در دو دهه اخیر و با گسترش مبارزه مردم فلسطین و ورود آن به عرصه جدیدی از مقاومت، همچنین ظهور «القاعده» و تهاجم آمریکا به عراق، موضوع جهاد از سوی افکار و رسانههای غربی مورد توجه قرار گرفته است؛ چه آن که به خاطر عدم شناخت دقیق مبانی دینی مسلمانان، مسئله جهاد، ترور و حملات انتحاری در یک ردیف با باری کاملا منفی گنجانده شده است. در این مقاله تلاش شده است به شکلی مختصر، تعریف کلی از جهاد و انواع آن و مرزهای تفکیک این فریضه دینی با مسئله ترور و حملات انتحاری تبیین شود.
هر چند بین مبانی فقهی شیعه و اهل سنت تفاوتهای زیادی وجود دارد، اما در این مقاله، تنها به ارائه دیدگاههای فقه شیعه درخصوص بحث جهاد می پردازیم. دلیل اصلی آن به وجود آمدن فرقههای مختلف و تندرو در میان اهل سنت است که عملا اجازه بیان «نظری مطلق» از سوی علمای اهل سنت را از بین برده است. نمونه بارز آن، فرقه وهابیت است که هجوم و کشتار و جنایات وحشیانه زیادی در کارنامه خود، از جمله حمله و قتل و غارت مردم و هتک حرمت عتبات عالیات را به ثبت رسانده و در دهه اخیر، حمایت از طالبان و «القاعده» را یدک می کشد.
مقدمه:
«دین اگر دین جامعی باشد، باید فکر آن روز را کرده باشد که اگر مورد تجاوز قرار گرفتند و یا فرضا خود مورد تجاوز قرار نگرفته، مردم دیگری مورد تجاوز قرار گرفتند، چه کند؟ برای اینجا باید قانون جنگ و جهاد مقرر بکنند. میگویند، صلح خوب است، ما هم قبول داریم که صلح خوب است، اما تسلیم و ذلت چطور؟ تسلیم و ذلت هم خوب است؟!
اگر قدرتی با یک قدرت دیگر برابر بشوند و طرفدار مسالمت باشند، هر کدام از اینها که بخواهند به اصطلاح امروز، همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشند؛ نه این بخواهند به آن تجاوز کند و نه آن بخواهد، به این تجاوز کند، بلکه بخواهند با هم در حال آشتی باشند؛ با حقوق و احترام متقابل، نامش صلح است و خوب است و باید باشد. اما گاه یک طرف، متجاوز است و طرف دیگر، به نام این که جنگ بد است، در برابر او تسلیم می شود؛ یعنی ذلت تحمل زور را متحمل شود. این اسمش صلح و دوستی نیست، این معنایش زیر بار ذلت رفتن است، تسلیم شدن در مقابل زور که نامش صلح نیست. این مثل آن است که شما در بیابان عبور میکنید، بعد یک دزد متجاوز مسلح می آید به شما میگوید، فوری از اتومبیل پیاده شو، دستها بالا، هر چه هم داری بمن بده. شما هم تسلیم بشوید و بگویید، من چون طرفدار صلحم، با جنگ مطلقا مخالفم، هر چه تو میگویی، قبول میکنم و پولها و اسباب و اثاثیه ام را در اختیارت قرار میدهم، اتومبیلم را میدهم، هر چه که میگویی اطاعت می کنم، هر چه می خواهی بگو تا بدهم، من طرفدار صلحم. این طرفداری صلح نیست؛ این تحمل ذلت است، در اینجا انسان تا آخرین جایِی که امکان دارد، باید دفاع کند؛ از مالش، از حیثیتش، مگر در وقتی که بداند، اگر در مقام دفاع برآید، هم مالش از بین میرود و هم خونش ریخته میشود و اثری هم بر این خون بار نیست؛ یعنی بعد هم این خون لوث میشود».(۱)
جهاد ابتدایی:
جهاد عقیدتى و ابتدایى، جز با امر و اذن امام عادل جایز نیست; یعنى مسلمانان نمىتوانند، خودسرانه به این کار اقدام کنند، به تعبیر دیگر، تا موقعى که از جانب امام عادل، مصلحت اندیشى صورت نگیرد و فرمانى صادر نشود، هیچ کس حق جهاد علیه کفار را نخواهد داشت.
