بازخوانی جنایات گروهک تروریستی تندر
منبع:
هابیلیان
بیست و چهارم فروردین ماه یادآور یکی از تلخ ترین حوادث تروریستی در تاریخ سی و چند ساله انقلاب اسلامی است.
در این حادثه تروریستی عده ای از هموطنان شیرازی در مراسم هفتگی حسینیه رهپویان وصال در وضعیتی قتل عام شدند که در بدو امر و به اشتباه باعث غیرعامدانه و حادثه ای تلقی شدن انفجار توسط بعضی از مسوولان شد. هرچند از همان ابتدا دستگاه قضایی استان فارس و مسئولان قوه قضائیه حادثه را عمدی تلقی کردند و بر این ایده اصرار ورزیدند.
دیری نپایید که دست امدادی صاحب عصر(عج) بار دیگر بر رخ طمع ورزان به ساحت این ملت و انقلاب سیلی ادب فرود آورد و با انفجار بمب ساخته شده توسط عامل اصلی حادثه در هتل جهان تهران، پرده از واقعیات برافتاد و اینچنین شد که بار دیگر شاهد تجلی عینی آیه شریفه «وَ مَکَرُو وَ مَکَرَالله وَاللهُ خَیرُالماکِرین» در برابر دیده جهانیان بودیم.
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) در این ویژه نامه به بررسی روند دادرسی عناصر بازداشت شده گروهک تروریستی «تندر» که بازروی نظامی و تروریستی انجمن پادشاهی است می پردازد. دادگاهی که در تاریخ ۲ آذرماه ۱۳۸۷ و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار گردید و پس از بررسی جنایات و اقدامت خرابکارانه آنان و دریافت دفاعیات متهمین، منجر به صدور احکام اعدام برای متهمین گردید و این احکام پس از تجدید نظر و تایید دیوان عالی کشور در تاریخ ۲۱ فروردین ۸۸ و در آستانه اولین سالگرد این جنایت کثیف تروریستی به اجرا درآمد.
شبکه معاند و ضدانقلاب Your TV از بدو تاسیس همانند سایر شبکه های رادیویی و تلویزیونی مشابه، با پشتیبانی سازمان ها و سرویس های اطلاعاتی آمریکا و سایر کشورهای غربی عملیات تبلیغی و روانی خود را به مرحله اجرا درآورد و در سطح افراطی اقدام به تضعیف باورهای دینی و انقلابی مخاطبان خود می کرد. به طور همزمان طرح جذب و هدایت مخاطبان مستعد جهت تشکیل هسته ها و گروه های تروریستی در دستور کار این گروه قرار می گیرد و بر این اساس فردی با نام مستعار «فرود فولادوند» با تمسک به باستان گرایی افراطی و نفی مسلمات و اعتقادات دینی، گروهک ملحد و محارب «انجمن پادشاهی ایران» را تشکیل داد و با استفاده از ارتباط اینترنتی اقدام به جذب عناصر داوطلب و عضوگیری از بین هموطنان داخل و خارج از کشور می کند.
«فرود فولادوند» یا همان «فتحالله منوچهری» سرکرده این گروهک که قبل از انقلاب اسلامی با ساخت چند فیلم غیر اخلاقی با شکست مواجه شد و هیچگاه مورد اقبال قرار نگرفت، پس از انقلاب اسلامی به جرم کلاهبرداری از یک تاجر فرش در ترکیه، تحت تعقیب قرار گرفت اما متواری شد. وی در سال ۱۳۸۳ با تلویزیون تک نفره Your TV و راهاندازی «انجمن پادشاهی ایران» و محفلی به عنوان «تندر» که بازوی ترور این گروهک بود، به صحنه بازگشت. وی قول داد که تا ابتدای سال ۱۳۸۴، نظام ایران تغییر میکند اما سپس این مدت را یکسال تمدید کرد اما در سال ۸۵ ناپدید شد. دختر فولادوند گفته است که پدرش در اسرائیل بسر میبرد و آنهایی که با فتحالله منوچهری آشنایند، میگویند که در حال خرج کردن پولهایی است که از راه توهین به اسلام، قرآن، پیامبر(ص) و دیگر مقدسات به دست آورده است. منوچهری در سال ۱۳۸۴ بوسیله واحد ضد ترور «اسکاتلندیارد» دستگیر شد اما ۴۸ ساعت بعد با وساطت سازمان موساد آزاد شد. او در شبکه تلویزیونیاش با یک کلت حاضر میشد و مسئولان ایران را به ترور تهدید کرده و از مخاطبان خود میخواست دست به اقدامات تروریستی بزنند. پس از متواری شدن فولادوند فردی به نام «جمشید شارمهد»، مسئولیت انجمن پادشانی را به عهده گرفت.
