دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج در 23آذر1396 میزبان دوازدهمین نشست علمی بنیاد هابیلیان با موضوع «بررسی زمینهها و تاریخچۀ تروریسم در کردستان» بود.
به گزارش پایگاه خبریتحلیلی هابیلیان (خانوادۀ شهدای ترور کشور) در این نشست علمی که برای اولین بار در دانشگاه آزاد واحد سنندج با موضوع «بررسی زمینهها و تاریخچۀ تروریسم در کردستان» برگزار شد، بالغ بر 20 نفر از اساتید دانشگاه آزاد واحد سنندج حضور داشتند و سخنرانان به ترتیب زیر به سخنرانی پرداختند:
سیدمحمد هاشمینژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان؛
دکتر سیدمحمد شیخاحمدی، استادیار رشته تاریخ دانشگاه آزاد واحد سنندج؛
دکتر عباد روحی، استادیار حقوق بینالملل دانشگاه آزاد واحد سنندج؛
سیدرضا قزوینی، کارشناس جریانهای تکفیری؛
دکتر فؤاد حبیبی، استادیار جامعهشناسی دانشگاه آزاد واحد سنندج؛
دکتر کیانی، رئیس دانشگاه آزاد واحد سنندج.
دکتر محمود گودرزی، رئیس دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد سنندج مدیر این جلسه بود که در ابتدا ضمن خیرمقدم به مهمانان به معرفی سخنرانان نشست پرداخت.
دیدگاههای علمی پشتوانۀ فعالیتهای بنیاد هابیلیان است
دبیرکل بنیاد هابیلیان در ابتدا جهت آشنایی اساتید و کارشناسان حاضر در جلسه گزارشی از فعالیتهای بنیاد هابیلیان در حوزههای داخلی و بینالملل و شهدای ترور کشور ارائه کرد.
سیدمحمد هاشمینژاد در ادامه با تأکید بر حرکات و فعالیتهای مردمی در زمینه معرفی ایران به عنوان قربانی تروریسم، این فعالیتها را بسیار تأثیرگذار دانست که باید گسترش یابند.
وی به کمکاری مسئولان در حوزههای حقوقی و بینالمللی نیز اشاره کرد و افزود: «باید در حوزههای حقوقی تلاش بیشتری انجام شود و از حقوق خانوادههای شهدای ترور در مجامع بینالمللی دفاع شود.»
دبیرکل بنیاد هابیلیان فعالیتهای بینالمللی و تبلیغاتی برای معرفی شهدای ترور را لازم ولی ناکافی خواند و گفت: «دیدگاههای علمی هم باید به کمک ما بیایند و پشتوانۀ این فعالیتها باشند.»
وی با اشاره به برگزاری یادوارۀ 1870 شهید ترور استان کردستان در 27آذر96 اظهار داشت: «از دانشگاه آزاد واحد سنندج دعوت کردیم در پیشزمینۀ این یادواره موقعیتی را فراهم کنند که اساتید محترم با نظرات علمی خویش به یاری ما بیایند، همچنان که این حرکت بنیاد هابیلیان در زمینههای علمی، برکات خوبی داشته است.»
نگاهی کلی به تاریخچۀ تروریسم
دکتر سیدمحمد شیخاحمدی، استادیار رشته تاریخ دانشگاه آزاد واحد سنندج به موضوع «نگاهی کلی به ترور و تروریسم با اشاره به کردستان» پرداخت.
وی به معرفی منابعی درخصوص تاریخچۀ تروریسم پرداخت و تصریح کرد: «در مورد ایران غیر از زحمتی که بنیاد هابیلیان در تدوین تاریخچۀ روزشمار اقدامات تروریستی کشیدهاند، من کار دیگری را ندیدم که دربارۀ موضوع ترور بهخصوص بعد از انقلاب اسلامی بهشکل تاریخی و دقیق و علمی کار شده باشد.»