فقه شیعه در ماهیت جهاد ابتدایى، دیدگاه ویژهاى دارد: اغلب قریب به اتفاق فقیهان شیعه، تقسیمبندى جهاد به دو نوع «ابتدایى» و «دفاعى» را همانند اهل سنّت پذیرفتهاند، اما بر خلاف اهل سنّت، «جهاد ابتدایى» و به تعبیر دیگر، «جهاد اصلى» را مشروط به امر امام معصوم مبسوط الید دانستهاند.
صالحى نجفآبادى، درباره دیدگاه عمومى فقیهان شیعه مىنویسد: «عجیب است که هیچیک از فقهاى شیعه در این که جهاد اصلى، مشروط به امر امام معصوم مبسوط الید است، تردید نکردهاند.»(۲)
این مطلب در نظر علماى شیعه به قدرى مسلّم بوده است که فیض کاشانى در کتاب الشافى مىگوید: «چون در زمان غیبت، جهاد حق تعطیل است، ما از ذکر آداب و شرایط آن خوددارى کردیم» (و لمّا کان الجهاد الحق ساقطا فى زمن الغیبه طوینا ذکر آدابه و شرائطه.)(۳)
جنگ بدون وجود امام عادل واجب الاطاعه، حرام است؛ همانند حرمت مردار و خون و گوشتخوک. (۴) و از طرفى، جهاد به همراه امام عادل واجب است. (۵)
آنچه از این شرط استنباط مىشود، این است که تا امام عادل دستور ندهد و مصالح اسلام و جامعه اسلامى را در جهاد نبیند، جهاد مجاز نخواهد بود.
جهاد دفاعى:
صاحب جواهر، موضوع جهاد دفاعى را دو چیز مىداند: این که مسلمانان مورد هجوم کفار قرار گیرند و این هجوم (اولاً) اساس اسلام را تهدید کند و یا (ثانیا) اراده استیلا بر بلاد مسلمانان داشته باشند و این، اسارت و آوارگى و اخذ اموال مسلمانان را در پى داشته باشد. در چنین شرایطى، بر همه مسلمانان، اعم از زن و مرد، سالم و بیمار، حتى کور و ناقصالعضو، واجب است که به هر نحو ممکن و در هر شرایطى، اقدام کنند و نیازى به اذن امام و دیگر شروط جهاد ابتدایى ندارند.(۶) این دیدگاه عینا در همه رسالههاى عملى امروز مراجع شیعه منعکس شده است.
وجوب و تحریم جهاد دفاعى:
صاحب جواهر در تحلیل فقهى خود در باب جهاد دفاعى، وضعیتى فرضى در نظر مىگیرد که وجوب جهاد دفاعى در این شرایط، منع مىشود و حتى مىتوان گفت که حرام است. اشاره به این فرض فقهى، از این حیث اهمیت دارد که ناظر به موقعیت کنونى شیعه در عراق است و به درستى، معناى مزبور رفتار سیاسى علما و شیعیان عراق را در شرایط مناقشه بین رژیم بعثى و مهاجمان آمریکایى تبیین مىکند.
شیخ محمد حسن نجفى مىنویسد: «جهاد اگر از ضروریات نباشد، از قطعیات مذهب شیعه است. بلى، گاهى وجوب آن منع مىشود، بلکه گاهى حرمت آن گفته مىشود؛ اگر کفّار حکومت جائر برخی از بلاد اسلامى یا همه سرزمینهاى اسلامى را در این زمانها از حیث سلطه سیاسى تهدید و مداخله کنند، اما مسلمانان را در اقامه شعائر اسلامى ابقا کرده، آزاد بگذارند و به وجهى از وجوه در احکام آنان [مسلمین] تعرّض نکنند، [در این صورت[ ضرورى است که از وجوب جهاد منع کرده یا تحریم شود؛ زیرا تغریر [زیان] به نفس و آسیب رساندن به جان بدون اذن شرعى جایز نیست، بلکه ظاهرا چنین فرضى ذیل نواهى از قتال در دوره غیبت قرار دارد، زیرا در حقیقت، اعانه به دولت باطل بر ضد باطلى مثل خود آن است.
