اعتماد خیانت شده

بنام خدا

امروز كه من اينجا نشسته ام شكي در باطل بودن فرقه رجوي ندارم .مخصوصاً رجوي را هدف مي گيرم ، چرا كه ذره اي انسانيت در وي وجود ندارد ، كه اگر داشت لحظه اي به اين سئوال فكر مي كرد كه چرا نيرويي كه حاضر بود از خانه و خانواده اش بگذرد، در طي يك پروسه از تو متنفر مي شود و حتي رو در روي تو مي ايستد؟!

اين كلمات مربوط به سخنان تكان دهنده آقاي حسين پاكدل است .حسين پاكدل برادر يكي از كادرهاي مهم مجاهدين بنام اكبر پاكدل است كه با نام مستعار مهندس كريم در تشكيلات اين گروه شناخته مي شود .

پاك دل مي گويد:

من جزو نسلي بودم كه بعد از پيروزي انقلاب هوادار سازمان شدم و تا سال 1360 با آنان همكاري داشتم ، اما با آغاز فاز نظامي ، نتوانستم تند روي هاي آنان را بپذيرم و کنار کشیدم.

برادر من جزو اعضای قدیمی سازمان می باشد که در سال 1380 از من خواست تا به سازمان بپیوندم ، من در پاسخ خواستم تا جلسه ای با هم بنشینیم و بخشی از مسائلی که وجود دارد را با هم باز بینی کنیم و به ابهامات من پاسخ داده شود ، او که بنا بود به ترکیه بیاید ، در آخرین لحظات با یک بهانه نیامد و در عوض من را به عراق بردند تا در آنجا او را ببینم.

او با اعتماد به دم و دستگاه رجوی پا به عراق می گذارد ، غافل از این که برای او نقشه ای غیر انسانی طرح شده است و به جای پاسخگویی به سئوالاتش به دنبال به بردگی کشیدن وی می باشند.

پاکدل در ادامه از رفتارها و روشهای سازمان مجاهدین در قبال نیروها سخن می گوید و در کمال ناباوری شاهد تعامل غیر انسانی و فاشیستی آنان با اعضاء می شود.

وی در بخشی از سخنانش خطاب به نیروهایی که در خارج کشور جذب این گروه می شوند گفت:

من به هواداران خارج از کشور می گویم که بدانید سازمان مجاهدین فقط از شما بهره برداری می کند و هیچ ارزشی برای شخصیت شما قائل نیست . بچه هایی که از اروپا و آمریکا به عراق آمده بودند و سیتی زن آن کشورها بودند در کمپ از رفتار سازمان حکایتها داشتند ، ای کاش شما نشست سیتی زن را می دیدید که با بچه های چگونه برخورد می شود .من هم مانند شما هوادار بودم و فقط چهره بیرونی سازمان را می دیدم ولی وقتی وارد سازمان شدم چهره خشن و زشت آن را دیدم.

بخشهایی از سخنان حسین پاکدل را اینجا می شنوید.