شیخاحمدی تاریخ تروریسم را بسیار طولانی دانست و ادامه داد: «تعریف جامعی دربارۀ تروریسم وجود ندارد که تمام صاحبنظران آن را قبول داشته باشند؛ اما ویژگیهایی وجود دارد که همه قبول دارند، از جمله اینکه تروریسم یک حرکت و فعالیتی، همراه با خشونت است، یعنی خشونت بخشی از تروریسم است. یا تهدید به خشونت، یعنی صرفاً انجام خشونت نیست؛ تروریسم گاهی تهدید به خشونت توسط گروههای تروریستی است.»
اگر بخواهیم نگاهی کلی به تاریخچۀ تروریسم داشته باشیم، تروریسم را میتوانیم در سه دورۀ کلی مورد بحث و بررسی قرار دهیم: 1. تروریسم در جهان سنتی، که مهمترین شاخصۀ تروریسم از دنیای باستان تا قبل از قرن 18 و دنیای مدرن، تروریسم بیشتر مبتنی بر قتل و کشتار یا تهدید شخصیتها و عمدتاً شخصیتهای سیاسی است. 2. تروریسم بعد از دوران مدن وارد فاز جدیدی شد. مهمترین ویژگی تروریسم در دنیای جدید بهویژه از قرن بیستم به بعد عامتر شدن اهداف تروریسم است و فقط افراد مشخصی ترور نمیشدند. برای مثال همه ما دیدیم که فردی عملیات انتحاری انجام میدهد و دهها نفر، بلکه صدها نفر را میکشد. یعنی صرفاً بهقتلرساندن یک فرد خاص در این دوره مدنظر نیست؛ بلکه هدف تروریستها ارعاب و وحشت و گاهاً گرفتن امتیاز از مخاطبان خودش است. در نهایت در دوران مدرن نکتهای میبینیم از تروریسم که در دوران سنتی وجود ندارد و آن بیشتربودن قربانیان ترور است. افرادی در این دوران ترور میشوند که اصلاً ربطی به جریانات سیاسی نداشتهاند. بنابراین پررنگشدن جایگاه قربانیان تروریسم در دوران مدرن یکی از ویژگیهای این دوران است. 3. عصر ترور سایبری، این زمان فعلی است که در آن بحث ترور یک شخص خاص یا حملۀ انتحاری یا بمبگذاری در یک منطقه مدنظر نیست؛ بلکه گاهاً ممکن است یک کشور خارجی با هککردن سایتهای مراکز نظامی یا علمی یک کشور، اطلاعات آن مرکز را به سرقت ببرد یا در سیستمهای آنها اخلال ایجاد کند. ترور یا حملۀ سایبری بحث جدیدی است که دنیای جدید و بهخصوص کشورهای استکباری و استعماری، برای فلجکردن کشورها و برای نفوذ در ساختارهای علمی، سیاسی و نظامی، خیلی از این روش استفاده میکنند.
وی در ادامه به ذکر نمونههایی از ترورها در دورههای مختلف پرداخت و به موضوع تروریسم در کردستان نیز اشاره کرد و اظهار داشت برای دسترسی به دادههای تاریخی در موضوع تروریسم در کردستان هیچ منبعی جز سایت و روزشمار وقایع تروریستی 1357 و 1358 بنیاد هابیلیان وجود ندارد.
دکتر سیدمحمد شیخاحمدی سپس به ذکر مواردی از چند از حوادث تروریستی در کردستان در نخستین روزهای انقلاب بسنده کرد و شهادت ماموستا شیخالاسلام و ماموستا برهان عالی را جزء آخرین ترورها در کردستان دانست.
وی در پایان افزود: «تروریسم در طول سالیان متمالی در ایران ادامه پیدا کرده و استان کردستان هم از این امر مستثنی نبوده است و چون موضوع من تاریخی بود وارد تحلیل زمینهها نشدم و این موضوع را واگذار میکنم به سایر دوستان.»
