غائله چهاردهم اسفند 59 ، حلقه ایست از حلقه های به هم پیوسته تاریخ انقلاب اسلامی . حوادث تلخ و شیرین و زشت و زیبا هر كدام به نوبه خود با ریشه ها و زمینه های مشخص در بستر تاریخ پدید می آیند و پس از طی دوره ای جای خود را به حادثه دیگر می دهند و از این آمد و شدها و بود و نبودها تاریخ شكل می گیرد .
گاهی اتفاق می افتد حادثه ناگوار و خطرناكی همچون طوفان سهمگین و زلزله ویرانگر به صحنه آمده و همه حساب ها و معادلات را به هم می ریزد و انبوهی از پیامدها و آثار شوم و نفرت بار از خود به جای می گذارد و تا مدت مدیدی دامنگیر اجتماع و مردم گشته ، فكرها را آشفته و دلها را آزرده می سازد .
انقلاب اسلامی ایران در این مدت كم با همه دستاوردهای چشمگیر و آثار تحسین برانگیزش كه آن را به حق در شمار یكی از معجزات شگفت انگیز تاریخی قرار داده است ، متأسفانه از اینگونه حوادث خالی نبوده . گرفتاری های سال 58 و 59 و 60 هجری شمسی ، وضع دولت موقت ، غوغای ریاست جمهوری ، جنجال های طیف های گوناگون ضد انقلاب ، ماجرای دانشگاه ، صدا و سیما ، انفجار حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری و دادستانی و ...
غائله چهاردهم اسفند هم از اینگونه حوادث بود ، فتنه ای بود شوم و پرخطر كه خداوند ، كشور و مردم و انقلاب اسلامی را از شر آن محفوظ داشت .
آن ماجرا نیز مانند هر رویداد تاریخی گذشت ، خاطره های تلخش هم با گذشت زمان كمرنگ و كمرنگ تر شد و كم كم می رود تا به فراموشی سپرده شود . حیفم آمد این بخ از تاریخچه حوادث حساس و تعیین كننده انقلاب عزیز از صفحه تاریخ محو گردد یا از روی حدسیات و تحلیل های ذهنی كه احیاناً دور از واقعیت ها هستند ، نوشته هایی به دست مردم برسد ؛ لذا بر آن شدم از روی مدارك موجود در بایگانی كتابی نوشته شود و در اختیار علاقمندان قرار گیرد ، شاید خدمت ناچیزی در ثبت تاریخ انقلاب به حساب آید . |