تداوم انقلاب پس ازشهید بهشتی
شهید بهشتی از جمله شخصیت‌های کم‌نظیر انقلاب اسلامی است که دوست و دشمن بر بزرگی و عظمت او و خدمات ارزشمند و اساسی او به انقلاب اذعان دارند و فقدان او را در حساس‌ترین شرایط حیات انقلاب اسلامی ضایعه‌ای بزرگ و غیرقابل جبران می‌‌دانند. انقلاب نوپای ما خیلی زود بهشتی را از دست داد و از وجود ارزشمندش که مالامال از عشق به انقلاب و تلاش مجاهدانه برای تعالی و تکامل آن بود محروم گشت. شهادت بهشتی برای یاران امام و انقلاب نیز ثلمه‌ای سنگین بود چرا که وجود او در میان انقلابیون باعث قوت قلب و تقویت روحیه آنان بود. بهشتی روح بزرگی داشت که دلهای بسیاری را به تسخیر خود درآورده بود. او در دوران نفاق و توطئه که هر روز ضربات سنگینی برپیکره انقلاب وارد می‌کرد مورد اعتماد و اطمینان امام و انقلاب بود و همچون بازوی توانمند و اندیشمندی با درایت امور را اداره می‌کرد. او همه وجودش را وقف انقلاب کرده بود. حضورش همه جا حس می‌شد . خدمات او به انقلاب تا به آنجا رسیده بود که دشمنان را به این تصور غلط انداخت که اگر بهشتی نباشد انقلاب نیز نخواهد بود. آنان در نظر خود انقلاب را وابسته به شخصیتها می‌دانستند و فکر می‌کردند که با رفتن برخی افراد کلیدی می‌توان انقلاب را سرنگون ساخت. اما آنان به بیراهه رفتند و غافل از آن بودند که شخصیت‌‌های بزرگی چون بهشتی به برکت انقلاب بود که به این مرتبه و مقام رسیدند. آنان غافل از آن بودند که انقلاب اسلامی ایران قائم به فرد نیست. اگرچه فقدان بهشتی ضربه‌ای سنگین بر انقلاب بود اما از حرکت باز نماند. اگرچه یاران انقلاب را در غم و اندوه فراوان فرو برد اما آنان از ادامه راه بهشتی باز نماندند. انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران طی ۳۰ سال گذشته شخصیت‌های بزرگی را از دست داده که فقدان هر کدام ضربه‌ای سنگین بود که التیام آن بسیار دشوار بوده و هست.انقلاب ما طی ۳۰ سالی که از حیات طیبه‌اش می‌گذرد حوادث تلخی را به خود دیده که هر کدام از آنها به تنهایی برای سقوط یک حکومت کافی است . حادثه تروریستی ۷تیر بارزترین رویدادی است که به تنهایی برای سقوط انقلاب اسلامی ما کافی بود. ناظران حوادث انقلاب اسلامی پیش‌بینی می‌کردند که انقلاب پس از ۷ تیر دیگر تداوم نخواهد یافت . دشمنان انقلاب خود را برای تصاحب آن آماده کرده بودند. البته حق داشتند حادثه‌ای به این عظمت که به یکباره کلیدی‌ترین نیروهای انقلاب را از آن جدا می‌کند به سقوط آن منجر خواهد شد. علاوه برآن اوضاع کشور بحرانی است و همزمان با حادثه ۷ تیر نابسامانی‌ها و اتفاقات تلخ دیگری هم رخ داده است. بهتر است از زبان ناظران خارجی، تصویری از آن مرحله از تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب را در نظر آوریم . المجله در این خصوص می‌نویسد:« ۴ وزیر، ۶ معاون وزیر و ۲۳ نماینده کشته شده‌اند. شورای رهبری جنگ از هم پاشیده شده است، به طوری که بنی‌صدر متواری، مصطفی چمران کشته شده است و آیت‌الله خامنه‌ای برتخت بیمارستان است . بدین ترتیب ۸۰ درصد اعضای رهبری حزب جمهوری اسلامی از بین رفته‌اند و از شورای انقلاب سابق هیچ عضوی در راس کار نمانده و همه آنها کشته یا فراری می‌باشند.» این گزارش به خوبی نشان می‌دهد که کشور در بحرانی‌ترین وضع ممکن قرار دارد و همه چیز برای سقوط انقلاب مهیاست. شیکاگو تریبون هم در ۲۹ ژوئن ۱۹۸۱ در توصیف این وضعیت می‌گوید: ایران هم اکنون با بحران شدید سیاسی دست به گریبان است . بحرانی که در چند هفته آینده به از هم پاشیدگی وحدت متزلزل این کشور خواهد انجامید.»