آیت الله گیلانی : آقای ریاحی آن 5 بسته ای که ایشان می فرمایند چه مقدار اسلحه بوده ؟
ریاحی : فکر می کنم 4 تا از این ظرف های دردار زباله بود و یک لوله مخصوص راه آب و توی آنها اسلحه جاسازی شده بود و یکی از همان دو موردی بود که قبلاً عرض کردم در نقل و انتقال سلاح شرکت داشتم .
مورد دیگرش مربوط به یک خانه بود که مسئول نظامی سازمان _ اسماعیل _ از من خواست بروم کمک کنم و فکر کنم همان مقداری بود که از جنوب آمده بود و باید به ماشین منتقل می شد .
دادستان : کامیون ولوو مال که بود ؟
ریاحی : من قبلاً به بازجوها گفتم .... این ولوو را دو نفر از بچه های شمال می بردند که یکی حشمت اسدی بود که به عنوان راننده یا کمک راننده و دیگری احمد ... که قبلاً همه اطلاعاتم را در این مورد داده ام .
دادستان : خانم جزایری شما چرا اطلاعات تان را ندادید ؟ بازجوی شما می گفت آدم متعصبی است و هیچ وقت اطلاعات خود را نداده است و حالا یک موردش روشن می شود . لابد دهها و صدها مورد دیگر هم هست .
خانم جزایری : ارتباط تشکیلاتی من توی پرونده روشن است . من صادقانه می گویم که این مسئله یادم نمی آید ، ولی چون ایشان می گویند قبول دارم .
دادستان : بله ، شما هیچ وقت هیچی یادتان نمی آید و در مراحل بازجویی هم هیچ وقت یادتان نیامده است . می خواستم برای دادگاه محرز و مسلم بشود که شما تا چه اندازه متعصبید . همان طور که برادران بازجو هم می گویند شما از افراد متعصب و دنده پهن این سازمان هستید و هیچ وقت حاضر نشدید کوچک ترین اطلاعاتی بدهید .
آیت الله گیلانی : آقای فتاحی ! شما وجداناً رابطه تان با جنگل بیش از این نبوده ؟
فتاحی : عملاً بیش از این نبود ، ولی به هر حال ما چه در خود جنگل بوده باشیم یا نه ، به یک اندازه در مقابل این مردم مقصریم .
آیت الله گیلانی : البته شما در تهیه اسلحه ای که افکار صادر می کرده ، یعنی همین نشریات که سلاح برنده ای بودند _ برنده تر از اسلحه جدیت می کردید _ فعالیت داشتید ، می خواستم ببینم که اسلحه ظاهری و ارتباطت با جنگل و خدمتت بیش از اینها نبوده ؟
فتاحی : نه .
آیت الله گیلانی : خوب ، پیامی یا صحبتی با مردم ندارید ؟
فتاحی : والله اعمالی که ما انجام دادیم قابل دفاع نیست ، ولی صحبتی داشتم در رابطه با مطالب آقای طلوعی و ریاحی . ایشان گفتند که تا 30 خرداد سازمان بر یک بستر صحیح حرکت می کرده و از مصوبات شوراهای سازمانی منجمله شورای سوم دفاع کردند .
ولی من خاطرم هست که در همان موقع در جزوات داخلی عنوان می کردند ، که هر کجا امکان مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی باشد ، باید به مبارزه بپردازیم ، منجمله در کردستان .
به عبارتی حرکت در کردستان اتفاقی نبود ، بلکه روی خط و برنامه مشخصی بود ، حتی اگر بخواهند از نظر سیاسی هرگونه توجیهی بتراشند ، خود واقعیت مسئله نفی نمی شود . بنابراین من نتیجه می گیرم که مسئله دفاع از جمهوری اسلامی مطرح نبود ، بلکه مسئله کسب قدرت بود به هر شکل و هر کجا امکان مبارزه مسلحانه است . به طریق مسلحانه و در جاهای دیگر از طریق سیاسی زیر لوای دفاع از جمهوری اسلامی و امام و جنگ دنبال می شد و این امر در واقع خنجر زدن از پشت بوده است .
در کردستان همراه با گروه های دیگر چپ به مبارزه پرداخت . بنابراین خط سازمان نه صرفاً از نظر فردی و حرفی بلکه به صورت مصوبات شوراها ، منجمله شورای سوم به صورت مبارزه مسلحانه در کردستان بود .
می خواهم بگویم این قدر از این مصوبات دفاع نکنند و حداقل اگر می خواهند دفاع کنند با این ظاهر موش مرده دفاع نکنند ، بلکه صریحاً بگویند این خط درست بوده و علتش را هم برای مردم بازگو کنند . البته اگر شهامتش را دارند ، که من مطمئن نیستم داشته باشند .