وظیفهای را که آمریکاییها به گروهک ریگی سپرده بودند اما آنها نتوانستند انجام دهند، برعهده این گروهک و بازوی ترور آن، «تندر» گذاشته شد. این وظیفه کشاندن اقدامات تروریستی از مناطق مرزی به عمق کشور، بویژه شهرهای پرجمعیت بود. با این حال این گروهک کمتوانتر از آن بود که مدت زیادی به فعالیت خود ادامه دهد. اکنون سرکردگان آن آزادانه در آمریکا رفت و آمد میکنند و تحت حمایت دولت این کشور هستند.
انجمن مزبور در ادامه موفق به جذب عناصر مورد نیاز خود عمدتاً از مراکز استان ها و شهرهایی نظیر شیراز، تهران و رشت می شود و متهم معدوم «مجید.ر» عامل اصلی بمبگذاری ۲۴ فروردین ۸۷ حسینیه سیدالشهدای شیراز به عنوان مسئول «هسته عملیاتی تندر شیراز» تعیین می شود. متهمان، طرح هایی نظیر بمبگذاری در حوزه علمیه امامزاده شاه قیس شیراز، مسجد دانشگاه شیراز، حسینیه سیدالشهدای شیراز، سد سیوند، اتوبوس های حامل نیروهای سپاه و شخصیت های روحانی از جمله نماینده ولی فقیه در استان فارس و ... را بررسی و در این راستا اقدام به جمع آوری اطلاعات عملیاتی لازم می کنند.
در ادامه با تهیه یک بمب «مایرولی» دست ساز توسط متهمان یاد شده و دخالت مستقیم «مجید» طرح انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز به عنوان اولین هدف تروریستی تعیین می شود. متهمان در تعیین اهداف خود با هدایت «جمشید» عامل خارج از کشور اهداف براندازانه حکومتی را برنامه ریزی می کنند و ملاک عمل قرار می دهند.
متهمان اقرار کرده اند که هدفشان از این عملیات تروریستی و سایر عملیات هایی که برنامه ریزی کرده بودند، براندازی حکومت اسلامی از طریق ایجاد اختلاف فرقه ای، تضعیف حضور مردم در صحنه های مذهبی، متزلزل کردن جایگاه ایران در عرصه بین المللی و ایجاد هرج و مرج در داخل کشور بوده است.
در تاریخ ۲۴ فروردین «مجید» و «محسن» - دو متهم اصلی- با انتقال بمب تهیه شده به محل حسینیه سیدالشهدای شیراز، عملیات تروریستی انفجار را به اجرا درمی آورند. در این انفجار ۱۴ تن از هموطنانمان شهید و حدود ۲۰۸ نفر زخمی می شوند.
دومین هدف بمبگذاری، خطوط انتقال نفت و مخازن نفت در بندر گناوه بود که قبل از اجرای عملیات به دستور «جمشید» عامل خارج از کشور، «محسن» و «مجید» اجرای عملیات را معلق و به سمت تهران حرکت می کنند.
در این مرحله شناسایی و انجام انفجار در مراکز حساس در تهران در دستور کار قرار می گیرد و مراکزی مانند حرم حضرت امام(ره)، نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، مدارس حوزه علمیه قم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) و مجلس شورای اسلامی مورد شناسایی قرار می گیرد.
متهمان متواری با هماهنگی «جمشید» ابتدا به رشت می روند و توسط «روزبه» که از اعضای اصلی انجمن در رشت بود و برای اجرای عملیات براندازانه مکان هایی نظیر کنسولگری روسیه در رشت و مصلی و حوزه علمیه این شهر را شناسایی کرده بود، در منزل یکی از بستگان «روزبه» اقامت می کنند و بمب «مایرولی» آماده شده توسط متهمان متواری با هدف اجرای عملیات های تروریستی در مکان های مزبور تحویل «روزبه» می شود. «روزبه» نیز یک صداخفه کن کلت کمری تهیه می کند و به متهمان «مجید» و «محسن» تحویل می دهد.
