بازگشت فریبا هشترودی

بیش از یک ماه از سفر خانم فریبا هشترودی به ایران می گذرد و بازتاب دیدار وی با نمایندگان کانون هابیلیان ، بسیار بیشتر از آنچه که تصور می شد ، بود . تا کنون نزدیک به 50 مطلب در این خصوص در سیمای مخالفین و موافقین نوشته شده است ، واکنش های مثبت و منفی که هر کدام به نوبه خود جای تأمل و بررسی دارد .

باید گفت تا کنون هیچ واکنشی در این خصوص منفعلانه و بینابینی نبود ، یعنی جدایی هشترودی در دو جهت کاملاً مثبت و آرمانی و آزادی خواهانه و در جبهه ای دیگر خیانت گرایانه و دشمن شاد کن (از دید سازمان) بود .

Hashtrodi1

نویسنده این متن بی شک در جبهه اول یعنی طرفدار این امر بوده است ، و هم نوایی خود را در مخالفت با اندیشه های سازمان ابراز داشته و خواهد داشت ، اما در آن سوی میدان نویسندگان سازمان ، چه در اشرف و چه در اروپا و چه عضو شورای ملی مقاومت یا اعضای عادی سازمان ، با تولید مطالب و مواعذ و نوشتن رنج نامه از پیوستن هشترودی به سنگر دشمن (به زعم نویسندگان مذکور) ابراز نارضایتی شدیدی داشتند .

اکثریت قریب به اتفاق این نوشته ها حول چند محور خاص دور می زد :

1. هشترودی هم مانند باقی جدا شدگان ابتدا مشکل دار بود و با تشدید مشکلات ایجاد شده توسط وی و عدم هم نوایی با سازمان ، سازمان قید او را زده و هشترودی هم که مانند گذشته روحیه مبارزه و ایستادگی در مقابل " رژیم " را نداشته از سر استیصال به رژیم پیوسته است .

2. از نظر نویسندگان سازمان ، جدایی هشترودی از سازمان و رفتن وی به ایران دقیقاً به موازات پیوستن وی به حکومت ایران و " عامل رژیم " شدن وی تعبیر شده است ، و در حالی که سازمان همواره شعار آزادی بیان ، اندیشه و عقیده را سر می دهد ، از دیدار هشترودی با نمایندگان کانون هابیلیان به سخیف ترین وضع یاد می کند و در این راستا سایت ها و رسانه های گروه جدا شدگان در اروپا و آمریکا و کانادا دقیقاً مواجب بگیران ران وزارت اطلاعات معرفی شده و می شوند .

3. آرمان ، تلاش ها و آرزوهای اتوپیاپی سازمان با جدایی هشترودی به پایان نرسیده و نخواهد رسید ، و همچنان آن را ادامه خواهند داد .

4. در اکثریت تحلیل های سازمان با وجود دلخوری و دلتنگی شدید از جدایی هشترودی ، بریدن وی از سازمان و خاصه شورای ملی مقاومت امری بی اهمیت تلقی شده است ، مسئله ای که از آن به عنوان راندن عناصر معلوم الحال نیز یاد شده است .

در این بین شاید واکنش " هزارخانی " کمی صادقانه تر باشد ، زمانی که وی جدایی فریبا هشترودی را ضربه ای کاری و خیانت بار عنوان می کند ، امری که با توجه به سابقه حضور منوچهر هزارخانی در شورای ملی مقاومت و حکم ریش سفیدی وی قابل تأمل است و هویدا کننده لایه هایی است که سازمان با جد و جهد سعی در پنهان کردن آن داشته و البته دارد .

البته هزارخانی نیز در بیان درونیات خود راه به جاده خشم و غضبی غیر قابل کنترل گذاشت ، زمانی که گفت : " ... آن وقت ها دموکراسی خواهی گناه مان بود ، امروز کمبود دموکراسی را گناه مان می دانند ، ما که به قول معروف سر موضع مان هستیم ، در اردوی حزب اللهیان چه پیش آمده که یک باره صد و هشتاد درجه تغییر جهت داده اند ؟ "

هر چند اگر هزارخانی که جزء پیرمردها و عموهای سازمان است ، به گذشته بیشتر دقت می کرد تغییرات 180 درجه ای بسیاری را در سازمان مشاهده می کرد . دم از زدن از سانترالیسم دمکراتیک و مرکزیت شورایی به سبک احزاب کمونیست تا رهبری خاص الخاص امروز به پیروی از دیکتاتورها و از فعالیت سیاسی تا اجرای مناسک فرقه ای را اگر مقایسه کنیم ، خودش کلی چرخش است .

مواضع تند ضد امپریالیستی و در خصوص تسخیر سفارت آمریکا را اگر با پاچه خواری های کم نظیر امروز مقایسه کنیم ، باز هم بیشتر از 180 درجه چرخش است .... و قس علی هذا .