اما اگر کفّار محو اسلام و اندراس شعائر آن و عدم ذکر محمّد صلىاللهعلیهوآله و شریعت او را هدف خود قرار دهند، در این صورت، در وجوب جهاد اشکالى نخواهد بود، حتى اگر مستلزم همراهى با حاکمى جائر باشد، لکن باید به قصد دفع کافران از امحاى اسلام و شریعت اسلامى باشد و نه حمایت از سلطان جور.»(۷)
صاحب جواهر براى چنین جهاد دفاعى، ادعاى هر دو نوع اجماع، اعم از منقول و محصَّل کرده است. به نظر او، نصوص شیعه، این نوع دفاع را از اقسام جهاد تلقّى کرده و از حیث اهمیت و نتایج، همپایه جهاد ابتدایى دانستهاند.
وجه امتیاز جهاد در اسلام:
در ارتباط با جهاد اسلامى، باید گفت، چون هدف اسلام، هدایت مردم و به اهتزاز درآمدن پرچم توحید، دیانت و حقیقت است، به نکاتى توجه شده است که جهاد اسلامى را از جنگ هاى دیگر ممتاز مىسازد. در این مجال به چند مورد آن اشاره مىشود:
الف) در نگاه اسلام حتى در هنگام پیکار با کفار، سپاه اسلام حق ندارد از کسانى که در پیکار مشارکت ندارند، سلب امنیت کند، بلکه موظف است، حقوق آنات را به رسمیت بشناسد؛ چنان که حق ندارد در جنگ، رفتار غیر متعارف و خشن از خود نشان دهد.
امام صادق علیه السلام مىفرمایند: وقتى که رسول خدا لشکرى را گسیل مىکردند، دستور مىدادند که آنان در برابرش بنشینند و به آنان این گونه سفارش مىکرد: به نام خدا و به خاطر خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا حرکت کنید، به دشمن شبیخون نزنید و آنان را مثله (قطعه قطعه) نکنید و کید و خدعه نزنید و پیران و کودکان و زنان را نکشید و جز در حال اضطرار، درختى را قطع نکنید. (۸)
با عنایت به این سفارش رسول اکرم (ص)، حرمت برخی از حملات به شهرهای بی دفاع به بهانه مبارزه با دشمنان کاملا روشن است.
وقتى پیامبر فرماندهى براى جنگ تعیین مىنمودند، او را به تقواى الهى سفارش مىکردند، سپس مىفرمودند: به نام خدا و در راه خدا کارزار کنید، خدعه، خیانت و مثله نکنید و فرزندى را نکشید، کسى که به یک بلندى پناهنده شد به قتل نرسانید، درختان را آتش نزنید و به آب نبندید و درختان به بار نشسته را نبرید، مزرعه را آتش نزنید و حیوانات را نکشید... (۹)
امیر مؤمنان فرمودند: پیامبر از به کارگیرى سم در شهرهاى مشرکین نهى کرده است. (۱۰)
پیامبر خدا از کشتن زنان و فرزندان در جنگ نهى کردند، مگر این که در کارزار مشارکت داشته باشند. (۱۱)
ب) در نگاه اسلام، اگر در میدان جنگ و معرکه قتال، فردى از مسلمین به فرد یا افرادى از کفار امان دهد، بر همه مسلمین واجب است که این امان دادن را به رسمیت بشناسند.
امام صادق مىفرمایند: اگر سپاهى از مسلمین، گروهى از مشرکان را محاصره کرد و شخصى از مشرکان برخاست و تقاضاى امان کرد و یکى از مسلمانان - حتى یک نفر عادى - به آنان امان داد، بر همه آنان، حتى بر بزرگشان واجب است که این امان را رعایت کنند. (۱۲)
در روایتى آمده است که حضرت على علیه السلام، وقتى یکى از بردگان اسلام، به جمعى از کفار که در قلعهاى پناه گرفته بودند امان داد، امان دادن او را به رسمیت شناخت و تنفیذ کرد. (۱۳)
د) بر مسلمانان واجب است پیش از جنگ، کفار و مشرکان را به اسلام دعوت کنند و حقیقت را براى آنان بازگو کنند تا پیش از اتمام حجت، جنگ صورت نگیرد.