منافقان با همکاری اربابان خود برای سرنگونی انقلاب، ترور شخصیتها را در دستور کار قرار داده بودند. آنان تصور می‌کردند وجود انقلاب وابسته به شخصیت هاست. براساس همین تصور است که نیویورک تایمز در ۱۴ سپتامبر ۱۹۸۱ از زبان بنی‌صدر می‌گوید: بنی‌صدر معتقد است که فقط دو تن از مقامات مهم دولتی مانده‌اند. فقط یک انفجار دیگر و پس از آن همه چیز تمام خواهد شد.» خبرنگار شیکاگو تریبون هم در گزارش خود به این موضوع اشاره مستقیم دارد و می‌گوید: انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، آشکارا برای نابودی رهبریت ایران طرح‌ریزی شده بود.» بنی‌صدر آن قدر به سقوط انقلاب پس از شهادت شخصیتهای بزرگی همچون شهید بهشتی و یاران عزیزش که برخی، مسئولیتهای کلیدی در اداره کشور داشتند خوشبین است که اشپیگل نقل می‌کند: بنی‌صدر گفت کمتر از چند ماه دیگر به ایران برمی‌گردد و روحانیت حاکم برایران هیچ شانسی برای باقی ماندن ندارند.» از این گزارشات برمی‌آید که غرب برای سقوط انقلاب اسلامی که خطری بزرگ برای منافع آ‌نان در خاورمیانه و در آینده‌ای نه چندان دور در جهان است لحظه‌شماری می‌کند. این بار هم پیش‌بینی‌های آنان غلط از آب درآمد و باز هم انقلاب اسلامی برای آنان پررمز و راز باقی ماند به طوری که هنوز هم از تحلیل این انقلاب و مقابله با آن عاجزند. آنان پیش از انقلاب با قاطعیت می‌گفتند که انقلابی در کار نیست چرا که رژیم پهلوی در اوج قدرت است و هیچ خطری آن را تهدید نمی‌کند. اما دیدیم که انقلاب رخ داد و رژیم قدرتمند منطقه در برابر خواست ملت زانو زد و سرنگون شد.پس از انقلاب و حادثه تلخ ۷ تیر نیز پیش بینی کردند که تا چند هفته دیگر انقلاب ساقط می‌شود اما دیدیم که این انقلاب نه تنها ساقط نشد بلکه با قدرت بیشتری به راه خود ادامه داد. این هم از برکات خاص الهی به این انقلاب است که دشمنان را از شناخت آن محروم کرده است. پس از گذشت مدتی چند از حادثه ۷ تیر رسانه‌های غربی اعتراف کردند که انقلاب ایران زنده است و به حیات خود ادامه می‌دهد و پیش‌بینی‌های آنان غلط از آب درآمده است. گزراش شیکاگو تریبون در این خصوص جالب و خواندنی است که می‌گوید: این حادثه (۷ تیر) آتش جنگ داخلی را شعله‌ور نساخت و برخلاف انتظار موجب طغیان مردم علیه رهبران روحانی نشد» این گزارش پس از آن مخابره می‌شود که غرب منتظر واقعه‌‌ای دیگر بود . واقعه‌ای که وال استریت ژورنال آن را این‌گونه توصیف می‌کند: «انفجار ایران (۷ تیر) ملاها را تهدید می‌کند. فردای ایران با آشوب بیشتر، جدال قدرت بیشتر و تجزیه احتمالی حزب جمهوری اسلامی که رهبری خود را از دست داده است همراه خواهد بود.» الاهرام مصر هم در ۲۶ اوت ۱۹۸۱ همین پیش‌بینی را دارد و می‌گوید: «جنگ مسلحانه در ایران رو به افزایش است و ایران در آستانه درگیری‌های داخلی با عواقب مبهم است.»اما دیدیم که علی‌رغم پیش‌بینی‌های صورت گرفته، انقلاب با رهبری امام (ره) از این گردنه سخت عبور کرد. القائات بیگانگان و برخی در داخل، خللی در عزم و اراده امام و امت به وجود نیاورد. امام با آن اطمینان به نفس بی‌نظیر خود روحیه ضربه دیده نیروهای انقلاب و ملت انقلابی را قوت بخشید. پس از حادثه ۷ تیر ترور شخصیتهای برجسته نظام به پایان نرسید. به عبارتی توطئه دشمنان انقلاب برای سرنگونی آن به پایان نرسید . اما همه این توطئه‌ها خنثی شد و خللی در عزم و اراده ملت برای پیمودن راهی که برگزیده بود به‌وجود نیاورد. اینکه امام ما و یارانش چگونه از این حادثه‌ها گذشتند برای ما و آیندگان آموزنده و مفید خواهد بود. ما باید ببینیم که نحوه برخورد امام و شخصیتها با این حوادث ناگوار چگونه بود. آیا امام گفتند که کشور در وضعیت بحرانی قرار گرفته؟ آیا گفتند که کشور در لبه پرتگاه است؟ آیا امام به گونه‌ای سخن گفتند که روحیه ملت تضعیف شود؟ مگر انقلاب ما حادثه‌ای سنگین تر از ۷ تیر را سراغ دارد که عزیزترین فرزندان خود را یکباره از دست داد؟آیا کشور پس از آن حادثه به پرتگاه رفت؟ آیا انقلاب سقوط کرد؟ در آن شرایط، تنها رسانه‌های بیگانه بودند که مدام از سقوط انقلاب و بحران در کشور سخن می‌گفتند و نه نیروهای انقلابی.اما برگردیم به شرایط امروز کشورمان که وضعیت آن از هر لحاظ نسبت به ۲۸ سال پیش پیشرفته‌تر و پایه‌های انقلاب استوارتر است . چرا عده‌ای امروز در داخل سخن از بحران و رفتن به لبه پرتگاه می‌زنند و تداوم دولت منتخب ملت را بحران آفرین معرفی می‌کنند.امام راحل در آن شرایط سخت و پرالتهاب می‌فرمایند: «گرفتن این شهیدان از ملت، ملت را عقب نمی‌نشاند، صف‌ها فشرده‌تر می‌شود، مشتها گرهش محکم‌تر می‌شود. شما نمی‌توانید با ترور بعضی شخصیتها،با بمب گذاشتن در بعضی جاها، هر جا باشد نمی‌توانید این ملت را از صحنه خارج کنید.این ملت سرتاسر کشور الان در صحنه است.» امام با این سخنان حماسی از جان برآمده روحیه دیگری به ملت داد و با سرانگشت تدبیر خود نگذاشت یک روز هم کشور روی بحران را به خود ببیند . بعد از امام نیز رهبری مدبرانه و حکیمانه مقام معظم رهبری، این انقلاب را از گردنه‌های سخت وصعب العبور به سلامت گذرانده و کشور روی بحران را به خود ندیده است اما مارا چه شده که امروز عده‌ای در داخل همصدا با بیگانگان، وضعیت کشور را بحرانی توصیف می‌‌کنند و یا علاقه مند به بحرانی کردن کشور هستند. کشوری که توانمندیش نسبت به سال ۶۰ قابل قیاس نیست. چرا عده‌ای با تحلیل‌های مغرضانه سعی دارند کشور را بحرانی معرفی کنند و جالب است که دولت را مسبب آن می‌دانند . دولتی که دوبار از ملت رای اعتماد گرفته و بارها از سوی رهبری انقلاب تائید شده است.و اقدامات آن در راستای تعالی انقلاب و تحقق آرمانهای امام و شهدا، خواب را از چشم دشمنان انقلاب ربوده است . بحرانی جلوه دادن وضعیت کشور و دامن زدن به آن، مردم را افسرده و ناامید خواهد کرد و در مقابل دشمن به طمع خواهد افتاد. البته ملت ایران از هوش و فهم سیاسی بالایی برخوردارند و به خوبی تشخیص می‌‌دهند که حقیقت چیست و چه باید بکنند. ۲۲ خرداد نماد بارزی از نمایش فهم و دانش بالای سیاسی ملت ایران بود. ملت فهیم ایران علی‌رغم همه مشکلاتی که طی ۳۰ سال گذشته متحمل شدند اما هرگز از نظام و انقلاب روی برنگرداندند و دیدیم که در ۲۲ خرداد با حضور ۸۵ درصدی خود در پای صندوقهای رای به نظام خود رای اعتماد دادند. علاوه برآن مردم به شخصی رای دادند که بیشترین هجمه‌ها چه در خارج و چه در داخل علیه او بود و تلاش رسانه‌ای و تبلیغاتی گسترده‌ای برای معکوس نشان دادن چهره او صورت گرفت. اما همین فرد که عده‌ای می‌گفتند کشور را بحرانی کرده و زندگی مردم را دچار مشکل کرده، بیش از ۶۰ درصد آرا یعنی چیزی بیش از ۲۴/۵ میلیون رای را به خود اختصاص داد. این رای نشان داد که مردم، احساسی یا بدون حساب و کتاب رای نمی‌دهند . آیا مردم رای به ادامه بحران دادند؟ بهتر است از تداوم کینه‌توزی‌ها و موضع‌گیری‌های مغرضانه دست برداریم و به موج خروشان ملت بپیوندیم و مطیع ولی امر خود باشیم. یادمان نرود آنچه که باعث شد این انقلاب بعد از حادثه تلخ و جانسوز ۷ تیر تداوم یابد و قله‌های پیشرفت عزت و افتخار را یکی پس از دیگری فتح کند بعد از توکل به خدا، پیروی ملت از رهبری و حفظ وحدت و انسجام ملی بود که امروز نیز این انقلاب به آن نیازمند است. خدشه‌دار شدن هر یک از این مولفه ها خیانت به انقلاب اسلامی ملت ایران است.
عباس خسروانی