شهید مهدی رستگار
شغل: عضو سپاه پاسداران انقلاباسلامی
سن: ۱۹ سال
وضعیت تأهل: مجرد
محل شهادت: خیابان ولیعصر
تاریخ شهادت: ۵ مهر ۱۳۶۰
زندگینامه
شهید مهدی رستگار در سال ۱۳۴۱ در خانوادهای مذهبی و مستضعف در شهر تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا سال چهارم متوسطه ادامه داد و با آغاز انقلاباسلامی قدم به صحنه مبارزه با رژیمطاغوت گذارد. از اوایل زندگی با رنج و سختی آشنا شد و همواره درپی کمک و مساعدت به مستضعفین بود.
در دوران انقلاب به اتفاق برادر شهیدش اعلامیههای حضرت امام را مخفیانه پخش میکرد و در عین حال با مساجد همکاری نزدیک داشت. پس از پیروزی انقلاب بر فعالیتهایش در مسجد و انجمناسلامی افزود و سپس جهت خدمت در کمیتههای انقلاباسلامی خود را به این نهاد مردمی معرفی کرد.
در اسفند ۱۳۶۰ برادرش که از طریق سپاه پاسداران انقلاباسلامی به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شده بود در جبهه اسلام به شرف شهادت نائل آمد و مهدی عهد کرد که سنگر برادر را پرنماید و بههمین منظور به سپاهپاسدارانانقلاباسلامی پیوست و در قسمت پذیرش سپاه به کار مشغول شد.
رفتار وی شایسته و زبانزد همگان بود و نسبت به حضرت امام و احکام اسلام علاقه و تعهدی وصفناپذیر داشت و در امربهمعروف و نهیازمنکر حساسیت فراوانی از خود نشان میداد. دوشنبهها و پنجشنبه ها را روزه میگرفت و به خودسازی اهمیت میداد. در زندگی چیزی مگر سرافرازی اسلام و پیروزی مسلمین را نمیخواست و آماده بود تا در این راه مقدس جان خود را فدا نماید و عاقبت نیز جان بر سر ایمان و اعتقادش نهاد.
شهادتنامه
شهید رستگار در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ چون دیگر روزها به انجام وظایف اسلامیاش مشغول بود که خبر اغتشاش و بلوای مسلحانه منافقین در خیابانهای تهران به گوش او و سایر همرزمانش میرسد و این جانبرکفان جهت حفاظت از جان و مال و ناموس مسلمین از پادگان خارج شده و به مقابله با تروریستهای آمریکایی میشتابند.
اگر صحنه، صحنه نبرد رویارو بود، این عزیزان بهسادگی می توانستند تروریستها را بهجای خود بنشانند، اما حضور گسترده امت حزبالله در صحنه و دقت این عزیزان جهت آسیب نرساندن به مردم و حفاظت از جان آنها باعث گردید تا با محدودیتهای فراوان و شهدای بیشتری به مصاف تروریستها بروند و سینههای خود را سپر حفاظت از امت شهیدپرور گردانند. برادر مهدی رستگار در این مبارزه و در چنین شرایطی هدف گلولههای منافقین قرار میگیرد و قلب مالامال از عشقش به اسلام از طپش باز میایستد.
پزشکیقانونی علت شهادت او را به شرح زیر گزارش کرده است:
صورت آغشته به خون است و به روی لب تحتانی سوراخی به قطر ۶ سانتی متر که محل ورود گلوله است مشاهده میشود که از پشت سر خارج شده است. علت مرگ اصابت گلوله به سر و آسیب مغزی می باشد.»
منافقین لبی را با تیر به هم دوختند که جز حق و حقیقت سخنی نگفته بود و جز یاد خدا حرفی از آن خارج نشده بود. کوردلان گمان کردند که با این جنایت ندای حق خاموش خواهد شد و فریاد «الله اکبر» امت حزب الله دیگر به گوش نخواهد رسید. اما او در شهادت خونبارش نیز پیام اسلام را ندا داد تا امت شهیدپرور با مشتهایی گره کرده تر و فریادهایی رساتر به مصاف استکبار جهانی و عمال داخلیش بروند.
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه ۲۴، ردیف ۹۷، شماره ۲۱.
منبع:
پیروان حق و باطل، انتشارات دادسرای انقلاب اسلامی تهران، چاپ اول، پاییز ۱۳۶۵، ج ۷.