منافقین طرح «خط منطقه» را در کردستان اجرا کردند
محمدرضا سرابندی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ سخنران بعدی این نشست بود. وی با موضوع «نگاهی آماری به گروهها و شهدای ترور کردستان و حضور گروهک منافقین در این استان» سخنرانی خود را آغاز کرد.
وی به اهمیت ویژۀ کردستان از جنبههای مختلف بهخصوص در یکصد سال اخیر اشاره کرد و افزود: «حضور آگاهانۀ اجتماعی مردم این خطه در وقایع پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نقش کردستان را تداوم میبخشد.»
وی ادامه داد: «دولت موقت پس از پیروزی انقلاب در این منطقه دچار مشکلاتی ازقبیل خلاء قدرت سیاسی مرکزی، وجود شرایط خاص و پیچیده در مراکز کردنشین، وجود اختلافات و منازعه بین نیروهای انقلابی و لیبرال در کشور، ضعف شدید اقتصادی بهدلیل عملکرد ضعیف رژیم گذشته و مشخصنبودن حدود و اختیارات نیروهای نظامی و انتظامی بود.»
وی همچنین باشاره به آغاز فعالیتهای تروریستی توسط عناصر تجزیهطلب و گروههای غیربومی در کردستان بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: در این دوران ناامنکردن جادهها و راههای ارتباطی، کمین و راهبندان سرقت، آدمربایی و قتل به اوج خود رسید و بهدلیل ضعف عملکرد دولت موقت این منطقه به مأمنی برای تمام گروههای تروریستی تبدیل شد.
سرابندی سپس به برخی از ویژگیهای منطقه استان کردستان اشاره کرد که زمینهساز بهوجودآمدن چنین شرایطی بود: 1. قرارگرفتن در حاشیۀ مرز؛ 2. دوربودن از مرکز کشور و امکانات محدود مواصلاتی؛ 3. هممرزی با کشورهای عراق و ترکیه؛ 4. کوهستانی و جنگلیبودن این منطقه.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب در ادامه گروههای تروریستی فعال در کردستان را به سه دسته گروههای بومی، گروههای غیربومی و سلطنتطلبان تقسیم کرد و گفت: «گروههای بومی شامل تشکیلات عزّالدین حسینی، عثمان نقشبندی، مفتیزاده، حزب دموکرات، حزب کومله و تعدادی از گروههای کوچکتر وابسته به حزب دموکرات هستند. گروههای غیربومی شامل حزب توده، چریکهای فدایی خلق، گروهک اشرف دهقان، گروهک منافقین، گروهک پیکار، حزب توفان و بیشتر گروههای چپ هستند. سلطنتطلبان هم طیف گوناگونی را شامل میشدند و در دو مقطع با کمکهای مالی محمدرضا شاه در تاریخ 6شهریور1358 بهمبلغ شش میلیون دلار و 17مهر1358 بهمبلغ دویست میلیون دلار در این منطقه اقدام به فتنهانگیزی کردند.»
وی سپس به تشریح حضور منافقین در کردستان پس از ناکامی در فضای سیاسی کشور پرداخت و بیان کرد: «گروهک منافقین پس از شکست در فاز سیاسی، به فاز نظامی روی آوردند و به تقابل با نظام اسلامی پرداختند. این گروهک همزمان بر اساس تئوریهایی که از مائو در چین گرفته بودند، بحث «خط منطقه» را در پیش گرفتند. خط منطقه اصطلاحی بود مبتنی بر تصرف مناطق روستایی خارج از شهر، اعلام مناطق آزادشده، اعلام حکومت مستقل و حرکت تدریجی به سمت فتح مرکز کشور.»
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب، استان کردستان را بهواسطۀ هممرزی با عراق و امکان انتقال نیرو به این کشور برای منافقین حائز اهمیت دانست و خاطرنشان کرد: «گروهک منافقین حضور خود را در کردستان تقویت بخشید با این هدف که نیروهای خود را از کردستان، گیلان و فارس بهسمت مرکز ببرند و حکومت مرکزی را ساقط کردند.»