امیرمؤمنان فرمودند: رسول خدا مرا به یمن اعزام کردند و فرمودند: یا على با هیچ کس مقاتله و کارزار نکن، مگر این که او را به اسلام دعوت کرده باشى. به خدا سوگند اگر خداوند به وسیله تو یک نفر را هدایت کند براى تو بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب مىکند. (۱۴)
اگر قومى با شما نجنگید، شما حق ندارید با آنان بجنگید، مگر آنکه آنان را به اسلام دعوت کنید. (۱۵)
نکته قابل توجه:
از آیات قرآن کریم و سیره پیامبر اکرم ـ صلىاللهعلیهوآله ـ مىتوان چنین استفاده کرد که اگر امام عادل تشخیص دهد که در شرایطى، جهاد علیه کفار اثر مفید و مثبتى ندارد، مىتواند از جهاد خوددارى کند، به ویژه اگر گروه کفار، تقاضاى صلح و ترک مخاصمه و همزیستى مسالمتآمیز داشته باشند و رفتارى که حاکى از توطئه و فتنهگرى علیه مسلمین باشد از خود نشان ندهند. چنان که پیامبر اکرم ـ صلىاللهعلیهوآله ـ در حدیبیه با مشرکان قریش، معاهده عدم تعرض به یکدیگر را امضا و یا پیمان همزیستى مسالمتآمیز و عدم تعرض را با یهودیان اطراف مدینه امضا کردند و تا زمانى که آنان پیمانشکنى نکردند، نبى خاتم، اقدام به شکستن پیمان نکرد.
قرآن کریم به صراحت به پیامبر مىفرماید: «و ان جنجوا للسلم فاجنح لها و توکل على الله... و ان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذى ایدک بنصره و بالمؤمنین.» (۱۶)
یعنى: اگر (کفار) به صلح گراییدند، پس تو نیز بدان بگراى و بر خدا توکل کن... و اگر مىخواهند، با تو نیرنگ کنند، پس همانا خدا تو را کافى است. او کسى است که تو را به نصرت خود و به وسیله مؤمنان تایید کرد.
علامه طباطبایى در این زمینه مىفرماید: اگر دشمن به سوى صلح و روش مسالمتآمیز رغبت کرد، تو نیز به سوى آن متمایل شو و به خدا توکل کن و مترس از این که مبادا امورى پشت پرده باشد و تو را غافل گیر کند و تو به خاطر نداشتن آمادگى نتوانى مقاومت کنى، چه خداى تعالى، شنوا و داناست و هیچ امرى او را غافل گیر نکرده و هیچ نقشهاى او را عاجز نمىسازد، بلکه او تو را یارى کرده و کفایت مىکند. (۱۷)
«لا ینهاکم عن الذین لم یقاتلوکم فىالدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم او تقسطوا الیهم ان الله لا یحب المقسطین....» (۱۸)
یعنى: خداوند متعال، شما را از دوستى و دادگرى نسبت به همه کسانى که با شما به سبب پاىبندیتان به دین جنگ نکرده و شما را از وطنهایتان نراندهاند، نهى نمىکند که با آنان به عدالت و انصاف رفتار کنید، چرا که خداوند مردم عادل و دادگستر را دوست دارد. تنها از دوستى کسانى نهى کرده است که با شما سر جنگ دارند و سر مساله دین با شما جنگیدند و شما را از دیارتان بیرون کردند و در بیرون کردنتان پشت به پشت هم دادند، خدا شما را از این که آنان را دوست بدارید، نهى فرموده و هر کس دوستشان بدارد، ستمکار است و ستمکار حقیقى هم همین گروهند.
سیره فقها در دفاع از سرزمینهاى اسلامى:
فقها اضافه بر این که در کتب فقهى، استدلالى به بیان احکام و مسائل جهاد و دفاع پرداختهاند، در مواقع لزوم که سرزمین اسلامى یا عزت و استقلال مسلمین در معرض تجاوز بیگانگان قرار مىگرفت، با احساس مسؤولیت وارد میدان شده، هم با بیان حکم خدا مردم را به دفاع و ایستادگى در برابر دشمن ترغیب مىکردند و هم خود، لباس رزم بر تن کرده و در میدان جنگ حضور مىیافتند. به رغم آن که با سلاطین و حاکمان جائر سرناسازگارى داشتند و آنان را غاصب منصب ولایت مىدانستند، هرگاه با هجوم متجاوزان به بلاد اسلامى روبه رو مىشدند، بنا بر قاعده دفع افسد به فاسد، مجوز همکارى با سلاطین جائر را صادر مىکردند، هم به آنان اذن تصدى امر دفاع را مىدادند تا در این جنگ، امر و نهى و تصرفاتشان مشروع باشد و مردم به همکارى آنان رغبت کنند و هم مردم را به یارى و مساعدتشان فرا مىخواندند.
