عزت اسلام؛ هدف اصلی جهاد
حضرت آیتالله مصباح یزدی
هواهای نفسانی؛ بدنام کننده اسلام
از جمله فسادهای جامعه انسانی این است که کسانی به بهانه عمل به احکام اسلامی مرتکب جنایاتی شدند که باعث بدنامی مسلمان ها شد. سلسلههایی از سلاطین کشورهای اسلامی به نام «جهاد اسلامی» مرتکب کارهای زشتی شدند که رواج اسلام در آن سرزمینها را قرنها به تأخیر انداخت و اسلام را در دنیا بدنام کرد.
امروز هم امثال طالبان و القاعده در سراسر دنیا همان طور عمل میکنند و اسمش را اجرای احکام اسلام میگذارند. باید توجه داشته باشیم که حقیقت جهاد را آن گونه که در اسلام هست نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر اجرا کنیم؛ نه این که هواهای نفسانی را به پای اسلام بگذاریم.
اصل دفاع و امور لازم الدفاع
به طور کلی همه ما میدانیم که یکی از فروع و ضروریات دین ما جهاد است و در این مطلب هم هیچ بحثی نیست. آن چه مهم است این است که خود قرآن برای تشریع جهاد به حکمتهایی اشاره فرموده است که با توجه به این حکمتها ما میتوانیم هم بفهمیم که اصلاً جهاد برای چه تشریع شده است و هم حدود و لوازم آن را بشناسیم.
آن اصلی که می توان گفت هیچ انسان سلیمالفطره ای نمی تواند آن را انکار کند، اصل «دفاع» است؛ این اصل میگوید: اگر ما مورد حمله دشمن قرار گرفتیم صحیح نیست که آرام بنشینیم و درمقابل عوامل نابودکننده تسلیم شویم، هیچ فطرتی این را نمیپذیرد.
خوب است در برابر کسانی که مدعی طرفداری از حقوق بشرند و با احکام جهاد اسلامی مخالفاند و میگویند: «چون اسلام احکام جهاد دارد خشونت طلب است!» بحث را از این جا شروع کنیم که هیچ انسان سلیمالفطره ای نمیتواند دفاع را تحریم کند و بگوید نباید دفاع کرد. اما سؤال این است که از چه چیزهایی باید دفاع کرد؟ آیا فقط اگر جان در خطر باشد باید از آن دفاع کنیم یا در برابر تجاوز به ناموس، فرزندان و سایر متعلقات هم باید دفاع کرد؟ در سطح جامعه، هر ملتی وظیفه دارد که از چه اموری دفاع کند؟
عملاً آن چه در بین همه مردم دنیا متعارف است دفاع از آب و خاک است. در هر فرهنگی قهرمانانی وجود دارند که مردم به وجودشان افتخار میکنند و اینها معمولاً کسانی هستند که از آب و خاک مردمشان دفاع کردهاند. پس غیر از دفاع از جان، دفاع از آب و خاک هم مورد قبول عقلاست. بسیاری از اقوام- شاید این هم استثناء نداشته باشد- عرض و ناموس را هم لازمالدفاع میدانند، گرچه به جنگ و کشتار منتهی شود و اگر کسانی در این امور کوتاهی کنند آنها را مردمی پست و زبون میدانند. در فرهنگ عقلای عالم هم چنین افرادی محکوماند. البته برخی ممکن است در مقام حرف و روی کاغذ غیر از این بگویند؛ ولی عملاً همه اینها را میپذیرند.
جهاد فیسبیلالله؛ نه فی سبیل آب و خاک!
آیا جهاد اسلام هم همین است؟
ما هیچ شکی نداریم که اگر دشمنان اسلام به مسلمین حمله کنند و بخواهند آنها را نابود کنند یا اراضیشان را تصرف کنند دفاع در برابر آنها تکلیفی واجب است. اما عرض ما این است که جهاد اسلامی بسیار شریفتر و ارزشمندتر از آن چیزی است که پیش عقلای عالم است. آن چیزی که پیش عقلای عالم است غریزهای است که در حیوانات هم هست. بسیاری از حیوانات اگر به لانهشان حمله شود به شدت از آن دفاع میکنند. اگر کسی از خانه و لانهاش دفاع نکند از حیوان هم پستتر است. این هنری محسوب نمیشود. مسئله این است که جهاد اسلام، جهاد فی سبیلالله است. هدفی که برای جهاد در اسلام تعیین شده است خیلی بالاتر از این است که صرفاً برای حفظ جان و مال باشد.
