«در حالی که پاهایش تاولهایی زده بود که خون داخل آنها مرده بود با زنجیر دستها و پاهایش بسته شده بود... ابتدا آنها را روی صندلی بستیم و سپس صندلی را خواباندیم من کابل میزدم و دیگری دهانشان را با پارچه گرفته بود تا صدا بیرون نرود... در اثر زدن با کابل تاولهایی که روی پاهای آنها بود ترک میخورد و خون جاری میشد. به همکارم گفتم پاهایش را باند پیچی کند تا بتوانیم مجددا آنها را بزنیم... سوال کردم حرف میزنی یا نه؟ به دنبال این حرف ناگهان اتو را به کمرش چسباندم. از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد سپس از هوش رفت. همکارم گفت آب سرد رویش بریز تا به هوش بیاید... شب آمپول سیانور به بدنشان تزریق کردیم که بعد از تزریق سیانور صدای خر خر از گلوی آنها خارج میشد و ما در حالی که هنوز زنده بودند و در حال جان دادن بودند بدن آنها را طوری طناب پیچ کردیم که در داخل صندوق عقب جا شود» اینها آخرین جنایات داعش در سوریه و عراق نیست. این عبارات، بخشی از اعترافات منافقینی است که سالها پیش علیه ملت و مردم ایران به جرم و جنایت مشغول بودند و اکنون در فرانسه ودیگر کشورهای غربی جا خوش کرده اند. کتابچه «جزئیات شکنجه 3 پاسدار کمیته»تنها برگی از صدها جلد جنایت و ترور گروهک منافقین در حق ملت ایران است. به همین دلیل است که ایران همواره در موضوعاتی مانند «مبارزه با تروریسم» مدعی و پیشرو است، زیرا خود یکی از بزرگترین قربانیان اصلی تروریسم دولتی و غیر دولتی بوده است. مواضع و عملکرد 38 ساله جمهوری اسلامی ایران نیز بهترین شاهد برای این موضوع است. روزگاری برخی از دولتمردان غربی از محمدرضا پهلوی برای سرکوب قیام عدالتخواهانه مردم ایران حمایت میکردند و شیوههای شکنجه را به نیروهای ساواک تعلیم میدادند. چندی پس از آن این کشورهای مدعی مبارزه با تروریسم، صدام و رژیم بعث را برای مقابله با کشور عزیزمان تقویت و تجهیز کردند. تا آنجا که به اذعان اسناد از طبقه بندی خارج شده دستگاههای اطلاعاتی و منابع رسانهای آنان سلاحهای شیمیایی در اختیار صدام قرار دادند. حمایتهای رسمی و غیررسمی این دولتها از گروهک تروریستی منافقین نیز که اظهر من الشمس است. 17هزار شهید ترور از میان مردم عادی از همه صنف و قشر که اکثریت آنان به دست همین موجودات به شهادت رسیدهاند کافی نیست تا غربیها آنان را در زمره گروههای تروریستی قرار دهند؟ لااقل دلیلی نیست که از آنان حمایت و پشتیبانی رسمی نکنند؟ چندی پیش در رسانهها ماجرای دستگیری یکی از مسئولان این گروهک که در انفجار هفتم تیر نیز دست داشته است در آلبانی منتشر شد که با عدم همکاری مسئولان این کشور آزاد شد. از کنار هم قرار گرفتن این تکههای مختلف پازل میتوان یک تصویر را شکل داد و معیار و سنجه این دولتها را درباره مبارزه با تروریسم. معیار آنان«منافع خودشان»است. اگر روزی آنان، گروهها یا دولتهایی را برای تأمین اهداف و منافع خود بیابند، خواه آن داعش و منافقین باشد یا صدام، از وی حمایت میکنند بدون آنکه به عواقب آن برای سایرین کمترین توجهی داشته باشند. این حمایت تا هنگامی ادامه خواهد داشت تا آسیبی برای آنان نداشته باشد. اما این خطایی راهبردی برای حامیان تروریستها خواهد بود. زیرا این گروهها مانند هیولای فرانکشتین هستند. هیولایی که پس از مدتی دامن حامیان اصلی اش را خواهد گرفت. همانگونه که درباره داعش این اتفاق برای آنان افتاد. تا هنگامی که دولتهای غرب این راهبرد خود را در مواجهه با گروههای تروریستی تغییر ندهند، رشد گروههای تروریستی متوقف نشده و کاهش پیدا نخواهد کرد.