وی با تأکید بر اقدامات تروریستی مستقل گروهک منافقین در نقاط مرزی کردستان تأکید کرد که بهدلیل تضادهای سیاسیمذهبی هیچکدام از گروههای بومی در این منطقه گروهک منافقین را قبول نداشتند و مسعود رجوی تنها توانست اتحادی کوتاهمدت با حزب دموکرات کردستان ایجاد کرد.
محمدرضا سرابندی در پایان اظهار داشت که گروهک منافقین در زمان حملۀ رژیم صدام به کویت در سال 1370، همگامی خود با کردها را فراموش کردند. کردهای شمال عراق در این زمان فرصتی بهدست آورده بودند تا از زیر یوغ صدام خارج شوند؛ ولی منافقین جلوی آنها را گرفتند و برای رژیم صدام زمان خریدند تا بتوانند به شمال بروند و مناطقی از قبیل جلولا، کفری و طوزخورماتو را از کردها پس بگیرند.
رویکرد حقوق بینالملل به تروریسم کاملاً سیاسی و دولتمحور است
دکتر عباد روحی، استادیار حقوق بینالملل دانشگاه آزاد واحد سنندج، سخنران بعدی این نشست علمی بود که حاصل مطالعات خود در این زمینه را با عنوان «تروریسم از منظر حقوق بینالملل» ارائه کرد.
وی گفت رویکرد حقوق داخلی و حقوق بینالملل در موضوع تروریسم تاکنون مبتنیبر دولتمحوری بوده است و حقوق بینالملل خیلی کم به قربانیان ترور پرداخته است.
دکتر روحی افزود: «در بسیاری از جاهایی هم که حقوق بینالملل ورود کرده و ائتلافهای منطقهای بهنام مبارزه با تروریسم تشکیل داده، حقوق انسآنها و شاید بیشتر حقوق قربانیان ترور را ضایع کرده است.»
وی ضمن اشاره به نظریۀ بسیاری از اندیشمندان مبنیبر ضرورت درنظرگرفتن حقوق بشردوستانه و و حقوق بشر در مبارزه با تروریسم اظهار داشت: من هم به مقولۀ تروریسم از منظر حقوقبشری نگاه میکنم.
وی افزود: «با این نگاه متوجه میشویم که شناسایی گروههای تروریستی توسط دولتها مبتنیبر تعریف آنها از امنیت است. برای مثال لیست گروههای تروریستی وزارت امور خارجۀ آمریکا، گروههایی را بهعنوان گروه تروریستی معرفی میکند که این سازمآنها تنها از دید آمریکا و همپیمانانش تروریستی هستند و از دید دولتهای دیگر منجمله دولت خود ما این گروهها نهتنها تروریستی نیستند بلکه گروههای مقاومت و رهاییبخش یا گروههای مشروعی هستند که در راستای حمایت از حقوق مردم خود فعالیت میکنند که تحت استثمار نظامهای اشغالگری هستند.»
وی تأکید کرد: «قراردادن گروههایی مثل ببرهای تامیل یا حزبالله در کنار القاعده در لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا نشان میدهد که در شناسایی و معرفی گروههای تروریستی هیچ معیار حقوقی وجود ندارد؛ چراکه بستر تشکیل و فعالیتهای این سازمآنها بسیار با هم متفاوت است.»
دکتر روحی با تأکید بر نبودِ هیچ اجماع جهانی درخصوص تعریف ترور اظهار داشت: «تمام دولتها، چه دولتهای بانی تروریسم و چه دولتهای قربانی تروریسم متفقالقول هستند که باید با تروریسم مبارزه کرد.»