حقیقتش این است که آمدن فریبا هشترودی به ایران نشان داد که در ایران هیچ خبری نیست و آن تابویی که سازمان برای اشرفیان بی خبر از همه جا و اندک هواداران خارج از کشور خود ساخته بود ، همه پوچ و بی اساس است .

در ایران نه کسی منتظر ورود مریم و مسعود رجوی است و نه کسی قلبش برای مقاومت ایران می تپد و نه کسی خواهان پیوستن به ارتش زوار در رفته آزادیبخش است ، در اینجا مانند تمام کشورهای دنیا حیات در جریان است ، مردمش نفس می کشند ، برای روزی و امرار معاش خود تلاش می کنند ، مشکلاتی دارند که برای حل آن سعی و کوشش می کنند ، اختلاف نظرها در اینجا هم اینجا مانند همه جا دنیا امری طبیعی است .

و البته این که بر طبق نوشته های گذشته ام این بار تأکید می کنم اگر در کوچه و بازار و جای جای ایران بگردید و در مورد " سازمان مجاهدین خلق " پرس و جو کنید و حرف بزنید ، همه پس از پایان توضیحات می گویند : " آهان ... همان منافقین را می گویید ؟ ! "

راستش را بخواهید هر چقدر که سبک و سنگین می کنم و کتب و آثار به جا مانده را ورق می زنم و هر چه بیشتر مطالب جدا شده ها را می خوانم ، بیشتر به این مسئله پی می برم که حقیقتاً شورای ملی مقاومت هم آش دهان سوزی نبوده که فریبا هشترودی با بیرون آمدن از آن شق القمر کرده باشد .

زمانی که خودش معتقد است با بودن در شورا وقتش تلف می شده ، پس نشان دهنده این امر است که حضور در یک مجموعه که در بیرون خود سر و صدای زیادی دارد و در درون از اساس تهی است ، برای هشترودی که به گفته خودش دغدغه خیلی چیزها را دارد ، جز هدر دادن عمر و وقت نیست .

مسئله هشترودی امروز بانوی اول یا قهرمان ملی ایران نیست ، چون حقیقتاً به گفته درست ابراهیم خدابنده امروز در جمعیت 70 میلیونی ایران ، حتی 70 نفر هم پیدا نمی شود که دغدغه اول و اصلی شان جدا شدن هشترودی از سازمان بوده است .

واقعیت این است که هشترودی از سازمان و شورا جدا شد تا خودش باشد ، برای خودش نفس بکشد و به زندگی اش برسد ، حال شاید با بررسی نوشته های نویسندگان شورای ملی مقاومت این نتیجه گیری درست باشد که فراموش شدگان این شورا که در گرد و غبار تاریخ مانده اند ، با این نوشته ها می خواهند خودی نشان دهند و ژست خروج از احتضار به خود بگیرند ، خب مشکلی نیست ، بیشتر بنویسند .

خوب است اعضای شورا و حتی پیرمردهای سازمان کمی از جریان غرب فاصله بگیرند و ایران را با ایرانی بشناسند نه با اخبار جهت دار و مغرض برخی رسانه های غربی ، باور کنید مردم ایران مثل گذشته عاشق وطن شان هستند ، اگر جنگی بشود باز هم برای دفاع از کشورشان پیش قدم می شوند و همچنان کینه خائنان به وطن را در دل دارند .

مطمئن باشید هشترودی همین حالا هم که از سازمان کذایی شما جدا شده در بسیاری از مسائل با حکومت ایران اختلاف نظر دارد ، و مطمئناً بر مواضع خود به عنوان انسانی آزاد ایستاده و خواهد ایستاد ، پس باز هم تأکید می کنم به جای پاک کردن صورت مسئله و زدن انگ وابسته ، مزدور و ... به جدا شدگان تان ، مرد و مردانه برای یک بار هم که شده علت این همه نارضایتی و شکاف را در شورای ملی مقاومت و نیروهای سازمان جستجو کنید .

اشرف را با اطلاعات روز دنیا و اخبار واقعی ایران آشنا کنید و اگر ادعا می کنید فرقه نیستید به تمام نیروهای تان اجازه استفاده آزاد از تلویزیون و اینترنت را بدهید و بگذارید با محکم ترین انتقادات بر روح نابود شده شما شلاق بزنند و انتقاد کنند .

هشترودی اولین نفر برای آزاد زیستن و رفتن از میان جمع شما نبوده و مسلماً آخرین نفر هم نخواهد بود ، بیایید و کمی از توهمات خود ساخته خود فاصله بگیرید ، امیدوارم روزی را شاهد باشم و باشیم که از فرقه رجوی اثری نمانده باشد و همه کسانی که در بند ایدئولوژی جبریت و اندیشه متحجرانه مسعود و مریم گرفتارند را آزاد ببینیم .

انشاءالله


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31