او هميشه مزدوري آماده خدمت است

Ghabil

تنها افتخار مداومي که در سازمان مجاهدين خلق پايدار و پابرجا مانده است،‌ افتخار بزرگ مزدوري است.

در اين افتخار فارغ از اين که براي چه شخص، گروه يا کشوري باشد، عنصر اطاعت و سربه راه بودن در انجام وظيفه خدمت به نحو احسن انجام شده است. در مورد واژه مزدوري نيز آنچه در اذهان به ياد مانده وهمه کما بيش مي دانيم عبارتند از کسی است که در قبال انجام کاری مزد دریافت می کند. اما مزدور در زبان امروز معنی منفی دارد و به معنی کسی است که در قبال انجام کارهای نادرست از قبیل تهدید و حمله به مردم و یا حمایت از ظالم و جنایتکار پول دریافت می کند.

اگر قرار باشد به طور واضح تر به سابقه مزدوري رجوي و فرقه اش اشاره شود، بايد از مجموعه رفتارهاي گذشته و امروز اين فرقه ياد کرد.

قبل از هر چيز بايد به اين نکته اشاره کرد که مزدور جماعت معمولا بدون آنکه ايدئولوژي يا هدف خاصي داشته باشد تنها به نيت خود براي رسيدن به پاداش مزدوري اش فکر مي کند اما تفاوتي که مزدوري رجوي با ديگر مزدوري ها دارد اين است که براي مزدوري اش ايدئولوژي تراشي هم مي کند و اين ايدئولوژي سازي تنها در جهت تقديس فعل مزدوري انجام مي شود.

اگر سابقه فضاحت هاي رجوي و حضور او در عراق و دست به سينه شدن براي صدام را مرور کنيم، رجوي هميشه و در همه حال، قبل از آغاز پروسه مزدوري اش، توجيه تراشي براي مزدوري را در دستور کار خود قرار داده است و از قضا همين توجيه تراشي هاي ايدئولوژيک در بسياري موارد به ضرر او تمام شده است زيرا مزدوري که کار خود را انجام مي دهد پولش را مي گيرد و مي رود و به هيچ چيز ديگري هم کار ندارد اما مسعود رجوي براي بسياري از فضاحت هاي خود، توجيهاتي ساخته که مقايسه رفتارهاي گذشته و حال او، باعث شده او تقريبا در تمامي موارد مزدوري مثل چهارپايان در گل بماند. شايد با ذکر مثالي بتوان اين مساله را ملموس تر نمود؛ در فروردين 1359 كه چند ماهي تا آغاز جنگ تحميلي باقي مانده بود، هنگامي كه راديو عراق در گفتاري از بنيانگذاران سازمان مجاهدين خلق تجليل كرد، سخنگوي سازمان طي سخناني اظهار داشت: «. . . از آنجا كه همزمان با افزايش اختلافات عراق با ايران، اين نحوه برخورد، حاصلي جز ضربه زدن به مجاهدين ندارد، لذا به مسئولان اين راديو هشدار مي دهيم كه اولاً مجاهدين را اسباب ترفندها و معامله گري هاي سياسي خود قرار ندهند. . . نه مي توان به هيچ قيمتي مجاهدين خلق ايران را خريد و نه آنها را بازيچه معاملات سياسي قرارداد. . . » همچنين در 28 فروردين 1359، مسعود رجوي پس از اظهارات صدام حسين در مورد شرايط پايان درگيري هاي مرزي ايران و عراق در ديدار با هاني الحسن گفت: «. . . پيداست كه حرف هاي صدام حسين صرفاً مانور تبليغاتي و طبل ميان تهي است و يا آقاي سعدون حمادي مي خواهد در افكار عمومي بين المللي موجه جلوه كرده و ايران را مقصر معرفي كند. . . » اما زماني که قرار بود طعم خوش مزدوري کام رجوي را شيرين کند، او توجيهات خود را آغاز نمود و 11 سال بعد همين مسعود رجوي در ديدار با سپهبد صابر الدوري رئيس وقت سازمان مخابرات عراق (سازمان اطلاعات عراق) در مورد روابط مجاهدين خلق و رژيم صدام گفت: «. . . از كلمات محبت آميز رئيس جمهور (صدام حسين) همچنين از خود شما تشكر مي كنم و اين بيشتر مرا خجل مند مي كند. . . چيزي جز وظيفه خودمان انجام نداده ايم و نياز نبود كه رئيس جمهور نامه تشكرآميز به من بدهد. شما بهتر مي دانيد كه چه ماجراهايي بوده و در چه نقطه دقيقاً ما دستمان را در دست هم گذاشتيم. . . سرنوشت ما واحد است، خون هاي ما در هم آميخته است. . . »(1)