وی تروریسم را به سه دستۀ ترور فردی، ترور سازمانی و ترور دولتی تقسیم کرد و گفت: «حقوق بینالملل در ترور فردی ورود نمیکند چون بیشتر مبنای سوءقصد دارد مگر اینکه رئیسجمهور یا سفیر یک کشور در کشوری دیگر مورد سوءقصد قرار بگیرد. ولی درخصوص تروری که در کشورها اتفاق میافتد، مادامیکه صلح و امنیت بینالمللی را بهخطر نینداخته حقوقبینالملل ورود نمیکند و نسخهای هم برای این حوزه ندارد. وقتی حقوقبینالملل به تروریسم سازمانهایی میرسد که صلح و امنیت جهانی و منطقهای را بهخطر میاندازند و حقوق بنیادین انسآنها را زیر پا میگذارند؛ باز هم رویکرد دولتی دارد. انسان در این حوزه جایگاهی ندارد و این بر میگردد به نقد رادیکالی که ما میتوانیم به حقوق بینالملل امروزی وارد کنیم که حقوق بینالمللی مبتنیبر ایفای نقش دولتهاست.»
نسخۀ دیگر حقوق بینالملل برای مبارزه با تروریسم قابلیت انتساب اعمال گروههای تروریستی به دولتهایی است که پشتوانۀ گروههای تروریستی قرار میگیرند. تصور کنید درمورد جنایتهای داعش در عراق و سوریه، چه کشورهایی پشتوانۀ مالی و تسلیحاتی داعش بودند؟ چه کشورهایی زمینۀ تردد آسان داعش از اروپا تا قلب سوریه و عراق هماهنگ میکردند؟ در اینجاست که میتوانیم بگوییم برخی از اعمال گروههای تروریستی مانند داعش و دیگر گروههای درگیر در جنایتهای ارتکابی در عراق و سوریه و دیگر گروههای جهان، قابلیت انتساب به دولتهای پشتیبان و حامی آنها را دارد. در اینجا میتوانیم به مسئولیت بینالمللی دولت استناد کنیم و درحالحاضر دیوان بینالمللی دادگستری هست که تحت شرایطی میتوانیم به این دیوان مراجعه کنیم.
رویکرد دیگری که میتوانیم در حقوق بینالملل نسبت به گروههای تروریستی داشته باشیم، معیارهایی است که میتوانیم برای تفکیک گروههای تروریستی از گروههای آزادیبخش ملی داشته باشیم. حقوق بینالملل در حال حاضر بهدلیل رویکرد دولتمحوریاش نمیخواهد به این حوزه ورود کند.
وی در پایان تروریسم را ناشی از نفرت و تنفر دانست و تأکید کرد: حقوق بینالملل درحالحاضر و با رویکرد و ساختار فعلی که دارد نمیتواند با تروریسم مقابله کند؛ بنابراین حقوق بینالملل نیاز به بازنگری دارد که در راستای ایفای بیشتر نقش سنتهای فرهنگی و نقش انسانمحوری باشد تا دولتمحوری.
اندیشههای افراطگرایانۀ در ایران و تأثیرپذیری از عوامل خارجی
سیدرضا قزوینی سخنران بعدی این نشست تخصصی، موضوع «پیشینه ورود گروههای تکفیری و افراطی به کشور با محوریت استان کردستان» را بررسی و تبیین کرد و نقاط مشترک بین افراطگرایی در استانهای سیستانوبلوچستان و کردستان را برشمرد.
این کارشناس جریانهای تکفیری، منطقۀ غرب آسیا را فضایی دانست که باعث بهوجودآمدن جنبشها و حرکتهای مذهبی و دینی متعددی شده و اظهار داشت: «کشور ایران هم به طبیعت جغرافیای خودش و اینکه بخشی از خاورمیانه است، فارغ از این چهارچوب نبوده و نیست و در قرن اخیر همواره زایشگر بخش عمدهای از حرکتها و جریانهای مذهبی و دینی از طیفهای متعدد معتدل و میانهرو و حتی جریانهای تکفیری و افراطی بوده است.»