می خواهم بگویم ، مسئله به آن صورتی که آنها عنوان می کنند که ما بعد از سی خرداد منحرف شدیم ، نبوده . بلکه اتحادیه و همه گروهک های دیگر همه شان منتظر فرصتی بودند تا این که در مقابل جمهوری اسلامی دست به عمل بزنند که این فرصت در 30 خرداد با حرکت بنی صدر و سازمان منافقین به آنها داده شد و هر حرف دیگری در این مورد مظلوم نمایی است .
در مورد مسئله خارج از کشور ، آقای دادستانی درست اشاره کردند که در آنجا محافل دانشجویی مثل ما تبدیل شده بودند به افراد کافه نشین و تشکیل جلسات بیهوده ، بنابراین این قدر حالت معصومانه به خودتان ندهید . اگر ما خطایی کردیم باید با شهامت عنوان کنیم که گناهکاریم و اگر شما اعتقاد دارید که حرکت تان درست بوده حداقل با شهادمت بگویید که نه خبر ما گناهکار نیستیم و این وسط حرکت کردن و دو دوزه بازی کردن و گفتن این که من توبه کرده ام و ... درست نیست .
من به کسانی که در این رده ها رشد نکرده اند و کسانی که درون این تشکیلات به هر حال نقش کوچک یا بزرگ داشته اند نصیحت می کنم ، ما همه جور کار انجام بدهیم و هر جنایتی را مرتکب بشویم و بعد طلب مغفرت کنیم ، هیچ سودی به حال ما و به حال این مردم و به حال دنیا و آخرت ما ندارد . صادقانه فکر کنید و بررسی نمایید و راه درست را از نادرست تشخصی دهید و برای هر کارتان دلیل روشنی داشته باشید .
این گروهک ضد انقلابی در رابطه با کارهایش به ویژه (طرح قیام فوری) هیچگونه توجیهی نداشت ، نه برای اعضا و نه برای هوادارانش و اساساً خود این مسئله قیام در داخل تشکیلات از طریق کودتا جلو رفت . با این حرف نمی خواهم آن بخشی را که با این حرکت مخالفت داشته تبرئه کنم .
مثلاً آقای طلوعی می گوید من با طرح قیام مخالف بودم ، به این جهت بیرون آمدم . من می پرسم مخالفت با چی بود ؟ مخالفت تو با قیام علیه جمهوری اسلامی نبود ، بلکه مخالفت بر سر چگونگی دست زدن به این قیام بود ، بحث بر سر عدم قیام نبود ، بلکه در مورد وقت قیام و زمانش بود ...
بنابراین نصیحت من به کسانی که نسبت به این گروهک ها توهم دارند ، این است که اگر آزادند ابائی نداشته و بیایند خود را معرفی کنند ، زیرا به هر صورت اگر مقرر باشد به کیفر الهی برسند ، بالاخره دستگیر و مجازات خواهند شد ، بنابراین بهتر است خودشان را معرفی و تمام اطلاعات خود را تحویل دادستانی بدهند .
دادستان : من از گفته این آقا استفاده می کنم و راجع به کسانی که بیرون هستند می گویم : الان تعدادی از زندانیان اینجا حضور دارند ، می بینند و می شنوند ، کسانی هستند که حدود 2 یا 3 ماه است دستگیر شده اند و روز آزادی شان فرا رسیده است و بعضی ها هم هنوز پس از 12 – 10 ماه محاکمه نشده اند .
این اختلاف در شیوه معرفی شدن به دادسراست ، زمانی توسط ضابطین به دادسرا معرفی می شوند و زمانی دیگر خودشان را معرفی می کنند و در صورتی که این معرفی فریبکارانه نباشد ، یعنی فقط به قصد فرار از مجازات بوده و هیچگونه اطلاعاتی تحویل بازجوها ندهند .
ولی افرادی که خود را معرفی و اطلاعات خود را تحویل می دهند ، پس از مدت کوتاهی به کارهایشان رسیدگی شده و آزاد می شوند . اگر کسی خودش را معرفی و اطلاعات خود را بازگو نماید ، ما او را به عنوان یک تواب خواهیم شناخت ، با تشکر از خواهران و برادران .
آیت الله گیلانی : جلسه دادگاه به عنوان تنفس به پایان رسید و ادامه بررسی عاملین فاجعه آمل بعدازظهر همین جا منعقد خواهد شد .
( تکبیر حضار )
اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(۴۱)