هفت تیر، تلاش برای بی آینده کردن نظام
در حادثه انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰، آیت الله دکتر بهشتی رئیس قوه قضاییه به همراه چهار وزیر، سیزده معاون وزیر، بیست و هفت نماینده مجلس و هفده عضو مؤثر حزب جمهوری اسلامی و فعال سیاسی، به شهادت رسیدند.

عامل انفجار محمد رضا کلاهی صمدی عنصر نفوذی سازمان مجاهدین خلق بود. وی ۲۲ ساله و دانشجوی سال اول دانشگاه علم و صنعت بود و در سال ۱۳۵۷ در فضای پس از پیروزی انقلاب جذب سازمان شد. کلاهی ابتدا به عنوان پاسدار وارد کمیته انقلاب اسلامی ولیعصر (عج) واقع در خیابان پاستور شد و به تدریج به حزب جمهوری اسلامی راه یافت. او با هدایت مسئول مستقیم خود که یکی از اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق به نام هادی روشن‌روان با نام مستعار مقدم بود، در حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرد و مسئول برگزاری جلسات حزب شد.

روز حادثه وی کیف بزرگی که حاوی بمب بود را زیر میز ایت الله دکتر بهشتی قرار داده و به بهانه خرید، موتور یکی از نگهبانان را گرفته و فرار میکند. وی بلافاصله به عراق گریخته و تحت نظر یکی از اعضای سازمان با نام مستعار کریم در بخش روابط با سازمان پیش میرود و در سال ۱۳۷۳ از عراق به آلمان رفته و در انجا به زندگی مخفی ادامه میدهد .

موسی خیابانی نفر دوم سازمان، این حادثه را «ضربه مهلک» و «ضربه اول» تعبیر کرده (۱) و مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق در جمع بندی یکساله عملکرد سازمان میگوید: در مرحله اول نوبت «سران سیاسی» بود .

قبل از هر چیز شاه مهره ها هدف بودند … ما در فاز نخستین تهاجممان با عمل بزرگ شروع کردیم و در راس همه عملیات تاریخی «الله اکبر» که این اسم هم پیشاپیش برایش گذاشته شده بود .. یک مرحله پیش بردیم. کدام مرحله؟ بی آینده کردن رژیم و سلب ثبات از آن … خلاصه در یک کلام، کار کسی جز مجاهدین نبود … کار در مجموع حساب شده و برنامه ریزی شده بود…(۲)

نشریه مجاهد شماره آذر ماه سال ۶۱ در خارج از کشور در سر مقاله خود با عنوان «ضربات اول» در توجیه استراتژی جنگ مسلحانه و ترور سران کشور مینویسد : «… در مرحله اول این استراتژی، ضربه یا ضربات تعیین کننده اول و یک فاز تهاجمی (تهاجم به هر قیمت) و تشکیل آلترناتیو را در دستور کار قرار دادیم …در مرحله اول … بار کیفی پیش برد عملیات نظامی از آنجا که از پیچیدگی بسیار بالایی برخوردار بود به عهده مسئولین رده بالای سازمان قرار گرفت.

و در مورد انگیزه مجاهدین خلق از انجام این انفجار ترویستی می نویسد: از بین رفتن هفتاد درصد کادر رهبری به ارکان حکومتی اش در نقاط مختلف کشور و بی آینده شدن مطلق رژیم، دقیقا محصول مقاومت انقلابی مسلحانه و به خصوص مرحله اول استراتزیک آن بوده است. (۳)

او( بهشتی) تنها شاه مهره ای بود که میتوانست آینده رژیم را …تضمین نماید و در همین جاست که عظمت انقلابی و سر نوشت ساز مرحله اول استراتژی مقاومت روشن میشود …

مسعود رجوی در جمع بندی یکساله مقاومت مسلحانه …چنین می گوید: مجاهدین در اولین ضربه شان جایی برای تثبیت رژیم نگذاشته اند .(۴)

رجوی بار دیگر صریحا انگیزه و هدف از ترور شهید بهشتی و سایر چهره های نظام را ایجاد بحران در رهبری آینده و به تعبیر خود بی آینده کردن نظام اعلام کرده و میگوید : دستاورد سال اول مبارزه مسلحانه ما بسیار بود تا حدی که رزیم امروز بی آینده شده است… کلیه ی کاندیداهای رهبری پس از خمینی یعنی مقاماتی که میتوانستند رهبری رزیم کنونی را بعد از او به دست گیرند… به هلاکت رسیده اند (۵)

در نوار های فیلمبرداری شده از ملاقات ها و مذاکرات فوق سری مسعود رجوی با مقامات اطلاعاتی و امنیتی رژیم صدام که پس از سقوط صدام انتشار یافته است. رجوی در این ملاقات ها به ژنرال طاهر جلیل حبوش رئیس سازمان کل اطلاعات عراق در سال ۱۹۹۹ م (۱۳۷۸ ش)؛ مسئولیت این انفجار را برعهده گرفته و می گوید: همانگونه که اطلاع دارید، من در سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم. در آن سال ها … به ما تروریست نمی گفتند، هر چند که کاخ سفید و کاخ الیزه میدانستند، با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم، میدانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد … آنها می دانستند و خوب هم میدانستند ولی صفت تروریست هم به ما نزدند.(۶)

۱- نوار صوتی با صدای خیابانی، به نام صدای سردار
۲- رجوی، جمع بندی یک ساله، نشریه مجاهد ش۱۵۸
۳- مجاهد، ش ۱۲۹، صص ۲۰ و ۲۷
۴- مجاهد، ش ۱۲۹، ص ۱۷
۵- مجاهد، ش ۱۳۶، ص ۷ ۶- برای قضاوت تاریخ، صص ۱۱۳-۱۱۵