وی افزود: «علیرغم اینکه در مناطق مرزی ایران یک کمربندی از اهلسنت داریم، حرکتهای مذهبی و دینی شکلگرفته در ایران در چهارچوب اهلسنت در چند دهۀ اخیر غالباً در مناطق سیستانوبلوچستان و کردستان ظهور کرده است.»
قزوینی در ادامه برخی از جریآنها و جنبشهای اسلامی در دوران معاصر در استان کردستان را نام برد و تأکید کرد: «بهنظر میرسد حتی در جریانهای میانهروی اهل سنت در کردستان، باز هم خواسته یا ناخواسته عامل قومیت، عاملی مهم و پررنگ بوده است.»
وی با تأکید بر وجود نقاط اشتراک بین اندیشههای افراطگرایانۀ مناطق بلوچستان و کردستان ایران علیرغم برخی نقاط افتراق، تأثیرپذیری حرکتهای میانهروی اهلسنت و افراطگرایی مذهبی از عوامل خارجی را مهمترین نقطۀ اشتراک آنها دانست.
سیدرضا قزوینی در پایان توجه کردها به موضوع قومیتگرایی و ناسیونالیزم کردی را عاملی معکوس با افراطگرایی خواند و تصریح کرد: «بهنظرم هرجا که قومگرایی کردی شدت یافته، شاهد ضعف افراطگرایی مذهبی کردی بودهایم. اصولاً همیشه در روابط بین جریآنها و جنبشهای افراطگرای رادیکال کرد و جریانهای قومگرای غیرمذهبی کردی شاهد تنشهای عمیقی بودهایم.»
تبارشناسی ترور در عصر حاضر
دکتر فؤاد حبیبی در ابتدای سخنرانی خود بهتأسی از نظریۀ ماکیاولی پدر علم سیاست مدرن مبنیبر بازگشت به خاستگاه هر چیزی برای فهم آن گفت: «در مسئلۀ ترور، یک گسست اساسی بین دورۀ مدرن و پیشامدرن اتفاق افتاده؛ به همین دلیل من به خاستگاه مسئلۀ ترور نگاهی میاندازم و عنوان تبارشناسی ترور در عصر حاضر را انتخاب کردم.»
وی اشارهای به دورۀ ترور در انقلاب فرانسه کرد و خاطرنشان: پس از این دوره ما به قتلهایی که با رعب و وحشت انجام شود، ترور میگوییم.
وی افزود: «مسئلۀ ترور در کشورهای مختلف معنای متفاوتی دارد. تروری که در آمریکا رخ میدهد کلاً معنای متفاوتی دارد با تروری که در اروپا اتفاق میافتد. لذا رویکرد تبارشناسی میخواهد تمام این پیوستگیهای کاذبی را بشکند که اجازه نمیدهند ما چهرۀ واقعی شکافها و گسستها را ببینیم.»
«اما نکتۀ دیگر راجع به مسئلۀ ترور این است که متفکر معاصر فرانسوی اتیِن بالیبار سه ضلع از خشونت را مطرح میکند و معتقد است که توجه صرف به یکی از اضلاع بهمعنای ازدستدادن کلیت نگاه است. برایناساس ما با سه نوع خشونت روبهرو هستیم: 1. خشونت نمادین؛ خشونت سوبژکتیو؛ 3. خشونت ابجکتیو. بیشتر این مسائلی که اتفاق میافتد، سر خشونت سوبژکتیو است و این هم ناشی از آن است که واضحتر و سادهتر از همه اینهاست.»
دکتر حبیبی ضمن اشاره به حملۀ عناصر داعش به مجلس شورای اسلامی ادامه داد: «این همان بخش سوبژکتیو ماجراست که ما میبینیم چند آدم مشخص در زمانی مشخص و حتی در یک عمل صرفاً نمایشی دست به ترور میزنند. منتها اگر ما این را نگاه کنیم، متوجه خشونت ساختاری و نمادینی نمیشویم که فضا را برای این فراهم کرده است.»
