورهای منافقین منعکس می باشد یکجا جمع بزنیم ، تصویر روشنی از اهداف شوم منافقین به دست خواهیم آورد . ایمجا دیگر صحبت بر سر حمله به افراد سپاه ، اعضای کمیته ها و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و سایر نهادهای انقلابی  همچون جهاد سازندگی و یا انجمن های اسلامی نیست ، بلکه همه افراد و موسساتی که به هر عنوان ، چه مسلح و چه غیر مسلح ، و به هر ترتیب چه سیاسی و اقتصادی از انقلاب اسلامی حمایت می کنند و اسلام را عزیز می دارند و حاضر نیستند در بابر استکبار جهانی سر فرود آورند را شامل می گردد . این است نفهوم دقیق « حرکت از پائین به بالا » و این است معنای دقیق « نابودی پایه های حاکمیت » . هدف همه امت مسلمان و شهید پرور ایران است .

از این روست که منافقین کارگر موتور سوار از همه جا بیخبر را صرفا به این خاطر که از دادن موتورش به آنها امتناع ورزیده با شقاوت تمام به شهادت می رسانند . از این روست که منافقین همسر یک کارگر شریف را صرفا بخاطر اینکه برای دفاع از خانه و کاشانه اش در را به روی منافقین بسته ، وحشیانه به رگبار می بندند و در برابر چشمان کودکانش وی را به شهادت می رسانند . ا ز این روست که منافقین با بی رحمی زایدالوصفی به مغازه ای مردم حزب الله که عکسهایی از امام و یا آیات عظام را نصب نموده اند حمله می کنند و آنان را از پیر و جوان کشتار می نمایند ، از این روست که معلم جوانی را صرفا به این خاطر که عکسی از امام در کیف دارد می کشند و یا فرزندی را بجای پدرش به رگبار می بندند و چوپانی را با کارد قطعه قطعه می کنند . از این روست که کودک خردسالی را زنده زنده در آتش می سوزانند .

 در منطقه نفاق اینان همه جزء « بدنه نظامی » جمهوری اسلامی اند ، زیرا هر یک به نوعی راه اجرای مقاصد شوم امریکا و نوکران منافقش را سد نموده بودند ، یکی با ندادن موتور ، دیگری با دفاع از خانه و کاشانه ، سومی با ابراز ارادت به امام بزرگوار و الی آخر .

این چنین است مفهوم عینی و قابل لمس خط جنایتکارانه منافقین و اینها هستند آن بدنه نظامی که منافقین کمر به نابودیشان بسته بودند .

خواننده گرامی در این جلد از مجموعه کارنامه سیاه ، با اعترافات تکان دهنده ای مواجه خواهد شد . گرچه این اعترافات تنها گوشه ای از جنایات منافقین را بر ملا ساخته اند ، اما از خلال این اعترافات  ، خواننده متوجه خواهد شد که خط تروریستی منافقین در عمل چگونه پیاده شده و منافقین زیر لوای مبارزه با « بدنه نظامی رژیم » به چه جنایاتی دست زده اند و با چه شقاوتی در اجرای مقاصد شیطان بزرگ کوشیده اند .

در این اعترافات پیاده شدن همان خطی را شاهد خواهید شد که در این نوشته با استناد به یکی از جزوات منافقین به آن اشاره رفت ، اینها هیچ یک موارد استثنائی و خارج از قاعده نیستند و بلکه صرفاً مشتی از خروار جنایات منافقین  علیه امت اسلام می باشند .

طرح جنایت سرقت ، سرقت وسیله نقلیه ، آماده کردن وسائل ارتکاب جنایت ، پرسه زدن در خیابانهای دور افتاده یافتن قربانی یا به قول این جانیان سوژه مناسب  ، مهیا کردن راههای فرار ، ارتکاب جنایت ، فرار بعد صادر کردن اعلامیه ها و اعلامیه های پرطمطراق و سرتا پا کذب و دروغ . اینست تصویر ساده شده  آنچه این کوردلان به نام « عملیات انقلابی » انجام می دادند . تبهکاری و جنایت محض .

اما تنها این یک بعد از ابعاد گسترده عملکرد منافقین را تشکیل می دهد ، پرتاب بمب و مواد آتشزا به خانه های مردم و محلهای کسب و مغازه ها و خیابانها ، سرقت مسلحانه وسایل نقلیه ، سرقت مسلحانه از بانک ها و آتش زدن وسائط نقلیه عمومی ، جنبه دیگری از جنایات منافقین را تشکیل می دهد که پیوندی شوم و ناگسستنی با تروریسم دارند .