در دو سده اخیر که اوج هجوم دشمنان اسلام به بلاد اسلامى بوده و استعمارگران به دنبال شکستن اقتدار مسلمین و چپاول ثروتهاى آنان بودند، حضور حماسه آفرین فقیهان شیعه، بسیار برجستهتر از مقاطع دیگر تاریخ فقه و فقهاست. هرچند حضور آنان در عرصه سیاست و احساس مسؤولیت نسبت به سرنوشت مسلمین، بسیار فراتر از حضور در جبهههاى دفاع از سرزمینهاى اسلامى است و مواردى را هم که دشمنان با تحمیل قراردادهاى اقتصادى و سیاسى بر شؤون مسلمین تسلط پیدا مىکردند، شامل مىشود.
از آنجا که حمله دشمن به سرزمینهاى اسلامى منحصر به هجوم نظامى و پیاده کردن نیرو نیست، بلکه راههاى به زنجیر کشیدن ملتها در موارد مختلف به صورت نامرئى و با نفوذ در ارکان سیاسى، اقتصادى و فرهنگى نیز انجام مىگیرد و بدون نیاز به حضور نیروهاى مسلح با وابسته کردن مسلمین از نظر سیاسى اقتصادى و فرهنگى بر شؤون مختلف جامعه اسلامى سلطه پیدا مىکنند، فقیهان با هوشیارى در اینگونه عرصهها نیز نقش آفرینى کرده به مقابله با استعمارگران و دفاع از عزت و استقلال مسلمین پرداختهاند. مقابله با زیادهخواهىهاى سفیر روسیه در ایران - گریبایدوف - از سوى میرزا مسیح مجتهد و میرزاى قمى و صدور فتواى جهاد علیه روسیه و ایادى وى که به مرگ او انجامید، حکم تحریم تنباکو از سوى میرزاى شیرازى در عهد ناصرى و قطع دست انگلیس، رویارویى با دخالت و تجاوز روس و نفوذ استعمار انگلیس در نهضت مشروطه از سوى علماى طراز اول نجف، تحریم کارهاى بیگانگان در برخی مقاطع، برای مقابله با سلطه اقتصادى آنان، مقابله سید حسن مدرس با اولتیماتوم روسیه در دوران حاکمیت رضاخان، ایستادگى آیتالله کاشانى در برابر نفوذ آمریکا در عصر محمدرضا پهلوى و سرانجام، قیام خونین ملت مسلمان ایران به رهبرى امام خمینى در برابر ابرقدرتهاى شرق و غرب و ایادى داخلى آنان، تنها چند نمونه از این قبیل است.
تحریم ترور:
اشاره شد که فقه شیعه غیر از وضعیت دفاعى، اعم از شخصى و خوف نفس یا دفاع از کیان اسلام و موجودیت جامعه اسلامى، هرگونه تعرّض به غیر مسلمانان را تحریم مىکند. منظور از «وضعیت دفاعى» کاملاً روشن است. فقه شیعه، دفاع شخص از نفس و جان را ذیل کتابهاى «حدود» قرار داده، اما دفاع از کیان اسلام و هویّت جامعه اسلامى را در قالب «جهاد دفاعى» تشریح کرده است.
هرچند جهاد دفاعى، مستلزم هر اقدامى براى واکنش به تجاوز می باشد، تفکر شیعى توسّل به ترور را تحریم کرده است. مىتوان گفت که هیچیک از منابع شیعه از مفهوم «ترور» به طور ایجابى سخن نگفتهاند. بدینسان، ترور، از جمله اقدامات ممنوعى است که فرهنگ دفاعى شیعه و ادبیات فقه دفاعى با آن مواجهه سلبى دارد.