وی با اشاره به موضوع پیدایش و ارتباط گروههای تروریستی توسط ابرقدرتها گفت: «این وجه خیلی آشکار موضوع است. نکتۀ دیگر این است که ترور کارکرد خوبی برای درون این کشورها دارد. یک خشونت سوبژکتیو این را مجاز میکند که تمام دستاوردهای بشریت در طول دویست، سیصد سال اخیر در کسری از ثانیه معلق شود. این نشان میدهد که این کشورها، بازی را ادامه میدهند که تروریستها آغاز کردهاند و از فضای ناامن استفاده میکنند.»
وی در ادامه جهانیشدن را عاملی خواند که سبب شده هر تهدیدی بلافاصله بتواند سراسر جهان را در بر بگیرد. برای مثال جریان داعش میتواند بلافاصله گروههایی از وسط آفریقا تا آن طرف آسیای شرقی را مفصلبندی کند و به آنها هدف بدهد.
دکتر فؤاد حبیبی در پایان درخصوص ریشهدارنبودن گروههای افراطی تصریح کرد: «قرار نیست یک گروه تروریستی هزار سال پیش یا صد سال پیش بوده باشد. موقعی که زمینه برای این گروهها فراهم میشود، بهشدت رشد میکنند. این چیزی هست که من در این شهر زندگی کردم و خیلی تلخیها را دیدیم و شنیدیم.»
سیدرضا قزوینی در پاسخ به آخرین نکتۀ دکتر حبیبی خاطرنشان کرد: گفتمان جریانهای افراطگرا در هر کجای دنیا گفتمان جذابی است. بحث من این نیست که وقتی میگوییم این جریآنها ریشهدار نیستند و وارداتی هستند، این میتواند برای ما فرصت باشد که نوبودن این جریانات را تبدیل به ضعفی برای آنها کنیم.
وی افزود: موضوعاتی مثل توجه به قومیت، مسائل جامعهشناختی، فرهنگی و اقتصادی میتواند این گفتمان جذاب را تضعیف کند.
تبعیض و خشونت عامل گرایش افراد به تروریسم است
در پایان این نشست علمی برخی از اساتید و دانشجویان دکتری به طرح پرسشها و نظرات خود پرداختند و آقای دکتر محمدقربان کیانی در جمعبندی مباحث گفت: ریشهیابی تروریسم یک بحث پیچیده است. به این صورت نمیشود که در آن واحد ریشههای مختلف ترور در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را تشخیص داد.
«بعضی از دوستان هم اشاره کردند که برخی از عوامل برمیگردد به ساختاری که در دنیا هست. اصلاً یکی از سیاستهای آمریکا در دنیا، ترور و راهانداختن گروههایی است که خط و مشی خود را از این کشور میگیرند. یا مثلاً سازمان منافقین، بهقدری سیاه و تاریک است که فقط چند نفر میتوانند آن را بشناسند و بدتر از سازمان سری اسماعیلیه در چند قرن قبل است.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج همچنین از اساتید حاضر خواست به سایت بنیاد هابیلیان بپیوندند و در تببین ریشههای تروریسم در این استان کمک کنند.
وی افزود: تبعیض و خشونت عامل گرایش افراد به تروریسم است. در هر جایی یک دولتی تبعیض و خشونت اعمال کرده به مشکل خورده است. یک زمانی کردستان مدنظر ضدانقلاب و ایادی شیطان بزرگ قرار گرفت بهدلیل اینکه محرومیت این منطقه خیلی بیشتر بود. بعد از انقلاب خدمات بسیاری ارائه شده؛ ولی در قبل از انقلاب کردستان بسیار بسیار محروم بود.
دکتر کیانی از دبیرکل بنیاد هابیلیان درخواست کرد بار دیگر جهت برگزاری نشستهای تخصصی دیگری به این استان سفر کند.