در همین حین و همزمان «علی» مبلغ ۱۰ میلیون تومان از طریق مهدی به حساب متهمان متواری واریز می کند و مهدی برای بررسی امکان فراری دادن متهمان از طریق جنوب کشور و خلیج فارس و پناهنده شدن آنها به ناوهای آمریکایی مستقر در خلیج فارس به جزیره کیش سفر می کند. در این مدت ارتباط تلفنی متهمان به صورت مداوم برقرار بوده و ضمن روحیه دادن به یکدیگر، اطلاعات لازم را مبادله می کردند. در بازگشت از رشت، «مجید» و «محسن» وارد تهران شدند و در هتل جهان تهران اقامت کردند تا نسبت به اجرای عملیات های تروریستی در مکان های شناسایی شده در تهران اقدام کنند.
کمتر از یکماه پس از انفجار حسینیه رهپویان وصال شیراز، در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۸۷ کمتوانی این گروه نمایان شد و نشان دادند که آمریکاییها بر باد تکیه کردهاند. چند عضو گروهک انجمن پادشاهی که در هتل جهان تهران مشغول ساخت بمب برای کارگذاری در مراکز حساس پایتخت بودند، دستگیر شدند. ماجرا از این قرار بود که آنها در حال ساخت بمب در اتاق خود بودهاند که وقوع انفجار و آتشسوزی موجب لو رفتن و دستگیری آنها شد. بر اثر انفجار حاصل شده در اتاق هتل جهان تهران «مجید» دچار آتش سوزی و به همراه دو تن دیگر توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد و «محسن» از محل هتل متواری شده و به رشت بازمی گردد. در این مقطع محسن تمام تلاش خود را جهت خروج از کشور به کار می بندد و «مهدی»، «علی» و «علی اصغر» نیز از طریق ارتباط تلفنی با او همکاری می کنند.
«مجید» و «محسن» در تهران در دو مقطع به ترتیب مبلغ سه میلیون تومان و ۲۰۰ دلار از طریق هماهنگی با «جمشید» دریافت می کنند. پس از شناسایی انجمن و کشف دخالت آن در انفجار حسینیه سیدالشهدای شیراز مربوط به کانون فرهنگی رهپویان وصال با تلاش درخور تقدیر سربازان گمنام امام زمان (عج) در وزارت اطلاعات و قضات شریف قوه قضائیه، «علی» در شیراز، «محسن» در بابلسر، «علی اصغر» در استهبان، «مهدی» و «روزبه» در رشت و «حیدرعلی» در فیروزآباد دستگیر شدند و با انجام تحقیقات در دادسرای رشت و شیراز و تفهیم اتهام به متهمان دستگیر شده و صدور قرار تامین، پرونده جهت رسیدگی واحد و توامان به دادسرای عمومی و انقلاب تهران، معاونت امنیتی دادسرا ارسال و پس از تفهیم اتهام و انجام تحقیقات لازم توسط وزارت اطلاعات منتهی به صدور قرار قانونی شد.
«مجید» پس از دستگیری در ساعات اولیه روز ۲۶ اردیبهشت با استفاده از سیانور به حیات ننگین خود پایان داد.
اظهارات متهم ردیف اول «محسن» در دادگاه (۲ آذرماه ۸۷):
بهمن ماه سال گذشته (۱۳۸۶) از طریق «علی اصغر» که از دوستان دوران دبیرستانم بود، با «مجید» آشنا شدم.
پیش از آن با «علی» که از دوستان دانشگاه بود در جریان عقاید ضداسلامی انجمن قرار گرفته بودم. «مجید» هم با من صحبت کرد و برای عضویت در انجمن مرا دعوت کرد. با شست و شوهای مغزی و بیان اعتقادات جدید علیه نظام جمهوری اسلامی، انگیزه ما را از فعالیت در انجمن به شکلی تعیین کردند که انگار دیگران در حال خیانت به کشور هستند و ما باید ملت را نجات بدهیم. یعنی در ابتدا انگیزه ام این بود که به کشور خدمت کنم اما نمی دانستم در حال خیانت هستم.
در هسته سه نفری تشکیل شده به فرماندهی «مجید»، من نقش همکار را داشتم و برای انجام فعالیت های تروریستی آموزش می دیدم. زمانی که با «مجید» آشنا شدم به پاسارگاد رفتیم و در مقابل مقبره کوروش سجده کردیم. «مجید» محل های مختلف را برای انجام فعالیت ها شناسایی کرده بود و در مدت یک سال قبل از آشنایی ما بیست لیتر بمب مایرولی در خانه شان ساخته بود.
در ابتدای آشنایی و در جریان صحبت هایی که با هم داشتیم، حسینیه مربوط به کانون رهپویان وصال را به من نشان داد و گفت این کانون نیروهای اعتقادی برای انجام عملیات های انتحاری تربیت می کند و ما وظیفه داریم جلوی کار آنها را بگیریم. مهم ترین انگیزه ما در خصوص عملیات های تروریستی در آستانه سفر مقام معظم رهبری به استان فارس، جلوگیری از روند استقبال مردمی از ایشان بود.