البته اين قصه دم جنباندن هاي رجوي براي صدام به همانجا ختم نشد و هر بار که دست نوازش صدام به سر او کشيده مي شد،‌ او مراتب تقدير و تشکر خود را ابراز مي نمود، چنانچه او در گفته هاي خود اعلام کرد: همین چند وقت پیش خدمت سید الرئیس بودم ودرب فیلق را بروی ما باز کرد وتعدادی تانک وسلاح به ما داد ومن به سید الرئیس قول دادم هرکس به صاحب خانه چپ نگاه کند قلم پاش رو میشکنیم و سید الرئیس قول داد اضافه براین سلاحهایی که داده تانک T72 هم بدهد ومن از سید الرئیس کلی تشکر کردم.

زمانه که گذشت و صدام عزيز در بند آمريکايي ها اسير شد و بعد از آن به دار مجازات آويخته شد، جهت دم تکان دادن ها نيز تغيير کرد و به گفته سرکردگان پادگان اشرف، « با اتکا به انقلاب خواهر مريم سلاح هايمان را به آمريکايي ها داديم اما تسليم نشديم»!!! آدم مي ماند که اين چه جور آزادي است که اين جماعت از آن دم مي زنند.

آمريکايي ها که به اشرف آمدند و سيد الرييس که به درک رفت نيت خير سران اشرف در قالب مزدوري ديگري جلوه کرد، تا آنجا که به گفته يکي از جدا شده ها: « در زمان حضور آمريکايي ها در اشرف فهیمه اروانی ومهوش سپهری(نسرین) خدمت سرتیپ فرات وسرهنگ ندا میرسیدن.»(2) و چيزي شبيه ملودرام خلق مي کردند،‌ البته با تئوري عدم تسليم و تلاش براي آزادي وطن،‌از جوار خاک ميهن!

اما آنچه مسلم مي کند که رجوي الحق و الانصاف يک تروريست واقعي است،‌ افعال گذشته و امروز او در برخورد با اربابان است، به عبارت بهتر او حاضر است امروز از کساني که زماني به بدترين وجه ممکن ياد مي کرده،‌ تمجيد کند يا کساني را که زماني براي قديس بوده اند کنار بگذارد. البته زماني که منافع رجوي و فرقه اش ايجاب کند و خود درگيري هاي ذهني او براي نزاع ميان ايدئولوژي و مزدوري زياد شود،‌ مشخصا از اولي به نفع دومي فاکتور گرفته مي شود.

در فهرست بلند و بالاي رفتارهاي تروريستي رجوي آثار به يادماندني زيادي خلق شده است؛ حملات خمپاره ای ، بمب گذاری ها و قتل های مرتكب شده توسط منافقين تاكنون بارها توسط نهادهای بین المللی ، وزارت امور خارجه امریكا ، سازمان های تحقیقاتی چون مؤسسه ملــی تحقیقات دفاعی RAND و وب سایت های جدا شده ها منتشر شده است . از مهمترین فعالیت های تروریستی سازمان علیه اهداف غیرنظامی موارد زیر را می توان نام برد .

حمله به دفاتر جنرال موتورز درسال 1351 ، بمب گذاری در بانك عمان و كمپانی نفتی پان ـ امریكن و سفارت انگلستان در سال 1353 ، حملات انتحاری علیه ائمه جمعه درتهران ، تبریز ، مشهد ، شیراز و رشت در سال های 1360 و 1361 ، حملات همزمان به سفارت های ایران در سیزده كشور جهان در سال 1370 ، بمب گذاری در دادگاه انقلاب تهران در 1377 ، حمله خمپاره ای به دانشگاه شهید چمران اهواز 1379 ، حمله خمپاره ای به مجتمع مسكونی در تهران در 1379 ...

نکته جالب اينکه همه اين موارد در زمان هايي انجام شده که منافقين ادعاي مبارزه با امپرياليسم را داشته اند اما امروز از همان امپرياليسم استمداد مي طلبند. اين مسئله نشان مي دهد که رجوي مزدوري را به خوبي مي شناسد اما همين چاشني ايدئولوژيک کردن مزدوري،‌ بارها برايش درد سر ايجاد کرده است.

=============================================================

1 - به نقل از كتاب براي قضاوت تاريخ: متن مذاكرات مسعود رجوي با مسئولان اطلاعاتي عراق در زمان حكومت صدام

2 - هادي نگراوي


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31