اندیشمندان شیعه، تحریم مطلق ترور را از روایت امام صادق علیهالسلام استفاده مىکنند که ایشان نیز از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نقل کرده است. روایت ناظر به داستانى خاص درباره حکم کسى است که امیرالمؤمنین علیهالسلام را سبّ کرده بود. بنابر اندیشه اسلامى، سبّ ائمه اطهارـ علیهمالسلام ـ همانند سبّ نبى ـ صلىاللهعلیهوآله ـ است. اما امام صادق ـ علیهالسلام ـ از ترور سبکننده منع کرد. فقیهان مسلمان با استناد به این رویداد، از آنرو که عبارات روایت مطلق هستند، مطلق ترور را تحریم کردهاند.
ترور یا دفاع از کیان اسلام؟
شاید در اینجا پرسیده شود که صدور حکم اعدام سلمان رشدی از سوی حضرت امام خمینی(ره) و یا کشتن حسن علی منصور توسط گروه فدائیان اسلام به چه صورت است؟ در پاسخ باید گفت که مهم ترین معیار صدور حکم جهاد دفاعی از سوی ولی فقیه، هجوم کفار به مسلمانان برای از بین بردن اصل اسلام و به خطر انداختن اساس دین است. ممکن است در برهه ای از زمان، این تهدید و استیلا، نه به شکل نظامی که به شکل فکری باشد و مهم تر آن که سکوت در برابر این هجوم، زمینه ساز حملات بزرگ تری از سوی دشمنان است. در این حال و با تشخیص موضوع و مصداق از سوی حاکم شرع جامع الشرایط، حکم اعدام صادر شده است. در خاطرات فدائیان اسلام بارها آمده است که این گروه، در پی گرفتن وجوز ترور سران رژیم، ماهها با مراجع عظام تقلید بحث می کردند و زمانی اقدام به ترور حسنعلی منصور کردند که مجوز شرعی آن را از سوی یکی از مراجع مسلم تقلید دریافت نمودند.
گستره عملیات های شهادت طلبانه چقدر است؟
هرچند بحث عملیات شهادتطلبانه، به ویژه پس از مسائل فلسطین مطرح شده، اما تاکنون، بحث فقهى دقیقى در اینباره نشده است. بنابراین، مسئلهاى مستحدثه است که بیشتر در فتاواى فقهى و رعایت احتیاطات لازم مطرح شده است. در اینجا می کوشیم با تحلیل این فتواها و اشاره به برخى منابع روایى آنها در فقه شیعه، حدود و کیفیت تقریبى دفاع استشهادى در فرهنگ سیاسى ـ دفاعى معاصر شیعه را ارزیابى کنیم:
در یکى از استفتائات آیتالله العظمی فاضل لنکرانى سؤال شده است: «آیا جایز است که براى کشتن دیگران دست به انتحار بزنیم؛ مثل عملیاتهاى انتحارى ملت فلسطین؟»
ایشان در پاسخ نوشتهاند: «مسئله فلسطین، مسئله دفاع است و دفاع از خود و حریم و ناموس و کیان اسلام به هر نحوى که باشد، جایز است.»(۱۹)
آیت الله العظمی فاضل لنکرانى در جاى دیگرى توضیح بیشترى دارند. ایشان در جلد دوم جامع المسائل مىنویسند: «اگر انسان احتمال دهد یا بداند که دفاع او از جان خود یا بستگان خود، منجر به کشته شدن خودش خواهد شد، باز هم دفاع جایز، بلکه واجب است. ولى نسبت به مال، اگر مىداند که دفاع او از مال منجر به کشته شدن خودش مىشود، دفاع واجب نیست، بلکه احوط ترک است.»(۲۰)
اشارات آیت الله العظمی فاضل لنکرانى نشان مىدهد که ایشان، عملیات انتحارى فلسطینیان را ذیل شرایط عمومى وجوب دفاع از نفس یا اساس اسلام قرار مىدهند و تحت مقرّرات دفاع تعریف مىکنند. بدینسان، آیتالله فاضل لنکرانى، با درج برخى دفاعهاى انتحارى ذیل شرایط عمومى جهاد دفاعى، از تأیید آن دسته از عملیات انتحارى که در فلسطین انجام شده و شهروندان غیرنظامى را هدف قرار داده اند، خودداری می کنند.