کمین کردن در خیابانی خلوت و دور افتاده و حمله بردن به اتومبیل ها و یا موتورهای تک سرنشین و گرفتن وسائط نقلیه به زور اسلحه در منطق نفاق « مصادره انقلابی » نام دارد و حمله کردن به بانکها و به یغما بردن سرمایه های ملت جهت ادامه کارزار سیاه تروریستی نیز در همین منطق باطل « مصادره انقلابی » لقب می گیرد . پرتاب سه راهی ، کوکتل و    نارنجک به حیاط و درون خانه و کاشانه مردم مسلمان در فرهنگ نفاق « عملیات انقلابی » وانمود می شود .

منافقین فاسدند

علاوه بر جنایات فوق ، با اعترافاتی در زمینه فساد اخلاقی رایج در میان منافقین مواجهیم . فساد اخلاقی و گناه ، جزئی لاینفک از ماهیت و موجودیت نفاق اند و مکمل یکدیگرند . حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند : غیرتمندی از ایمان است و بی بند و باری از نفاق » و مولای متقیان حضرت علی ( ع ) می فرمایند : « منافق از گناه باکی ندارد و از آن دوری نمی کند » . فساد اخلاقی ، بی بند و باری و روابط نامشروع جنسی ، امی رایج در میان منافقین و به خصوص در لانه های تیمی آنان بوده است و در این زمینه ها ، از شرب خمر و قمار گرفته تا زنا و لواط و اعمال شنیع دیگر نمونه های فراوانی در دست می باشد که به حکم شرع مقدس از افشاء آنها که خود به نوعی ترویج فساد است معذوریم . اسلام آنقدر به حفظ حرمت اخلاقی جامعه مقید است و به این امر بها می دهد که حتی از بیم ضربه زدن به سلامت اخلاقی جامعه ، افشاء این قبیل مسائل را ( درصورتی که موجب فساد شود ) حرام نموده است و از همین رو ما نیز مگر به صورت پوشیده و بسیار محدود ، از افشاء صدها مورد مشابهی که زندانیان فریب خورده بدانها اعتراف کرده اند معذوریم ، لیکن همین نمونه های افشاء شده ، که مشتی از خروار می باشند ، به خوبی ماهیت این دار و دسته فاسد و فاجر را نشان می دهند . آن کسانی که با آن شقاوت و بی رحمی و سنگدلی ، آنچنان جنایاتی را آفریدند ، باید هم که در فساد غرق باشند و سرتاپایشان به گناه آلوده باشد .

صلاحیت نفاق

این مبحث را با اشاره به نکته ای ظریف که در استراتژی جنایات منافقین مطرح شده است به پایان می بریم . در جملاتی که از جزوه « مراحل سه گانه مبارزه در فاز نظامی » نقل کردیم ؛ خواندیم که منافقین به زعم باطل خود پس از طی کردن مراحل اول و دوم تروریسم ، یعنی کشتار مسئولان جمهوری اسلامی و امت حزب الله ، مرحله سومی را زیر عنوان به اصطلاح « آزاد سازی » و « قیام سرتاسری » قرار داده بودند . آنان در توضیح « اجتناب ناپذیر »

بودن این مرحله سوم ، اظهار می کنند که اگر مراحل اول و دوم طی شوند و مرحله سوم بوجود نیاید ، « آنوقت است که بایستی در صلاحیت پیشتاز در تعیین استراتژی و تاکتیک شک کرد »  (نقل از جزوه نامبرده )

اکنون که مراحل به اصطلاح طی شده اند و خون پاک بهشتی ها و رجائی ها بر زمین ریخته شده ، اکنون که صدها نفر از مردم ، قربانی کارزار تروریستی منافقین شده اند ، بجای مرحله سوم ادعایی منافقین چه چیز نصیب آنها شده است ؟ آیا غیر از نابودی ، غیر از رسوایی و غیر از شکست ف نصیبی برده اند ؟ تاریخ خونبار انقلاب اسلامی بهترین گواه بر این مدعاست و این چیزی نیست مگر تحقق و عده ای که خداوند متعال درباره سرنوشت اهل نفاق داده است . درباره منافقین ، مدتهاست که دیگر کار از شک و تردید گذشته و یقین حاصل شده است . یقینی که خط بطلان را بر سر تا پای موجودیت این گروهک ضد انقلابی  و ضد اسلامی می کشد و نام آنان را در کنار سایر جباران و مفسدین تاریخ قرار می دهد.

کارنامه سیاه(54)