قرار گذاشتیم انفجار حدود ساعت ۹:۴۵ دقیقه شب اتفاق بیفتد. ساعت ۸ شب در پارک اطراف حسینیه قرار گذاشتیم و بعد وقتی بمب به ما رسید، قرار شد که من به حسینیه بروم و در آنجا مستقر شوم. بعد از کنترل نقشه، من داخل حسینیه رفتم و بعد از خاموش شدن چراغ و شروع عزاداری، به مجید گفتم چراغ ها خاموش شده است، بمب را بیاور. مجید هم در سرویس بهداشتی، تایمر را برای ۲۰ دقیقه بعد فعال کرد و سپس وارد جلسه شد. من بعد از چند دقیقه از حسینیه خارج شدم .
سپس طرح انفجار خطوط انتقال نفت در بندر گناوه را داشتیم که «مجید» در تماس با «جمشید» گفت برنامه عوض شده و باید برای بمبگذاری در رشت به آنجا برویم.
اظهارات متهم ردیف دوم «علی اصغر» در دادگاه (۲ آذرماه ۸۷) :
من خرداد سال گذشته به طور اتفاقی با «مجید» آشنا شدم و تحت القائات او که بیشتر از تاریخ باستان می گفت، قرار گرفتم. «مجید» در ساخت مواد منفجره تخصص داشت و زمانی که یک بار با او برای تست یکی از بمب ها به کوه های اطراف شیراز رفتم، از انفجار حاصله به شدت ترسیدم و همان جا متوجه شدم او اهداف پلیدی دارد.
در طرح انفجار خودروهای حامل نیروهای سپاهی و بسیجی، من «مجید» را منصرف کردم زیرا اگرچه افکار ضدنظام داشتم اما نه اینکه بخواهم کسی را بکشم. «مجید» مرا به طور غیرمستقیم تهدید می کرد و چند بار گفت اگر کسی بخواهد مرا لو بدهد، حتی اگر برادرم باشد، او را می کشم.
متهمان ردیف اول، دوم و سوم این حادثه تروریستی :
«محسن اسلامیان» فرزند محمد با نام مستعار «فرمانده بهمن»
دارای سابقه کیفری در امر نگهداری اسلحه دائر بر محاربه و افساد فیالارض از طریق عضویت و همکاری موثر در گروهک محارب، عضو گروهک ملحد و ضد حکومت اسلامی انجمن پادشاهی ایران با علم و اطلاع از موضع گروه و طراحی و اقدام جهت براندازی حکومت اسلامی و تهیه سلاح و مهمات و ساخت بمب در این راستا و مشارکت در انفجار تروریستی ۲۴ فروردین ۸۷ حسینیه سیدالشهداء رهپویان وصال شیراز که منجر به شهید و زخمی شدن ۲۲۲ نفر گردید و همچنین مشارکت در طراحی انفجار در سایر نقاط کشور و ساخت بمب مایرولی در این راستا و طراحی طرح ترور مسئولین نظام.
«علی اصغر پشتر» فرزند کرم با نام مستعار «آراسب» ، «علی» و «احمد»
دارای سابقه کیفری دائر بر محاربه و افساد فیالارض از طریقعضویت و همکاری موثر در گروهک محارب و ملحد و ضد حکومت اسلامی انجمن پادشاهی ایران با علم و اطلاع از موضع گروه و مشارکت در طراحی و اقدام برای براندازی حکومت اسلامی از طریق مشارکت در تهیه مهمات و ساخت بمب بکار رفته در انفجار تروریستی ۲۴ فروردین ماه سال ۸۷ حسینیه سیدالشهداء شیراز و مشارکت در طراحی انفجار در سایر نقاط کشور و ساخت بمب مایرولی در این راستا و طراحی طرح ترور مسئولین نظام.
«روزبه یحییزاده» فرزند مجید با نام مستعار «روزبهان» و «صادق افراسیابی»
دارای سابقه کیفری دائر بر محاربه و افساد فیالارض از طریق عضویت و همکاری موثر در گروهک محارب و ملحد و ضد حکومت اسلامی انجمن پادشاهی ایران با علم و اطلاع از موضع گروه مزبور و طراحی و اقدام جهت براندازی حکومت اسلامی از طریق مشارکت در تهیه بمب جهت کارگذاری در مراکز شناسایی شده در رشت و تهیه وسایل کار و امکانات مالی موثر در این راستا و طراحی ترور استاندار رشت و اعتیاد به مواد مخدر.
