تازهترین شماره از نشریه «شاهد یاران» متعلق به معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران به سردار شهید حاج محمود قلیپور پرداخته است.
به گزارش هابیلیان به نقل از ایرنا، شمارههای ۱۸۶ و ۱۸۷ ماهنامه فرهنگی تاریخی «شاهد یاران» با عنوان «سردار قدس» منتشر شد.
شهید حاج محمود قلی پور در دوران اوج شرارت های منافقین و دیگر گروهک های منحرف با توجه به تخصص نظامی که داشت، به اتفاق سایر همرزمانش مبارزه ای بی امان و پی گیر با دشمنان انقلاب اسلامی را آغاز کرد . او در پاک سازی جنگل های گیلان از لوث وجود افراد فتنه جو و تروریست بسیار کوشید و نه تنها در گیلان بلکه در استان کردستان و برای آزادسازی پاوه از لوث وجود کومله و دمکرات به همراه شهید دکتر چمران نیز مردانه جنگید .با شروع جنگ تحمیلی نیز به سوی جبهه های نبرد با دشمنان اسلام شتافت، او در منطقه سرپل ذهاب مسئولیت حفاظت از پادگان ابوذر را برعهده داشت و توانست با همت والایش از سقوط حتمی پادگان جلوگیری کند.
حاج محمود قلی پور در جنوب کشور نیز دلاوری های دیگری آفرید و از روحیه فوق العاده ای برخودار بود که موجب ترغیب و تشویق همرزمان می شد و در اعزام های پی درپی به جنوب و غرب کشور، بارها مجروح شد.
سردارانی چون شهید قبادی ، بیگلو، گلستانی و محمدنژاد از جمله سردارانی بودند که در عملیات کربلای دو در سال ۶۵ از لشکر قدس به شهادت رسیدند.
این شماره که به شهید سردار حاج محمود قلیپور پرداخته شده است، مطالبی با عنوان «میدانستم که شهید میشود»، «همراه با حاج محمود؛ از روزهای انقلاب تا مبارزه با منافقین و بعثیها»، « حاج محمود مدیر بحرانها بود»، « شهید بروجردی گفت اگر دیر بجنبید سرپل ذهاب سقوط میکند»، « مبارزه با منافقین در جنگلها» و « مردمدوستی حاج محمود امنیتآفرین شد» را در بر دارد.
در صفحاتی از این شماره و از مطلبی با عنوان «من ماندم و آن ها رفتند» آمده است : حاج محمود در آن عملیات رئیس ستاد تیپ قدس بـود و مسئولیت هماهنگی یگانهای پشتیبانی را برعهده داشت. من در شب عملیات در سنگر فرماندهی و در کنار حسین همدانی فرمانده تیپ بودم. دشمن مقاومت شدیدی در برابر نیروها میکرد. تنها یک گردان توانسته بود به هدف خود دست یابد. آن گردان هم تلفات بسیاری داده بود.
وضعیت بسیار آشفته بود. همدانی دستور داد آن گردانهایی که میتوانند به هدف دسـت پیدا کنند، بروند و آنهایی که نمیتوانند به عقب بازگردند، اما تلفات عقب نشینی نیز بسیار سخت بود و قطعا میدادند.
قرار شد یک گردان به عنوان پشتیبانی به تعداد گردانهای درگیر اضافه شود. حاج محمود به مقر لجستیک نیروها آمد. من هم آنجا بودم. من را دید و پرســید: نادر چه خبر؟ گفتم: وضع خیلی خراب است. بسیاری از نیروها به شهادت رسیدند و تعداد زخمیها نیز زیاد است. حاج محمود نگاهی به ساعتش کرد و گفت: یک ساعت تا اذان صبح و روشنایی هوا مانده است. باید تا قبل از روشنایی هوا نیروها را به عقب برگردانیم وگرنه تعداد تلفاتمان بیشتر خواهد شد. در همین حین انفجار شدیدی صورت گرفت و من با شدت سمتی پرت شدم. برای مدت کوتاهی تنها صدای «الله اکبر» به گوشم میرسید که فکر میکنم صدای حاج محمود بود. سپس بیهوش شدم و نفهمیدم چه شد. وقتی به هوش آمدم، دیدم پشت یک ماشین تویوتا هستم و به یادم آمد من، حاج محمود، علی گلستانی، سیدمحمد محمدنژاد و غلامرضا قبادی کنار یک ماشین ایستاده بودیم و من با حاج محمود مشغول صحبت بودم که آن انفجار رخ داد. آنها به شهادت رسیدند و من زنده ماندم.
یادمان شهید سردار حاج محمود قلیپور با عنوان «سردار قدس» در نشریه شاهد یاران به کوشش گروه مجلات شاهد با صاحب امتیازی بنیاد شهید و امور ایثارگران منتشر شده است.