اولین آیاتی که درباره جهاد نازل شد و مورد آن هم دفاع بود، آیاتی از سوره حج است که میفرماید:
«ان الله یدافع عن الذین آمنوا ان الله لایحب کل خوان کفور¤ اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر¤ الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز؛ خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد. به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شد؛ چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند و خدا بر یاری آنها تواناست. آنهایی که از شهر خود به ناحق رانده شدند، [گناهی نداشتند] جز این که میگفتند:
پروردگار ما، خدای یکتاست؛ و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود ویران میگردد؛ و خداوند کسانی را که او را یاری کنند یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.» قبل از این مسلمانان اجازه جنگ میخواستند؛ ولی آیه نازل شد که: «کفوا ایدیکم؛ فعلاً دست نگه دارید.» چون تعدادشان کم بود و ساز و برگ جنگی نداشتند؛ لذا اگر به جنگ اقدام میکردند در همان روزهای اول تار و مار میشدند.
این آیات برای اولین بار اجازه دفاع به مسلمین را داد. بعد در بیان حکمت آن نمیگوید: «اگر جهاد نکنید جان شما به خطر میافتد و آب و خاکتان در اختیار دیگران قرار میگیرد»؛ بلکه میفرماید: «اگر اجازه دفاع و جهاد ندهیم عبادتگاهها از بین میرود».
البته این حکمت اصل جهاد در همه ادیان الهی بوده است؛ چون دفاع و جهاد مخصوص اسلام نیست. حکمت اصلی که در قرآن روی آن تکیه میشود این است که نام خدا در زمین زنده بماند و مردم با دیدن معابد و مساجد به یاد خدا بیافتند؛ چون یاد خدا تنها حقیقتی است که میتواند انسان را به سعادت برساند. بعد هم میفرماید: این کسانی که ما به آنها اجازه دفاع و وعده نصرت دادیم کسانیاند که هدفشان این است که اگر در جنگ پیروز شوند اولین کاری که میکنند اقامه نماز و دادن زکات است؛ یعنی اجرای دین. اسم این جهاد هم جهاد فیسبیلالله است نه فی سبیل آب و خاک.
جانها فدای اسلام
ما چه قدر از این فرهنگ عقب افتادهایم که امروز برای دفاع از چنین حکمی به مطلبی متوسل میشویم که بین حیوانات مشترک است؛ یعنی دفاع از آب و خاک و وطن. حیوانات هم از وطنشان دفاع میکنند؛ این که هنری نیست. آن چه مهم است دفاع از ارزشها و دفاع از دین است. همه چیز فدای دین! متأسفانه نفوذ فرهنگ غربی باعث شده است که ما برای مسئلهای با این عظمت آن قدر تنزل کنیم که جهاد را در حد غریزهای حیوانی قرار دهیم!
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در یک کلمه میفرمایند: والجهاد عزا للاسلام. ما خیلی هنر داشته باشیم میگوییم: جهاد برای عزت مسلمین است، اما حضرت میفرمایند: «والجهاد عزا للاسلام؛ یعنی هدف اصلی، اسلام است. ما باید فدای اسلام شویم. اصلاً در مقابل اسلام چیزی قابل طرح نیست.
حاصل جواب ما از این سؤال که «از چه اموری باید دفاع کرد؟» این است که در درجه اول باید از ارزشهای الهی دفاع کرد و بعد دفاع از جان، مال، ناموس، آب و خاک، اموال و... مطرح میشود.
مهمترین دفاع، دفاع از دین است که باعث سعادت همه انسانهاست. اگر دین نباشد انسانها در حد حیوان و گاهی پستتر از حیوان خواهند شد. قرآن میگوید: ان شرالدواب عندالله الذین کفروا فهم لایؤمنون؛ نمیگوید: بدترین انسانها کسانیاند که با خدا عناد دارند؛ بلکه میفرماید: اینها بدترین جنبندگاناند. اگر اسلام نباشد کار به این جا منتهی میشود. پس بالاترین دفاع، دفاع از آن چیزی است که سعادت همه انسانها در گرو آن است؛ یعنی دفاع از اسلام. ارزش مسلمین هم به خاطر اسلامشان است؛ پس اصالت با اسلام است. متأسفانه این نکتهای است که در بسیاری از گفتارها و نوشتارها مورد غفلت واقع شده است.