«محمدرضا علی زمانی» یکی دیگر از اعضای انجمن پادشاهی که در هشتم بهمن ۱۳۸۸ اعدام شد، در اعترافات خود که در دادگاه بیان کرد، گفت: «ما وارد کشور عراق شدیم و در نخستین ارتباطمان در شهر اربیل که محل استقرار نیروهای آمریکایی و سرویس اطلاعاتی آمریکا بود، ارتباط ما برقرار شد.» او در بخش دیگری گفت: «سیدی که در ایران تولید شده بود را در اختیار آنان قرار میدادیم. ما در آنجا با شخصی به نام «فرانک» که مدیر سرویس اطلاعاتی آمریکا در آن پایگاه بود، ارتباط برقرار کردیم و آنها با اسکان ما در هتل سومای اربیل، مقداری پول و یک خط موبایل ویژه در اختیار من قرار دادند تا در صورت بروز مشکلات امنیتی در شمال عراق با «فرانک» ارتباط برقرار کنم.» این فرد که در بمبگذاری حسینیه رهپویان شیراز نقش داشته، اعتراف کرد که «دردانه فولادوند» خواهر «فرود فولادوند» او را به فردی بنام «جمشید» که در لسآنجلس زندگی میکند، متصل کرده و «جمشید» به او گفته که در جریان دیدارشان با آمریکاییها قرار دارد. همچنین علی زمانی اعتراف کرد که بعدا با «ایمانوئل عافار» که در آمریکا و اسرائیل اقامت دارد، آشنا میشود و پل آشنایی هم «جمشید» بوده است. او به تحویل دادن عکسها و تصاویری از ایران به آمریکاییها اعتراف کرد و گفت که آمریکاییها ما را تشویق میکردند که اخبار بیشتری جمعآوری کنیم. وی به دیدار به تیم جدید سرویس اطلاعاتی آمریکا در «دهوک» عراق و ارتباط با شخصی بنام «مایکل» اعتراف کرد و گفت که آنها قصد انجام اقداماتی در ایران بود و به همین دلیل آموزشهایی به اعضای انجمن پادشاهی دادند. علی زمانی گفت که نهایتا برنامه بمبگذاریها را روی میز گذاشتند تا آسیب جدی به جمهوری اسلامی وارد کنند.
این گروهک تلاشهای زیادی برای ترور انجام داده که یکی از آنها تلاش برای انفجار در داخل حرم امام خمینی (ره) بود. فردی بنام «بیژن عباسی» روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ هنگام ورود به حرم امام خمینی(ره) بمب همراه خود را منفجر کرد که خودش کشته شد و هشت زائر زخمی شدند. او قصد داشت بمب خود را درون محوطه حرم منفجر کند اما چون لو رفته بود انفجار را در کفشداری انجام داد. این گروهک به دنبال عملیات تروریستی شیمیایی و میکروبی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و عملیات تروریستی در کنسولگری روسیه در رشت نیز بود اما موفقیتی به دست نیاورد. همچنین به دنبال انفجار مخازن و خطوط انتقال نفت در بندر گناوه بودند که موفق نشدند. بمبگذاری در حرم حضرت معصومه(س) و مجلس شورای اسلامی هم از دیگر اهداف نافرجام گروهک انجمن پادشاهی و بازوی ترور آن بود.
انفجار در مقابل منزل امام جمعه نهاوند در ۲۴ دیماه ۱۳۸۸ از دیگر اقدامات تروریستی انجمن پادشاهی است.
در حال حاضر «دردانه منوچهری» که در لندن اقامت دارد و آزادانه به آمریکا سفر میکند، یکی از لیدرهای گروهک تندر است. همچنین «جمشید شارمهد»، «ایمانوئل عافار» و «رزیتا منطقی» که دیگر همکاران منوچهری هستند نیز آزادانه در آمریکا زندگی میکنند و به جمعآوری منابع مالی مشغولند. در واقع گروهک تروریستی انجمن پادشاهی (تندر) تحت حمایت دولت آمریکا بوده و همچنان در پی فعالیت علیه ملت و نظام ایران هستند.
اگر اعترافات علی زمانی را هم کنار بگذاریم، بمبگذاریهای متعدد که مورد حمایت آمریکاییها قرار گرفته و زندگی آزادانه عاملین اصلی این جنایات در آمریکا، نشانه آشکار حمایت دولت ایالات متحده از تروریسم است.