دو نکته اساسى در فتواى ایشان قابل توجه است:
نخست آن که ایشان، عملیات و دفاع انتحارى را نه در جهت قتل شهروندان، بلکه فقط برای مقابله با نظامیان اسرائیلى و حامیان مستقیم و فعّال هجومهاى نظامى اسرائیل جایز می دانند و این امر را دقیقا ذیل ادلّه و موارد دفاع مشروع مىدانند.
دوم آنکه استفتاى مزبور با تکیه بر ادلّه فقهى شیعه در باب «دزد متجاوز» (لصّ محارب) پاسخ داده شده است.
برخى، گزارشها و فتاواى معاصر دفاع انتحارى یا عملیات شهادتطلبانه را با تکیه بر چنین زمینهاى از فرهنگ دفاعى و با قید «عدم تعرّض به غیر نظامیان» تجویز کردهاند. با این حال، ادبیات بحث، هنوز در تحقیقات شیعى معاصر، دارای غناى لازم براى داورى و درک قطعى نیست و به لحاظ تفاوت با اهل سنّت، نمىتوان ادبیات موجود در فقه معاصر اهل سنّت را به جوامع شیعى تعمیم داد. اما به نظر مىرسد، تحوّلات اخیر در فلسطین اشغالى و به ویژه حوادث اخیر عراق و یا برخی بمب گذاری ها در اروپا که مسلمانان را در معرض اتهام قرار داده است، زمینه لازم براى گسترش این مباحث را آماده مىکنند. ظهور موج استفتائات از مراجع شیعه، به ویژه آیتالله العظمى سیستانى در عراق و نیز تأمّلات و اظهارات همراه با احتیاط ایشان و خوددارى از خونریزى بیشتر در عراق تا مرحلهاى که ناگزیر باید شیعیان از اقدامات بازدارندهترى سخن بگویند، این مباحث را در افکار عمومى شیعه زندهتر کرده است.
پاورقیها:
۱) کتاب جهاد. شهید مطهری.
(۲) نعمت الله صالحى نجفآبادى، جهاد در اسلام، ص ۶۷.
(۳) همان ص ۶۶.
۴) شیخ حر عاملى، باب دوازده، حدیث یکم.
۵) ) شیخ حر عاملى، حدیث نهم و دهم.
(۶) جواهر الکلام، ص ۱۸ ـ ۱۹.
(۷) جواهر الکلام، ص۴۷.
(۸) شیخ حر عاملى، پیشین، ج ۱۱، کتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو، باب ۱۵، حدیث ۲; فروع کافى، ج ۱ ص ۳۴۴.
(۹)همان، حدیث سوم.
۱۰) همان، باب شانزدهم، حدیث یکم.
۱۱) همان، باب هجدهم، حدیث یکم.
۱۲) توبه/۶.
۱۳) سید محمد حسین طباطبایى، پیشین، ج ۹، صص ۲۰۸ – ۲۰۵.
۱۴) شیخ حر عاملى، پیشین، باب ۱۵، حدیث ۱....
۱۵) انفال/۶۲ - ۶۱.
۱۶) سید محمد حسین طباطبایى، پیشین، ج ۱۷، ص ۱۸۳.
۱۷) نساء/۹۰.
۱۸) سید محمد حسین طباطبایى، پیشین، ج ۱۷، ص ۱۷۷.
۱۹) www.Lankarani.org /Persian /Ahkam /new-estefta.html/ پرسش و پاسخ ۸۱۲
۲۰) محمد فاضل لکنرانى، جامع المسائل، ج دوم، باب «دفاع»، ص ۴۸۱.
۲۱) www.Lankarani.org /Persian /Ahkam /new-estefta.html/ پرسش و پاسخ ۴۹۲
همچنین در تدوین این مقاله از کتب و مقالات زیر استفاده شده است:
کتاب «جهاد » شهید مطهری،
مقاله «دفاع مشروع، ترور و عملیات شهادت طلبانه در مذهب شیعه» از دکتر داود فیرحى و
مقاله «مبانى فقهى دفاع از سرزمینهاى اسلامى » از سیدجواد ورعى.